اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۷ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است


فاطمیه فصل رنج و ماتم است
فصل گریه فصل اندوه و غم است

از جفای قوم نیرنگ و ریا
گشته ویران خیمه ی آل عبا

آیه ی تطهیر را سوزانده اند
کوثر و تکویر را سوزانده اند

حرف حرف آیه ی مباهله
زیر پا افتاده و گردیده له

آن که هجرت کرده در راه خدا
صورتش نیلی است حالا پس چرا؟

افتخار حضرت روح الامین
ضربه از در خورد و شد نقش زمین

مادر ائمه ی اطهار(ع) اوست
رنجه از ضرب در و مسمار اوست

شان زهرا(س) آیه های کوثر است
پس چرا او کشته از میخ در است

آن که بودی بر محمد(ص) یادگار
دیده اش از ضرب سیلی گشته تار

بر زنان هر دو عالم سرور اوست
با امیرالمومنین(ع) همسنگر اوست

اشبه الناس است زهرا(س) با رسول(ص)
پس چرا افسرده حال است و ملول

آن که حالا تکیه دارد بر عصا
دست او را بوسه می زد مصطفی(ص)

آن که در دنیا بهشت مصطفی(ص) است
شاخه ی بشکسته ی باغ هداست

قامتش خم گر چه همچون دال بود
آیه های وحی را اکمال بود

پاره ی قلب محمد(ص) بود او
وای من بشکسته پهلویش عدو

هیچ کس عابدتر از زهرا(س) نبود
پس چرا پهلوی زهرا(س) شد کبود

هست شرمنده از او دیوار و در
ناله کرده در غمش مسمار و در

در دعایش یاد هر همسایه بود
میخ در بر سینه اش آمد فرود

چشم و پهلو و سر او درد داشت
شکوه ها در دل ز یک نامرد داشت

آن که احمد(ص) شاد بود از دیدنش
در جوانی شد کفن پیراهنش

آن که دارد پیش خالق آبرو
رفت و دنیا شد جهنم بعد از او

بعد از او درهای رحمت بسته شد
دیده ها خون، آدمی دل خسته شد

رفت و فصل حزن و ماتم شد شروع
ماه خون، ماه محرم شد شروع

مرغ جانش چون ز دنیا پر کشید
قامت حیدر(ع) از این ماتم خمید

تا قیامت چشم ما از غم تر است
اشک ما تسکین قلب حیدر(ع) است

  • ۲۴ دی ۹۷ ، ۱۳:۵۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی


ما شیعه ایم و زاده ی ماه محرمیم
در امر حفظ دین و ولایت مصممیم

بحرند اگر که حیدر(ع) و زهرا(س) به لطف حق
ما نیز موج های خروشان این یمیم
---
ما شیعه ایم و ریزه خور خوان زینبیم
تسبیح گوی دوست به هر روز و هر شبیم

از نور اهل بیت(ع) منور وجود ماست
در اوج آسمان ولایت چو کوکبیم
---
ما شیعه ایم و جمله ثنا خوان زینبیم
سایه نشین سرو گلستان زینبیم

این شیعگی ز مرحمت اشک زینب (س) است
مدیون اشک و لطف فراوان زینبیم
---

او زینب(س) است و لطف خداوند سرمدی است
سر تا به پای زینب کبری(س) محمدی است

تکمیل شد کتاب خدا با مدیح او
او زینب(س) است و مریم قران احمدی است
---
ما خاک پای دختر زهرای اطهریم
تبریک گوی مقدم زینب (س) به حیدریم

از پای تا به سر همه غرقیم در گناه
دلخوش به لطف شافعه ی روز محشریم
---
این زینب(س) است و معنی آیات کوثر است
این زینب(س) است و شافعه ی روز محشر است

این دختری که زینت باباست زینب(س) است
این زینب(س) است یا که علی(ع) مکرر است
___
جبریل مرغ عشق به بستان زینب(س) است
حوا کنار آسیه حیران زینب(س) است

زینب(س) اگر مفسر آیات وحی شد
راس حسین(ع) قاری قران زینب(س) است

  • ۱۹ دی ۹۷ ، ۰۸:۲۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی


باز باران
باترانه
عاشقانه
می چکد از ابر رحمت
شد زمین از بارش باران رحمت
با طراوت
خرمی آورده با خود
کرده عالم را مصفا
زینب (س) است
این ابر رحمت
که از قدومش
اهل عالم شادمانند
او قدم بگذاشت برخاک
نور باران گشت افلاک
کیست زینب(س)؟
حضرت صدیقه ی صغراست زینب(س)
بانوی صاحب کرامت
دختر زهراست زینب(س)
زینت باباست زینب(س)
قبله ی دلهاست زینب(س)
آمد او تا فاش سازد راز نی را
زنده سازد کربلا را
آمد او تا چهره ی سرخ حقیقت
پشت دیوار ریا باقی نماند
آمد او تا چشمه ی فریاد مظلوم
تا ابد باشد خروشان
آمد او تا زخمه ی زخمی ترین فریاد باشد
کیست زینب؟
پیک پیغام  آور  ظهر عطش اوست
آمد او تا اسوه ی صبر و وفا باشد بشر را
آمد او تا کاروان عشق را
سالار باشد
آمد او تا زندگی معنا بگیرد
کیست زینب؟
عارفه او
فاضله او
عالمه او
کامله اوست
***
تا که نام زینب کبری(س)
چو خورشیدی درخشان
قلب ها را کرده روشن 
تا که دل لبریز از مهر و وفا و حق پرستی است
زندگی زیباست زیبا
زندگی
زیباست
زیبا

  • ۱۷ دی ۹۷ ، ۱۳:۵۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی


باز هم  لبریز  نام مهدی ام
مملو از مدح امام مهدی ام

مهدی زهرا(س) وصی عسکری است
شیوه ی کردار او پیغمبری است

جانشین بر حق شایستگان
رهبر شایسته ی اسلامیان

مهدی(عج) قائم امام منتظر
صورتش زیباتر از قرص قمر

زاده ی ختم رسولان است او
کوثر و خیر فراوان است او

اوست فرزند امیرالمومنین(ع)
پای تا سر دین و ایمان و یقین

او امام  مسلمین عالم است
او به درد اهل عالم مرهم است

حجت الله از برای مردم است
شمس تابان در میان انجم است

او امام و سرور و مولای ماست
شکر یارب او به شیعه مقتداست

آبرومند است در نزد خدا
شافع ما اوست در روز جزا

دارد او در پیش داور اعتبار
شیعیان را اوست تاج افتخار

هر که گوید حضرت او را دعا
می دهد پاداش بی حدش خدا

با دعا نعمت فراوان می شود
با دعا گلخن گلستان می شود

با دعا شیطان اسیر غم شود
با دعا پیوندها محکم شود

با دعا از فتنه ها ایمن شویم
سخت مثل سدی از آهن شویم

با دعا بر مهدی صاحب زمان(عج)
می کند ما را دعا مولایمان

در قیامت شافع ما می شود
عاشقی آن روز معنا می شود

هر دعا با او اجابت می شود
شیعه سرتا پا دیانت می شود

شیعه چون غرق تمنا می شود
دست بر دامان مولا می شود

با دعا دفع بلاها می کنیم
با دعا کار مسیحا می کنیم

شافع ما شخص پیغمبر(ص) شود
راضی از ما حضرت داور شود

رزق ما وقتی که در دست خداست
وسعت روزی دلیل هر دعاست

با دعا بخشوده خواهد شد گناه
محو خواهد شد هزاران اشتباه

با دعا رجعت مهیا می شود
زندگی خوشرنگ و زیبا می شود

گر دعا خوانیم از بهر فرج
می شود تعجیل در امر فرج

دست خود را می برم سوی خدا
میکنم بهر فرج هر دم دعا

  • ۱۳ دی ۹۷ ، ۰۸:۵۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی


کیست مهدی؟ او گل باغ هداست
کیست مهدی؟ رحمت بی منتهاست

صاحب دعوت به سوی کردگار
شیعیانش پارسا و رستگار

صولت حیدر(ع) چو در او منجلی است
هر که او را دید گفتا این علی(ع) است

عصمت زهرا(س) و نور فاطمی است
روشن از نور وجودش عالمی است

در وجودش منجلی حلم حسن(ع)
نام نیکش زینت هر انجمن

در شجاعت او حسین (ع) ثانی است
جلوه ی هر آیه ی قرانی است

در عبادت اوست سجادی دگر
چشم او از خوف حق پیوسته تر

در کرامت در فضیلت باقر(ع) است
کشتی اسلام و دین را لنگر است

صاحب آثار  فقه جعفری است
بر تن او هم  ردای حیدری است

او مزین با علوم کاظمی است
نام او بر درد انسان مرهمی است

حجت الله است مانند رضا(ع)
استجابت می شود با او دعا

اوست در جود و سخا همچون جواد(ع)
هر دل غمدیده با او شاد شاد

او که از تقوا و پاکی چون تقی است
در نقاوت نیز مانند نقی(ع) است

هیبت مولای ما چون عسکری(ع) است
شیوه ی رزم سپاهش حیدری(ع) است

غیبت او غیبتی رحمانی است
نهضت او نهضتی قرانی است

قائم بر حق و صدق مطلق است
صادق مطلق، امام بر حق است

او کلام الله، امین الله هم
مصلح دین، رهبری آگاه هم

مقسط دین، غالب امر خدا
پاسدار راه پاک اولیاء

او امام آشکار است و نهان
منجی عالم، امام شیعیان

می شود اندوه با او بر طرف
می رود غم باز می گردد شعف

مهدی(عج) است و صاحب عصر و زمان
اوست پیروز هزاران امتحان

اوست برهان حق و انباز دین
مثل حیدر(ع) قبله ی اهل یقین

او امیر جن و انس است و ملک
در دو دست اوست سکان فلک

می رسد عطر خوش او بر مشام
تا قیامت از خدا بر او سلام

  • ۱۰ دی ۹۷ ، ۰۸:۱۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی


مهدی فاطمه(س)، معنای قران
ای به هر درد ما نام تو درمان

لطف کن پرده بردار از جمالت
روی ماه تو چون خورشید تابان

نام تو هر صبح و شب ورد زبانم
شام هجران تو آتش زد به جانم

من کویرم تشنه ی یک جرعه دیدار
پس ببار ای ابر بر روح و روانم

بی تو حتی بهارم همچو دی، در فراقت بنالم همچو نی
گفته بودی می آیی عاقبت، پس محقق شود این وعده کی؟

پس محقق شود این وعده کی؟

آخرین امید زهرا(س) تو هستی
بر کلام خدا معنا تو هستی

خاک پای تو تاج فخر شیعه
خدا را شکر به ما مولا تو هستی

صبح را با یاد تو می کنم آغاز
می کند مرغ دلم سوی تو پرواز

دوستت دارم تو را مانند جانم
چون تو هستی یار من هستم سر افراز

ای گل خوشبوی باغ هدا، یاد تو می دهد جان را جلا
همه هستی فدای نام تو، برده نام تو دل از ما سوا

ای تو هم دین و هم دنیای ما

ما همه دیده در راه تو هستیم
در همه عمر سر راهت نشستیم

گر چه توفیق دیدارت نداریم
شیعه هستیم و با یاد تو مستیم

جان فدای تو ای قامت قیامت
بیا بیرون تو از پرده ی غیبت

نام تو می شود جاری چو بر لب
می کنم گوئیا قران تلاوت

غم ندارم به جز درد فراق، طاقتم از فراقت شده طاق
تو بیا تا که سازم جان فدا، پیش پای شما با اشتیاق

قلبم از هجر تو در انشقاق

  • ۰۴ دی ۹۷ ، ۱۱:۱۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی


به جز فراق تو آقا مرا ملالی نیست
به مثل قامت خم گشته ام، هلالی نیست

اسیر زلف تو بوده تمام عمر این دل
بدون یاد تو دل را که ماه و سالی نیست

اگر خمیده مرا قامت، از فراق شماست
خمیده چون قد من در جهان مثالی نیست

همیشه هوش و حواسم به گفته های شماست
به غیر از این که مرا هیچ اشتغالی نیست

برای آن که بگویم نیاز دل به شما
خطوط کوی تو را هیچ اختلالی نیست

تمام عمر نخواهم برید دل از تو
به غیر زلف تو دل را که اتصالی نیست

امید من به وصال تو رو به افزونی است
اگر چه وصل تو را شاید احتمالی نیست

غم فراق تو بی تاب کرده عالم را
به جز وصال شما خلق را سئوالی نیست

بیا بیا به خدا عمر ما به سر آمد
ببین که پا لب گورم، مرا مجالی نیست 

اگر چه امر محالی است زندگی بی تو
ولی بمیرم اگر، حالت محالی نیست

ربوده سیرت تو دل ز مردمان جهان
چو صورت تو اگر در جهان جمالی نیست

کمال می طلبم کو به کو تو را جویم
که غیر کوی شما معدن کمالی نیست

قدم چو دال و تو هستی عصای دستانم  
که هر دم من و تو غیر میم و دالی نیست

حضور داری و غایب ز دیده ای آقا
ببخش گر که مرا غیر قیل و قالی نیست

  • ۰۱ دی ۹۷ ، ۱۱:۳۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی