اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۹ مطلب با موضوع «حضرت امام صادق ع» ثبت شده است

ای ترجمه و شرح اذان حضرت صادق(ع)

ای باعث آرامش جان حضرت صادق(ع)

ای مکتب تو مدرسه ی فقه و فقاهت
ای راه تو منهاج و گذرگاه سعادت 

ای تک تک آیات خدا شرح وجودت
ای آنکه خداوند فرستاده درودت

از مقدم تو اهل زمین خرّم و شادند
از شکر سر خویش به سجاده نهادند

از مقدم تو گشته مصفا همه عالم
اسباب رسیدن به خدا گشته فراهم

تو جلوه ای از ذات خداوند کریمی
تو صادقی و در دل هر شیعه مقیمی

دین داری ما را سببی حضرت صادق(ع)
تاج سر و فخر عربی حضرت صادق(ع)

ای علت بیداری ما حضرت صادق(ع)
ای روح مناجات و دعا حضرت صادق(ع)

ای آن که کلامت همه قرآن مبین است
شاگرد دبستان تو جبریل امین است

ای از دم روحانی تو زنده صداقت
ای صاحب فضل و کَرَم و جود و سخاوت

از مقدم تو گلشن دین خُرّم و آباد
لب ها همه خندان و دل اهل جهان شاد

ای آیه ی تطهیر تو را معنی و مفهوم
اجداد شریف تو یکایک همه معصوم

ای اختر تابنده و خورشید هدایت
دارد به تو هم عالِم و هم علم ارادت

سر تا به قدم باور و ایمان و یقینی
مانند علی(ع) ترجمه ی ساده ی دینی

میلاد تو عید همه ی مردم دنیاست
شادی و نشاط از قدمت ساکن دل هاست

لبریز خدایی و پر از معرفتی تو
از حق به همه عالمیان موهبتی تو

هر درس تو و بحث تو توحید و نبوّت 
هر نکته ی تو عدل و معاد است و امامت

تو کعبه ای و ما همه در حال طوافیم
از پرتو حُسن تو چنین ساده و صافیم

ای مکتب تو مکتب پیغمبر اسلام(ص)
ای دست تو یاری گر بیچاره و ایتام

علم تو  همه چشمه ی انوار الهی است
هر راه دگر جز ره تو راه تباهی است

در عرش خدا جشن ولادت شده بر پا
گویند ملائک همه تبریک به زهرا(س)

از مقدم تو جنّ و ملائک همه مسرور
از قلب بشر غصه و اندوه و عزا دور

خرّم شده از مقدم تو باغ و گلستان
احیا شده با آمدنت مصحف قرآن

ای بر همه آلام بشر دارو و درمان
فرش ره تو دیده ی هر فرد مسلمان

  • ۰۹ مهر ۰۲ ، ۱۷:۵۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

کیستی؟ جلوه ی جمال خدا، کیستی؟ فقه شیعه را بانی

شرح و تفسیر وحی هستی تو، معنی آیه های قرآنی

ترجمان حدیث لولاکی، هست مدیون تو همه افلاک
خرٌمی بخش باغ و بستان و زینت افزای هر گلستانی

معدن جمله ی کراماتی، از بدی ها ولی به دوری تو
پاک و طاهر چو آیه ی تطهیر، تو به هر کار نیک بنیانی

تو سراپا فضیلتی آقا، تو چراغ هدایتی آقا
بی تو گم می شد ای چراغ هدی، در جهان شیوه ی مسلمانی

دستهای تو بسته اند چرا؟ می کِشندت چرا توی کوچه؟
از چه بی احترامیت کردند؟ چون که هستی تو حیدر(ع) ثانی

بر روی خاک کوچه افتاده از چه عمامه  و عبای تو؟
دشمنان خدا و قرآن و طرح این نقشه های شیطانی

دشمنت می دهد تو را آزار، ناسزا گویدت عدو بسیار
جرم تو بی گناهیت باشد، تو بَری از همه گناهانی

کوه ایمان و معدن صبری، معنی آیه ی اولوالامری 
طاعت از تو اطاعت حق است، تو ولیّ خدای سبحانی

مثل زهرا(س) تو هم کتک خوردی، مثل مادر شکست پهلویت
مثل حیدر(ع) به نیمه ی شب ها، با خدا گفتگوی پنهانی

احترامی ندیده ای اما، هتک حرمت شدی هزاران بار
هتک حرمت نشد در این عالم، هیچ کس با چنین فراوانی

دست های تو را که می بستند، یاد غم های زینب(س) افتادی
یاد بند اسارت و ره شام، یاد بزم شراب و مهمانی

پاره می شد تو را چو پیراهن، یاد آن کهنه پیرهن بودی
یاد راس حسین(ع) بر سر نی، زلف خونین و مو پریشانی

روضه ی کوچه را که می خواندی چشم تو چشمه سار خون می شد
روضه ی کوچه می شود تکرار، در همین لحظه های پایانی

  • ۲۳ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۶:۵۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

صادق آل محمد(ص) آن که ما را رهبر است

مادرش زهراست سبط حضرت پیغمبر(ص) است
در کرامت در صلابت در صداقت، حیدر(ع) است
شمس تابان هدایت، او امام جعفر(ع) است

عرش و فرش از مقدم او خرّم اند و شادمان 
تهنیت گویند بر هم مؤمنان و شیعیان

عرش حق در مقدم صادق(ع) چراغانی شده
دیده ی افلاکیان از شوق بارانی شده
جعفر(ع) است و معنی آیات قرآنی شده
بر زمینی ها ز حق این هدیه ارزانی شده 

خاک پایش توتیای دیده ی ما شیعیان
شادمان از یمن میلادش همه افلاکیان

مذهب شیعه همه مرهون قال الصّادق(ع) است
دین حق پاینده و مدیون قال الصّادق(ع) است
شیعگی، بالندگی قانون قال الصّادق(ع) است
مرکز اسلام و دین کانون قال الصّادق(ع) است

منبر و مسجد به قال الصّادق(ع) احیا می شود
وحی حق با قال صادق(ع) شرح و معنا می شود 

باز هم باران رحمت می چکد از آسمان 
واژه ای تازه رسد در شرح و معنای اذان
از خدا آید برای اهل عالم ارمغان
بهر شیعه می رسد هم تاج سر، هم سایبان

عالمان دین همه شاگرد درس مکتبش
راه حق روشن ز نور ماه و شمس و کوکبش

فخر آل الله و معنای مسلمانی رسید
باز هم از آسمان خورشید تابانی رسید
از برای حفظ دین حق، نگهبانی رسید
ای مسلمانان شما را مژده قرآنی رسید

ناشر احکام اسلام محمد(ص) باشد او
آن که گوید شرح پیغام محمد(ص) باشد او

دردهای لاعلاج از نام او گیرد شفا
نام زیبایش شده زینت به عرش کبریا
شیعه از روز ازل گشته به عشقش مبتلا
استجابت می شود با نام صادق(ع) هر دعا

نام او ورد لب و تسبیح جمله انبیاست
عالم هستی به یمن مقدم او با صفاست

پرتوی از نور روی اوست ماه و آفتاب
اوست چون مولا امیرالمؤمنین(ع) ام الکتاب
راه او باشد طریق حضرت ختمی ماب
اوست هم مولای ما هم شافع روز حساب

رحمت حق با وجود او فراوان می شود
وقت اجرای همه احکام قرآن می شود

آیه های وحی را وقتی تلاوت می کند
یا اگر با گفته ای ما را هدایت می کند
شیعه را وقتی که لبریز دیانت می کند
مقصد ما را سر کوی سعادت می کند

شکر یارب شیعه ی خاص امام جعفریم
پای تا سر عشق و ایمان و یقین و باوریم

  • ۲۰ مهر ۰۱ ، ۱۸:۲۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دوباره فصل مصیبت دوباره ماه عزاست
دوباره موسم اندوه و رنج و درد و بلاست

تمام عالمیان رخت غم به تن دارند
به هر کجا نگرم خیمه ی عزا برپاست

دلم گرفته و لبریز غصه و دردم
مگر که ماه محرم مگر که عاشوراست

عزا عزای بزرگی است خون ببار ای چشم
غم مصیبت نور دو دیده ی زهراست

شهید راه خدا گشته جعفر صادق(ع)
درون سینه ی شیعه از این عزا غوغاست

چه آتشی به دل افتاده است در غم او
بسوز دل که عزا و مصیبت مولاست

دوباره خانه ی دل چون بقیع ویران است
دوباره ورد لب شیعه آه و واویلاست

تعجب است! چرا آسمان نشد ویران
که در مصیبت صادق(ع) قیامت کبراست

ز چشمه سار دو چشمم دو رود خون جاری است
دوباره دامنم از اشک دیدگان دریاست

مگر به دخت پیمبر(ص) کسی زده سیلی
مگر عزای جگر گوشه ی رسول خداست

سر حسین(ع) مگر رفته بر سر نیزه
مگر مدینه همان قتلگاه کرب و بلاست

چرا تمامی عالم نشسته است به غم؟
چرا به عرش خدا جبرئیل نوحه سراست؟

  • ۰۴ خرداد ۰۱ ، ۲۲:۳۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

صبحی دگر رسیده و میلاد نور شد
تقدیم شیعه، باز سبوئی طَهور شد

روئیده نوگلی به گلستان ملک دین
بوی خوشش ربوده دل از کلّ مؤمنین

بگشود چشم و عالم هستی صفا گرفت
شور و نشاط جان بشر را فرا گرفت

با پای دل به محضر ایشان رسیده ام
این است آنچه گفتم و از او شنیده ام

آقا سلام بر تو که ایمان ما تویی
تفسیر آیه آیه ی قرآن ما تویی

ای وارث تمام علوم پیمبران
تفسیر و شرح و ترجمه و زینت اذان 

ای اوج فضل و حکمت و آقائی و کمال
معنای آیه های خداوند ذوالجلال

تو باب فیض و رحمت خلاق سرمدی
مولای ما و صادق آل محمدی

در سینه ی تو جای گرفته تمام علم
بنیان گزار فقه توئی ای امام علم

گشته بنا سرای تو در کوی عاشقی
جان ها فدای نام تو آقا که صادقی

ای گشته خاک پای توام توتیای چشم
دیدار روی ماه تو ما را صفای چشم

گنجینه ی فضائلی و حجت خدا
هر «قال صادق(ع)» است گرانقدر چون طلا

دین زیر دِیْن مکتب آل محمد(ع) است
راه شما طریق رسیدن به ایزد است

از فقه جعفری است که دین زنده مانده است
ایمان و شور و شوق و یقین زنده مانده است

امروز اگر که شیعه و رهپوی احمدیم
مدیون «قال صادق(ع)» آل محمدیم

مولای ما که عالم هستی فدای تو
خوشبخت آن که آمده زیر لوای تو

ای تک تک کلام تو توحید باوری
تنها چراغ راه بشر فقه جعفری

بیت الحرامِ علم فقط سینه ی شماست
طوف حریم توست که بر درد ما دواست

بحرالعلوم هستی و کوه صداقتی
قرآن ناطقی و سراپا هدایتی

ای ترجمان «نور» رخ انور شما
آوای «تُفلِحُوا» رسد از منبر شما

تا «دیده» زیر پای شما جا گذاشتیم
بر بال جبرئیل امین پا گذاشتیم

دریای نور تشنه ی یک جرعه نور توست
عیسی غلام درگه و موسی به طور توست

ای سینه ی تو بحر گهر بار معرفت
سر تا به پا فضلیت و ایمان و منقبت

ما مست جام باده ی دستان صادقیم
مستیم و سرخوشیم و خداجو و عاشقیم

تا شیعیان زاده ی خیرالنساء(س) شدیم
ما سرخوشان باده ی قالوا بلی شدیم

میلاد باشکوه تو بر ما مبارک است
عید ولادت گل زهراء(س) مبارک است 

اما جواب او به من این یک کلام بود
یک جمله ای که عزّت هر خاص و عام بود

تقوا و زهد و کوشش و عفت تو را سزاست
عقبا طلب که خیر و سعادت در آن سراست

  • ۳۰ مهر ۰۰ ، ۰۶:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

سیدی از کدام طایفه ای که مطهر شبیه قرآنی

پای تا سر فضیلتی آقا، زینت گلشن و گلستانی

استواری دین ز قامت توست، تو ستون بنای اسلامی
بانی فقه شیعه هستی تو، شیعه را تو اساس و بنیانی

پرورش داده ای چهار هزار عالم دین شناس آقا جان
بی تو و مکتب تو گم می شد به یقین شیوه ی مسلمانی

دستهای تو را ز کین بستند، بین کوچه کشیده اند تو را
جرم تو چیست ای امام همام، تو که سرمشق بی گناهانی

باز هم یک عبا و عمامه بر روی خاک کوچه افتاده
بازهم دشمنان اسلام و باز هم نقشه های شیطانی

می کشد هی طناب را دشمن تا تو را بیشتر دهد آزار
 غافل از این که تو اولی الامری، انتخاب خدای سبحانی

می زند با لگد به پهلویت، تا که همدرد مادرت باشی
تا که همچون علی(ع) کنی ناله، نیمه شب ها غریب و پنهانی 

احترامت که پیشکش آقا، این همه ناسزا به تو گفتند
کور بودند آن جماعت پست، که ندیدند ماه تابانی

چون گرفتند جعد گیسویت، یاد زلف رقیه(ع) افتادی
یاد شام و خرابه نیمه ی شب، سر بابا زمان مهمانی

پیر این شهر نیستی تو مگر، بی عصا و عمامه ای از چه؟ 
خاکی و پاره پاره پیراهن، پس چرا این همه پریشانی

قلب تو گشته است پر آشوب، نکند یاد زینب (س) افتادی
غصه داری تو در دم آخر، سینه پر درد و دیده گریانی

در مدینه همیشه می خواندی روضه ی کوچه و  در و دیوار
گشته تکرار روضه کوچه در همین روزهای پایانی

  • ۱۵ خرداد ۰۰ ، ۰۲:۵۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دیده از داغ تو دریاست،گل باغ بهشت
دل ما خیمه ی غمهاست، گل باغ بهشت

دست های تو چو دستان علی(ع) بسته شده است
غصه ها در دل زهراست، گل باغ بهشت

در غمت سوخته جان همه ی اهل سما
غم تو چون غم مولاست، گل باغ بهشت

وای من طعنه و دشنام شنیدی ز عدو
در دل شیعه چه غوغاست، گل باغ بهشت

با زمین خوردن تو کوچه ی غم شد تکرار
این همان ماتم عظماست، گل باغ بهشت

تو گل سر سبد باغ ولایت بودی
ظلمها بر گل طاهاست، گل باغ بهشت

ناسزاها به تو گفتند خدانشناسان
این همان شیوه اعداست، گل باغ بهشت

چون کشاندند تو را پای برهنه سوی قصر
خیمه ی غصه مهیاست، گل باغ بهشت

انبیا بر سر خود دست عزا می کوبند
داغدار تو مسیحاست، گل باغ بهشت

تو حسین(ع) دگری بودی و از داغ غمت
خونجگر زینب کبراست، گل باغ بهشت

 

  • ۲۶ خرداد ۹۹ ، ۰۶:۱۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

وقتی خدای عشق تو را صادق آفرید
ما را به عشق حضرت تو عاشق آفرید

از راه لطف و مرحمت و مهربانی اش
ما را به مهر روی شما شایق آفرید

شایستگی است لازمه ی جعفری شدن
ما را ز روی لطف، خدا لایق آفرید

ما شیعه ایم و شاکر خلاق سرمدیم
زیرا که رهبری چو شما، خالق آفرید

تو صادقی و نطق تو آرامش دل است
با ما سخن بگو که تو را ناطق آفرید

ما ازل به عشق شما مبتلا شدیم
حالا نه بلکه عشق تو را سابق آفرید

مدیون توست شیعه الی یوم یبعثون
زیرا برای شیعه تو را صادق آفرید

  • ۲۳ آبان ۹۸ ، ۰۹:۲۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

از دم روحانی ات روح صداقت جان گرفت
آسمان دیده ها ابری شد و باران گرفت

ای گل باغ ولا و معنی ام الکتاب
جوشد از دریای علم بیکرانت درّ ناب

از نفس هایت خدا علم الیقین را آفرید
عاشقی کردی خدا آداب دین را آفرید

هر کجا گفتی سخن، بر تو ارادت داشت علم
در کلام نافذت رنگ هدایت داشت علم

عید میلادت برای شیعه عید اسعد است
روز میلاد تو روز جشن آل احمد(ص) است

ای سراپای تو نورانی ز علم و معرفت
تو سراپا فضلی و جود و کمال و منزلت

علم و دانش از شما پیوسته در قد قامت است
گفته های تو خدا را معجزات و آیت است

ای صفات تو صفات حضرت رب رحیم
ترجمان تک تک آیات قران کریم

آمدی تا آبرو بخشی به ایمان و یقین
شرح و تفسیری تو بر آیات قران مبین

درس توحید و نبوت را به ما آموختی
عدل را درس عدالت را به ما آموختی

قبله گاه و مقتدای شیعیانی ای امام
کعبه باشد روز و شب گرد شما در استلام

آشنا وقتی که ما با معنی عاشق شدیم
 از سر شوق و رضا ما شیعه ی صادق(ع) شدیم

مکتب تو مکتب اسلام و شیعه پروری است
راه و رسم و شیوه ی تو شیوه ی پیغمبری است

علم تو سرچشمه اش علم خدای کبریاست
راه تو راه محمد(ص) راه و رسم انبیاست

دین و قران را حیات و زندگی بخشیده ای
شیعیان را عزت و بالندگی بخشیده ای

از دم گرم شما آیات قران جان گرفت
حضرت حق با شما از آدمی پیمان گرفت

رهنما و رهبر و مصباح راه شیعیان
شیعیان مانند جسمند و شما مانند جان

مومنان درس بصیرت از شما آموختند
رهروان حق، طریقت از شما آموختند

ای چراغ روشن راه سعادت پیشگان
ای مرام تو مرام ما ولایت پیشگان

صادقی و نام تو شیرین تر از شهد و عسل
روی قلبم حک شده نام تو از روز ازل

شیعه ی آل علی(ع) هستیم از عهد کهن
شکر حق گوئیم تا وقتی رود بر تن کفن

 

  • ۲۱ آبان ۹۸ ، ۱۱:۲۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

چشمه ی چشم من از داغ تو دریا شده است
در دلم ماتم عظمای تو برپا شده است

قصه ات خاطره ی بستن دستان علی(ع) است
باز هم غم به دل حضرت زهرا(س) شده است

تو همان حیدری و کوچه همان کوچه غم
مرغ دل پر زده و راهی آنجا شده است

وای من دشمن دین داد تو را دشنامت
مُرد باید ز غم آنچه به مولا شده است

بارها دشمن دین بر تو تهاجم آورد
وای من ظلم و ستم  بر گل طا ها شده است

ناسزا ها به لب دشمن تو جاری بود
هتک حرمت به تو از جانب اعدا شده است

می کشاندند تو را پای برهنه سوی قصر
باز هم قصه کوچه است که معنا شده است

بکشیدند طناب و به زمین خوردی تو
زین عمل دشمن اسلام چه رسوا شده است

قصه ی کوچه اگر بود معمای بشر
 با زمین خوردن تو حل معما شده است

گر چه در کرب و بلا دید مصیبت زینب(س)
 باز خونین بصر زینب کبری(س) شده است

باز هم سیلی و فحاشی و هتاکی و ظلم      
جبت ظاهر شد و طاغوت هویدا شده است

در زمین از غم تو خاک عزا بر سر ماست
 و سیه پوش غمت عالم بالا شده است

روضه خوان غم تو حضرت جبریل امین
داغدار غم تو نوح و مسیحا شده است

  • ۰۴ تیر ۹۸ ، ۰۹:۴۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی