اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است


دل من از همه عالم تو را بهانه گرفته
چه آتش غزلی در سرم زبانه گرفته

به شوق دیدن رویت ، نشسته ام سر راهت
بیا که تیر نگاهم تو را نشانه گرفته

گدای آستانه ی لطف و سخا و جود تو هستم
گدا همیشه کرم را ز اهل خانه گرفته  

تمام عمر دو چشمم به دست با کرمت بود
هزار لطف تو را دیده محرمانه گرفته

تو برده ای دل و دین مرا فقط به نگاهی
و مرغ جان تو در دل همیشه لانه گرفته

همیشه ورد لبم نام نازنین تو باشد
صفا تمام وجودم از این ترانه گرفته

خوش آنکه هستی خود را همیشه وقف تو کرده
جهان او به خدا، رنگ عاشقانه گرفته

هر آن که از سر صدق و صفای خود به تو دل بست
برات جنت و رضوان، چه زیرکانه گرفته

جهان فنا و اگر عمر ما فنا و فناتر
هر آن که دل به تو بست عمر جاودانه گرفته

  • ۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۰۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی


به یمن مقدم سه گل، صفا گرفته باغ دین
حسین(ع) و عباس علی(ع)، امام زین العابدین(ع)

فرشتگان آسمان در آرزوی وصلشان
بال گشوده فوج فوج همه روان سوی زمین

خانه ی زهرا(س) و علی(ع) مرکز انوار خداست
گشته نگاهبان آن، حضرت جبریل امین

ذکر لب فرشتگان یا علی(ع) است و یاحسین(ع)
به شکر سر به سجده است، علی امیر مومنین(ع)

کار تمام شیعیان شادی و شور است و نشاط
و تهنیت به یکدگر، کار همه اهل یقین

خرمی بهار از نشاط و شور این سه گل
احلی من العسل همه، قشنگ و ناز و نمکین

به هر کجا نظر کنی بزم نشاط و شادی است
یکی دهد ترنجبین و آن یکی سکنجبین

ترجمه ای نوشته است خدا به آیه های وحی
و بچه های فاطمه(س) ترجمه ی وحی مبین

شکر خدای متعال، که شیعیان حیدریم
و شیعیان حیدرند، میان خلق برترین

  • ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۲۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

سلام ماه نبوت، سلام شمس رسالت
سلام بر تو که هستی، چراغ راه هدایت

تو اوج قله ی نوری، تو صابری تو صبوری
تو شعری و تو شعوری، تو آیه ای تو روایت

رسول امجد و اعظم،دلیل خلقت عالم
تو اولی و تو خاتم، تو ابتدا تو نهایت

تو اکرمی تو کریمی، تو اعظمی تو عظیمی
اگر چه دُرّ یتیمی، تویی به اوج صلابت

رسول اصل مکی تو ، به برگ گل نمکی تو
لطیف و با نمکی تو ، ولی به اوج حلاوت

تو ترجمان نمازی، تو اصل راز و نیازی
تو اوج شور و حجازی، تو عابدی تو عبادت

تو ای رسول گرامی، به چهره ماه تمامی
پیمبری و امامی، تو اکرمی تو کرامت

تمام هستی مایی، می الستی مایی
دلیل مستی مایی، دو چشم و شوق زیارت

تو گلشنی و گلستان ، تو اوج عزت و ایمان
تو افتخار مسلمان، تو دینی و تو دیانت

تو اعلم علمایی، تو اعقل عقلایی
تو مصطفای خدایی، ره تو راه سعادت

تو رهنمایی و رهبر، تو عطر ناب و معطر
تو بحر رحمت و گوهر، تو بذل و جود و سخاوت

تو شاهدی تو گواهی، تو مامنی تو پناهی
اذان وقت پگاهی، رسا، بلیغ و فصاحت

تو شاهکار خدایی، تو ذکری و تو ثنایی
به دردها تو دوایی، تو شافع و تو شفاعت

قسم به حضرت داور، به آیه آیه ی کوثر
کنیم تا صف محشر،ز دشمن تو برائت

ز هر که کرده هیاهو، و هر منافق بد گو
برم  شکایتی از او، به دادگاه عدالت

ز راستی و صداقت، در آرزوی شفاعت
دو چشم من به نگاهت ، سلام، عرض ارادت

  • ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۵۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی


آن شب سکوت و زمزمه  بود و خدا و بعد
سر روی خاک سجده و وقت دعا و بعد

مردی ز جنس نور و مناجات نیمه شب
 اشک دوچشم و گوشه ی غار حرا و بعد  

لطف خدا و مرحمتی تازه بر بشر
خیرالبشر به خلق جهان رهنما و بعد

آمد ندا بخوان تو به نام خدای خود
لبخند و شادمانی و اوج رضا و بعد

اهل جهان به خاک نهادند سر به شکر
تابید نور وحی به ام القرا و بعد

یک باره جام خنده به لبهای ما شکفت
ما مست جام باده ی قالوا بلی و بعد

طعن ابی لهب، نشود سد راه دین
زیرا ابی لهب شده « تبّت یدا » و بعد

پیغمبر است احمد(ص) و حیدر(ع) وصی اوست
تا روز حشر بر همگان مقتدا و بعد

احمد(ص) تویی و چون که شدی آفریده تو
گفتا خدای تو به خودش مرحبا و بعد

عید سعید مبعث خیرالبشر رسید
عیش و سرور و غنچه ی لبخند ما و بعد

عمری به جز طریق محمد(ص) نرفته ایم
ما را چه غم  ز سختی روز جزا و بعد

  • ۰۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۰۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی