اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۵ مطلب در خرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

تو بیا بر سر بالینم و بیمارم کن
چشمهایم پر خواب است، تو بیدارم کن

باغبانا تو مرا راه بده در باغت
شرط گل را که ندارم، تو مرا خارم کن

سنگِ دل بسته ره اشک مرا مدتهاست
بشکن سنگ دلم، نرم دل و زارم کن

کار هر روزه ی من توبه شکستن شده است
تو مرا آگه از این زشتی کردارم کن

نفس امّاره شده دشمن غدّاره ی من
یاری ام کرده و آماده ی پیکارم کن

دین فروشی شده شغل همه ی مردم شهر
تو مرا فارغ از این تیمچه بازارم کن

بنشان در دل من مِهر همه آل علی(ع)
ولی از دشمن او نافِر و بیزارم کن

پهن کن دام «تولّا» سر راهم مولا
شیعگی را به من آموز و گرفتارم کن

لایق شیعگی آل علی(ع) گر نشدم
خوار تر از خس و خار سر دیوارم کن

  • ۲۵ خرداد ۰۱ ، ۲۰:۲۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

 

می رسد هر دم به گوش آوای قرآن بیشتر
می نشیند نغمه ها بر قلب و بر جان بیشتر

زائر کوی خراسان گر چه باشد بی شمار
باشد امشب زائر کوی خراسان بیشتر

در کنار مضجع مولا علی موسی الرضا(ع)
هست از درد بشر، دارو و در مان بیشتر

در شب میلاد او رحمت فراوان گشته است
هست اشک شوق ما جاری ز چشمان بیشتر

بسکه از چشمان ما اشک دمادم می چکد
صحن ها لبریز شد از بوی باران بیشتر

اهل عالم جملگی شادند از میلاد او
شادمانی در دل اصحاب و یاران بیشتر

او کریم است و گدای درگهش ما شیعیان
بر گدایان هست الطاف کریمان بیشتر

مرغ جان پر می کشد سوی قبور اهل بیت(ع)
بالاخص سمت شمال شرق ایران بیشتر

نیست فرقی بین جنّت با حریم اهل بیت(ع)
هست در کوی رضا(ع) جنّت نمایان بیشتر

مرغ دل ها می زند پر تا سر کوی رضا(ع)
خاصّه مرغان دل های پریشان بیشتر

دیده ام از آل طه(ع) لطف و احسان بی شمار
از رضا(ع) دیدم ولی من لطف و احسان بیشتر

دین اسلام است روی پنج پایه استوار
با ولایت استواری مسلمان بیشتر

شرط ایمان است ای یاران ولای اهل بیت(ع)
با رضا(ع) در خانه ی دل دین و ایمان بیشتر

بی پناهان را بگو حصن ولای اهل بیت(ع)
ایمنی بخش است بر ما بی پناهان بیشتر

  • ۱۹ خرداد ۰۱ ، ۱۷:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

1
ای گل که توئی نشانی از باغ جنان
گلبرگ تو تسبیح خدای سبحان
شد گلشن دین ز جلوه ات زیباتر
ای شاه چراغ یاد تو جاویدان

2
با آمدنش جهان ما شد زیبا
گوئی که بهشت آمده در دنیا
شد عزّت اسلام بسی بیش از پیش
از شان و مقام احمد ابن موسی(ع)

3
ای ورد لبت همیشه تسبیح خدا
بی خود ز خود و ای همه در دوست فنا
ای تا ابد مایه ی فخر شیعه
یا شاه چراغ، احمد ابن موسی(ع)

4
مانوس با آیات قرآن و دعا بود
لبریز مدح و حمد و ذکر ربّنا بود
یک لحظه هم او از خدا غافل نمی شد
در هر کجا بودی دل او با خدا بود

5
مردی که مسجد خانه ی او بود دائم
هم عالم دین بود، هم بود از اعاظم
لبریز تقوا و اطاعت از خدا بود
فرزند پاک حضرت موسای کاظم(ع)

  • ۱۵ خرداد ۰۱ ، ۱۴:۲۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

معصومه(س) و ملیکه ی ارض و سماست او

زهرای ثانی و شفیعه ی روز جزاست او
او زینب(س)است، خواهر مولا رضاست او
معصومه(س) است و زینت عرش خداست او

او کیست؟ او سلاله ی زهرای اطهر است
شرح و بیان و معنی آیات کوثر است

او گوهر یگانه ی دریای عفّت است
سر تا به پا کرامت و ایمان و حکمت است
سر چشمه ی فضائل و باران رحمت است
نور است و شمع محفل شبهای ظلمت است

او عمّه ی چهار ولیّ الهی است
حصن حصین واقعه ی بی پناهی است

او دختر است و مادر حوّا و آدم است
معصومه(س) است و مادر عیسی ابن مریم است
بر درد و رنج آدمیان همچو مرهم است
او افتخار آل علی(ع) در دو عالم است

او مریم و خدیجه(س) و زهرا(س) و هاجر است
 معصومه(س) است و دختر موسی ابن جعفر(ع) است

معصومه(س) است و زینت گلزار احمدی است
سر تا به پاست نیکی و خالی ز هر بدی است
او جلوه ی حقیقت انوار سرمدی است
عطر حضور او صلوات محمدی است

خواهر عطا شده ز خداوند بر رضا(ع)
تبریک و تهنیت به همه آل مصطفی(ص)

عرش خدا گرفته صفا از ولادتش
شادند جمله اهل سما از ولادتش
لبریزِ شوق، آل عبا(ع) از ولادتش
جبریل گشته نغمه سرا از ولادتش

معصومه(س) و کریمه ی آل محمّد(ص) است
او بانوی عفیفه و ممدوح و امجد است

معصومه(س) است و زینت عرش خداست او
اُخت رضا(ع) و نو گل باغ هداست او
حمد و ثنا و ذکر و نماز و دعاست او
بر دردهای مردم دنیا دواست او

از یمن مقدمش همه عالم منوّر است
ورد لب ملائکه اللهُ اکبر است

معصومه(س) است و دختری از جنس آسمان
او دختر است و سیده ی جمله بانوان
معصومه(س) است و ترجمه ی ساده اذان
او با محبّت است و عطوف است و مهربان

شادند از ولادت او جمله شیعیان
تبریک و تهنیت به همه مردم جهان

  • ۰۸ خرداد ۰۱ ، ۲۰:۰۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دوباره فصل مصیبت دوباره ماه عزاست
دوباره موسم اندوه و رنج و درد و بلاست

تمام عالمیان رخت غم به تن دارند
به هر کجا نگرم خیمه ی عزا برپاست

دلم گرفته و لبریز غصه و دردم
مگر که ماه محرم مگر که عاشوراست

عزا عزای بزرگی است خون ببار ای چشم
غم مصیبت نور دو دیده ی زهراست

شهید راه خدا گشته جعفر صادق(ع)
درون سینه ی شیعه از این عزا غوغاست

چه آتشی به دل افتاده است در غم او
بسوز دل که عزا و مصیبت مولاست

دوباره خانه ی دل چون بقیع ویران است
دوباره ورد لب شیعه آه و واویلاست

تعجب است! چرا آسمان نشد ویران
که در مصیبت صادق(ع) قیامت کبراست

ز چشمه سار دو چشمم دو رود خون جاری است
دوباره دامنم از اشک دیدگان دریاست

مگر به دخت پیمبر(ص) کسی زده سیلی
مگر عزای جگر گوشه ی رسول خداست

سر حسین(ع) مگر رفته بر سر نیزه
مگر مدینه همان قتلگاه کرب و بلاست

چرا تمامی عالم نشسته است به غم؟
چرا به عرش خدا جبرئیل نوحه سراست؟

  • ۰۴ خرداد ۰۱ ، ۲۲:۳۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی