اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

شب جمعه به دور از چشم افراد
گذار من به قبرستانی افتاد

برای شادی ارواح اموات 
نمودم زمزمه چندی ز آیات

به رسم معرفت گفتم سلامی
ولی نشنیدم آنجا من کلامی

به اهل قبرها بودی خطابم
نداد اما کسی هرگز جوابم

چو نشنیدم من از آنها صدایی
ز  خاک گورها آمد ندایی

بگفتا با زبان بی زبانی
که می خواهی چه چیزی را بدانی

بگفتم گو مرا از حال اجساد
و خاک گور شرح قصه می داد

کفن ها پاره و پوسیده هستند
و هر چه تار و پود از هم گسستند

بدن ها هم ز هم پاشیده هستند
تمام استخوان ها هم شکستند

اگر آزرده می شد چشمی از خار
ز خار کوچکی بودی در آزار

همان چشم لطیف و ساده و پاک
شده اینجا ولی لبریز از خاک

تمام بندهای دست و پاها
جدا افتاده اند از هم در اینجا

تمام گوش و بینی و زبان ها
شده پوسیده مثل استخوان ها

نه گوشی مانده و نه چشم و بینی
اثر از صورت زیبا نبینی

به جا مانده اگر چه روسیاهی
ندارد فخر اینجا پادشاهی

شده بیرون ز تن چون جان انسان
همه با خاک یکسانند یکسان

خبر از چشم و ابرو نیست اینجا
خبر از زور بازو نیست اینجا

اگر خاشع و یا اهل غرورند
همه مردم در اینجا خاک گورند

ندارد هیچ کس با دیگری کار
بدن ها طعمه ی مورند یا مار
                  ****
خدا در این بدن ها می دمد باز
دوباره زندگی می گردد آغاز

ولی این بار  هنگام حساب است
زمان رؤیت لوح و کتاب است

گروهی اهل تقوا و یقینند
همان ها جزو اصحاب یمینند

گروهی هم خلاف و نابکارند
که آنها جزو اصحاب یسارند

گروهی با علی(ع) اهل بهشتند
چه خوشبختند و چه خوش سر نوشتند

گروه دومی اهل جحیمند
میان آتش دوزخ مقیمند

علی(ع) باشد قسیم جنت و نار
دل شیعه به دام او گرفتار

گنه کاریم اما شیعه هستیم
به مهر آل حیدر(ع) دل ببستیم

علی(ع) اوراد تسبیح است ما را
به حق او قسم گویم خدا را

به حق اهل بیت(ع) و حق قرآن
ببخشا هر چه ما کردیم عصیان

بده نامه تو بر دست یمینم
نما با آل احمد(ص) همنشینم

  • ۰۴ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۰:۱۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

خواب دیدم خواب قبرستان ویران بقیع
خواب دیدم برگ برگ اوراق قرآن بقیع

آن که گفت: «انّ الرّجل لا یَهجُر» او ویرانگر است
گشته از گفتار او ویران، گلستان بقیع

خواب دیدم در سقیفه عده ای پیمان شکن
خواب دیدم، خواب، خواب نقض پیمان بقیع

خواب مسجد دیدم و خواب نماز و نیمه شب
خواب فرق منشق و خواب شبستان بقیع

خواب هیزم، خواب آتش، خواب دَربی سوخته
خواب پهلوی شکسته، آه و افغان بقیع

خواب دیدم جام زهر و خواب دیدم طشت خون
خواب تشییع جنازه، تیر باران بقیع

خواب دیدم قتلگاه و ظهر روز حادثه
روی خاک افتاده دیدم جسم عریان بقیع

خواب دیدم بر سر نی جلوه ی رنگین کمان
خواب دیدم پای نیزه چشم گریان بقیع

تا سحرگه خواب یک ویرانه می دیدم مدام
خواب بابایی که با سر، گشته مهمان بقیع

هرچه می دیدم همه ویرانی و ویرانه بود
می شنیدم ناله از نای نیستان بقیع

آن که هم غصب ولایت کرد و هم غصب فدک
بغض او سوزانده سر تا پای بستان بقیع

تا قیامت چشم شیعه خون ببارد روز و شب
غصه دارد در دل از حال پریشان بقیع

  • ۲۷ فروردين ۰۳ ، ۲۰:۳۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

الهی ای که اهل کبریایی
عظیمی و سزاوار ثنایی

تو اهل جود و احسان و سخایی
تو اهل رحمت بی منتهایی

تو هستی اهل بخشش اهل تقوا
تو هستی حاکم دنیا و عقبا

تو حلال تمام مشکلاتی
برای مؤمنان راه نجاتی

به حق عید فطر و عید قرآن
اجابت کن دعای روزه داران

به حق مصطفی(ص) و حق حیدر(ع)
فزون کن عزّت آل پیمبر(ص)

تو در امر فرج تعجیل فرما
وصال یار را تسهیل فرما

ره حق روشن از نور جبینش
ز ما خشنود قلب نازنینش

تمام روزه داران را خدایا
شریک خیر آل الله(ع) فرما

خداوندا بده ما را رهایی
ز شرّ هر بدی و هر بلایی

خداوندا ز راه لطف و احسان
عطا فرما به ما خیر فراوان

خدایی و پناه بی پناهان 
بده ما را پناه ای حیّ سبحان

هر آن کس کرده قرآن را تلاوت
بده راهش سر کوی سعادت

خداوندا بده بر روزه داران
دلی لبریز عشق و شور و ایمان

پر از مهر علی(ع) کن قلب ما را
بده بر ما برات کربلا را

به حق عید شکر روزه داران
خداوندا ببخشا جرم و عصیان

خداوندا مریضان را شفا ده
ز نور خود دل ما را جلا ده

به سویت دست ما یارب بلند است
تو خالی بر مگردان یارب این دست

غنی کن بینوایان را خدایا
نیاز مستمندان رفع فرما

زیارت را نصیب شیعیان کن
دل غمگین ما را شادمان کن

پذیرا باش اطاعت های ما را
اجابت کن عبادت های ما را

بیامرز ای خدا اموات ما را
برآورده نما حاجات ما را

خدایا ریشه کن کن ظالمین را
پر از صلح و صفا فرما زمین را

دوباره لطف بر ما شیعیان کن
سر خوانت تو ما را میهمان کن

  • ۲۱ فروردين ۰۳ ، ۰۸:۰۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

 

نام کتاب: دیوان عشق

 

موضوع: اشعار مناسبتی، مذهبی، آیینی

, عاشقانه، نوحه، مناجات، مولودی، مدح، مرثیه و غیره

سراینده:علی اسماعیلی وردنجانی

 

قالب اشعار:غزل، قصیده، مثنوی، رباعی، شعر نو

، ترجیع بند، ترکیب بند و غیره

تعداد صفحات:۱۲۹۹ صفحه

 

نوع فایل:اندروید

 

حجم فایل: فقط 2 مگابایت

لینک مستقیم دانلود:

 

https://bayanbox.ir/download/2228941893912978623/%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B4%D9%82.apk

  • ۱۵ فروردين ۰۳ ، ۱۲:۰۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ای شجر باغ رسالت سلام
پادشه ملک سعادت سلام

ای شجر پر ثمر هاشمی
بر همه آلام بشر مرهمی

ای شجر مثمر باغ نبیّ
تا به ابد مبتهج و خرّمی

نام شما زینت نطق و کلام
بر تو و بر آل محمّد سلام

ای ز غمت خون شده قلب فلک
حلقه زده گرد مزارت ملک

حیدری و لایق صد احترام
بر تو و بر خیل ملائک سلام

ای تو امیر همه ی مؤمنان
مایه ی فخر همه ی شیعیان

شکر خدا را که تویی میزبان
عالمیان بر تو همه میهمان

حصن حصینی تو پناهم بده
گوشه ی چشمی و نگاهم بده

ای که کریمی تو و مهمان نواز
بر همه ی مسئله ها چاره ساز

ای که تویی معنی و شرح نماز
خواهش ما را تو بر آورده ساز

ای که تویی قبله ی اهل الیقین
خانه ی دل از غم تو شد غمین

ضربه هر آن کس که به فرقت زده
شعله ی غم بر دل امّت زده

سوخت ز داغ تو دل مسلمین
خاک عزا شد به سر مؤمنین

ولوله افتاد به هفت آسمان
چشمه ی خون چشم همه شیعیان

حضرت جبریل شده نوحه خوان
در غم تو سینه زنان قدسیان

کار ملک گریه و ماتم شده
رخت عزا بر تن عالم شده

شیر خدا خفته به خون وای وای
روح دعا خفته به خون وای وای

گر چه شدی تو به یقین رستگار
شد همه عالم به مصیبت دچار

گشته قیامت ز غم تو به پا
سیل روان گشته روی گونه ها

مسجد کوفه شده چون قتلگاه
بر تن شیعه شده رخت سیاه

حیدر کرار به خون غوطه ور
جمله ملائک ز غمش خونجگر

روز بشر گشته شبی بی سحر
خون دل شیعه روان از بصر

مهر علی(ع) در دل ما منجلی است
تا به ابد ورد لب ما علی(ع) است

  • ۱۱ فروردين ۰۳ ، ۱۱:۱۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

شب قدر است و دیده خون چکان است
دو دست من به سوی آسمان است

خطا کردم تمام عمر خود را 
در این شب کار من آه و فغان است
+++
شب قدر و زمان اشک و آه است
به روی دوش من بار گناه است

خطاکارم خطاکارم خطاکار
خدایا پیش تو رویم سیاه است
+++
اگر چه نزد حق بی آبرویم
شده رویم سیه مانند مویم

امید عفو دارم از خداوند
که امشب با خدا در گفتگویم
+++
شب قدر است و هنگام مناجات
گشوده گشته درگاه عنایات

ببر با شوق و با امید بسیار
به درگاه الهی عرض حاجات
+++
شب قدر است و دیده اشکبار است
زمان گفتگو با کردگار است

هنوز امید بخشش دارم از حق
گناهانم اگر چه بی شمار است

  • ۱۰ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۳۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

السّلام ای نور چشم و پور خیرالمرسلین
ای که هستی زاده ی مولا امیرالمؤمنین

ای گل باغ هدایت یابن زهرا(س) السّلام
راه تو راه سعادت یابن زهرا(س) السّلام

السّلام ای آن که محبوب خدای سرمدی
صفوت الهی تو و در بین خوبان امجدی

ای امانت دار اسرار خداوند کریم
السّلام ای تو دلیل و حجّت حیّ رحیم

السّلام ای آن که هستی نور الله الصّمد
تو صراط المستقیمی تا هوالله احد

ناصر دین خدایی با بیان حکم او
ای سرشتت پاک و ای رفتار و کردارت نکو

ای که هستی قائم و هستی امین و با وفا
السّلام ای آگه از تاویل آیات خدا

السّلام ای هادی و ای مرشد و ای رهنما
السّلام ای آن که هستی شیعیان را مقتدا

السّلام ای پاک و ای پاکیزه و پرهیزگار
السّلام ای پاکدامن ای تو حقّ آشکار

السّلام ای شاهد صدّیق، فرزند علی(ع)
ای که از خوبان عالم دم به دم دل می بری

رحمت پروردگار ارزانیت بادا مدام
السّلام از نقطه ی آغاز تا ختم کلام

  • ۰۵ فروردين ۰۳ ، ۰۳:۰۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دل شده مبتلای تو متی ترانی و اراک
هستی من فدای تو متی ترانی و اراک

تمام عمر بوده ام تشنه ی یک جرعه نگاه
چشم من و عطای تو، متی ترانی و اراک

امر فرج رخ بدهد به لطف آفریدگار
به حرمت دعای تو، متی ترانی و اراک

مریضم و وجود من پر است از درد و الم
 علاج من دوای تو، متی ترانی و اراک

لذت من از این جهان، منتظر تو بودن است
رضای حق رضای تو، متی ترانی و اراک

نهاده ام به روی سر همیشه تاج افتخار
چون که شدم گدای تو،  متی ترانی و اراک

من از خدای مهربان گرفتم عمر جاودان 
تا که شدم فنای تو، متی ترانی و اراک

چه می شود که بشنوم، من از فراز ماذنه 
 اذان دلربای تو، متی ترانی و اراک

  • ۰۴ فروردين ۰۳ ، ۰۳:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ای خداوند و خالق سبحان
گل لبخند را به لب بنشان

قلب ها را تو منقلب فرما
مس ما را زر و ذهب فرما

چشم ها را تو پاک و بینا کن
عشق و امید را شکوفا کن

ای که هستی محول الاحوال
از  تو می خواهم ای خدا امسال

حال ما را نکو بفرمایی
سال ما را  نکو بفرمایی

بکَنی ظلم و ظالم از ریشه
لعنت تو به هر ستم پیشه

بی نوا را نوا بده یارب
درد ها را شفا بده یارب 

در رحمت به روی ما بگشا
کینه ها را ز قلب ما بزُدا

تو کمک کن که خوش بیان باشیم
بهترین ها در این جهان باشیم

ای که تدبیر ما به دست توست
هستی این جهان ز هست توست

سال نو را تو سال گلها کن
همه جا را قشنگ و زیبا کن

خانه ها را پر از صفا فرما
دل ما را پر از وفا فرما

مقدم سال نو مبارک باد
طالع و فال نو مبارک 

سال نو مقدمت روی دیده 
باش امید هر ستم دیده

سال نو سال عشق باش و امید
لحظه هایت خجسته باد و سعید

سال صلح و صفا شوی ای سال 
زیر پای تو غصه ها پامال

رمضان و بهار قرآن است
عید نوروز ملک ایران است

هم بهار سعادت آمده است
هم بهار طبیعت آمده است

ای خدا این بهار ایرانی
در کنار بهار قرآنی

هر دو باشد مبارک و میمون
عزّت ما همیشه روز افزون

ای خداوند حیدر(ع) و زهرا(س)
دل ما را تو شادمان فرما 

با ظهور امام منتظران
مؤمنان را ز رنج و غم برهان

  • ۲۹ اسفند ۰۲ ، ۱۸:۲۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

مردمی که به خواب خوش هستند رخ مهتاب را نمی بینند
بین دریا سوار بر قایق این همه آب را نمی بینند

یادشان می رود مسلمانند رهبر و مقتدایشان چه کسی است
چشمشان بسته مانده و هرگز دست ارباب را نمی بینند

قدر زر زرشناس می داند همگان قدر زر نمی دانند
آن جماعت که غرق در خوابند دُرّ نایاب را نمی بینند

دوست و دشمن، آشنا و غریب، فرق چندان برایشان نکند
همه باشد برایشان یکسان، لطف احباب را نمی بینند

آن جماعت که خواب آلودند سنگ خارا برایشان کافی است
اختلافات سنگ خارا و گوهر ناب را نمی بینند

دیده ی دل اگر که باشد کور، نیمه شب بین مسجد کوفه
سوز راز و نیاز حیدر(ع) در کنج محراب را نمی بینند

دیده ها بسته، شهر خواب آلود، همه جا در سکوت و آرامش
مردم کوچه های خواب آلود جنگ احزاب را نمی بینند

  • ۲۸ اسفند ۰۲ ، ۱۱:۳۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی