اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

در مدح امیر عرب آن مطلع الانوار
گفتم غزلی ناب میان همه اشعار

من قطره ام و حیدر کرار(ع) چو دریا
گفتن به مدیحش ز یکی قطره چه دشوار

با حب علی(ع) پای به دنیا بنهادم
از جام ولایش همه دم مستم و هشیار

آن دل که در او نور علی(ع) جلوه نماید
صاف است چو آئینه و عاری است ز زنگار

بر خلق جهان فخر فروشم به همه عمر
یک عمر به دام علی ام چون که گرفتار

یک تار ز مویش نفروشم به جهانی
باشند همه عالمیان گرچه خریدار

جز نام علی(ع) بر لب من نیست کلامی
جز مدح علی(ع) نیست سخن موقع گفتار

تسبیح ملائک به جز از ذکر علی(ع) نیست
فردوس شد از نام علی(ع) گلشن و گلزار

صد شکر که شد خانه ی دل خانه ی حیدر(ع)
از حب علی(ع) راه سعادت شده هموار

هرچند زدم دم ز علی (ع) در همه ی عمر
هستم به علی(ع) بی حد و بسیار بدهکار 
  • ۲۹ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۰۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی


با حالتی غمگین و تبدار
غلتیده اشکم روی رخسار

قران گرفته بر روی سر
سرتا به پا اما گنه کار

عصیان من از حد فزون است
کردم گنه هر روز صدبار

نیکی نکردم هرگز اما
جرم و گناهم هست بسیار

من بنده ی خوبی نبودم
در بند خود خواهی گرفتار

جای سپاس و قدردانی
من از خدا بودم طلبکار

بودم به ظاهر گر مسلمان
بسیار کافر تر ز کفار

یک عمر کردم ناسپاسی
جای سپاس از حی دادار

گویا که در دستان شیطان
بوده مرا پیوسته افسار

آئینه ی قلبم سیاه است
از بس گرفته گرد و زنگار

من با بدان کردم رفاقت
هرگز نبودم یار ابرار

هر لحظه کفران، ناسپاسی
هر روز هی تکرار، تکرار

شکر تو را هر گز نگفتم
وقت سکوت و وقت گفتار

با دشمنانت یار بودم
با دوستان در جنگ و پیکار

بوده نماز و روزه هایم
از روی ناچاری و اجبار

گر مومنان گلهای دینند
هستم ولی من مثل یک خار

راه سعادت از برایم
دیگر نباشد صاف و هموار

آلوده هستم بر گناهان
بر آتش دوزخ سزاوار

شرمنده از کردار خویشم
بر جرم خود بنموده اقرار

یارب به حق هشت و چارت
الغوث خلصنا من النار

  • ۲۷ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۵۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ذکر لب ملائکه الله یا علی(ع) است
فریاد مومنان دل آگاه یا علی(ع) است

گفتا رسول ذکر علی(ع) هم عبادت است
ورد لبم به شام و سحر گاه یا علی(ع) است
---
ما شیعه ایم و ورد لب ما علی(ع) علی(ع) است
تفسیر وحی و اوج تمنا علی(ع) علی(ع) است

جنات عدن بی رخ حیدر(ع) صفا نداشت
پیوسته ذکر حضرت زهرا(س) علی(ع) علی(ع) است
---
ورد لبم به صبح و مسا ذکر یا علی(ع) است
درد مرا همیشه دوا ذکر یا علی(ع) است

خواهی اگر رضا بشود حق ز دست تو
راه رضای حق ز شما ذکر یا علی(ع) است
---
عاشقی آغاز شد وقتی که گفتم یاعلی(ع)
نمره ام ممتاز شد وقتی که گفتم یاعلی(ع)

در تمام عمر خود بودم اسیر مشکلات
ناگهان اعجاز شد وقتی که گفتم یاعلی(ع)


  • ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۵۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

 

پرسید چرا دیده ی ما گریان است؟
در خانه ی دل غصه و غم پنهان است؟

گفتم که شب شهادت شیر خداست
از داغ علی(ع) غصه به دل مهمان است
---
از داغ علی(ع) زیب کبری(س) می سوخت
گلزار بهشت و قلب زهرا(س) می سوخت

می سوخت همه عالم هستی ز غمش
حتی جگر حضرت دریا می سوخت
---
 از داغ علی ارض و سما می گرید
جبریل به عرش کبریا می گرید

از چشم فلک اشک عزا جاری شد
از غصه و غم باد صبا می گرید
---
از غم رسول خاتم خون گریه کرد آن شب
هفت آسمان از این غم خون گریه کرد آن شب

خون علی(ع) که پاشید آن شب درون محراب
شمشیر ابن ملجم خون گریه کرد آن شب

  • ۲۳ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۴۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

به شمشیر جفا کشتند در محراب مولا را
و درغصه فرو بردند دونان اهل دنیا را

تمام شیعیان خاک عزا ریزند بر سرها
و سنگ غصه بشکسته تمام قلب و سرها را

تمام قدسیان زانوی غصه در بغل دارند
بلرزانیده موج غصه و غم عرش اعلی را

از این پس خشک سالی ها در این دنیا فراوان است
که خشکانیده اند اهل خلاف این بار دریا را

اگر خون می چکد امروز از فرق امیر عشق
کند گلگون ز خون سر حسینش دشت و صحرا را  

هر آن کس کرده منشق فرق حیدر(ع) را ز ضرب کین
هم او تغییر داده از کتاب وحی معنا را

اگر چه باغ رضوان، نیست جای غصه و اندوه
ز داغ حضرت مولا ببین احوال زهرا(ع) را

مگر گرد عزا پاشیده شد دیشب به نخلستان
 که رخت غم به تن بینیم نخلستان و خرما را

از آن شامی که زهرا(ع) را روی تابوت می بردند
علی(ع) هم رفته از دنیا، مزن حرف مداوا را

اگر چه زخم شمشیر است بر پیشانی مولا
به روی قلب او اما ببین زخم زبان ها را

اگر چه دامن زینب(س) ز خون دیده شد دریا
نموده غرق بوسه صورت خونین بابا را

ز چشمم اشک غم ریزم که نابینا شود امروز
که بی مولا نمی خواهم ببینم صبح فردا را

ز داغ حضرت مولا بزن دست عزا بر سر
که در روز جزا مولا بگیرد دستی از ما را

  • ۲۳ خرداد ۹۶ ، ۰۷:۵۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی


جنس صفات حضرت  مولا خدایی است
 حسن جمالش آینه ی حق نمایی است

باید که ما به حضرت او اقتدا کنیم
زیرا که کار حضرت او رهنمایی است

راهش درست تا به خداوند می رسد
از جاده ای که جاده ی بی انتهایی است

وقتی که لب به حرف و سخن می گشاید او
جنس کلام حضرت مولا طلایی است

مولای ما کریم کریمان عالم است
ما کارمان به درگه مولا گدایی است

از خوان او تمام جهان فیض می برند
فرقی نمی کند که ریزه خور او کجایی است

اهل جهان اگر که به او بی وفا شوند
کارش به خیل اهل جهان با وفایی است

ای خوش به حال آنکه به او دل سپرده است
یعنی که پای تا به سر خود ولایی است

  • ۱۸ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۴۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

 

السلام ای گل زهرا(س) چقدر زیبایی
چقدر ناز و قشنگی چه قد و بالایی

تو به پیغمبر اسلام(ص) شباهت داری
نور چشم علی (ع) و فاطمه ی زهرایی

محو رخسار تو شد هر که تماشایت کرد
زیر لب گفت: عجب چهره، عجب سیمایی

شکر ما بر سر خوان کرمت ریزه خوریم
حمد لله که داریم جنین آقایی

ای کریمی که کریمان به شما رشک برند
چون که در بین کریمان تو یک استثنایی

خبر آمد که تو مولای خلایق شده ای
شکر حق را که به ما داده چنین مولایی

هر چه خواندیم ز قران همه در وصف تو بود
گوئیا تو به همه وحی خدا معنایی

ای که دانای همه علم کتابی چو علی(ع)
کس ندیده به جهان مثل شما دانایی

من که یک عمر نگفتم به جز از مدح شما
چشم امید من و دست تو در فردایی
  • ۱۷ خرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بگشا دیده که هنگام تماشا شده است
چهره ماه در این شهر هویدا شده است

شادمان است ز میلاد حسن(ع) ختم رسل(ص)
صاحب دسته گلی حضرت زهرا(س) شده است

پای تا سر همه حسن است و کمال است و جمال
عالم از مقدم او شاد و مصفا شده است

گهر باغ ولایت حسن ابن علی(ع) است
شاد از مقدم او حضرت مولا شده است

کیست این احمد ثانی است و یا ماه تمام
یا که قران مجید است که معنا شده است

ریزه خواریم و سر سفره ی احسان حسن(ع)
هر گدایی به در خانه اش آقا شده است

مرده بودیم و به دست کرمش زنده شدیم
نفس حضرت او روح مسیحا شده است

دیده ها را بنوازد قد و بالای حسن(ع)
وه چه فرزند علی(ع) خوش قد و بالا شده است

ای خدا شکر که ما شیعه ی مولاحسنیم
او که مانند علی(ع) شافع فردا شده است

نیمه ی ماه صیام است و به یمن قدمش
گل خنده به لب شیعه شکوفا شده است

 

  • ۱۶ خرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

آقا تو مثل حضرت زهرا(س) منوری
چون سرو سرفرازی و چون گل معطری

حسن جمال تو ز خلایق ربوده دل
فرزند مرتضا یی و شبه پیمبری

ریزم تمام هستی خود را به پای تو
دنیا ی من تویی و ز فردوس بهتری

خیر کثیر معنی و مفهوم نام توست
تو ترجمان سوره رحمن و کوثری

ای تو زلال و پاک تر از مایه ی حیات
آقا تو مثل حضرت زهرا(ع) مطهری

شمس و قمر شعاعی از انوار روی توست
مهدی(عج) تویی و نور دوچشمان حیدری(ع)

ای برده هوش از سر هر پیر و هر جوان
مانند تو ندیده کسی درۤ و گوهری

آقای من صفات تو مانند حیدر(ع) است
وقت ظهور منتقم خون مادری

جاری که می شود به لبم نام نیک تو
سرمست می شوم تو مگر جام و ساغری

مدح تو گفتم و شده شیرین سروده ام
شهد و عسل تو هستی و تو قند شکری

معنای عشق در تو تجلی نموده است
این باور من است، تو عشق مصوری

شادم از آن که نام تو ورد زبان ماست
خوشحال تر که شافع فردای محشری 
  • ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۰۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بی روی تو سخت است که جان داشته باشم
بر صبر فراق تو توان داشته باشم

از کوی تو چون باد صبا بوی خوش آورد 
می خواست که من فصل خزان داشته باشم

از هجر رخت خانه ی دل خانه ی حزن است
یکدم نظری یا که فغان داشته باشم

یک عمر همه صبح و مساء مدح تو گفتم
با گوشه چشمت دو جهان داشته باشم

هر دم هوس دیدن رویت به سر ماست
تا لحظه به لحظه هیجان داشته باشم

حالا تو بیا رخ بنما ای گل نرگس
تا بهر تماشات زمان داشته باشم  

از بار فراقت کمرم گشته خمیده
مپسند  که من قد کمان داشته باشم

بگذار قدم را به روی دیده ام آقا
تا روی جبین از تو نشان داشته باشم

  • ۰۴ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۵۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی