اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۵ مطلب در اسفند ۱۴۰۲ ثبت شده است

ای خداوند و خالق سبحان
گل لبخند را به لب بنشان

قلب ها را تو منقلب فرما
مس ما را زر و ذهب فرما

چشم ها را تو پاک و بینا کن
عشق و امید را شکوفا کن

ای که هستی محول الاحوال
از  تو می خواهم ای خدا امسال

حال ما را نکو بفرمایی
سال ما را  نکو بفرمایی

بکَنی ظلم و ظالم از ریشه
لعنت تو به هر ستم پیشه

بی نوا را نوا بده یارب
درد ها را شفا بده یارب 

در رحمت به روی ما بگشا
کینه ها را ز قلب ما بزُدا

تو کمک کن که خوش بیان باشیم
بهترین ها در این جهان باشیم

ای که تدبیر ما به دست توست
هستی این جهان ز هست توست

سال نو را تو سال گلها کن
همه جا را قشنگ و زیبا کن

خانه ها را پر از صفا فرما
دل ما را پر از وفا فرما

مقدم سال نو مبارک باد
طالع و فال نو مبارک 

سال نو مقدمت روی دیده 
باش امید هر ستم دیده

سال نو سال عشق باش و امید
لحظه هایت خجسته باد و سعید

سال صلح و صفا شوی ای سال 
زیر پای تو غصه ها پامال

رمضان و بهار قرآن است
عید نوروز ملک ایران است

هم بهار سعادت آمده است
هم بهار طبیعت آمده است

ای خدا این بهار ایرانی
در کنار بهار قرآنی

هر دو باشد مبارک و میمون
عزّت ما همیشه روز افزون

ای خداوند حیدر(ع) و زهرا(س)
دل ما را تو شادمان فرما 

با ظهور امام منتظران
مؤمنان را ز رنج و غم برهان

  • ۲۹ اسفند ۰۲ ، ۱۸:۲۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

مردمی که به خواب خوش هستند رخ مهتاب را نمی بینند
بین دریا سوار بر قایق این همه آب را نمی بینند

یادشان می رود مسلمانند رهبر و مقتدایشان چه کسی است
چشمشان بسته مانده و هرگز دست ارباب را نمی بینند

قدر زر زرشناس می داند همگان قدر زر نمی دانند
آن جماعت که غرق در خوابند دُرّ نایاب را نمی بینند

دوست و دشمن، آشنا و غریب، فرق چندان برایشان نکند
همه باشد برایشان یکسان، لطف احباب را نمی بینند

آن جماعت که خواب آلودند سنگ خارا برایشان کافی است
اختلافات سنگ خارا و گوهر ناب را نمی بینند

دیده ی دل اگر که باشد کور، نیمه شب بین مسجد کوفه
سوز راز و نیاز حیدر(ع) در کنج محراب را نمی بینند

دیده ها بسته، شهر خواب آلود، همه جا در سکوت و آرامش
مردم کوچه های خواب آلود جنگ احزاب را نمی بینند

  • ۲۸ اسفند ۰۲ ، ۱۱:۳۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

سال نو شد ولی افسوس که دل شاد نشد 
دل ما غمزدگان از غمی آزاد نشد

باز هم ماند به در چشم همه عالمیان
خبری باز هم از علت ایجاد نشد

استعانت ز خدا خواسته بودیم اما
از خداوند برای فَرَج امداد نشد

شاد هستند همه اهل سماوات ولی
هیچ از مردم غمگین زمین یاد نشد

حال ما هست خراب از غم هجران حبیب
حال ویرانه ی ما باز هم آباد نشد

دل گرفتار به دام رخ صیاد شده است
مرغی اینگونه اسیر رخ صیاد نشد

دوری از یار جفائیست که از ما سر زد
که به ما از طرف یار که بیداد نشد

نیست نوروز که بر غمزده روز است از نو 
سال نو شد ولی افسوس که دل شاد نشد

  • ۲۷ اسفند ۰۲ ، ۰۳:۲۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

پیغام خدا برای انسان هستم

روشنگر راه هر مسلمان هستم

گر در طلب چشمه ی ایمان هستید ؟
من چشمه ی پاک دین و ایمان هستم

سر چشمه ی نور و عشق و امیدم من
خورشید هُدا، ماه درخشان هستم

سرسبزی باغ عشق مدیون من است
من فصل بهار هر گلستان هستم

من چشمه ی فیاضم و پایانم نیست
من باعث فیض حی سبحان هستم

شادابی و خرمی ره آورد من است
بر گلشن دین بارش باران هستم

من حیدر(ع) ثانیم که در روز حساب
مانند علی(ع) دلیل و میزان هستم

بر درد بشر اگر شفا می خواهید
بر درد شما دوا و درمان هستم

خوانده است نبی(ص) مرا یکی از ثقلین
بر اهل زمین شمع فروزان هستم

من جز سخن حق به لبم نیست سخن
حق گویم و حق جویم و فرقان هستم

شیوا و رساست آنچه می گویم من
حیدر(ع) صفتم، بسی سخندان هستم

در روز حساب میزبان خواهم بود
امروز اگر که بر تو مهمان هستم

من ترجمه ی ساده ی آل اللهم(ع)
پیغام خدا، کتاب قران هستم

  • ۲۱ اسفند ۰۲ ، ۱۴:۱۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

السّلام ای امام و حقّ مبین
 که پر از باوری و علم و یقین

زندگی بخش مؤمنان هستی
 دشمن کفر و کافران هستی

حق پرستی و مهدی اممی
جامع العلم و جامع الکلمی

چون خدایت رحیم و غفار است
یاوران تو را مددکار است

عبد هستی و حجت المعبود
کلماتت کلمت المحمود

دوستانت عزیز و با عزّت
دشمنانت ذلیل و در ذلّت

وارث جمله انبیایی تو
خلف خیر اوصیایی تو

کیستی؟ قائمی و منتظَری
عادلی تو، تو عدل مُشتَهَری

ای تو شمشیر برکشیده شده
ماه رخشان و نور دیده شده

شمس تابان تویی و بدر تمام
خرّمی بخش مردم و ایّام

کیستی؟ سیف و صاحب صمصام
حیدر(ع)  دیگری و فالق هام

السّلام ای که دین ماثوری
ای کتابی که پاک و مسطوری

تو به هرجا بقیت اللهی
تو به هر بنده حجت اللهی

انبیاء را تویی امانت دار
اصفیاء را تو صاحب آثار

تو اولی الامری و امین خدا
حجت الله و جانشین خدا

وعده ی حق به اهل دنیایی
جامع گفته های زیبایی

با تو دنیا پر ز عدالت و داد
مؤمنین از غم و بلا آزاد 

می دهم من گواهی ای مولا
تو و اجداد تو به هر دو سرا

 شیعه را یار و مقتدا هستید
سرپرستید و رهنما هستید

ای که محبوب قلب زهرایی
 ببر از من به حق تمنایی

هست اصلاح کار یک خواهش
رفع حاجات و بعد آمرزش

ای خدا تو رحیم و غفاری
مؤمنان را تو یار و غمخواری

بفرست ای خدای عالمیان
حجتت را درود بی پایان

حجتت اوست در تمام بلاد
تا کند اهل این جهان ارشاد

اوست قائم به عدلِ تو مولا
اوست فائز به امرِ تو آقا

سرپرست است مؤمنین را او
می کند نیست کافرین را او

روشنی بخش هر چه تاریکی است
غیر تو فوق او که نوری نیست

سخنش پند و حکمت نیکو
چشم بینای توست الحق او

نگران است و بیم ناک بشر
هادی و ناجی است و نور بصر

شد قبای خلافتش بر تن
تا جهان را کند چو یک گلشن

گیرد او انتقام هر مظلوم
بزداید غم از دل مغموم

صلوات خدای بی همتا
به گل باغ حضرت زهرا(س)

و به اجداد او درود خدا
که همه رهبرند و راهنما

تا طلوع کواکب و قمری
تا درختان دهند برگ و بری

تا شب و روز گرد هم بدوند
قمریان تا ترانه سر بدهند

نفعمان ده ز لطف و احسانش 
راهمان ده به جمع یارانش

در گروهش نما مرا منظور
و به زیر لوای او محشور

این دعا را تو استجابت کن
شیعه را غرق در سعادت کن

  • ۰۳ اسفند ۰۲ ، ۱۴:۲۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی