اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۶ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

آسمان عشق را خورشید انور زینب(س) است
بر حسین(ع) و بر حسن(ع) غمخوار و خواهر زینب(س) است

حضرت زهرای اطهر تاج فخر بانوان
بر تمام شیعیان مولا و سرور زینب(س) است

با گل رویش مدینه شد بهشت روی خاک
باغ دین را شاخه ی سرو و صنوبر زینب(س) است

در میان بانوان بی مثل و بی همتاست او
دختر شیر خدا، ثانی حیدر(ع) زینب(س) است

اوست پیغام آور طوفان سرخ کربلا 
اسوه صبر و شکیبایی، پیمبر(ص) زینب(س) است

گشته نازل سوره کوثر به شان فاطمه(س)
شرح و توضیح همه آیات کوثر زینب(س) است

کشتی دین را رهایی داد از موج بلا
کشتی قرآن و دین را همچو لنگر زینب(س)است

خواند در شام غریبان تا سحرگاهان نماز
آن که لبریز است از ایمان و باور زینب(س)است

ایستاده یک تنه در رو به روی لشکری
زن ولی شیر افکن صد تیپ و لشکر زینب(س)است

مادر او فاطمه(س) ام ابیها بوده است
آن که می پوید همیشه راه مادر زینب(س)است

اوست مانند حسین(ع) استاد دانشگاه عشق
عاشقانه دین حق را یار و یاور زینب(س) است

صبر هم آموخت از او درس صبر و درس حلم
آری آن استاد تعلیم توانگر زینب(س)است

سربلند و آبرومند است در نزد خدا
شیعیان مژده، شفیعه روز محشر زینب(س)است

  • ۲۹ آذر ۹۹ ، ۰۴:۵۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بی تو یک عمر است آقا بیقراری می کنم
من برای دیدنت لحظه شماری می کنم

روزها را چشم در راه تو هستم تا به شب
چون که شب شد تا سحر شب زنده داری می کنم

کودکانه از غم هجران روی ماه تو
ناله بر می آورم، فریاد و زاری می کنم

مرگ تدریجی است بی روی شما این زندگی
در غم مرگ خودم من سوگواری می کنم

از همان روز نخستین سخت معتادت شدم
بی تو یک عمرست احساس خماری می کنم

ای تمام اعتبارم گر نباشی پیش من 
هیچم و اقرار بر بی اعتباری می کنم

بی تو این دنیای ما سرد است و تاریک و خموش
در فراقت خون دل از دیده جاری می کنم

چون نبودم یاورت وقتی توانی داشتم 
با هزار افسوس آقا شرمساری می کنم

چون غبار غم نشسته روی چشمان ترم
دیده ام کم سو شده احساس تاری می کنم

از سر لطف و کرامت پای بر چشمم گذار
گر بیایی، پیش پایت جان نثاری می کنم

  • ۲۷ آذر ۹۹ ، ۰۷:۴۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

امید و آرزوی من فقط زیارت توست 
تمام عمر دلم مانده در اسارت توست 

همیشه نام تو تسبیح صبح و شام من است
لبم همیشه حکایتگر حکایت توست 

شکست کاسه ی صبرم به سنگ هجر و فراق
بیا که زندگی ام بسته بر حمایت توست  

به شوق دیدن تو می کشم نفس آقا
بیا که دار و ندار من از عنایت توست 

چگونه بی تو بجویم ره سعادت خویش 
چراغ راه بشر کمترین رسالت توست 

دلم گرفته چو مرغی که در قفس مانده
بیا که مرغ دلم تشنه ی عیادت توست  

تو ابر رحمتی و بی تو این جهان مرده است  
بهشت خرم و سرسبز از طراوت توست 

بخوان به نغمه ی خوش آیه های قرآن را
که گوش جان بشر عاشق قرائت توست  

قسم به جان تو آقا دعای صبح و شبم
دعا برای ظهور تو و سلامت توست

چه می شود که بیایی و قد علم بکنی
که چشم شیعه به قد قامت و قیامت توست

چه خوب می شد اگر هاتفی ندا می داد
نماز جمعه ی این هفته با امامت توست

  • ۲۰ آذر ۹۹ ، ۱۰:۰۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

اهل بیت مصطفی(ص) افضلترند از انبیاء
 می رسد اوج فضیلتهای آنان  تا خدا 

خاندان مصطفی (ص) هستند ما را تاج سر 
روشنایی بخش راه و رهنمایان بشر 

جملگی هستند آنان سابقون السابقون
یک به یک هستند آنان صادقون الناطقون 

جملگی هستند ما را تا سعادت رهنمون 
خیمه ی اسلام را هر یک از آنان چون ستون 

چون شده واجب ز حق ما را ولای اهل بیت(ع) 
ای بشر باید روی زیر لوای اهل بیت(ع) 

راه آنان راه حق است و رسد تا کوی یار
 راه آنان را برو تا آن که باشی رستگار 

کُف پیغمبر(ص)، علی(ع) و کُف حیدر (ع) فاطمه(س) 
اهل بیت مصطفی(ص) اسلام و دین را قائمه  

فاطمه(س) صدیقه و شویش علی(ع) صدیق بود 
دشمن زهرا(س) و حیدر(ع) ملحد و زندیق بود 

خاندان مصطفی(ص) پاکند از هر نقص و عیب
 با خبر هستند آنها از همه اسرار غیب  

ساکنان عرش حقّ هستند آل مصطفی(ع) 
ترجمان آیه ی تطهیر شد آل عبا 

حجت الله و ولی الله وقتی مرتضاست
سرپرست احمد(ص) و زهرا(س) و حیدر(ع) هم خداست 

مهر زهرا(س) هست وقتی خمسی از کل زمین 
هست داماد پیمبر(ص) مالک خلد برین  

می درخشد چهره ی آل علی(ع) چون آفتاب 
حیدر(ع) از باغ بهشت آورده است عطر و گلاب 

دوستی با آل احمد(ع) فرض شد بر مسلمین 
نام شیعه ثبت شد در زمره ی اهل یقین  

شاخه ی طوبی هر آنچه داشت روی شاخسار
 از سر شوق و ارادت کرده بر زهرا(س) نثار 

چون که پاداش رسالت مهرورزی با علی(ع) است
تا نفس دارم مرا بر لب نوای یاعلی(ع) است 

حیدر(ع) و زهرا(س) و پیغمبر(ص) درختی واحدند
 بر همه اعمال انسان های عالم شاهدند

حضرت جبریل آورده است از سوی خدا
آیه ی تطهیر را در شان آل مصطفی(ص)

نام آل مصطفی(ص) زینت به عرش کبریاست
عرش می بالد به خود چون مسکن آل عباست

شرح آیات خدا هستند آل مصطفی(ص)
معنی شوق و رضا هستند آل مصطفی(ص)

جملگی هستند معنای صراط المستقیم
تا سعادت می رسد این راه از عهد قدیم 

بر شب تاریک ما هستند آنها همچو ماه
نور آنها ظلمت شب را کند همچون پگاه

شافع روز جزا هستند چون این خاندان
آفرین بر انتخاب نابتان ای شیعیان

شکر یارب بر لبم جاریست نام اهل بیت(ع)
کاش بودم خادم قنبر غلام اهل بیت(ع)

  • ۱۳ آذر ۹۹ ، ۱۰:۳۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

مرغ دل پر می کشد تا کربلای فاطمه(س)
می چکد از دیده اشکم در عزای فاطمه(س)
می زند دست عزا بر سر رضای فاطمه(س)
رخت غم شد بر تن عرش خدای فاطمه(س)

دختر موسی(ع)که الگوی عفاف و عفت است
مرقدش در قم یکی از غرفه های جنّت است

اوست معصومه(س) نماد پاکی و تقواست او
در فضیلت، در کرامت  تالی زهراست او 
بین نسوان جهان بی مثل و بی همتاست او
غم مخور ای شیعه زیرا شافع فرداست او

آفتاب بی غروب دین و ایمان است او
ترجمان و معنی آیات قرآن است او

در عزایش قامت پیغمبران گردیده خم
قدسیان دست عزا بر سر دو دیده همچو یم
بر تن اهل زمین پوشیده گشته رخت غم
 ناله بر می خیزد از نای خلایق دم به دم

این چه غوغائیست یارب آسمان ویران شده
اهل جنت هم ز غم چشمانشان گریان شده

خوبتر از مادران کرده رضا(ع) را مادری
بعد زینب(س) هیچکس نادیده چون او خواهری
راه و رسمش حیدری و شیوه اش پیغمبری
لوح و کرسی و قلم مبهوت چون او اختری 

ابر چشم آسمان می بارد از غم روز و شب
چشم ها شد چشمه ی خون سینه ها لبریز تب

هست داغش سخت و درد دوری اش بی التیام
مدفن او هست شهر خون و ایثار و قیام
از خدا و آل پیغمبر(ص) به ایشان صد سلام
پیکرش تشییع شد بانو ولی با احترام

تسلیت ای اهل عالم فاطمه(س) رفت از جهان
داغ او تا روز محشر در دل ماشیعیان

  • ۰۵ آذر ۹۹ ، ۱۰:۱۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

خدا را شکر من هستم سراپا عاشقی ممتاز 
منم آن عاشقی که دیده ام از عشق صد اعجاز 
دوباره عاشقی داده مرا بال و پر پرواز 
من از عمق وجودم عشق خود را می کنم ابراز

امام عسکری(ع) آمد که مستم از می نابش
چه توفیقی از این بهتر که من هستم ز اصحابش

سراپای وجودم مملو از عشقی نهانی شد 
شدم عاشق که مرغ جان مسیرش آسمانی شد
به گردن، گردن آویزی ز جنس قهرمانی شد
خدا را شکر در سر شور و شوقم جاودانی شد

امام عسکری(ع) آمد که مرغ دل هوایی شد
پرید از خانه ی دل مرغ جان و سامرایی شد

کند مرغ دل من استلام کعبه ی جان را
دمادم مرغ دل دارد به لب آوای قرآن را
ز آوای خوشش پر کرده صد باغ و گلستان را
تماشا می کند با شوق، او لبهای خندان را

امام عسکری(ع) آمد همه عالم مصفّا شد
سرور و عیش و شادی تا ابد مهمان دلها شد

ملائک دست افشان و زمینی ها همه شادند
بهشتی ها همه لبریز شور و شوق و فریادند
طیور و وحش و ماهی جملگی در دام صیادند
همه اهل جهان خرّم از این مولود و میلادند

امام عسکری(ع) آمد که عالم نور باران شد
غم از دلها برفت و شادمانی ها فراوان شد

نسیم شهر پیغمبر(ص) وزید و بُرد دلها را
شمیمی جانفزا خوشبو نموده کل دنیا را 
نشاط و خرّمی بخشیده کوه و دشت و صحرا را 
جهان شد زنده، با خود گوئیا آورده عیسی(ع) را 

امام عسکری(ع) آمد دوباره زنده شد اسلام
بپوشید ای مسلمانان به تنها جامه ی احرام

  • ۰۳ آذر ۹۹ ، ۰۰:۵۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی