اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۶ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است


آنان که ذات کبریا را می شناسند
حق می پرستند و خدا را می شناسند

دست نیازشان به سوی آسمان است
وقت دعا روح دعا را می شناسند

بیمار درد عشق بازی با خدایند
بر درد خود آری دوا را می شناسند

لبهایشان مشغول ورد است و مناجات
مفهوم توحید و ثنا را می شناسند

غیر از رضای حق تمنایی ندارند
این قوم معنای رضا را می شناسند

در خانه ی دلهایشان غیر از خدا نیست
مفهوم زنگار و جلا را می شناسند

تسلیم فرمان خداوند کریمند
تسلیم بی چون و چرا می شناسند

بعد از خدا فرمانبر امر رسولند
چون این جماعت مصطفی(ص) را می شناسند

فرمانبر امر اولوالامرند آنها
یعنی علی مرتضی(ع) را می شناسند

حب علی(ع) و آل او دارند در دل
یعنی که اصحاب کسا را می شناسند

تاج ولای مرتضی(ع) دارند بر سر
یعنی که آنان مقتدا را می شناسند

راه سعادت را بپیمایند آنها
راه خدا و رهنما را می شناسند

دنیا پل آسایش عقبای آنهاست
مفهوم و معنای بقا را می شناسند

 فردا به جنت میهمانان خدایند
فضل خدا، روز جزا را می شناسند

  • ۲۳ دی ۹۶ ، ۱۳:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی


برای آمدنت انتظار کافی نیست
فقط سرودن شعر و شعار کافی نیست

برای آمدن آقا تو یار می طلبی
نیامدی به گمانم که یار کافی نیست

به صبح جمعه بخوانیم ندبه های فراق
برای آمدنت چشم زار کافی نیست

صدای ناله ی ما تا به آسمان برسید
مگر که این همه داد و هوار کافی نیست؟

هزار سال گذشت و نیامدی آقا
گذشت این همه لیل و نهار کافی نیست؟

بیا بیا که فدایی زیاد داری تو
نگو نگو که مرا جان نثار کافی نیست

دعای ماست که تعجیل در فرج بشود
نیامدی، چه کنم؟ اعتبار کافی نیست؟

ببین که اهل جهان بی قرار تو شده اند
نگو که این همه ات بیقرار کافی نیست

شکار کرده ای آقا تمام دل ها را
اسیر تو دل ما شد شکار کافی نیست

هزار ها نفر از درد هجر جان دادند
برای این همه عاشق مزار کافی نیست

دوباره طرح نویی را ارائه خواهم داد
برای آمدنت ابتکار کافی نیست

  • ۲۱ دی ۹۶ ، ۱۰:۴۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی


احمد(ص) مرسل که ختم الانبیاست
گفته هایش جملگی وحی خداست

گفت روزی با امیر المومنین(ع)
یا علی(ع) ای تو نبی را جانشین

عمر نوح ار شد نصیب آدمی
غافل از حق گر نباشد او دمی  

شب اگر گرم مناجات و دعاست
روز را هم روزه در راه خداست

کار او  انفاق در راه خداست
چون احد کوهی که جنسش از طلاست

گرهزاران بار حج بگذارد او
سر زند از او دو صد کار نکو

کشته گر بین صفا و مروه اوست
پاک و طیب گر که چون آب وضوست

گر تولای تو را در سر نداشت
گر که بر لب ذکر یا حیدر(ع) نداشت

چونکه حیدر (ع) نیست ایشان را امام
کی رسد بوی بهشتش بر مشام

هر که را حیدر(ع) نباشد مقتدا
هست سر افکنده در روز جزا

  • ۱۹ دی ۹۶ ، ۱۰:۳۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

تو رفتی تا میان ما نماند حرف چندانی
تو رفتی رفت از دنیا ره و رسم مسلمانی

تو رفتی و گرفتی فرصت دیدار خود از ما
بیا در خانه ی چشمان ما آقا به مهمانی

تو رفتی از فراقت مرگ تدریجی نصیبم شد
نمانده بعد تو در پیکر من ذره ای جانی

تو رفتی باغ جانم خشک مانند کویری شد
به باغ جان نباریده پس از تو قطره بارانی

تو تا بودی ندانستیم ما قدر شما را هیچ
و حالا هم ندارد هیچ سودی این پشیمانی

ز بی مهری ما بار سفر بستی ز پیش ما
تو رفتی مهر بی مهری مرا خورده به پیشانی

تو را با زحمت بسیار آوردم به دست اما
نمی دانم چرا دادم ز دستت من به آسانی

تو بودم بودی و بودی تو هم دین و هم ایمانم
تو رفتی هستی ام رفت و ندارم دین و ایمانی

همه غمهای عالم بعد تو شد میهمان دل
منم با کوهی از حسرت ، من و اوج پریشانی

دوباره بازگرد و میهمان دیده ی ما باش
دوباره شادمانی را به ما بنمای ارزانی

  • ۱۸ دی ۹۶ ، ۱۱:۲۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

باز باران
باترانه
گفتگویی عاشقانه
حرفهایی دوستانه

بر لبم پیوسته اسماء الهی
اَلْمَلِکْ

اَلْقُدّوُسْ

اَلْسَّلام

اَلْمُؤْمِنْ

اَلْمُهَیْمِنْ

اَلْعَزیزْ

اَلْجَبّارْ

اَلْمُتَکَبِّرْ

اَلْخالِقْ

اَلْبارِئْ

اَلْمُصَّوِّرْ

اَلْغَفّارْ

اَلْقَهّارْ

اَلْوَهّابْ

اَلْکَریمُ

ذُوالطَّوْلْ

اَلْرَزّاقْ

اَلْفَتّاحْ

اَلْعَلیمْ

اَلْحَکیمُ

اَلْباسِطْ

اَلْمُعِزّْ

عالِمُ الْغَیْبْ

اَلْخافِضْ

الرّافِعْ

اَلْمُعِزّْ

اَلْمُذِلّْ

اَلسَّمیعْ

اَلْبَصیرْ

اَلْحَکَمُ

الْعَدْلْ

اَللَّطیفْ

اَلْهادِی

الْخَبیرِ

الْمُبینْ

اَلْحَلیمِ

الرَّئوُفِ

الْمَنّانْ

اَلْحَکیمْ

اَلْغَفُورْ

اَلْشَّکُورْ

اَلْعَلیّْ

اَلْحَفیظْ

اَلْحَسیبْ

اَلْجَلیلْ

اَلْکَریمْ

الْقَریبُ

الْمُجیبُ

اَلْواسِعْ

اَلْوَدُودْ

اَلْمَجیدْ

اَلْباعِثْ

اَلْشَّهیدُ

الْحَقْ

اَلْوَکیلْ

اَلْقَویّ

اَلْمُعیدْ

اَلْمُحِی

الْمُمیتْ

اَلْحَیّْ

اَلْقَیُّومْ

اَلْواجِدْ

اَلْماجِدْ

اَلأحَدْ

اَلْصَّمَدْ

اَلْقادِرْ

اَلْبِرّْ

اَلْتَّوّابْ

اَلْمُنْتَقِمْ

اَلْرَّؤُوفْ

اَلْسُّبُوُحْ

مالِکُ

الْمُلْکْ

اَلْغَنِیُّ

الْمُغْنی

اَلْمُعْطی

اَلْمانِعْ

اَلْنُّورْ

اَلْهادی

اَلْبَدیعْ

اَلْوارِثْ

اَلْصَّبُورْ

آری آری
عشق بازی با خدا عشق حقیقی است
عشقی حقیقی است ...

  • ۱۰ دی ۹۶ ، ۱۳:۱۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

خدا را شکر دین همچون محمد(ص) رهبری دارد
خدا را شکر قران محمد(ص) کوثری دارد

وصی و جانشین مصطفی(ص) شد حیدر کرار(ع)
خدا را شکر شیعه تاج فخر و حیدری دارد

به دل حب علی(ع) و آل حیدر(ع) دارم از اول
خدا را شکر شیعه مثل حیدر(ع) دلبری دارد

امام عسکری(ع) آمد که عالم را کند گلشن
خدا را شاکرم شیعه امام عسکری(ع) دارد

همه عالم اگر چه در پی نابودی دینند
هنوز از لطف حق، دین محمد(ص) مشتری دارد

اگر موج حوادث در مسیر کشتی دین است
چه غم وقتی که کشتی ناخدا و لنگری دارد

به می ما را چه حاجت، مست جام باده ی عشقیم
خوشا آنکس که از پیمانه ی دین ساغری دارد

علی(ع) یعنی کتاب و معنی قران علی(ع) باشد
بنازم شیعه را، به به، چه زیبا باوری دارد

من از آل علی(ع) دم می زنم تا جان به تن دارم
که باید توشه بردارد هر آنکس محشری دارد

ندارم در دلم تشویش و خوف از روز رستاخیز
چه غم آن را که در صحرای محشر یاوری دارد

خدا یک لحظه هم از بندگان خویش غافل نیست
خطا ممنوع، دنیا دادگاه و داوری دارد

  • ۰۲ دی ۹۶ ، ۱۰:۴۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی