اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

گر خدا در این محرم هم مرا یاری کند
با مدد از او دو چشمم آبرو داری کند

زینب(س) غمدیده بر سر می زند دست عزا
شیعه باید جای اشک از دیده خون جاری کند

رخت غم باید به تن پوشید و از دل ناله زد
دیده باید زین مصیبت روز و شب زاری کند 

در غم سبط رسول الله(ص) باید خون گریست
وای بر چشمی که او از ندبه خودداری کند 

چون که شد از تن جدا دست علمدار حسین(ع)
شیعه خاص علی(ع) باید علمداری کند

قاری قرآن به روی نی حسین ابن علی(ع) است
شیعه باید گوش جان بر نغمه ی قاری کند

 ریخت خون خویش را در یاری قرآن و دین
تا که دین را با طریق خویش معماری کند 

وای اگر از جهلِ جمعی کافر مسلم نما
ضربه ها هر زخم را بر پیکرش کاری کند

روضه خوان باید که با افشای ظلم دشمنان
از جنایت های دشمن پرده برداری کند

اشک چشم شیعیان در فصل اندوه و عزا
می تواند دین و قران را نگهداری کند

شیعه باید همنوا با اهل بیت مصطفی(ص)
از تمام دشمنان ابراز بیزاری کند

  • ۳۱ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۴۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دوباره ماه عزا بسمه تعالی اشک
دوباره دامن هر شیعه مثل دریا اشک

به یاد کرب و بلا ملتهب شده سینه
دوباره دل شده خون و دو دیده ی ما اشک

تمام عالم هستی به غم گرفتار است
دوباره بحر و هوا، آسمان و صحرا اشک

ز خاک بار دگر خون تازه می جوشد
ز چشم شیعه هماره تمام دنیا اشک

ز چشم حضرت مهدی(عج) ز غصه خون جاری است
به جنت است دو چشم علی(ع) و زهرا(س) اشک

به آیه آیه ی قران قسم که از این غم
کتاب وحی خدا و بیان و معنا اشک

حسین(ع) کشته اشک است و در عزای حسین(ع)
به چشم مردم دنیا شده شکوفا اشک

به ظهر حادثه مولا نماز خون می خواند
و درعزای حسین(ع) مسجد و مصلی اشک

 ز چشمه سار دو چشمم  دو رود خون جاری
به شرق و غرب جهان، مقصد تماشا اشک

هزار سال گذشت و هنوز عاشوراست
کسی نکرده چرا حل این معما اشک

به خاک تا که بیفتاد سید الشهداء(ع)
بساط غصه اهل جهان مهیا اشک

خلیل را که وعده ی ذبح عظیم داد خدا
  دو چشم حضرت موسی و چشم عیسی اشک

شفیع وادی محشر شهید کرب و بلاست
برای شیعه ی مولا امید فردا اشک

  • ۲۹ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۱۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

این چکامه شرح اندوه و غم است
شرح یک دنیا عزا و ماتم است

گاه می گویم سخن از اختران
شرح یک باغ گل و فصل خزان

شرح حال دلبران است این سخن
شرح حال یوسفی گل پیرهن

دلبر من دلبری ها کرده است
روی نی پیغمبری ها کرده است

حسن یوسف جلوه ای از روی اوست
مرغ دل بر شاخسار کوی اوست

گوهر تسبیح شیعه نام اوست
اوست قبله، کعبه در احرام اوست

خوبرویان محو رخسارش همه
گلعذاران مات گلزارش همه

گرچه بود او تشنه ی آب فرات
تشنگان را هست او آب حیات

بر زمین چون خون پاکش ریخته
 شعر من با اشک شد آمیخته

داغ او آتش زده بر جان من
گشته پر از اشک غم دامان من

داغ او سوزانده ما را از قدیم
کی شود آرام این داغ عظیم

در ره او خوار گشتن عزت است
تنگدستی نیز اوج مکنت است

آذرخش از کوی او برخاسته
قلب و جان ها را ز غم بگداخته

چون که شد از صدر  زین او سرنگون
گشته جاری از دو چشمم رود خون

در دلم مهرش چنان کوه استوار
شیعه ی اوئیم ما با افتخار

در طریق شام اطفالش به بند
خانه ها بی او سرایی مستمند

گشته ویران خانه ی آل علی(ع)
شد از آنجا دین و قران منجلی

تا که دانستم که این خانه ز کیست
در کنار خانه چشمم خون گریست

سال ها از درد هجران و فراق
ناله هایم هست در اوج عراق

مقتدای اهل ایمان و یقین
خورده بر پیشانی او تیر کین

آن شهیدی که سرش از تن جداست
پیشوای شیعه، پور مرتضاست

داغدارش مرغ و ماهی و بشر
دست غم جن و ملک کوبد به سر

گنبدش میعادگاه قدسیان
برده آن گنبد دل از افلاکیان

جسم او عریان به دشت کربلاست
خاک کویش دردمندان را شفاست

جمله فرزندان او معصوم و پاک
در ره حفظ ولایت سینه چاک

در ره حفظ ولای مرتضی (ع)
تشنه لب جان می دهد در کربلا

خواست خلقی را کند ارشاد او
در لب شط تشنه لب جان داد او

خورد جانم در عزای او دریغ
پاره پاره جسم عریانش ز تیغ 

روی نیزه ماه رخسار حسین(ع)
خواهرش خون گریه می کرد از دو عین

تیغ های تیز بر افروخته
حلق اصغر (ع) را به دستش دوخته

خیزد از دشت و بیابان گرد و خاک
سر روی نیزه، بدنها چاک چاک

 دشمن گردنکشش پر از نفاق
شهر ها لبریز ظلم و اختناق

شد یکی در آن میانه جزر و مد
دشمنی با دین گذشت از مرز و حد

حق و باطل رو به روی هم به صف
نیزه می بارید و تیر از هر طرف

نیزه می بارید بر روی زمین
غصه و درد و مصیبت در کمین

زیر آن رگبار تیر و نیزه ها
جسم مجروحی که می زد دست و پا

آن طرفتر رود خون مواج بود
 دل برای غصه ها آماج بود

از شرار غم در آتش خیمه ها
از عطش می سوخت جان بچه ها

ضجه ها و ناله های آب آب
دیده های غم زده، قلب کباب

روبرو بودند آنجا دو سپاه
لشکر تاریکی و یاران ماه

یک طرف گل سوی دیگر بود خار
عده ای معدود و جمعی بی شمار

کفر یک سو، یک طرف توحید بود
یک طرف شب یک طرف خورشید بود

شیر خواری تشنه لب آلاله رو
خون فرقش گشته بود آب وضو

کودک معصوم و چون آب طهور
  صورتش بودی تجلیگاه نور

ناگهان افتاد خورشیدی به خاک
سر جدا از پیکر و تن چاک چاک

اسبها بر روی جسمش رانده شد
وای من او خارجی هم خوانده شد

تا که او در راه حق شد جان نثار
هفت گردون در غمش شد غصه دار

جای باران آسمان خون می گریست
چشمه و دریا و هامون می گریست

جامه های رزم او خونین شدند
رخت اهل آسمان مشکین شدند

در اسارت رفت زین العابدین(ع)
پر شد از غم قلب خیرالمرسلین(ص)

با دلی اندوهگین و پر ز غم
بانوان در بند زنجیر ستم

معجر زینب(س) به یغما رفته بود
مصحف قرآن ز هم بگسسته بود

بر سر نیزه سر خورشید بود
روی نیزه جلوه ی توحید بود

وای از بیداد و جور ظالمان
خورد بر دندان مولا خیزران

کاروانی پا برهنه روی خار
بر غم و درد و مصیبت هم دچار

لاله ها پژمرد و بارانی نبود
فصل غم را روز پایانی نبود

 

  • ۲۷ مرداد ۹۹ ، ۰۹:۲۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

انبیاء با آل پیغمبر(ص) مجسم می شوند
با مدد از پنج تن محبوب عالم می شوند

مرغ دل هایی که پر زد در حریم اهل بیت(ع)
طایر قدسیِ در بار خدا هم می شوند

مرتضی(ع) و فاطمه(س) همراه فرزندان خویش
نور چشم و دیده ی بینای خاتم می شوند

نزد حق از بس که محبوبند اصحاب کساء(ع)
شرط استقبالِ استغفار آدم می شوند

هر چه در عالم پدید آمد به اذن کردگار
از برای آل پیغمبر(ص) منظم می شوند

گل به شوق رویشان نازک بدن، نرم و لطیف
کوه ها از عشق ایشان سخت و محکم می شوند

با مداوم خواندن شرح حدیث اهل بیت(ع)
جمله غم داران عالم فارغ از غم می شوند

آرزومندان عالم با مدد از اهل بیت(ع)
از برای رفع حاجت ها مقدّم می شوند

اشک چشم شیعیان چون ژاله روی گونه هاست
لاله گون این چهره ها با شوق شبنم می شوند

آل پیغمبر(ص) همه آرام جان شیعه اند
دردهای شیعه را این قوم مرهم می شوند

شیعیان زیر لوای اهل بیت مصطفی(ص)
جملگی در روز محشر شاد و خرّم می شوند

  • ۲۲ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۵۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

میلاد با سعادت موسی ابن جعفر(ع) است 
عالم به عطر ناب ولایت معطر است 

اهل سماء ز مقدم او شادمان همه
ورد لب ملائکه الله اکبر است

 تفسیر و شرح تک تک آیات کبریاست
مصداق حمد و واقعه و تین و کوثر است

شد با صفا ز مقدم او گلستان دین
دریای علم و حکمت او پر ز گوهر است

حلال مشکلات بشر این قبیله اند
او کشتی نجات بشر را چو لنگر است

آمد که میهمان دل شیعیان شود
دل از ولای آل محمد(ص) منور است

موسای کاظم(ع) است و صفاتش محمدی است
موسی بن جعفر(ع) است و علی(ع) مکرر است 

آئینه ی خدای نما را نظاره کن 
از پای تا به سر همه ایمان و باور است

ورد لبم به صبح و مساء نام پاک اوست 
نامش برای عالمیان روح پرور است

هم رهنمای شیعه به سوی سعادت است 
هم شیعه را شفیع به فردای محشر است 

 

  • ۱۹ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۱۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

یا علی(ع) ای ترجمان صادقین
وی امام مومنان و متقین 

ای تو مصداق صراط المستقیم
مهر تو مهمان دلها از قدیم

ای که می بخشی تو خاتم در رکوع
می کند خورشید با مهرت طلوع

در ره حق می کنی جان را فدا
تا که ایزد را کنی از خود رضا

آیه ی اکمال دین تفسیر توست
کهکشان ها جمله در تسخیر توست

معنی خیرالبریه یا علی(ع) 
بر تمام خلق عالم، تو ولی 

صالح المؤمن، امیرالمؤمنین
معنی قران، هدیً للمتقین

آیه ی انفاق را معنا تویی
در فضیلت مرد بی همتا تویی

عامل آیات نجوایی علی(ع)
شیعه را ارباب و مولایی علی(ع)

آیه وُدّ شرح احوالت علی(ع
تاج فخر مؤمنانی و ولیّ 

یا امیرالمؤمنین، نفس نبی(ص)
روشنی بخش طریق مذهبی 

آیه ی تطهیر یعنی یا علی(ع)
سوره تکویر یعنی یا علی(ع)

تو اولوالامری و چون امر نبی(ص)
شد اطاعت از تو واجب یا علی(ع)

تو محمد(ص) را ذوی القربی شدی
شوهر شایسته ی زهرا(س) شدی

خوان و خانه چون که از آل عباست
آیه اطعام در شان شماست

 یا علی(ع) ای مرد بی همتای دهر 
اهل ذکری و تویی دانای دهر

با ولای تو رسالت کامل است
هر عبادت بی ولایت باطل است

ای مسلمانان عالم را امیر
اوج هستی نقطه ی عطف غدیر

ای حدیث منزلت را منزلت
ای سراپا شور و عشق و معرفت

باب علم  شهر پیغمبر(ع) تویی
ترجمان سوره ی کوثر تویی

یا علی(ع) ای مؤمنین را شهریار
جانشین مصطفی(ص) در یوم دار 

یا علی(ع) ای بر نبی(ص) صاحب لوا
ای وصی و جانشین مصطفی(ص)

یا علی(ع) ای قبله ی اهل یقین
ای که تو هستی ولی مؤمنین

نوش جانت با محمد(ص) لحم طیر
هفت گردون در شب معراج سیر

 هر که پرچمدار جنگ خیبر است
شیعیان را او امیر و رهبر است

حیدر کرار(ع) و ثقل اصغری
حافظ آیات ثقل اکبری

یاعلی(ع) ای مؤمنان را مقتدا
همنشین مصطفی(ص) زیر عبا

ای تو سکان دار کشتی نجات
وی تو حلال تمام مشکلات

آمدی از نور یا حیدر(ع) پدید
 با محمد(ص) از درختی واحدید

تا که اوراق امامت ثبت شد
در حدیث لوح نامت ثبت شد

ای تو برتر از تمام اولیاء
تاج فخر و افتخار انبیاء

گفته در وصف تو جبریل امین
لا فتی الا امیرالمومنین(ع)

ای قسیم نار و جنت یا علی(ع)
باعث انزال رحمت یا علی(ع)

چون تو با حقی و حق هم با علی(ع) است 
در کلام تو حقیقت منجلی است

مرتضایی و قسیم نور و نار
شیعیانت سربلند و رستگار 

 

  • ۱۷ مرداد ۹۹ ، ۱۰:۲۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

کیستم من؟ بنده ای لبریزم از نام خدا
ذکر تسبیح و مناجاتم علی مرتضی(ع)

صبح ها تا می گشایم چشم، گویم یاعلی(ع)
یا علی(ع) ورد لبم از صبح تا وقت عشا

یاعلی(ع) گویم، که باشم «با علی(ع)» هر روز و شب
ای خدا ما را مکن یک لحظه هم از او جدا

شیعه ای هستم که لبریزم من از عشق علی(ع)
عاشقی یعنی برای او نمودن جان فدا

چون که جستم من بقا را در فنای او شدن
گم شدم از خویش و در مولای خود گشتم فنا

هر دعایی می کنم ایزد اجابت می کند
چون که می گوید علی(ع) آمین مرا بعد از دعا

عشق حیدر(ع) خانه ی دل را مزین می کند
آری از عشق علی(ع) بگرفته دل رنگ و جلا

وقت آسایش، علی(ع) ذکر مناجات من است
یاعلی(ع) ورد لبم در موسم رنج و بلا

دردها درمان شود وقتی طبیب ما علی(ع) است
نام حیدر(ع) هست بر هر درد بی درد بی درمان دوا

در رکوع خود گدا را می دهد انگشتری
او امیر است و منم بر درگه لطفش گدا

راه شیعه روشن و کوی سعادت مقصدش
من غلام حیدرم، او رهنما و مقتدا

عالم هستی به عشق پنج تن آمد پدید
پنج نوری که همه بودند آل مصطفی(ص)

در رضای او رضای حضرت حق منجلی است
ای خدا توفیق ده تا او شود از ما رضا

چون که با نص نبی(ص) ذکر علی(ع) هم بندگی است
یاعلی(ع) می گویم و حق را کنم حمد و ثنا

با محمد(ص) شد برادر در حدیث منزلت
بعد پیغمبر، علی(ع) افضل ز کل انبیا

ذکر تسبیح ملائک نیز ذکر یا علی(ع)است
جنت رضوان هم از نام علی(ع) شد با صفا

تار و پود من عجین گردیده با نام علی(ع)
پس ندارم واهمه از سختی روز جزا

 

  • ۱۵ مرداد ۹۹ ، ۲۰:۳۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

وقتی که اسماعیل را ایزد امان می داد
بالای بام کعبه مولایم اذان می داد

بگذاشت مریم چون که عیسی را به گهواره
مولای ما گهواره او را تکان می داد

وقتی علی(ع) پیروز در هر امتحانی بود
آدم برای اولین بار امتحان می داد

وقتی که دل می برد یوسف از زنان مصر
حور و ملک نزد علی(ع) روح و روان می داد

وقتی که هارون شد وزیر حضرت موسی
تعلیم موسی را علی(ع) فن بیان می داد

می داد اگر جان دوباره مرده را عیسی
با یاری مولا علی(ع) بر مرده جان می داد

بار رسالت چون که بر دوش محمد(ص) بود
یک یاعلی(ع) بر بازوی احمد(ص) توان می داد

دست علی(ع) را برد بالا چون رسول الله(ص)
دست خدا را بر زمینی ها نشان می داد

یک یاعلی(ع) گفت و بکند از جا در خیبر
یک یاعلی(ع) او را توانی بیکران می داد

هر جا که ورد یا علی(ع) نقل محافل شد
مولا مدال عاشقی بر شیعیان می داد

می شد اگر لبریز از مهر علی(ع) دلها
مهرش به هر دلداده عمر جاودان می داد

مهتاب هر شب با علی(ع) شب را سحر می کرد
خورشید را حیدر(ع) به اهل آسمان می داد

 

  • ۱۵ مرداد ۹۹ ، ۲۰:۲۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی


کیستم من؟ مقتدا و قبله ی اهل یقینم
من پناه بی پناهانم،علی(ع) حصن حصینم 
کیستم من؟ معنی آیات قران مبینم 
در میان جمله ی خوبان عالم بهترینم 
من علی ابن ابیطالب امیرالمؤمنینم

کیستم من؟ حیدر کرار امیرالمؤمنینم
جانشین احمد مختار(ص) امیرالمؤمنینم
کیستم من؟ آگه از اسرار امیرالمؤمنین
کیستم من؟ زینت گلزار امیرالمؤمنینم
من علی ابن ابی طالب امیرالمؤمنینم

دردهای اهل عالم را فقط درمان منم من
واسط فیض خدای قادر سبحان منم من
شرح آیات خدا در مصحف قران منم من
خاتم پیغمبران را من نگینم من نگینم
من علی ابن ابی طالب امیرالمؤمنینم

من به قلب مؤمنان در هر دو دنیا خانه دارم
من به دربار الهی منسبی شاهانه دارم
من برای صید دلها بی نهایت دانه دارم
رهنمای اهل عالم، من امام المتقینم
من علی ابن ابی طالب امیرالمؤمنینم

کیستم من؟ ترجمان سوره ی ام الکتابم
کیستم؟ آمین بعد از هر دعای مستجابم
کیستم من؟ علت ایجاد ماه و آفتابم
کیستم من؟ معنی آیات قران مبینم
من علی ابن ابی طالب امیرالمؤمنینم

من به حکم خالق سبحان به هر مؤمن امیرم
من علمدار رسولم، در شجاعت بی نظیرم
کیستم من؟ ترجمان خطبه ی عید غدیرم
من برادر با رسولم، یار خیر المرسلینم
من علی ابن ابی طالب امیرالمؤمنینم 

اولین و آخرینم، باطنم من، ظاهرم من 
شافع روز جزا، میزان روز محشرم من
شیر میدان نبردم حیدرم من حیدرم من
آسمان را اخترم، من مالک دنیا و دینم
من علی ابن ابی طالب امیرالمؤمنینم

 

  • ۱۵ مرداد ۹۹ ، ۲۰:۲۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی


ای آن که جلوه گاه جمال خدا تویی
فرهنگ نامه ی غم  کرببلا تویی

تو حجت خدایی و محبوب هر دلی
تو الگو و نمونه ی انسان کاملی 

نام تو مرهم دل بیمار مردم است
آرامبخش حال گرفتار مردم است

ای نرده بان طیر تو محراب بندگی
شاگرد درس مکتبت ارباب بندگی

خورشید، شمع جلوه ی انوار روی توست 
مهتاب نیز تشنه ی دیدار روی توست

پیوسته با هزار هزار عز و احترام
فرش ره تو بال ملائک شد ای امام

تو مرده را به اذن خدا زنده می کنی
ما را ز لطف خویش تو آکنده می کنی

ای چهره ی محمدی تو جمال حق
وی سیرتت نشانه ی اوج کمال حق

ای در وجود تو متجلی امیر عشق
با امر حق به کشور دلها وزیر عشق

تو باقرالعلومی و احیاگر کتاب
روشنگر طریق بشر همچو آفتاب

تو ترجمان تک تک آیات محکمی
آرام جان و نور دل اهل عالمی 

ای قبله گاه و کعبه آمال مؤمنین
هر کس شناخت شان تو را شد فقیه دین

ای یادگار ماه محرم سفر مرو
با کوله بار غصه و ماتم سفر مرو

هم ناله ی صحیفه ی اندوه و غم تویی
 سرو خمیده قامت بار ستم تویی

روی تن تو مانده ز زنجیرها اثر
داغ غمت به جان بشر می زند شرر

یادت نمی رود چه گذشته به کاروان
یادت نمی رود ز جفاهای ساربان

مجروح هر دو پای تو از خارهای دشت
تنها خداست آگه از آنچه به تو گذشت

شن های داغ مرهم درد تو بوده است
زینب(س) به آه و ناله غمت را سروده است 

تا شام غم  پیاده دویدی به روی خاک
چشمت زغصه چشمه شد و سینه چاک چاک 

تو شاهد شهادت طفلان زینبی
تو یادگار مصحف و قران زینبی

تو تشنه کام جرعه ای از مشک بوده ای
تو همنوای قافله ی اشک بوده ای

بالای نیزه قاری قران حسین(ع) توست 
پائین نیزه درد و غم و شور و شین توست

در باغ گل لطیفتر از یاس بوده ای
تو شاهد شهادت عباس(ع) بوده ای

 دیدی تن حسین(ع) تو در زیر دست و پا
یک عمر در غمش دل تو خیمه ی عزا

می سوخت خیمه های حرم پیش چشم تو
یک اربعین مصیبت و غم پیش چشم تو

گنجینه ی مصیبت و رنج و الم شدی
 یک اربعین اسیر بلا  و ستم دی

دریای غصه های شما بی کرانه است
داغت همیشه در دل ما جاودانه است
 

  • ۰۵ مرداد ۹۹ ، ۲۰:۵۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی