اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۶ مطلب در مهر ۱۴۰۱ ثبت شده است

صادق آل محمد(ص) آن که ما را رهبر است

مادرش زهراست سبط حضرت پیغمبر(ص) است
در کرامت در صلابت در صداقت، حیدر(ع) است
شمس تابان هدایت، او امام جعفر(ع) است

عرش و فرش از مقدم او خرّم اند و شادمان 
تهنیت گویند بر هم مؤمنان و شیعیان

عرش حق در مقدم صادق(ع) چراغانی شده
دیده ی افلاکیان از شوق بارانی شده
جعفر(ع) است و معنی آیات قرآنی شده
بر زمینی ها ز حق این هدیه ارزانی شده 

خاک پایش توتیای دیده ی ما شیعیان
شادمان از یمن میلادش همه افلاکیان

مذهب شیعه همه مرهون قال الصّادق(ع) است
دین حق پاینده و مدیون قال الصّادق(ع) است
شیعگی، بالندگی قانون قال الصّادق(ع) است
مرکز اسلام و دین کانون قال الصّادق(ع) است

منبر و مسجد به قال الصّادق(ع) احیا می شود
وحی حق با قال صادق(ع) شرح و معنا می شود 

باز هم باران رحمت می چکد از آسمان 
واژه ای تازه رسد در شرح و معنای اذان
از خدا آید برای اهل عالم ارمغان
بهر شیعه می رسد هم تاج سر، هم سایبان

عالمان دین همه شاگرد درس مکتبش
راه حق روشن ز نور ماه و شمس و کوکبش

فخر آل الله و معنای مسلمانی رسید
باز هم از آسمان خورشید تابانی رسید
از برای حفظ دین حق، نگهبانی رسید
ای مسلمانان شما را مژده قرآنی رسید

ناشر احکام اسلام محمد(ص) باشد او
آن که گوید شرح پیغام محمد(ص) باشد او

دردهای لاعلاج از نام او گیرد شفا
نام زیبایش شده زینت به عرش کبریا
شیعه از روز ازل گشته به عشقش مبتلا
استجابت می شود با نام صادق(ع) هر دعا

نام او ورد لب و تسبیح جمله انبیاست
عالم هستی به یمن مقدم او با صفاست

پرتوی از نور روی اوست ماه و آفتاب
اوست چون مولا امیرالمؤمنین(ع) ام الکتاب
راه او باشد طریق حضرت ختمی ماب
اوست هم مولای ما هم شافع روز حساب

رحمت حق با وجود او فراوان می شود
وقت اجرای همه احکام قرآن می شود

آیه های وحی را وقتی تلاوت می کند
یا اگر با گفته ای ما را هدایت می کند
شیعه را وقتی که لبریز دیانت می کند
مقصد ما را سر کوی سعادت می کند

شکر یارب شیعه ی خاص امام جعفریم
پای تا سر عشق و ایمان و یقین و باوریم

  • ۲۰ مهر ۰۱ ، ۱۸:۲۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

اللهم صل علی محمد و آل محمد

عرش حق آذین شده از یمن میلاد احمد(ص) مختار
دل و دین برده از ملائک این گل خوشبو و زیبا رخسار

اللهم صل علی محمد و آل محمد

جشن میلادش شده بر پا در عرش اعلی این گل زیبا
دست افشان و پای کوبانند عرشیان در مقدم مولا

اللهم صل علی محمد و آل محمد

ورد لبهای قدسیان هر دم صلوات است و الله اکبر
به مشام جان می رسد هر دم بوی عطر و مشک و عنبر

اللهم صل علی محمد و آل محمد

گشته از یمن مقدم احمد(ص) همه ی عالم ستاره باران
می شود نازل به زمین از عرش به گمانم مصحف قرآن

اللهم صل علی محمد و آل محمد

آمنه شاد است و ابوطالب شاکر درگاه خداوند
از این میلاد گشته حلیمه خوش بخت و شاد و خرسند

اللهم صل علی محمد و آل محمد

گل زیبائی به شکوفائی زده یارب خیمه به گلشن
به صفا آمد به خدا آمد قدمش بر دیده ی روشن

اللهم صل علی محمد و آل محمد

به لب یاران زده جاء الحق گل نغمه ی عشق و عنایات
پسری آمد که کند هستی به وجودش فخر و مباهات

اللهم صل علی محمد و آل محمد

نفس هستی شده عطر آگین ز وجود این گل زیبا
شده جبرائیل محو رخسار چون ماه حضرت مولا

اللهم صل علی محمد و آل محمد

شرح و تفسیر آیه های وحی به زمینی ها شده نازل
نام او باشد ذکر تسبیح مؤمنان و نقل محافل

اللهم صل علی محمد و آل محمد

شده از یمن مقدم مولا همه ی عالم ستاره باران
همه دلشادند، همه مسرورند، همه لبها شده خندان

اللهم صل علی محمد و آل محمد

عرش اعلی شده است آذین و ملائک همه شادند
مردم دنیا همه خرسندند از غم و درد و رنج آزادند

اللهم صل علی محمد و آل محمد

  • ۱۹ مهر ۰۱ ، ۱۹:۰۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

مؤمنان مژده که شرح سوره ی اعلی رسید

ترجمان «قاب قوسین» تا به «او ادنی» رسید
شرح الشمس و ضحی و تین و اعطینا رسید
معنی آیات وحی از عالم بالا رسید

روز میلاد محمد(ص) با امام صادق(ص) است
شور و شادی و شعف مهمان قلب عاشق است

می رسد تا روشنی بخشد به راه شیعیان
تا شود الگوی پاکی ها برای مؤمنان
مات و حیرانش همه اهل زمین و آسمان
رحمه للعالمین است او به هر عهد و زمان

بر تمام انبیاء و اولیاء تاج سر است 
رهنمای اهل عالم، آخرین پیغمبر است

می رسد ای مؤمنان تا عدل را معنا کند
هر که جبت و هر که طاغوت است را رسوا کند
می رسد تا پرچم توحید را برپا کند
تا زمین را با صفا چون عالم بالا کند

اهل عالم، او به حق شایسته ی پیغمبری است
سبط او بنیان گزار فقه ناب جعفری است

می رسد تا آورد پیغام از سوی خدا
تا که باشد اهل عالم را دلیل و رهنما
تا شود نام محمد(ص) ورد و تسبیح و دعا
تا که باشد نام او زینت به عرش کبریا

کل هستی را خداوند از برایش آفرید
اهل عالم تهنیت الگوی پاکی ها رسید

می رسد تا سینه ها را پر کند از نور دین
تا برادر باشد او با حیدر(ع) و روح الامین
تا زداید خاک را از لوث کفر و مشرکین
تا که باشد شهر علم و قبله ی اهل یقین

احمد(ص) است او و امین وحی یعنی مصطفی
آمنه در مقدمش شکر خدا آرد به جا

می رسد تا شمس تابان مات و حیرانش شود
تا که جبریل امین مرغ غزل خوانش شود
تا امیر المؤمنین حیدر(ع) مسلمانش شود
تا ملایک سر به سر قاری قرآنش شود

روز ها هم مثل شب ها بود قبل از او  سیاه
اوست بر شام سیاه اهل عالم مثل ماه

می رسد تا بشکند هر جا بتی پیدا شود
می رسد تا تاج فخر مردم دنیا شود
می رسد تا آیه های وحی را معنا شود
می رسد تا مادر او حضرت زهرا(س) شود

خاتم پیغمبران و صاحب خلق عظیم
آمنه مژده که بی همتاست این دٔرّ یتیم

می رسد تا الگوی انسان کامل باشد او
می رسد تا شرح توضیح المسائل باشد او
می رسد تا عقل کل، دانا و عاقل باشد او 
تا به هر غرق گناهی مثل ساحل باشد او

خاتم پیغمبران و حضرت خیرالانام
می فرستد حضرت حق دم به دم او را  سلام

  • ۱۸ مهر ۰۱ ، ۱۹:۱۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

گفت: جای دشمنان حضرت زهرا(س) کجاست؟
گفتمش: «فی النّار فیها خالدون»
*
گفت: «رُفع القلم» را شرح کوتاهی بگو
گفتم: استغفار از گفتار و از کردار بد
*
طاغوت و جبت هر دو بت جاهلیت اند
نفرین حق به جبت و به طاغوت تا ابد
*
شادی کنید جشن برائت رسیده است
طاغوت و جبت هر دو در آتش مخلدند
*
چون بت طاغوتیان بشکسته شد
مؤمنان لبریز شور و شادی اند
*
سیلی زد آن کسی که به رخسار فاطمه(س)
شد هیزم جحیم من الان الی الابد
*
دجاله ی نفاق به دوزخ روانه شد
شادی کنید عید سعید برائت است
*
آن کس که آتش زد در بیت علی(ع) را
بر آتش قهر خدا آمد گرفتار
*
عمریست که مسجدی هستم و پا منبری ام
از دشمن مرتضی علی(ع) من بری ام
*
جهنم را جهنم کرد آن دجاله ی نیرنگ
که بی او اهل دوزخ را جهنم بود گرمابه
*
رفت تا در قعر دوزخ، شد جهنم «هاویه»
قبل از آن گرمای دوزخ مثل یک گرمابه بود
*
دجاله ی نفاق به دوزخ شتاب کن
در انتظار توست رفیق تو سال هاست
*
سائلی پرسید از معنای «نار حامیه»
گفتمش: شرحی است بر احوال بت های قریش
***
سائلی پرسید از احوال بت های قریش
هاتفی گفتا: مخلّد در میان آتشند

  • ۱۳ مهر ۰۱ ، ۰۸:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

زهرا(س) کنار نعش پسر گریه می کند

مهدی(عج) کنار نعش پدر گریه می کند

زانوی غم گرفته بغل خیل قدسیان
روح الامین به دیده ی تر گریه می کند

باشد رسول(ص) چون که عزادار عسکری(ع)
دست عزا و غصه به سر گریه می کند

چشم علی(ع) است چشمه ی خون در عزای او
 ظهر و مسا و شام و سحر گریه می کند

خورشید شعله ور شده از داغ عسکری(ع)
با درد و رنج، نجم و قمر گریه می کند

جن و ملک اسیر غم و رنج و غصه اند
وحش و طیور و حوت و بشر گریه می کند

عالم به غم نشسته و پوشیده رخت غم
دنیای دون شکسته کمر گریه می کند

« شد کشته عسکری (ع) » خبری تلخ و جانگداز
هر کس شنیده است خبر گریه می کند

یابن الحسن(عج) امام زمان عرض تسلیت
شیعه به شوقِ گوشه نظر گریه می کند

  • ۱۲ مهر ۰۱ ، ۱۱:۱۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ای امام مهربانی ها، رضا(ع)

غصه  دارت آسمانی ها، رضا(ع)

در عزایت دیده بارانی شده
دل به یاد تو خراسانی شده

اشک غم جاری ز چشم مادرت
داغ هجرانت به دوش خواهرت

ای شده مسموم از زهر ستم
خواهرت معصومه(س) می میرد ز غم

ای شفیع شیعه هنگام معاد
کاش بر بالین تو بودی جواد(ع)

ای که از زهر جفا جان داده ای
روی خاک حجره ات افتاده ای

سوخته از زهر کین بال و پرت
نیست غمخواری به بالای سرت

مانده ای خیره به در مولا چرا؟
نیست بر دردت مگر آقا دوا؟

رفته بالا گر چه آقاجان تبت
نیست بالای سر تو زینبت

در غریبی تا که بی یاور شدی
تشنه لب بی یار و آب آور شدی

چاره ای بر درد و اندوهت نبود
بر سرت اما نخورد از کین عمود

گر به بالای سرت مادر نبود!
پهلویش از ضرب در بشکسته بود

کاش بودی یاور و یاری تو را
وقت جان دادن مددکاری تو را

در خراسان کوچه و بازار نیست
بهرت اما زینب(س) غمخوار نیست

دوری از یاران و از خاک وطن
بر تنت مانده است اما پیرهن

گر کنارت نیست آقا خواهرت
نیست عریان در بیابان پیکرت

تو غریب و یاورانت از تو دور 
راس خونینت نرفته در تنور

آب سقا خانه ات آب مراد
تشنه لب ماندی کسی آبت نداد

کرسی و عرش خدا منبر شده
روضه خوان جبریل و پیغمبر(ص) شده

حضرت زهراست گریان از غمت
عرشیان زار و پریشان از غمت

وحی حق بی تو ندارد کوثری
دل غمین شیعه ی اثنی عشری

داغ تو داغی است سخت و جاودان
در غمت نوح نبی شد نوحه خوان

تا ابد نالند از غم قدسیان
دست غم دارند بر سر مؤمنان

تا خدای تو خدایی می کند
شیعه هم نوحه سرایی می کند

  • ۰۳ مهر ۰۱ ، ۰۹:۵۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی