اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است


شد سال تمام و خبر از یار نیامد
آن روشنی دیده ی بیدار نیامد

در آرزوی صبح وصالش بنشستیم
افسوس که آن ماه شب تار نیامد

بیمار غم هجرت یاریم همه عمر
افسوس طبیب دل بیمار نیامد

با شوق وصالش سر بازار نشستیم
افسوس که او بر سر بازار نیامد

ما دلشدگان منتظران رخ اوئیم
افسوس که آن دلبر و دلدار نیامد

شد فصل گل و لاله  و گردید بهاران
افسوس که آن زینت گلزار نیامد

پروانه صفت گرد رخش رقص کنانیم
افسوس که آن نقطه پرگار نیامد

هر چند شنیدیم خبرهای فراوان
از او خبری در همه اخبار نیامد

گفتیم بیا، هیچ نرفتیم به سویش!
مائیم گنه کار که یک بار نیامد

گفتیم بیا دیده ی ما فرش ره توست
چون دیده ی ما بود گنه کار، نیامد

یک سال دگر بی رخ دلدار هدر رفت
شد سال تمام و خبر از یار نیامد

  • ۲۴ اسفند ۹۶ ، ۰۸:۴۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی


گویاترین فریاد حق زهراست زهرا(س)
روح دعا همزاد حق زهراست زهرا(س)

تفسیر ناب آیه های نور زهراست
هرجا سخن از نور شد منظور زهراست

اسرار پنهان مانده ی لولاک زهراست
آن که به نازش خلق شد افلاک زهراست

عالم همه تاریک و زهرا(س) نور ناب است
مثل علی(ع) تفسیری از ام الکتاب است

آئینه ی پاک خدا زهراست زهرا(س)
بر حق پرستان مقتدا زهراست زهرا(س)

او عصمت الله است و او ام ابیهاست
سرتا به پا نور است او، زهراست زهراست

روح پیمبر(ص) در وجودش منجلی بود
آری علی(ع) زهرا(س)و زهرا(س) هم علی(ع) بود

انوار حق را مطلع الانوار زهراست
آل عبا را نقطه ی پرگار زهراست

خورشید از انوار زهرا(س) با وضو شد
شیعه ز  مهر فاطمه(س) با آبرو شد

دخت نبی(ص) کفو امیر المومنین است
ام ابیها بلکه ام المرسلین است

زهرا(س) بهشت حضرت خیرالانام است
در ماه روزه، لیله القدر صیام است

خیر کثیر است و به قران کوثر است او
در روز محشر مومنان را یاور است او

زهرا(س) شد از لطف خداپاک و مطهر
از هر دعایی نام او مشکل گشاتر

او راضیه او مرضیه او مطلع الفجر
او کوثر وحی خدا، او لیله القدر

میلاد آن انسیه ی حورا مبارک
عید سعید مولد زهرا(س) مبارک

  • ۱۶ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۴۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

سبب خلقت افلاک تویی یازهراء(س)
راز پنهانی لولاک تویی یا زهراء(س)

چشم، خاک قدمت وقت تولد بانو
عرش باشد حرمت وقت تولد بانو

هست جبریل امین چاکر دربار شما
عرشیان شیفته ی شیوه ی گفتار شما

بسکه هر روز تو معراج دمادم داری
باور ماست که درعرش تو پرچمداری

عشق از پلک زدن های تو آمد به وجود
عرشیان پیش قدم های تو هریک به سجود

آیه نور خداوند تو هستی با نو
به گمانم تو می ناب الستی بانو

چه کسی مثل تو با حضرت حق همدم شد
دختر ختم نبوت شده و اعظم شد

به لب از مقدم تو نغمه ی یا قدوس است
پیش نور رخ تو شمس و قمر فانوس است

چون خدا صبح و مسا با تو تکلم می کرد
زیر لب حضرت جبریل تبسم می کرد

دخت پیغمبری و ام ابیها هستی
همسر حیدری و شیعه ی مولا هستی

هرکه مدح تو کند شوق عبادت دارد
نص قران به همین نکته صراحت دارد

قلب پر نور تو گنجینه ی اسرار خداست
هر که شد طالب تو طالب دیدار خداست

آمدی چشم نبی(ص) از قدمت روشن شد
آسمان ها و زمین از قدمت گلشن شد

قدسیان صبح و مسا نام تو بر لب دارند
با مدد از تو ملائک همه منصب دارند

صدق و تقوا و سخاوت همه از آن شماست
تا ابد عالم و آدم همه مهمان شماست

عرشیان جمله به دیدار شما مشتاقند
شیعیان مهر تو دارند و بر این میثاقند

ریزه خواران کرمخانه ی بانو هستیم
از می ناب ولایت همگی سر مستیم

آیه ی نور که در شان شما نازل شد
هرچه می خواست خدا از قدمت حاصل شد

 به خداوند قسم جلوه ی ایمانی تو
نه فقط سوره کوثر، همه قرانی تو

چرخ گردون مدد از لطف شما می گیرد
روح با یاد شما نور و صفا می گیرد

چادر ساده ی تو مظهر تقوا و عفاف
ماه و خورشید و فلک گرد تو در حال طواف

باغ فردوس ز عطر خوش تو عطر آگین
آسمان ها و زمین در قدمت شد آذین

چه بگویم که خدا داده سلامت بانو
تا ابد حضرت جبریل غلامت بانو

آب چون مهر تو شد پاک و مطهر گردید
باغ رضوان ز قدوم تو معطر گردید

ای که تو معنی و مفهوم همه قرانی
جان ناقابل ما در قدمت قربانی

  • ۱۴ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۴۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

از بس گریست چشم ترش درد می کند
چون مرغ خسته، بال و پرش درد می کند

بانو نخورده ضربه ای از در ولی ز غم
مانند فاطمه(س)، کمرش درد می کند

از آتشی که سوخت در خانه ی علی(ع)
این خانه سالهاست درش درد می کند

این خانه بوی فاطمه(س) دارد الی الابد
تا روز حشر، بوم و برش درد می کند

با یاد ظهر حادثه و کربلای خون
همدرد باحسین(ع)،سرش درد می کند

یک ماه داشت ماهتر از ماه آسمان
قلبش ز داغ آن قمرش درد می کند

با پای دل به کرببلا می کند سفر
از رنج زینبش(س) جگرش درد می کند

دیگر توان ندارد و پایان عمر اوست
این نیمه جان مختصرش درد می کند

او در عزای فاطمه(س) و خاندان او
از بس گریست چشم ترش درد می کند

  • ۰۹ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۵۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی


کوثر وحی و گوهر یکتا
ترجمان عفافی و تقوا

گل گلزار احمد(ص) مرسل
ای تو محور برای آل عبا(ع)

مثل آئینه پاک و شفافی
تو لطیفی، لطیف چون رویا

هر چه خوبی است را تو آغازی
هر چه پاکی است را تویی معنا

با تو دنیا پر از صفا شده است
حجت حق تویی و روح دعا

ای تو ذکر قنوت وقت صلات
تا قیامت ز حق تو را صلوات

هر دو چشم تو اختر تابان
قلب پاک تو معدن ایمان

همه عالم قلیل و تو کوثر
حجتم نص آیه ی قران

ای تو آرامش قلوب بشر
ای تو بر دردهای ما درمان

آمدی و خدا به خود بالید
لب شیعه ز مقدمت خندان

کهکشان ها چو موم در دستت
به دو عالم امیری و سلطان

ای تو ذکر قنوت وقت صلات
تا قیامت ز حق تو را صلوات

کعبه و رکنی و مقامی تو
حجت حق به هر امامی تو

نور الله و اکبری بانو
قمری، اختری، کدامی تو؟

نور حق در کلام حق پیداست
به خداوند آن کلامی تو

داده ما را خدای تو پیغام
وحی منزل تویی، پیامی تو

تو مهیمن، تو مومن و تو عزیز
و مصور تو و سلامی تو

ای تو ذکر قنوت وقت صلات
تا قیامت ز حق تو را صلوات

کعبه ی بی نشان شیعه تویی
ترجمان اذان شیعه تویی

سرور بانوان هر دو جهان
افتخار زنان شیعه تویی

جان شیعه فدای مقدم تو
مادر مهربان شیعه تویی

سایه ی لطف توست بر سرما
تا ابد سایبان شیعه تویی

بی تو ما زندگان بی جانیم
به خدا روح و جان شیعه تویی

ای تو ذکر قنوت وقت صلات
تا قیامت ز حق تو را صلوات

قاری وحی چون تلاوت کرد
همه فضل تو را قرائت کرد

در کتابش خدای بی همتا
همه از فضل تو روایت کرد

کافر است آن که بی محبت تو
ادعا بر سر دیانت کرد

در سلام نماز خود مومن
عاشقانه تو را زیارت کرد

و خدا آفرین به خود می گفت
محشر آمد، خدا قیامت کرد

ای تو ذکر قنوت وقت صلات
تا قیامت ز حق تو را صلوات

  • ۰۸ اسفند ۹۶ ، ۰۸:۳۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی


بی روی یار فصل بهاران جهنم است
گلزار و باغ و گلشن و بستان جهنم است

سبزی و خرمی همه با یار ممکن است
بی یار سایه سار درختان جهنم است

با او کویر خرم و سرسبز می شود
بی او تمام دشت و بیابان جهنم است

بخشند گر که تخت سلیمان به آدمی
بی روی یار تخت سلیمان جهنم است

جان در فراق یوسف زهرا(س) به لب رسید
کنعان بدون یوسف کنعان جهنم است

او را ندیده ایم و دل از ما ربوده است
بی او تمام عالم امکان جهنم است

درمان دردهاست تماشای روی یار  
بی روی یار، دارو و درمان جهنم است

با یار زیر بارش باران خوشیم ما
بی روی یار بارش باران جهنم است

هر جا که یار هست، همانجا بهشت ماست
بی روی یار جنت رضوان جهنم است

  • ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۰۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی