اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

به لحظه های تب عاشقانه ات سوگند
به اشک و ناله و آه شبانه ات سوگند

به آن که در همه دم نام اوست ورد لبت
به آیه های خدای یگانه ات سوگند

تو با خدای خودت رمز و رازها داری
به رمز و راز دم محرمانه ات سوگند

من از تو دورم و تو در کنار من هستی
 به شور زندگی زیرکانه ات سوگند

به لب ترانه ی آیات وحی را داری
به نغمه های قشنگ ترانه ات سوگند

شنیده ام روی شانه، نشانه ای داری
به خال روی لب و آن نشانه ات سوگند

چه دانه ایست به دامت که دل اسیر شماست
 به دام زلف سیاه و به دانه ات سوگند

دو دیده منتظر دیدن جمال شماست
به آن دلی که گرفته بهانه ات سوگند

  • ۳۰ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۳۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ای یگانه خدای بی همتا
تو عزیز و حکیمی و یکتا

ای خداوند قادر سرمد
ای که شد انتخاب تو احمد(ص)

چون که این انتخاب را کردی
مشرکان را به خشم آوردی

ای خدایی که تو به روز غدیر
امر کردی که حیدر(ع) است امیر

ای که هستند ائمه(ع) منتخبت
مومنانند جمله در طلبت

این امامان که پاک و معصومند
وحی را ترجمان و مفهومند

همگی راستگو و متقی اند
سر به فرمان ایزد و نقی اند

رستگارند از کرامت تو
سعیشان هست در رضایت تو

با علوم خود ای خدای علیم
کرده ای انتخابشان ز قدیم

همه سرشار دین و ایمانند
حافظان رموز رحمانند

همه با قدرت تو ممتازند
همگی صاحبان اعجازند

هادی جملگی تویی یارب
از تو دارند عزت و منصب

همه پرهیزگار و با تقوا
همگی راستگو و خوش سیما

همگی واقفان اسرارت
همگی سرو باغ و گلزارت

همگی برگزیده و ممتاز
همگی صاحبان صد اعجاز

همه با روح حق شده تائید
یادشان زنده، نامشان جاوید

چون به اسرار ایزد آگاهند
 همگی جانشین الله اند

همگی حجت خدا هستند
همه تفسیر هل اتی هستند

همگی حافظان اسرارت
همه چون خط گرد پرگارت

علم و دین را خزانه دارانند
راستگویان به وقت گفتارند

جمله هستند امین حکمت تو
همه هستند دلیل رحمت تو

شرح و تفسیر دین و ایمانند
معنی آیه های قرانند

همه بنیان عدل و توحیدند
علت نور ماه و خورشیدند

شاهد خلق عالمند آنها
خرم از نامشان گلستان ها

هست از نور حق چو طینتشان
شد منور دل از محبتشان

  • ۲۹ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۵۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

هدیه ای دارم شما را مومنان
یک روایت را کنم تقدیمتان

این روایت از امام صادق(ص) است
گفته های او کلام خالق است

گفت با یاران خود مولای ما
تا ببخشد روشنی فردای ما

« انّ فوق عبادهٍ عبادهً
و حبنا اهل البیت افضل عباده »

فوق هر عبادتی، عبادتی است
این سخن را نکته و لطافتی است

نیست بالاتر ولی از حب ما
هیچ عبادتی در نزد خدا

هر عبادت هست محدود ای بشر
حب ما اما همیشه مستمر

گر که می جوئید پس راه صواب
یا اگر خواهید از ایزد ثواب

دوست دار آل پیغمبر(ص) شوید
شیعه باشید و ره حیدر(ع) روید

آن که در دل حب آل الله(ص) کاشت
پرتو انوار شمس و ماه داشت

هر کسی که او شیعه ی آل عباست
قلب او لبریز انوار خداست

  • ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۰۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

رفته ای راه دور خیلی دور، دوری از چشمهای ما آقا
لا اقل اندکی بیا نزدیک، بشنوی تا صدای ما آقا

ما برای رسیدنت آقا، همه دم دست بر دعا داریم
 تو خودت آمین بگو وقتی، گشت جاری دعای ما آقا

دردمندیم و رانده از همه جا، هر طبیبی جوابمان کرده
تو بیا پا به چشم ما بگذار،که تو هستی دوای ما آقا

ما نفس می کشیم بیهوده، بی تو هرگز کسی نیاسوده
ما فنائیم در تو آقاجان، که تو هستی بقای ما آقا

هر گناهی که سر زند از ما، تو دل آزرده می شوی مولا
قلم عفور ا به دستت گیر و بکش بر خطای ما آقا

با تو آقا مس وجود بشر می شود مثل لوء لوء و مرجان
بی تو اما چو خاک بی ارزش، زر ناب و  طلای ما آقا

گر چه ما لحظه لحظه دل تنگیم، از برای تو مایه ننگیم
مایه افتخار شیعه تویی، با تو بودن بنای ما آقا

بی تو حتی امید بی معناست، آدمی بین جمع هم تنهاست
تو بیا تا امیدمان بخشی، که تو هستی رجای ما آقا

تو امام زمان ما هستی، جان که بهتر ز جان ما هستی
پرده بردار از جمال خودت، که تویی مقتدای ما آقا

ما که از دیدن تو محرومیم، همگی مجرمیم و محکومیم
اگر امروز  مانده ای تنها، همه هست از جفای ما آقا

گر به ظاهر تو دوری آقاجان، مثل جان در وجود ما هستی
لحظه لحظه سلام ما بر تو، نور در دیده های ما آقا

بی تو نشناختیم راه از چاه، راه گم گشت و ماه همه گمراه
 منتظر می شویم برگردی، که تویی رهنمای ما آقا

  • ۲۵ بهمن ۹۷ ، ۱۰:۴۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

پس از این شاعری نخواهم کرد، دوستان، شاعران خداحافظ
کرده پیرم اگر سرودن شعر، شعرای جوان خداحافظ

من برای سرودن شعر، سیر در هفت آسمان کردم
عاقبت آمدم به روی زمین، آی هفت آسمان خداحافظ

گفتم ازعشق و عاشقی ها و از غم و درد و رنج ها بسیار
عاشقم پای تا سرم عشق است، ولی ای عاشقان خداحافظ

نه قصیده سرایم و نه غزل، نه رباعی نه شعر نو دیگر
مثنوی های من تمام شده، میکده، می خوران خدا حافظ

گل و گلزار و گلشن و باغ، تا ابد خرمی از آن شما
پس از این چون غزل نخواهم گفت، گلشن و بوستان خداحافظ

مصرع و بیت و قافیه و ردیف، کار من  با شما تمام شده
سرتان تا ابد سلامت باد، آری ای دوستان خداحافظ

شعر من شعر شور بود و امید، نا امیدی نبود در شعرم
قهر بودم اگر چه با پائیز، فصل باد خزان خداحافظ

گر چه نایی نمانده در تن من، قد کمانم اگر ز درد فراق
مثل یک مرد قهرمانم من، مثل یک پهلوان خداحافظ

غیر مدح رسول و آل رسول(ص)، نسرودم سروده ای هرگز
نسرودن به مدحشان سخت است، ولی ای مومنان خداحافظ

نه، مرا طاقت جدایی نیست، زنده ام من به مدح آل رسول(ص)
می سرایم به مدحشان شب و روز، این خط، این هم نشان، خداحافظ 

  • ۲۳ بهمن ۹۷ ، ۱۰:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

اهل بیت رسول(ص) را صلوات
خاندان بتول(س) را صلوات

جایگاه رسالتند ایشان
پای تا سر عدالتند ایشان

عرصه گاه ملائکند ایشان
رهنمای طریق هر انسان

منبع علم و مخزن حلمند
بردبارند و معدن علمند

ریشه ی رحمت و کرم هستند
رهبر و سید امم هستند

سرپرستان نعمتند ایشان
واسط فیض و رحمتند ایشان

عنصر نیکی و صفا هستند
روشنی بخش و رهنما هستند

خاندانی که باب ایمانند
امناء رموز رحمانند

همگی برگزیدگان هستند
وارثان پیمبران هستند

هادیان طریق الله اند
به شب تار خلق چون ماهند

همگی آیه های تقوایند
و به آیات وحی معنایند

صاحب عقل و فهم و هوش و خرد
همه تسلیم خالق سرمد

حجت حق به مردمند ایشان
واسط فیض خالق سبحان

همگی جایگاه معرفتند
همه در اوج شان و منزلتند

همه هستند موضع برکت
همه هستند  معدن حکمت

راز دارند و حاملان کتاب
همگی شافعان روز حساب

همه فرزند و جانشین رسول (ص)
همگی یاور و امین رسول (ص)

داعیان ره خدا هستند
حق شناسند و رهنما هستند

استوارند در طریق خدا
کارشان حمد و ذکر و مدح و ثنا

همه تابان شبیه خورشیدند
روشنی بخش راه توحیدند

همگی کاملند در ایمان
دوستان صمیمی یزدان

همگی بندگان الله اند
به شب تار شیعه چون ماهند

پیشوایان و رهنما هستند
به بشر جمله مقتدا هستند

به خداوندی خدا سوگند
معنی آیه ی اولوالامرند

اهل ذکرند و برگزیدگان خدا
همه پیروز امتحان خدا

جایگاه علوم دین هستند
آگه از حال مومنین هستند

راه و برهان و حجت الله اند
نور و علمند و رحمت الله اند

شکر یارب که مقتدا داریم
شیعه هستیم و رهنما داریم

  • ۲۱ بهمن ۹۷ ، ۱۳:۴۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

نوکر شدم به نیت قنبر شدن فقط
قنبر شدم به نیت نوکر شدن فقط

عاشق شدم که ورد لبم یا علی(ع) شود
شیعه شدم که رهرو حیدر(ع) شدن فقط

هستم گدای خانه ی حیدر(ع) تمام عمر
هستم گدا و لایق سرور شدن فقط

نوشیده ام ز جام ولای تو یا علی(ع)
مستم که در ولای تو ساغر شدن فقط

آن را که در سر است هوای لقای دوست
باید شبیه دوست مطهر شدن فقط

عالم قلیل و خیر کثیر است فاطمه(س)
دختر به شرط ام پیمبر(س) شدن فقط

آیات وحی معدن نورند یک به یک
تفسیر وحی و سوره کوثر شدن فقط

هر باغ گل پر است ز گل های رنگ رنگ
اما به باغ سرو و صنوبر شدن فقط

درگلشن ولایت زهرا(س) و اهل بیت(ع)
هر صبح و ظهر و شام معطر شدن فقط

افتد به چاه یوسفی از بی برادری
عباس(ع) با وفا و برادر شدن فقط

ما از شعاع نور ولایت منوریم 
قلب از ولای دوست منور شدن فقط  
  • ۱۵ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۰۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

زنی از سوره طه و  اعطینا مطهر تر
زنی از آسمان، از کرسی اعلی مطهر تر
زنی از آفتاب ظهر عاشورا مطهر تر
زنی از مریم و از هاجر و حوا مطهر تر

زن اما دختر پیغمبر(ص) و ام ابیها اوست
زن اما بر تمام آیه های وحی معنا اوست
زن اما نقطه ی آغاز خلقت، نقطه ی پایان دنیا اوست
که انفاس خوشش همچون نفسهای مسیحا اوست

زنی خاکی که سر تا پای این زن پاک و افلاکی است
 زکیه، فاطمه، معصومه، زهرا(س)، اسوه ی پاکی است
چرا او خورده سیلی، چادر او پس چرا خاکی است؟
چرا پس سرنوشت او قرین با درد و غمناکی است؟

ملائک در طواف خانه اش دائم به پروازند
گدایانش به عرش کبریائی نیز می نازند
میان اهل عالم شیعیانش خوب و ممتازند
به تاجی که به سر دارند می بالند و می نازند

زن اما ماه و خورشیدند شمعی از وجود او
میان اهل عالم شهره گردیده است جود او
شده وقف ولایت هستی و بود و نبود او
ندارد مرهمی ای وای پهلوی کبود او

زن اما دختر پیغمبر(ص) است و همسر حیدر(ع)
که نازل شد به شانش آیه های سوره کوثر
زن اما او به کشتی دو عالم هست چون لنگر
که باشد او شفیعه مومنان را موقع محشر

ولی افسوس بشکسته است پهلویش ز ضرب در
ولی افسوس رنگ غم گرفته خانه ی حیدر(ع)
ولی افسوس سوزانده است دشمن سوره کوثر
ولی افسوس با داغش عجین شد زینب(س) مضطر

زنی از جنس نور اینبار سیلی خورده از دشمن
زنی از جنس نور آزرده از نیرنگ اهریمن
بگوش آید مدام از خانه ی او ناله و شیون
ز ظلم و جور اهریمن گرفته آتش آن گلشن

صدای کودکش لرزاند وقتی آسمان ها را
گرفته رنگ و بوی غصه بعد از آن اذان ها را
ببین گریان ز داغش کودک و پیر و جوان ها را
ببین شرمنده هیزم ها و چوب خیزران ها را

صدای گریه آمد مادری و درد پهلویش
صدای گریه آمد خورد سیلی نیز بر رویش
صدای گریه آمد مادری بشکست بازویش
صدای گریه آمد دختری می کند گیسویش

شب از غم شد سیه پوش و قمر نالید از غصه
همان شب تا سحرگه میخ در نالید از غصه
سما خون گریه می کرد و سحر نالید از غصه
علی(ع) با بچه ها خونین جگر نالید از غصه

میان آن در و دیوار دین آزرده شد ای وای
ولایت غصب شد حق المبین آزرده شد ای وای
گل گلزار خیرالمرسلین(ص) آزرده شد ای وای 
ز غم قلب امیر المومنین(ع) آزرده شد ای وای

تمام خانه ها از داغ زهرا(س) بیت الاحزانند
تمام سینه ها از داغ او غمگین و نالانند
تمام دیده ها از داغ او پیوسته گریانند
تمام قدسیان از داغ او سر در گریبان اند

شده آن میخ در، در سالیان بعد هی تکثیر
شده آن میخ در در کربلا هم نیزه هم شمشیر
بخیزد تا ابد از نای شیعه ناله ی شبگیر
برائت جوید از قوم ریا و حیله و تزویر

  • ۱۳ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۱۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی


رو مگردان باغ رضوان هم جهنم می شود
بی تو حتی عرش رحمن هم جهنم می شود

برگ ریزان می شود فصل بهار و خرمی
بعد تو فصل بهاران هم جهنم می شود

هر چه دارد باغ گل یکباره پر پر می شود
بی تو باغ و راغ و بستان هم جهنم می شود

روز ها بعد از شما تاریک خواهد شد چو شب
بی شما خورشید تابان هم جهنم می شود

چون تو هستی معنی و مفهوم آیات خدا
بعد تو آیات قران هم جهنم می شود

ای که نام تو به درد اهل عالم مرهم است
رو مگردان چون که درمان هم جهنم می شود

قلب بی مهر شما یک قطعه سنگی بیش نیست
بی وجودت قلب انسان هم جهنم می شود

آب مهر توست با لطف تو می بخشد حیات
بی تو اما آب حیوان هم جهنم می شود

نیست در احسان بی مهر شما یک ذره سود
بی شما هر لطف و احسان هم جهنم می شود

بی ولای تو مسلمانیست نوعی کافری
بی شما حتی مسلمان هم جهنم می شود

آسمان از داغ تو خونابه می ریزد ز چشم
قطره های ناب باران هم جهنم می شود

  • ۰۷ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۳۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی


منتظر یعنی که ایمان و یقین
پیرو راه امیر المومنین(ع)

منتظر با فکر و اعمال و صفات
هست در راه امامت با ثبات

منتظر را هست فرمانی نکو
اصبرو و صابرو و رابطوا

خویش را با حسن خلق آراستن
چون که حرف از یار شد، بر خاستن

قلبی از جنس الهی داشتن
اندر آن دل تخم تقوا کاشتن

منتظر یعنی که در سر یاد دوست
عشق مولایش عجین با خون و پوست

منتظر هر صبح پیش از هر کلام
می فرستد بر امام خود سلام

مهرورزی با امام منتظر
هست از دیگر صفات منتظر

هر که باشد لایق دیدار دوست
فکر او گفتار و اذکارش نکوست

از فراق یار محزون است او
از غم دلدار دلخون است او

منتظر مشتاق روی دلبر است
تشنه ی می از سبوی کوثر است

منتظر رهپوی آل مصطفاست
چارده خورشید او را رهنماست

منتظر یعنی که باشی حق مدار
در طریق دوست گامی استوار

چنگ بر حبل الله و حبل المتین
ورد لب آیات قران مبین

منتظر یعنی دعای بی حساب
طالب خورشید در پشت نقاب

منتظر بر حق مولا عارف است
بر فضیلتهای مولا واقف است

منتظر از پای تا سر باور است
منتظر تسلیم امر داور است

منتظر یعنی دو چشم بی گناه
سینه ای لبریز حزن و سوز و آه

پا گذارد جای پای اهل بیت(ع)
سر به فرمان ندای اهل بیت(ع)

مقتدای منتظر مولای اوست
هم و غم منتظر آقای اوست

چون بگوش آید ندای الصلات
می کند بر تن ردای الصلات

راز دار و حافظ اسرار اوست
ساده اما زیرک و هوشیار اوست

منتظر پیوسته تقوا پیشه است
پاک در کردار و در اندیشه است

هست زنده در دلش یاد خدا
چشم امیدش به امداد خدا

منتظر یعنی سراپا شور و حال
ره نوردیدن سوی اوج کمال

منتظر داناست دانایی بصیر
اوست زیبا طینت و روشن ضمیر

چشم در راهیم و بر لب این سخن
کی می آیی از سفر، یابن الحسن(عج)

  • ۰۲ بهمن ۹۷ ، ۱۳:۱۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی