اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۴ مطلب در اسفند ۱۴۰۱ ثبت شده است

خوشبو شده عالم ز شمیم گل زهرا(س)

بگرفته صفا عالم از این نو گل زیبا
تاج سر و مولای همه مردم دنیا
دل برده ز ما این گهر خوش قد و سیما

این نوگل زیبا که تَجَلّی صلات است
در مقدم او ذکر ملائک صلوات است

از خاک نروئیده و باشد همه از نور
در عرشِ خداوند ملائک همه مسرور
از مقدم او شاد به جنت همه ی حور
ما منتظران قدم این گل مهجور

ماه رخ او برده دل از مردم دنیا
الحق که ندارد به جهان ثانی و همتا

آمد به جهان سرور و مولای ملائک
روئیده گل خنده به لبهای ملائک
زیرا که محقق شده رؤیای ملائک
مهدی(عج) شده ورد لب و نجوای ملائک

شادند ملائک همه در مقدم مولا
بر پا شده در عرش خدا جشن تولّا

فصل گل و بلبل شد و هنگام بهار است
قمری به سر شاخه غزل خوان چو هَزار است
جشن و طرب و رقص به هر کوی و گذار است
هر جا گذری نغمه تنبور و سه تار است

لبریز شعف شد دل ما از قدم یار
یارب ز سر لطف بده فرصت دیدار

او ترجمه ی ساده ی قرآن مجید است
او‌ واسطه ی فیض خداوند حمید است
بر اهل جهان پرتو خورشید امید است
امروز به یمن قدمش عید سعید است

از مقدم او عالم هستی شده گلشن
از نور جمالش همه هستی شده روشن

او منتقم فاطمه ی ام ابیهاست
او منجی عالم ز همه شر و بدیهاست
او یار ضعیفان، سپر ظلم غنی هاست
او وارث پیغمبر(ص) و زهرا(س) و علی هاست

از مقدم او غصه ز دل گشته فراری
شد حال و هوای دل ما ناب و بهاری

ای اهل جهان حجت ثانی عشر است او
بر ظلمت شب جلوه ی قرص قمر است او
بر تلخی ایام چو شهد و شکر است او
دیده بگشائید که نور بصر است او

بر گوش رسد صوت قشنگش ز مصلی
با نغمه ی داودی خود برده دل از ما

با آمدنش لب به قرائت بگشاید
بر مردم دنیا در رحمت بگشاید
بر شیعه ره و رسم سعادت  بگشاید
از پای بشر بند اسارت بگشاید

او کعبه و ما حاجی خال لب اوئیم
ما تشنه ی یک قطره نماز شب اوئیم

  • ۱۵ اسفند ۰۱ ، ۰۶:۴۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

مژده یاران امام دین آمد

حضرت زین العابدین(ع) آمد

کیست او؟ زاده ی حسین(ع) است او
مومنان را ضیاء عین است او

هادی دین امام سجاد(ع) است
دل شیعه ز مقدمش شاد است

زاده ی سبط مصطفی(ص) سجاد
جلوه ی ذات کبریا سجاد

واسط فیض خاص و عام خداست
مایه ی افتخار آل عباست

پای تا سر نماز و ذکر و دعاست
الگوی ناب بندگان خداست

یادگار امام عاشوراست
مایه ی فخر سیدالشهداست

صاحب فضل و حکمت و کرم است
مایه ی عزّت است و محترم است

چشمهایش دو چشمه ی نور است
به سخا و به جود مشهور است

لب او زمزم دعا و ثناست
سخنانش سپاس و حمد خداست

کرم و مرحمت سجیه ی اوست
وحی را ترجمان صحیفه ی اوست

قبله ی عابدین و اهل یقین
سید الساجدین امام مبین

به یقین او حقیقت دین است
شرح و تفسیر شرع و آئین است

در رگش جاری است خون حسین(ع)
بر حسین(ع) است او ضیاء دو عین

ورد لبهای اوست « یا الله »
اوست شب زنده دار همچون ماه 

پسر مرتضی(ع) و زهرا(س) اوست
شیعه را سرپرست و مولا اوست

عابد است او و حُرّ و آزاده
زینت است او برای سجاده

نفس او دم مسیحایی است
تار و پودش تمام زهرایی است

گلشن دین صفا گرفته از او
شیعه ارج و بها گرفته از او

دستگیر یتیم و مسکین است
 شرح طه و دهر و یاسین است

مثل زینب(س) سفیر عاشوراست 
راوی خاطرات کرب و بلاست

وارث نور روی فاطمه(س) است
او چراغ هدایت همه است

بسکه پاک است و طیّب و طاهر 
در دو چشمش خدا شده ظاهر

در زمان حیات و وقت ممات
به محمد و آل او صلوات

  • ۰۵ اسفند ۰۱ ، ۰۷:۳۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

آسمان جلوه دارد از مهتاب

در زمین عکس ماه اندر آب
با دو صد رسم و شیوه و آداب
می برد دل ز حضرت ارباب

چشم بگشوده بر جهان پسری
قمر ناب و بحر پر گهری
صاحب دستهای پر هنری
قد رعنا و بینش و بصری

یل ام البنین و یار حسین(ع)
مایه ی عزّ و افتخار حسین(ع)
او قرار است و بی قرار حسین(ع)
از سر شوق جان نثار حسین(ع)

گلی از گلشن ولایت اوست
حیدر ثانی شجاعت اوست
رهنمای ره سعادت اوست
شرزه شیر پر از صلابت اوست

قمر آسمان ایمان است
ذکر تسبیح حق پرستان است
تاج سرهای شیر مردان است
پای بند به عهد و پیمان است

او ابوالفضل(ع) زینب کبراست
معدن دین و باور و تقواست
پسر حیدر(ع) و یل زهراست
بَطَل و قهرمان عاشوراست

اوست عباس حیدر(ع) کرار
او ندارد نظیر در پیکار
اسوه ی جود و بخشش و ایثار
اوست زیباترین گل گلزار

اوست تسلیم امر مولایش
عالَمی مات این تولایش
ماه محو جمال و سیمایش
سرو تسلیم قد رعنایش

بوسه بر دست او زده حیدر(ع)
صورتش ماه و چشم ها اختر
دستهایش به فُلک دین لنگر
برده حتی دل از علی اصغر(ع)

این پسر نور عین فاطمه(س) است
او نصیر حسین(ع) فاطمه(س) است
تا ابد زیر دِیْن فاطمه(س) است
مایه ی فخر و زِیْن فاطمه(س) است

وارث اقتدار حیدر(ع) اوست
مایه ی افتخار حیدر(ع) اوست
بی گمان ذوالفقار حیدر(ع) اوست
خلف و یادگار حیدر(ع) اوست

در ادب بی رقیب و بی همتاست
پاسدار خیام کرب و بلاست
نام ایشان قرینه با دریاست
شافع ما به محشر کبراست

اشک چشمان اوست آب حیات
خورده نامش گره به شط فرات
اوست لنگر برای فُلک نجات
به بلندای قامتش صلوات

  • ۰۴ اسفند ۰۱ ، ۱۰:۴۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بگشوده دیده بر جهان دلبند زهرا(س)

روئیده بر لب غنچه ی لبخند زهرا(س)

زهرا(س) و حیدر(ع) محو سیمای حسینند
افلاکیان گرم تماشای حسینند

دارد محمد(ص) در بغل یک ماه زیبا
روح الامین مات گل زیبای زهرا(س)

این نو گل زیبا به حق نامش حسین(ع) است
این نور رب المشرقین و مغربین است

فُلک نجات است او و مصباح هدایت
ما را نماید رهنمون سوی سعادت

سرمایه ی ما شیعیان نام حسین(ع) است
دین حقیقی دین اسلام حسین(ع) است

شمس هدایت تا قیامت می درخشد
تا راه خوشبختی ما را نور بخشد

لبهای خشک او همان آب حیات است
شوق حیات شیعیان بعد از ممات است

از مقدم او انبیاء غرق سرورند
لبریز شور و شادی و شعر و شعورند

باشد نبی(ص) محو تماشای حسینش
چشمش شده روشن به سیمای حسینش

آن کودک یک روزه ی خوش قد و قامت
هنگام قد قامت کند بر پا قیامت

سر تا به پا، پا تا به سر پیغمبر است او
نامش حسین(ع) امّا علی(ع) دیگر است او

مؤمن بدون مِهر او ایمان ندارد
اسلام بی او مصحف قرآن ندارد

ما را محبِّ او و یارانش نوشتند
با مِهر روی او گِل ما را سرشتند

شرح و بیان و معنی ام الکتاب است
همچون علی(ع) او شافع روز حساب است

آشفته ی مویش تمام شیعیانند
سرگشته ی کویش تمام مؤمنانند

در خانه ی دل دارد او جا تا قیامت
داریم از او امید امداد و شفاعت

ذکر مناجات امیرالمؤمنین(ع) اوست
بیت الحرام و قبله ی اهل یقین اوست

شرح همه آیات قرآن مبین اوست
فرزند حیدر(ع)، مقتدای متقین اوست

عرش خدا در مقدم او شد چراغان
روح الامین دارد به لب آیات قرآن

بخشیده زینت نام او عرش خدا را
مدهوش کرده ماهِ رویش اولیا را

او واسط فیض خدای مهربان است
در روز محشر بر سرِ ما سایبان است

روح ملائک روز و شب پروانه ی اوست
قلب همه خوبان عالم خانه ی اوست

نام حسین(ع) تسبیح هر روز و شب ماست
خنده به یمن مقدم او بر لب ماست

  • ۰۲ اسفند ۰۱ ، ۱۲:۰۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی