اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۹ مطلب با موضوع «حضرت امام صادق ع» ثبت شده است


بر احمد(ص) و بر امام صادق(ع) صلوات
بر نور خدا، روح حقایق صلوات

بی راهنما راه سعادت گم بود
بر رهبر و مرشد خلایق صلوات
---
بر احمد و مصطفای امت صلوات
بر صادق (ع) و مقتدای امت صلوات

بی رهبر و رهنما جهان بی معناست
بر رهبر و رهنمای امت صلوات
---
 بر منتخب خدای اعلی صلوات
بر حضرت صادق گل زهرا(س) صلوات

چون عید ولادت رسول است و امام
بر رهبر و رهنما و مولا صلوات
---

بر رهبر تک تک خلایق صلوات
بر روح دعا امام صادق(ع) صلوات

میلاد پیمبر(ص) است و میلاد امام
با صوت جلی بر این حقایق صلوات

  • ۰۳ آذر ۹۷ ، ۱۳:۴۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

تا اوج آسمان به سوی حق دوید و بعد
پژواک عاشقانه ی حق را شنید و بعد

در آن شب قشنگ  ز بستان عاشقی
صدها سبد گل مهتاب چید و بعد

با جلوه جمال خودش وقت نیمه شب
او پرده ی نمایش شب را درید و بعد

پرهای جبرئیل کم آورد پیش او
وقتی به سوی حضرت سبحان پرید و بعد

اول خدا به لطف خود او را بیافرید
با ناز او سپس دو جهان آفرید و بعد

هر عاقلی که وصف جمالش شنیده است
دیوانه وار دست خودش را برید و بعد

در راه اعتلای بشر  در تمام عمر
بر جان خود بلا و مصیبت خرید و بعد

از ما خطا و جرم فراوان بدید لیک
با اذن حق به هر گنهی خط کشید و بعد

هر کافری که وصف کمالات او شنید
دل را به او سپرد و شد او را مرید و بعد

مجذوب او شدند همه اهل آسمان
در خاک هم گروه زیادی شهید و بعد

هر جا که نام حضرت او از لبی چکید
صد دل برای حضرت او می تپید و بعد

دادند دل به او همه ی کودکان شهر
دل برده است از پدر مو سپید و بعد

حلال مشکلات بشر هست نام او
روز ولادتش شده بر شیعه عید و بعد

کوشید تا رضا شود از او خدای او
چون او محمد(ص) است، خدا هم حمید و بعد

میلاد با سعادت صادق(ع) مبارک است
این آن محمدی است که آئینه دید و بعد

  • ۰۳ آذر ۹۷ ، ۱۳:۳۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی


خدا حافظ ای کوه توحید و ایمان
خدا حافظ ای معنی وحی و قران

ز داغ تو خون ریزد از چشم یاران
همه قدسیان در غمت دیده گریان

خداحافظ  ای کوه صبر و شهامت
خدا حافظ ای معنی استقامت

خدا حافظ ای درد دار مدینه
خداحافظ ای سایه سار مدینه

خداحافظ ای آیت آسمانی
خداحافظ ای رحمت جاودانی

خدا حافظ ای الگوی پارسایی
خدا حافظ ای پای تا سر خدایی

تویی گنج اسرار زهرای اطهر(س)
خداحافظ ای شافع روز محشر

تو انگشتر عاشقی را نگینی
تو از داغ زهرای اطهر(س) غمینی

خداحافظ ای داغ مادر کشیده
خداحافظ ای غیر محنت ندیده

خدا یار تو ای چراغ هدایت
خدا حافظ ای رهنمای سعادت

خداحافظ ای روشنی بخش دلها
خداحافظ ای نور چشمان زهرا(س)

خدا حافظ ای مخزن علم و تقوا
گل باغ دین از تو گشته شکوفا

تویی صادق و وارث انبیایی
خدا حافظ ای معنی پارسایی

خدا حافظ ای باعث فیض رحمان
ز داغ تو خون شد دل هر مسلمان

 به هردم گرفتم سراغ تو آقا
دل و دیده خون شد ز داغ تو آقا

ز داغ تو چشم فلک خون شد آقا
همه دیده ها رود جیحون شد آقا

همه قدسیان در غمت زار گریند
همه خاکیان نیز بسیار گریند

جهان رخت غم کرده بر قامت خویش
دل اهل عالم همه پر ز تشویش

پس از تو زمین رنگ شادی نبیند
زمان هم ز داغت به غم می نشیند

همه روز ها می شود شب پس از تو
ذهب می شود دین و مذهب پس از تو

خدا حافظ ای نور، الله اکبر
خدا حافظ ای شافع روز محشر

  • ۱۶ تیر ۹۷ ، ۱۱:۱۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ای صداقت از تو درس آموخته
زهر کین جان و تنت را سوخته

گوهر هر علم در دریای توست
طور ایمن کوی قربنای توست

نام صادق هست بس زیبنده ات
راستگویان جمله ره پوینده ات

عالمان جمله ارادت مند تو
حضرت حق هم رضایت مند تو

نام تو سر چشمه ی آب بقا
مکتب شیعه گرفت از تو بنا

از تو چشم شیعیان پر نور شد
بی تو هرکس شد، دو چشمش کور شد

خو گرفته با لبانت آیه ها
قدسیان گرد تو چون پروانه ها

تک تک آیات را معنا تویی
صادق(ع) و زیبا گل زهرا(س) تویی

ای امید روز حشر شیعیان
براصول دین تو هستی پاسبان

نام تو تسبیح صبح و شام ماست
پیروی از راه تو اسلام ماست

علم تو اصل الاصول دین ما
راه تو راه تمام انبیا

از دمت قران دوباره جان گرفت
شد سعید آنکس ز تو فرمان گرفت

ای کلام تو همه تفسیر وحی
مکتب تو مکتب تکثیر وحی

علم و ایمان را تو جان بخشیده ای
تو حقیقت را زبان بخشیده ای

ای چراغ راه اهل معرفت
ای تو بر انسان ز ایزد موهبت

زندگی یعنی ولای حیدری
طاعت محض از امام جعفری

ابر دیده  در غمت بارانی است
شیعه دلخون، گرم سرگردانی است

خاک غم بر سر تمام قدسیان
رخت غم بر تن تمام خاکیان

جای جای این زمین بزم عزاست
عالم هستی همه ماتمسراست

ما به تو داریم ارادت از قدیم
تا قیامت داغدار صادقیم


  • ۱۲ تیر ۹۷ ، ۱۱:۵۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی


باغ دین یک بار دیگر گشته آباد و مصفا
یک گل تازه در این گلزار گردیده شکوفا

پای زد بر خاک فرزندی ز فرزندان زهرا(س)
ماه مات و محو این زیبایی رخسار و سیما

تکیه زد بر کوهی و خورشید شد محو تماشا
فرش راه صادق آل محمد(ص) دیده ی ما

آسمانی ها ، زمینی ها همه شادند امروز
دست بیعت با ولای حیدری دادند امروز

شیعیان سرتا به پا از شوق فریادند امروز
غمگساران از غم و اندوه آزادند امروز

آمد و از مقدم او شد جهان زیبای زیبا
فرش راه صادق آل محمد(ص) دیده ی ما

هر که شد شاگرد دانشگاه او فهمید دین چیست
هر که شد شاگرد او فهمید قران مبین چیست

هر که شد شاگرد او فهمید حرف مومنین چیست
هر که شد شاگرد او فهمید معنای یقین چیست

با احادیثش کتاب وحی را بنمود معنا
فرش راه صادق آل محمد(ص) دیده ی ما

شیعیان صد مژده آمد صادق آل محمد(ص)
تا بشر را رهنمون سازد به راه دین سرمد

جنسش از نور خدا، خو و مرامش همچو احمد
غیر آل مصطفی(ص) دیگر کسی چون او نیامد

عاقل است آن کس که شد با دیدن او مست و شیدا
فرش راه صادق آل محمد(ص) دیده ی ما

در همه تاریخ او در علم و تقوا بی نظیر است
مثل حیدر(ع) دستگیر هر یتیم و هر اسیر است

مثل زهرا(س) مادرش او صاحب خیر کثیر است
دشمن او هر کسی باشد فریق فی السعیر است

دشمنان دین به دست او همه خوارند و رسوا
فرش راه صادق آل محمد(ص) دیده ی ما

بر خدای حضرت صادق (ع) کنم دایم توکل
می زنم بر دامن مولای خود دست توسل

شد معطر عالم از عطر خوش آن بهترین گل
طبع من از یمن میلادش شده پر از تغزل

چشم امیدم به دست حضرتش در صبح فردا
فرش راه صادق آل محمد(ص) دیده ی ما

  • ۱۴ آذر ۹۶ ، ۰۸:۴۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

درعزای صادق زهرا(س) بسوزم همچو شمع
روز و شب از داغ آن مولا بسوزم همچو شمع

اسوه ی تقوا و پاکی هاست آن مولای عشق
درغم آن اسوه ی تقوا بسوزم همچو شمع

اوست دریای فضایل، اوست دریای کرم
در غم جانسوز آن دریا بسوزم همچو شمع

ترجمان و معنی و مفهوم آیات خداست
وحی وقتی مانده بی معنا، بسوزم همچو شمع

در کمالات و فضایل اوست بی همتاترین
در غم آن مرد بی همتا بسوزم همچو شمع

حیدر(ع) ثانی به دست دشمنان چون شد شهید
در غم مردی علی(ع) سیما، بسوزم همچو شمع

بر زمین افتاد صادق(ع) مثل جد خود حسین(ع)
باز هم چون ظهر عاشورا بسوزم همچو شمع

در تمام عمر اگر گریم ز داغ او کم است
تا ابد، هم روز و هم شبها بسوزم همچو شمع

هر که داغ او ندارد در دل خود شیعه نیست
شیعه هستم طبق این فتوا بسوزم همچو شمع

در شگفتم از چه رو ویران نشد هفت آسمان
تا که پابرجاست این دنیا بسوزم همچو شمع

  • ۲۸ تیر ۹۶ ، ۰۸:۱۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی


خاکیان از غم مولا همه سرگردانند
عرش و لوح و قلم از داغ غمش حیرانند

شهر پوشیده به تن رخت سیاه غم او
شیعیان تا به ابد از غم او گریانند

سیل غم از همه سو راهی دلها شده است
چشمها نیز که آبستن یک طوفانند

سینه می سوزد و دل پر شده از غصه وغم
اشکها از غم اوسیل به هر دامانند

بعد از این نیست در عالم خبر از عیش و سرور
در عوض غصه و غم در دل ما مهمانند

سوخت از زهر جفا چون جگر حضرت عشق
سینه ها از غم او تا به ابد سوزانند

آن که صادق تر از او در همه ی عالم نیست
او که خود ترجمه ی ساده ای از قرانند

رفته در خاک و ز داغش همه ی عالمیان
دست غم بر سر و سرها به روی دامانند

هست تا جان به تنم در غم او گریه کنم
ابر چشم بشریت همه پر بارانند

باید از غصه بمیریم همه در غم او
که همه عالمیان از غم او نالانند

خفته در خاک ولی نیست ز ما غافل او  
که به اعمال بشر روز جزا میزانند 

  • ۲۷ تیر ۹۶ ، ۰۸:۲۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی


شب تیره طی شد سحر آمده
بده مژده شهد و شکر آمده

خدا هدیه ای داد بر اهل دین
سپس گفت بر خویش صد آفرین

گل خاتم المرسیلن(ص) آمده
امید دل موءمنین آمده

مصفا شده عرش در مقدمش
گل آذین شده فرش در مقدمش

ز چشمش گل رازقی می چکد
و از نام او  عاشقی می چکد

به اهل جهان سرور است و امیر
به تقوا و پاکی ندارد نظیر

مسیح است شاگردی از مکتبش
و خورشید کوچکترین کوکبش

قدم تا که زد بر زمین آن امام
خدا گفت بر او درود و سلام

ز اهل جهان دارد او برتری
صفاتش همه احمدی، حیدری

نبی(ص) را وصی اوست همچون علی (ع)
به هفت آسمان کار او رهبری

امام بشر، حجت الله اوست
به سرّ دو عالم هم آگاه اوست

بصیر و بلیغ است و  پاک و شریف
به هر بحث علمی ندارد حریف

به ابناء آدم  کند سروری
به افلاکیان کار او رهبری

بهشت برین جلوه ی روی اوست
بشر را سعادت، سر کوی اوست

قسم بر کسی که مرا خالق است
همه هستی ام، حضرت صادق(ع) است

امام است و تاج سر موءمنین
هدایتگر آسمان و زمین

رسد راه او تا بهشت برین
همان مقصد سید المرسلین (ص)

زلال است چون چشمه ی سلسبیل
غلام در خانه اش جبرئیل(ع)

جگر گوشه انبیاء صادق(ع) است
و نور دل اولیاء صادق (ع) است

بقیعش بهشتی است روی زمین
ربوده دل و هوش اهل یقین

به وحی خداوند معناست او
فقیهی توانا و داناست او

همه ذکر صبح و شبم نام اوست
خوشا آن که تسلیم اسلام اوست

هر آن کس که باشد ولایت مدار
به دنیا و عقبی شود رستگار

نپوشیده ام تا که بر تن کفن
نگویم به جز مدح صادق(ع) سخن

  • ۲۴ آذر ۹۵ ، ۰۹:۳۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی


قافیه های شعر اگر قافیه های غم شود
غصه و اندوه و بلا نهفته در قلم شود

شاعر اگر که غصه را قرین شعر خود کند
سروده های او همه چو شعر محتشم شود

خبر دهد اگر که او کشته شده امام دین
چشم همه جهانیان، ز غصه  همچو  یم شود

شعله زند شرار غم  ز بیت بیت شعر او  
چنان که از شرار  غم سوخته صد حرم شود

شاعر دل شکسته گر  لب بگشاید به سخن
سینه ی اهل معرفت پر از غم و الم شود

خانه ی پیشوای دین سوخت از آتش ستم
تا به دل جهانیان شعله از این ستم شود

امام مومنان اگر بست دو چشم  از این جهان
رخت عزا به قامت هر عرب و عجم شود

بانی فقه جعفری شهید راه حق که شد
قامت اهل آسمان ز بار غصه خم شود

  • ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۴۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی