اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

از غنچه های باغ گلاب آفریده شد
مهتاب جلوه کرد و نقاب آفریده شد

از تشنگی که جان به لب آدمی رسید
در جستجوی آب، سراب آفریده شد

باغ بهشت آن سوی پل چون که شد بنا
اعمال نیک و خیر و ثواب آفریده شد

چون که هدف ز خلقت انسان عبادت است
میزان عدل و روز حساب آفریده شد

هر چند شرط اصلی عشق است عاقلی
عاشق همیشه مست و خراب آفریده شد

ما مست جام غنچه ی لبهای دلبریم
لبهای او چو جام شراب آفریده شد

شرح کتاب تک تک آل عبا(ع) شدند
آنگاه وحی و اصل کتاب آفریده شد

در وصف اهل بیت(ع) چو گل کرد طبع من
ابیات نغز و تازه و ناب آفریده شد
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۲۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دل از ولادت مولود عشق مسرور است
به خنده لب بگشائید موسم سور است
بنوش باده ز جامش هر آنچه مقدور است

«میان ارض و سما بزم شادی و شور است
به روی دست نبی(ص) آیه‌هایی از نور است»

امیر عشق زند بوسه ساغر خود را
کند نظاره به صد شوق کوثر خود را
بتول(س) می نگرد ماه انور خود را
«بغل گرفته نبی(ص) سبط اکبر خود را

و ان یکاد بخوان، چشم ابتران شور است»

امیر عشق مکرر به گوش او می گفت:
به شوق حضرت مادر به گوش او می گفت:
به صبح و شام پیمبر(ص) به گوش او میگفت
:
به سبک سوره ی کوثر به گوش او می گفت:

«خوشا به حال رسولی که با تو محشور است»

به آیه های خدای کریم تفسیرند
به شب به راز و نیاز و به روز چون شیرند
کنار سفره ی مولا گرسنگان سیرند
«به رزق خوان حسن(ع) عالمی نمک گیرند

عزیز حضرت زهرا “کریم” مشهور است»

به غیر آل علی(ع) دلستان نمی خواهیم
به غیر باغ حسن(ع) گلستان نمی خواهیم
به کوی عشق که نام و نشان نمی خواهیم
«زدست هیچ کسی لقمه نان نمی‌خواهیم

کرامت حسنی با مزاجمان جور است»

به چهره نور خدا برترین نشانه ی ماست
به لب نوای حسن(ع) بهترین ترانه ی ماست 
دم از ولای حسن(ع) ورد عاشقانه ی ماست
«گدای کوی کریمیم و نان بهانه‌ی ماست

نظر به منظر جانان مراد و منظور است»

به دام زلف سیاهش اگر گرفتاریم
اگر که در ره او مرد جنگ و پیکاریم
اگر که در طلبش بیقرار و تب داریم

«به قبر خاکی او سایبان بدهکاریم»
هزار حیف ز ما قبر خاکی اش دور است

  • ۲۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۷:۴۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

هجران زمستان است، وصل اما بهار است
دیدار را عشق است و هجران ناگوار است

تعبیرهجران دوری دل هاست از هم
دل های ما که خانه ی دربست یار است

عشق است اگرراضی شود دلدار از ما
وقتی که ناراضی است وقت اعتذار است

سخت است اگر درد فراق یار اما
دوران سختی بگذرد وقت گذار است

چون کودکان باید ز درد هجر نالید
بهتر به حاجت می رسد طفلی که زار است

باید که برخیزیم گر جویای وصلیم
کوشش برای وصل شرط انتظار است

دلدار در آئینه ی دل جلوه دارد
آئینه ها اما پر از گرد و غبار است

چون لایق دیدار او چشمان پاک است
آن منتظر بهتر که چشمش روزه دار است

باید که پا درجای پای یار بگذاشت
پیمود هر کس راه او را رستگار است

دانی چرا حاصل نمی گردد وصالش
چشم انتظاری های ما تنها شعار است

  • ۲۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۱۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دوباره قافیه ها را ردیف خواهم کرد
بساط عشق و صفا را ردیف خواهم کرد

برای آن که دمی با خدا سخن گویم
دو دست و سوز دعا را ردیف خواهم کرد

وجود من همه درد است از جدایی یار
وصال  یار و دوا را ردیف خواهم کرد

به اشک چشم و به سوز دعای وقت سحر
دو باره یاد خدا را ردیف خواهم کرد

اگر چه دل ز گناهان سیاه و زنگاری است
 ز اشک دیده جلا را ردیف خواهم کرد

به مدح آل علی(ع) روز و شب سخن گویم
رضای آل عبا(ع) را ردیف خواهم کرد

گدای درگه آل عبا(ع) شدن هنر است
نشانه های گدا را ردیف خواهم کرد

گناه کار م و بر عفو حق رجا دارم
امید و خوف و رجا را ردیف خواهم کرد

امید من به چهارده امام و معصوم(ع) است
شفیع روز جزا را ردیف خواهم کرد

  • ۲۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۵۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

چشم به انتظار تو
هستی من نثار تو
 کشته ی ذوالفقار تو
بی دل و بی قرار تو

جام شراب می شوم
جرعه ی ناب می شوم
مست و خراب می شوم
بی دل و بی قرارتو

کوی به کوی می روم
تا لب جوی می روم
من همه سوی می روم
بی دل و بی قرار تو

ذکر شوم دعا شوم
پر از خدا خدا شوم
هیچ شوم فنا شوم
بی دل و بی قرار تو

من که تو را ندیده ام
وصف تو را شنیده ام
از همه دل بریده ام
بی دل و بی قرار تو

شهره ی این جهان منم
باغ زده خزان منم
رفته ز کف عنان منم
بی دل و بیقرار تو

طالع من نگون شود
چشمه ی چشم خون شود
غم روی غم فزون شود
بی دل و بی قرار تو

رهبری و امام من
نمازی و صیام من
ای به شما سلام من
بی دل و بیقرار تو

اسیر هر ستم شوم
پر از غم و الم شوم
به عشق متهم شوم
بی دل و بی قرار تو

مهدی صاحب الزمان(عج)
تو ای امام مهربان
هستی من فدایتان
بی دل و بیقرار تو

  • ۲۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۳۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

رویت اگر نبود که قرص قمر نبود
قند لبت نبود که شهد و شکر نبود
سرو قدت نبود که چشم و نظر نبود
«زلفت اگر نبود، نسیم سحر نبود
گمراه می شدیم نگاهت اگر نبود»

آقا تو آمدی و مسیحای ما رسید
تاج شرف و حضرت مولای ما رسید
آن کس که بود اوج تمنای ما رسید
مهر شما به یاری فردای ما رسید
«ورنه پل صراط، چنین بی خطر نبود»

ای باعث طپیدن دلهای مومنین
تو جلوه ی خدایی و تو قبله یقین
مدیون لطف و مرحمتت جمله متقین
مثل شما برای بشر  روی این زمین
«از چهارده نفر به خدا بیشتر نبود»

تو شمع عشق بودی و پروانه ات شدیم
یک عمر ما گدای در خانه ات شدیم
عاقل ترین شدیم چو دیوانه ات شدیم
مست می لب تو و پیمانه ات شدیم
ای کاش از فراق رخت دیده تر نبود

بستان دین بدون تو هرگز صفا نداشت
راه خدا بدون شما رهنما نداشت
درد بشر بدون رخ تو دوا نداشت
شیعه برای شیعه گری مقتدا نداشت
هر گز رهی برای نجات بشر نبود

ای نور چشم فاطمه(س) و خیر مرسلین(ص)
ای آخرین ودیعه ی حق، نور آخرین
احیا گر ولایتی و پاسبان دین
بی روی تو قسم به خدا روی این زمین
 تاجی مرا برای نهادن به سر نبود نبود

  • ۱۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۴۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

احمد(ص) و خاندان او نورند
به صلات و به صبر مشهورند

پرچم عدل و دین و انصافند
معدن حلم و فضل و الطافند

رهنمایان راه ایمانند
همگی ترجمان قرانند

پاک و طاهر وجود یک یکشان
حجت الله و مظهر ایمان

در سجود و رکوع و وقت قیام
شان حق را ستوده اند مدام

عهدشان با خدایشان محکم
دین حق را علامت و پرچم

کرده اند استوار طاعت حق
سعی آنان فقط رضایت حق

حاملان کتاب قرانند
ناصح و رهنمای انسانند

دشمن کفر و شرک و الحادند
جان به راه خدای خود دادند

همگی گوهران یک بحرند
الگوی بردباری و صبرند

شد اقامه نماز با آنان
شیعه شد سرفراز با آنان

همه پرداخت کرده اند زکات
همگی ترجمان صوم و صلات

ناهی منکرند و معصومند
وحی را شرح و بسط و مفهومند

همگی آمران معروفند
همگی ترجمان معروفند

همگی عادلند و دادگرند
همه در راه حق جهادگرند

ناشر حکم و امر حق هستند
همه از جام وصل حق مستند

بانی سنت خدا هستند
همگی رایت هدی هستند

شامل حالشان عنایت حق
همه خشنود از رضایت حق

به قضای خدا رضا هستند
به غم و درد ما شفا هستند

کرده تصدیق انبیاء سلف
همه را خاندان عز و شرف

هر که از راهشان عقب برگشت
در حقیقت به سوی شب برگشت

می رود کاروانشان ره حق
پس شوم من به کاروان ملحق 

  • ۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

جلوه کردی و دل و دیده مسخّر کردی
 خویش را ترجمه ی سوره کوثر کردی

چشمه ی چشم تو جاری شده بر خاک دلم
با گلاب نفست، غمزده قمصر کردی

عوض دل تو به من هر دو جهان بخشیدی
هیچ بودم، توام اینگونه توانگر کردی

من که از خاکم و در خاک فرو خواهم شد
تو مرا با دم گرمت زر و زیور کردی

روزگارم  ز فراق تو شب ظلمت بود
  آمدی شام سیه را تو منور کردی

زندگی بی رخ تو بوی جهنم می داد
زندگی را تو چه خوشرنگ و معطر کردی

من بی مایه که باشم که دم از عشق زنم
تو مرا شیفته ی آل پیمبر(ص) کردی

چشمه ی چشم تو سرچشمه ی پاکی ها بود
تو از آن چشمه مرا پاک و مطهر کردی

جلوه ای کردی و بردی دل و دینم را تو
همه ساعات مرا ساعت محشر کردی

من به وصف تو چه گویم که تو ایمان منی
تو همانی که مرا شیعه ی حیدر(ع) کردی 

  • ۰۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۱۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بی مهر علی(ع) سعی و صفا سود ندارد
در برکه ی خشکیده شنا سود ندارد

گر زیربنا محکم و سرسخت نباشد
هر کوشش و احداث بنا سود ندارد

هرجا که شود قحطی گوش و شنوایی
فریاد و صدا، بانگ و نوا سود ندارد

خشکید اگر ریشه ی یک اصله درختی
بر شاخه ی خشکیده جلا سود ندارد

بر روی گسل گر که بنا گشت بنایی
بیهوده بنا گشته، نما سود ندارد

وقتی هدف بخشش ما رنگ ریا داشت
فضل و کرم و جود و سخا سود ندارد

در وقت عمل شیعه ی اثنی عشری باش
سعی و عمل اهل ریا سود ندارد

امروز بکوشیم که فرداست بسی دیر
در روز جزا، کوشش ما سود ندارد

تا هست نفس دیدن دلدار مفید است
بر مرده  که تجویز دوا سود ندارد

وقتی که تهی گشته دل از نور الهی
اشک سحر و سوز دعا سود ندارد

چون راه دراز است و خطر ها به کمین است
ره پویی بی راهنما سود ندارد

بشنو ز من و یار وفادار طلب کن
یاری که در او نیست وفا سود ندارد

ای باد صبا نکهت دلدار بیاور
بی نکهت او، باد صبا سود ندارد

هر گز نروم راه به جز راه سعادت
هر راه به جز راه خدا سود ندارد

باید که محب علی(ع) و آل علی(ع) بود
بی مهر علی(ع) حمد و ثنا سود ندارد

  • ۰۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۵۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ای شده نام شما اصل اذان های همه
یادتان زینت روح است و روان های همه
کوته از وصف شما وهم و گمان های همه
حیّ سبحان حسب ظرف توانهای همه
ریخته مهر شما در دل و جانهای همه

جلوه ای کرد خدا آل عبایش خواندند
شهد جان پرور و ایمان و رضایش خواندند
پرتو نور خدا، شمس هدایش خواندند
هر که شد رهروتان اهل ولایش خواندند
نامتان داده حلاوت به دهانهای همه

هر که آزاده و حر است گرفتار شماست
باغ دین خرم و سرسبز ز گفتار شماست
درس تسلیم و رضا، معنی ایثار شماست
یوسفی بر سر بازار خریدار شماست
روشن از یاد شما، سرّ و نهان های همه

شمس هر صبح و مسا گرم تماشای شماست
ماه دلباخته ی چهره ی زیبای شماست
سرو هم محو  قد و قامت رعنای شماست
همه آیات خدا شرح صفتهای شماست
 بخشش و جود شما نقل زبانهای همه

باور ماست که عالم همه مدیون شماست
عاقل آن است که دیوانه و مجنون شماست
دین و قران خدا شیوه و قانون شماست
شیعه رهپوی سعادت شد و ممنون شماست 

نامتان زینت گفتار و بیانهای همه

شیعه تا روز ابد ریزه خور خوان شماست
باغ رضوان گلی از گلشن و بستان شماست
ماه و خورشید شعاع رخ تابان شماست
همه ی ملک جهان تابع فرمان شماست
در صف حشر شما حصن و امان های همه

تاجتان بر سر هر شیعه ی اثنی عشری
ای صفتهای شما فوق صفات بشری
نیست در روی زمین مثل شما باهنری
گفته ام وصف شما را من اگر مختصری
غم ندارم دگر از خط و  نشانهای همه 

  • ۰۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۲۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی