اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۲۵ مطلب با موضوع «حضرت امام حسن مجتبی ع» ثبت شده است

تا که جان دارم به تن هستم گدایت یا حسن(ع)

ریزه خوارم بر سر خوان عطایت یا حسن(ع)

تو کریم اهل بیتی، من گدای کوی تو
جرعه نوش چشمه ی جود و سخایت یا حسن(ع)

دردمندیم و دوای تو به درد ما دواست
دردها آرام گیرد با دوایت یا حسن(ع)

صورت زهرا(س) که شد از ضرب سیلی نیلگون
شِکوِه بُردی از عدو نزد خدایت یا حسن(ع)

زهر نوشیدی و کام اهل عالم تلخ شد
شعله ور شد آتش دل ها برایت یا حسن(ع)

بیت الاحزان شد زمین و آسمان با رفتنت
خانه ی دل های ما ماتم سرایت یا حسن(ع)

خون دل ها خورده بودی و همه در تشت ریخت
مُرد از غم خواهرت پایین پایت یا حسن(ع)

یا حسن(ع) تابوت مرگت چون نشان تیر شد
سوخت از غصه غریب و آشنایت یا حسن(ع)

با حسین(ع) گفتی که «لا یوم کیومک» یا حسین(ع)
آمد امّا از عدو صدها بلایت یا حسن(ع)

آتش داغ تو باشد شعله ور تا روز حشر
تا ابد شیعه بسوزد در عزایت یا حسن(ع)

  • ۲۱ شهریور ۰۲ ، ۱۱:۰۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

میلاد گل سر سبد گلشن زهراست

این نو گل زهرا(س) چه پری چهره و زیباست

از مقدم او شور و شعف در همه دل هاست
این درّ گران حاصل پیوند دو دریاست

از مقدم او چشم محمّد شده روشن
بگرفته صفا از قدمش روضه و گلشن

ماه رمضان، ماه خدا، ماه ضیافت
ماه علی(ع) و ماه ولیّ، ماه ولایت
ماه حسن(ع) و ماه سخا ماه کرامت
ماهی که هویداست در آن راه سعادت

آمد به جهان تا پسر حیدر(ع) کرار
یک باره دل عالمیان گشت گرفتار 

ما شیعه ی اوئیم و به سر تاج ولایش
ما ملتمس قطره ای از بحر دعایش
او هست کریم و همه هستیم گدایش
وقتی که رضا اوست، رضا هست خدایش

این گل که صفا داده به گلزار پیمبر(ص)
باشد حسن(ع) و روشنی دیده ی حیدر(ع)

توحید پذیری است به حق شرط نبوٌت
تبلیغ رسالت همه ابلاغ امامت
اینها همگی معنی ایمان و دیانت
خوشبختم و دارم به سرم تاج ولایت

تا دخت نبی محو تماشای حسن(ع) شد
هر شیعه مسلمان تولای حسن(ع) شد

فرزند امیر عرب و حجت دادار
او آمد و شد مثل علی(ع) زینت گلزار
ما جمله خط و اوست به حق نقطه ی پرگار
او آب حیات است و منم تشنه ی دیدار

نامش حسن(ع) است و پسر ارشد زهراست
آیات خدا را پسر فاطمه(س) معناست

جمعند ملائک همه اطراف سرایش
جبریل بخواند همه دم مدح و ثنایش
کردند ملائک همگی سجده به پایش
ما نیز نمائیم همه جان به فدایش

خورشید هدی، جلوه ی حق، رهبر امّت
آمد حسن(ع) آن تاج سر و سرور امّت

نامش حسن(ع) و واسطه ی فیض خدا اوست
تفسیر اذان، معنی دین، روح دعا اوست 
آلام بشر را همه درمان و شفا اوست
کان کرم و معرفت و جود و سخا اوست

باشد یکی از اعظم اسماء الهی
از او طلبم گوشه ی چشمی و نگاهی

او ترجمه ی بینه و کوثر و تین است
تفسیر زلال علق و نور مبین است
او قبله ی حاجات همه اهل یقین است
 گهواره ی او بال و پر روح الامین است 

در مقدم او عرش خدا گشته چراغان 
تبریک به اسلام و به ایمان و به انسان

  • ۱۴ فروردين ۰۲ ، ۰۴:۰۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

چون خاک بقیع جنت رضوان زمین است

مرغ دلم عمریست که ویرانه نشین است

از داغ حسن(ع) خانه ی دل خانه ی غمهاست
خون گریه کند زینب(س) و مغموم و حزین است

ای کاش حسن(ع) مثل پدر خانه نشین بود
در کوچه اگر بیم و خطرها به کمین است

خورده است کتک مادر او پیش نگاهش
هر شیعه از این حادثه عمریست غمین است

تصمیم سقیفه است کتک خوردن زهرا(س)
بر مِحبس پیغمبر(ص) اگر او چو نگین است

چون اهل سقیفه همه هستند منافق
شورا هدفش ضربه به قرآن مبین است

تابوت حسن(ع) شد هدف تیر مُخاصم
زین واقعه صد ولوله در عرش برین است

نیکی به همه آل نبی(ص) نص کتاب است
قرآن که فراموش شد اوضاع چنین است

از داغ حسن(ع) عرش خدا گشته سیه پوش
مرثیه سرا حضرت جبریل امین است

در جنت رضوان علی(ع) و فاطمه(س) غمگین
رخت غم او بر تن اصحاب یمین است

هر شیعه به پیشانی خود دست عزا زد
عمریست نشان غم او روی جبین است

شد خاک بقیعش همه را سرمه ی دیده
قبرش ز شرف قبله گه اهل یقین است

دانی که چرا کشته شد آن مظهر ایمان؟
چون باعث عزٓ و شرف کشور دین است

خرسند شده هر که ز قتل گل زهرا(س)
شایسته ی نفرین خدا هست و لعین است

  • ۳۰ شهریور ۰۱ ، ۰۸:۴۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

آنان که هر یک شرح و تفسیر کتابند

مولای ما و شافع روز حسابند

عالم منور گشته از انوار آنان
بی سایبان در زیر نور آفتابند
****
با حیله ی وهابی و بی شرمانه
گردیده بقیع مثل یک ویرانه

ویرانه ولی پر است از گنجینه
ما نیز گدای ثابت این خانه
****
وهابیت آن مایه ی هر فتنه و شر
ویرانه نموده قبر خورشید و قمر

ای لعنت حق به هر کسی وهابی است
وهابیت است مایه ی ننگ بشر
****
صد حیف که شد بقیع دلها ویران
گردیده ورق ورق کتاب قرآن

زان ظلم که شد به جمعی از آل الله(ع)
جاری شده خون دل ز چشم یاران
****
تا حرمت حریم ائمه شکسته شد
ارکان دین شکسته و از هم گسسته شد

درهای فیض و رحمت بی منتهای حق
قفلی بزرگ خورد و به یک باره بسته شد
****
چندین فروغ جاودان در زیر خاکند
اجسادشان ما را چو جان، در زیر خاکند

وهابیون چون سایبان ها را شکستند
خورشیدها بی سایبان در زیر خاکند

  • ۱۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۷:۲۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

مولود ماه روزه و طاعت خوش آمدی

خورشید ماه ذکر و عبادت خوش آمدی

ای راه تو طریق هدایت خوش آمدی
آقای فضل و جود و کرامت خوش آمدی

مولای ما و آینه ی حق نما توئی
معنای وحی هستی و روح دعا توئی

هستند خاندان تو آقا همه کریم
اما شدی کریم کریمان تو از قدیم
در سایه ی کرامت تو عالمی نعیم
ما ریزه خوار سفره ی تو مثل یک یتیم

از تو نزاده مادر گیتی کریم تر
قلب تو از تمامی عالم سلیم تر

ما زنده از نسیم تو هستیم یا حسن(ع)
مرغان یاکریم تو هستیم یا حسن(ع)
پیوسته در حریم تو هستیم یا حسن(ع)
ما یاور و ندیم تو هستیم یا حسن(ع)

تاج سر یکایک ما شیعیان توئی
آقا قسم به عشق که جان جهان توئی

ما را گدای کوی شما آفریده اند
مست از می سبوی شما آفریده اند
در آرزوی روی شما آفریده اند
عطشان آب جوی شما آفریده اند

تا زنده ایم نام تو ورد لبان ماست
در روز حشر نام تو خط امان ماست

ما تشنه ایم و آب حیاتی تو یاحسن(ع)
حج و جهاد و صوم و صلاتی تو یا حسن(ع)
از پای تا به سر حسناتی تو یاحسن(ع)
ذکر ملائکی، صلواتی تو یاحسن(ع)

اصل الاصول دینی و مولای عاشقان
باشد فدای مقدم تو جان شیعیان

ماه مبارک رمضان را تو زینتی
سر تا به پا کرامت و علم و فضیلتی
شرح یقین و حکمت و دین و شریعتی
عالم همه مجاز ولی تو حقیقتی

وحی خدا و معنی آیات کوثری
مولای مؤمنانی و سبط پیمبری

ما جز به خالق تو توّکل نمی کنیم
ما جز به اهل بیت(ع) توّسل نمی کنیم
هرگز  به عشقِ جز تو تغزّل نمی کنیم
در اوج با توئیم، تنزّل نمی کنیم

هرکس که شیعه ی تو شود آسمانی است
عزّت برای شیعه ی تو جاودانی است

ای نور چشم حضرت زهرا(س) خوش آمدی
ای وحی را کلام تو معنا خوش آمد
ای شیعه را تو دیده ی بینا خوش آمدی
خورشید راه مردم دنیا خوش آمدی

بسیار بت شکن تری از حضرت خلیل
دارد به سر هوای تو در عرش جبرئیل

  • ۲۶ فروردين ۰۱ ، ۰۴:۲۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

مگر که حجت خدا، امام مجتبی(ع) نبود؟
مگر امام مجتبی(ع) امیر قلب ها نبود؟

مگر که در همه جهان کریمتر از او کسی است؟
مگر که الگوی کرم و اسوه ی سخا نبود؟

نمی گذشت از او مگر ره سعادت بشر؟
مگر امام مجتبی(ع)، رهبر و رهنما نبود؟

مگر امام مجتبی(ع) نبود امام مسلمین؟
شرط قبولی نماز، اجابت دعا نبود؟

پناه هر پناه جو، امید نا امیدها
مگر امام مجتبی(ع) به دردها شفا نبود؟

مثل امیر مؤمنان(ع) نداشت یاوری چرا؟
مگر ز یاوران او خدای او رضا نبود؟

چرا به عمر خویشتن وفا ندید از کسی؟
مگر امام مجتبی(ع) نمونه ی وفا نبود؟

مگر امام مجتبی(ع) نبود سبط مصطفی(ص)؟
مگر یکی ز پنج نور ساکن عبا نبود؟

مگر اطاعت از حسن(ع) فرض به مسلمین نبود؟
مگر ولایت حسن(ع) ولایت خدا نبود؟

نبوده است او مگر ولی امر مسلمین؟
مگر که او دسته گلی ز گلشن ولا نبود؟

مگر امام مجتبی(ع) نبود زاده ی بتول(س)؟
مگر برادر حسین(ع) شهید نینوا نبود؟

مگر  که جبریل امین، شیفته ی حسن(ع) نبود؟
مگر که مبتلای او به عرش کبریا نبود؟

او که پر از فضائل و مناقب و محاسن است
جفا و ظلم بی حساب به حق او روا نبود

او که به همسر خودش به جز وفا نکرده بود
حق امام مجتبی(ع) ز همسرش جفا نبود

زهر جفا چنان اثر نموده بود در تنش
که جز شهادتش دگر در این جهان دوا نبود

جنازه ی حسن(ع) چرا نشان تیر و سنگ شد؟
مگر عزیز فاطمه(س) امام و مقتدا نبود؟

زینب(ع) دلشکسته و غصه ی بی برادری
نوحه گرش به غیر از شهید کربلا نبود 

 

  • ۱۱ مهر ۰۰ ، ۲۰:۵۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

وقتی حرم ویران شود زائر ندارد

گلدسته، گنبد، ماذنه، ذاکر ندارد

وقتی حرم محصور باشد بین دیوار
شاید که حتی سوی کوچه در ندارد

تنهاترین سردار مظلوم است آنجا
انگار که مولای ما یاور ندارد

با دست وهابی شده ویرانه قبرش
هیهات فرزند علی(ع) خواهر ندارد

با خاک یکسان قبر فرزندان زهراست
خاکم به سر زهرا(س) مگر حیدر(ع) ندارد

قبر کسی که پای تا سر هست چون نور
شمع و چراغ و بقعه و زیور ندارد

زهرا(س) در این ویرانه مدفون است اما
بر روی قبرش نقشی از کوثر ندارد

شاید که عاشورا شده تکرار زیرا
سجاد(ع) تنها مانده و لشکر ندارد

باقر(ع) که در کرب و بلا خشکیده لب بود
اینجا در این ویرانه آب آور ندارد

گرد غریبی قبر صادق(ع) را گرفته 
ای خاک بر فرقم مگر مادر ندارد

خورشید دین در خاک آنجا آرمیده
یک سایبان اما به روی سر ندارد

آل علی(ع) هستند لنگر های اسلام
اسلام جز آل علی(ع) لنگر ندارد

غیر از ائمه که شفیع شیعیانند
شیعه به محشر شافعی دیگر ندارد

لعنت به وهابیت و آل سقیفه
آن کس که بر آل علی(ع) باور ندارد

 

  • ۲۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۴:۵۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ربنای دستهای فاطمه(س) اهلا بکم
ذکر لب وقت دعای فاطمه(س) اهلا بکم

مولد ماه دعائی یا امام مجتبی(ع)
شور حال ربنای فاطمه(س) اهلا بکم

مجتبی هستی و آمین قنوت هر نماز
نغمه ی حمد و ثنای فاطمه(س) اهلا بکم

دستگیر و یاور مسکین و یتیم و اسیر
جود و احسان و عطای فاطمه(س)اهلا بکم

ای درخشان نور در بیت ولایت یا حسن(ع)
نور علی نور سرای فاطمه(س) اهلا بکم

وجه عامت هدیه ی حق بر تمام عالم است
وجه خاصت از برای فاطمه(س) اهلا بکم

درد ما را با مدد از حق تو درمان می کنی
دردمندان را دوای فاطمه(س) اهلا بکم

آیه ی تطهیر در شان شما نازل شده
همنشین زیر عبای فاطمه(س) اهلا بکم

بندگان را می دهد پاداش حی لا یزال
مزد و پاداش از خدای فاطمه(س) اهلا بکم

  • ۰۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۰:۱۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

سینه طوفانی شد از داغت امام مجتبی(ع)
دیده بارانی شد از داغت امام مجتبی(ع)

یابن زهرا(س) خورده ای شب تا سحر خون جگر 
چادر خاکی مادر دیده ای در رهگذر

دیده ای از دشمن و از دوست پیوسته ستم
قامتت در زیر بار غصه و غم گشته خم

خورد چون مادر زمین، لرزید آقاجان تنت
آسمان ویران شد از آوای مادر گفتنت

در جوانی مادرت وقتی که شد قامت کمان
شد بهار عمر تو از داغ مادر چون خزان 

بین کوچه خورد سیلی چون به روی مادرت
بود اشک چشم و آه و ناله تنها یاورت

گشته ای آزرده حال از طعنه و زخم زبان 
اشک چشمان تو چون سیلاب از چشمت روان

قلب تو مجروح تر گردید از جسم حسین(ع)
زینب(س) از داغ تو سیل خون بریزد از دو عین

ای جگر گوشه ی زهرا(س) جگرت سوخت ز زهر
کس جگر سوخته تر از تو ندیده است به دهر

زهر نوشیدی و جان و تنت آرام گرفت
از غمت ماه صفر ماه عزا نام گرفت

سالها غصه و غم در دلت اندوخته بود 
از غم مادر و بابا جگرت سوخته بود

برده ای ارث تو مظلومی خویش از پدرت
چون علی(ع) زیر ستم خم شده آقا کمرت

گرچه از ضربت شمشیر نشد زخم، تنت
سنگ باران شدی و پاره شد آقا کفنت

کینه توزان جمل ظلم فراوان کردند
چشم یاران تو را چشمه ی جوشان کردند 

همسرت سنگ صبور تو نبوده مولا
سوخت باید ز عزا و غم تو واویلا

 بین آن کوچه که سیلی به رخ مادر خورد
مجتبی(ع) نیز زمین خورد و همان جا هم مُرد

بود یک روضه ی مکشوفه زمین خوردن تو
مُرد باید ز غم مادر و آن مردن تو

علت قتل تو شد حادثه ی کوچه و در
قاتلت باعث هر غائله و فتنه و شر  

دم آخر نگه تو به برادر بوده است
اشک چشم تو روان در غم مادر بوده است

در غمت اشک عزا می چکد از دیده ی ما
ریزد از حنجره ی اهل سما مرثیه ها

  • ۲۲ مهر ۹۹ ، ۱۶:۴۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

من قبر خاکی تو را مرقد تصور می کنم 
مولا به روی قبر تو گنبد تصور می کنم

هر دم به پای دل شوم، من زائر کوی شما
من قبر ویران تو را مشهد تصور می کنم 

ده ها شبستان و رواق،صحن و سرا با صد اتاق
قبر تو را من کعبه ی ایزد تصور می کنم 

وقتی که وارد می شوم،از سمت باب الفاطمه(س)
مرّاث و مداح تو را احمد(ص) تصور می کنم

من می سپارم گوش جان بر نغمه ی مداح تو
خود را میان زائران اسعد تصور می کنم

هر دم شهادت می دهم تو حجت اللهی حسن(س)
در ذهن خود این جمله را اشهد تصور می کنم 

عمری نشستم درکمین،در یاری قران و دین
ویرانه ی قبر تو را، مرصد تصور می کنم 

تو حجت اللهی و من، در فکر دیدار توام
زیرا که دیدار تو را، مقصد تصور می کنم

تو جانی و جانان من، تو دینی و ایمان من
خود را فدایی تو صد درصد تصور می کنم

  • ۲۲ مهر ۹۹ ، ۱۶:۳۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی