اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۶۲ مطلب با موضوع «حضرت فاطمه زهرا س» ثبت شده است

فاطمه(س) ای پاره ی قلب رسول(ص)
هست تولای تو حج قبول

ام پدر سرور نسوان تویی
ترجمه ی کوثر قران تویی

ای شده از عطر تو خوشبو بهشت
با تو مدینه شده بانو بهشت

ای که تو بر شیعه چو تاج سری
از همه زن های جهان برتری

ای که تو محبوب دل حیدری
میوه ی قلب و دل پیغمبری

فاطمه (س) ای سرور اهل بهشت
جمله عقول از کرمت در شگفت

ای که تویی الگوی ایمان و صبر
شافعه ی شیعه تویی روز حشر

 معنی و مفهوم تولا تویی
لوء لوء و مرجانی و زهرا تویی

ای که تو محبوب خدا گشته ای
نور دل آل عبا گشته ای

آتش دوزخ شده منع از شما
خاک تو بر دیده ی ما توتیا

حوریه، مرضیه و زهرا تویی
وحی تویی، صورت و معنا تویی

ای که تویی قبله ی حاجات ما
نام تو تسبیح و مناجات ما

فاطمه چون قلب پیمبر(س) تویی
ام ابیهایی و دختر تویی

سرور نسوان جهان فاطمه(س)
حجت و برهان عیان فاطمه(س)

شادی قلب و دل پیغمبری
بر همه ی اهل جهان سروری

نام تو شد بهجت قلب رسول(ص)
فاطمه(س) و طاهره، زهرا، بتول

 خشم تو شد باعث خشم خدا
هست رضا حق به رضای شما

ای که تویی شرح کتاب خدا
ایمنی از خشم و عذاب خدا

فاطمه(س) ای منتخب کردگار
شیعه ی تو در دو جهان رستگار

ای که سراپا تویی احسان و جود
شافع شیعه تو به یوم الورود

روح و تن و قلب رسول مبین
حوریه هستی تو به روی زمین

ای که تویی مایه هر افتخار
شیعه به پای تو کند جان نثار

شیعه ی تو هست چه خوش سرنوشت
هست به دست تو کلید بهشت

فاطمه جان هر که تویی یاورش
در دو جهان تاج شرف بر سرش

نور خدا روشنی خانه ات
مرغ سعادت به روی شانه ات

ای که رسیدی تو به اوج کمال
شرح کمالات تو امری محال

  • ۲۴ بهمن ۹۸ ، ۰۸:۰۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

فاطمه(س) ای پاره ی قلب رسول(ص)
ای که هم معصومه هستی هم بتول

ام بابا سرور نسوان تویی
آیه آیه کوثر قران تویی

از شمیم تو شده خوشبو بهشت
گل تویی از تو شده گلبو بهشت

ای که تو بر شیعیان تاج سری
از همه زن های عالم برتری

ای تو محبوب ختام المرسلین(ص)
برده ای دل از امیر المومنین(ع)

فاطمه (س) ای سرور اهل بهشت
از کرامات تو عالم در شگفت

دختر پیغمبری یا فاطمه(س)
وارد جنت شوی قبل از همه

آیه ی تطهیر را معنا تویی
لوء لوء و مرجان تویی، زهرا تویی

ای که محبوب خدایی فاطمه(س)
محور آل عبایی فاطمه(س)

آتش دوزخ شده منع از شما
خاک پایت شیعیان را توتیا

حوریه، مرضیه و زهرا تویی
آیه های وحی را معنا تویی

ای که تو محبوب قلب حیدری
تو عزیز حضرت پیغمبری

فاطمه چون قلب پیغمبر(س) تویی
بر رسول الله(ص) چون مادر تویی

سرور نسوان امت فاطمه(س)
حجت و برهان امت فاطمه(س)

شادی قلب رسول اکرمی
تو به درد او شفا و مرهمی

نام تو شد بهجت قلب رسول(ص)
فاطمه(س) و طاهره، زهرا، بتول

ای که خشمت باعث خشم خداست
گر رضا باشی، خدا از ما رضاست

شرح و تفسیر کتاب حق تویی
ایمنی بخش از عذاب حق تویی

فاطمه(س) ای انتخاب کردگار
شیعیانت در دو عالم رستگار

ای که هستی تو همه احسان و جود
شافع هر شیعه در یوم الورود

روح و قلب و جان پیغمبر تویی
ترجمان سوره ی کوثر تویی

بر سر هر شیعه تاج افتخار
شیعیان هر یک برایت جان نثار

شیعیان هستند چه خوش سرنوشت
هست در دست تو مفتاح بهشت

هر که را زهراست یار و یاورش
در دو عالم تاج عزت بر سرش

روشن از نور خدا شد خانه ات
مرغ حق بنشسته روی شانه ات

فتح کردی قله ی فضل و کمال
شرح خوبی های تو امری محال

  • ۲۳ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۳۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

در پشت در تا کوثر قران زمین خورد
پژمرده شد گل، گلشن و بستان زمین خورد

از ابر چشم آسمان خونابه می ریخت
خونابه ها باران شد و باران زمین خورد

ای وای من سیلی به روی مادری خورد
در بین کوچه از ستم پیمان زمین خورد

از ضرب در پهلوی مادر شد شکسته
در پشت در آن مادر بی جان زمین خورد

حیدر(ع) شنید این قصه را از پای افتاد
او دست غم می زد  به سر سلمان زمین خورد

وقتی علی(ع) را سوی مسجد می کشیدند
از غصه و غم عالم امکان زمین خورد

چون رو گرفت از شوی خود زهرای اطهر
 فضه ز داغ فاطمه(س)، گریان زمین خورد

از ماجرای کوچه شد تاریک دنیا
خورشید و ماه و اختر تابان زمین خورد

شد کوه ایمان پشت در مضروب آن روز
یعنی که آنجا کوهی از ایمان زمین خورد

زهرا(س) و حیدر(ع) معنی میزان و عدلند
با ضربه ای هم عدل و هم میزان زمین خورد

  • ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۰۸:۲۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

شد فاطمیه فاطمه(س) مهمانمان کرد
از داغ خود افسرده و نالانمان کرد

چون مرغ جان او پرید از آشیانه
داغ غم و هجران او ویرانمان کرد

چشمان ما از داغ او دریای غم شد
جوشید غم در سینه و طوفانمان کرد

در پشت در وقتی  که شد پهلو شکسته
ما را به بند غصه ها زندانمان کرد

سیلی به روی دخت پیغمبر(ع) که می خورد
درد و بلایش بی سر و سامانمان کرد

در پیش چشمان پسر وقتی زمین خورد
دریای غم را راهی چشمانمان کرد

وقتی که او رو می گرفت از شوهر خود
رفتار او با شوی خود حیرانمان کرد

شد این جهان از داغ زهراء بیت الاحزان
دلها پر از غم شد، غمش گریانمان کرد

  • ۰۶ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۲۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

در راه دوست تا که سر و جان نثار کرد
هر دیده را ز غصه و غم جویبار کرد

پرواز کرد و رفت به اوج فلک ولی
ما را به درد و رنج و غم خود دچار کرد

ایام ما به رنگ خزان شد الی الابد
تقویم را خزان غمش بی بهار کرد

دارم عجب چرا پس از او زنده ایم ما
پرواز کرد و خاک زمین را مزار کرد

افلاکیان هم از غم او گریه می کنند
جبریل را ز رفتن خود داغدار کرد

دیوار و در، تمام جهان را به غم نشاند
لرزید عرش حق، چه به او آن فشار کرد

زهرا(س) شهیده گشت از این ظلم اهرمن
دیو سیاه ظلم، ستم بی شمار کرد

مرغی پرید و عالم و آدم به غم نشست
تاریخ را برای ابد شام تار کرد

مخفی است قبر او و نجستیم از او نشان
ما را هوای مدفن او بیقرار کرد

دست عزا زند ز غمش عالَمی به سر
هر شیعه را مصیبت او سوگوار کرد

  • ۰۵ بهمن ۹۸ ، ۱۱:۱۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

سوره ی کوثر قران کریم
دختر پیغمبر(ص)
بود در بستر بیماری و بد احوالی
آخر زندگی زهرا(س) بود
گفت: با شیر عرب حیدر کرار (ع) چنین
یا علی(ع)
آنچه نگفتم به تو
گویم امروز
تا که آسوده و آرام روم از دنیا
گفت: حیدر (ع) که
بفرما سخنت را زهرا(س)
و چنین گفت:گل سر سبد باغ ولایت به علی (ع)
لشکر کفر و نفاق
سمت این خانه چو آورد هجوم
پشت در رفتم و دستانم را
چو ستونی کردم  
تا عدو وارد خانه نشود
یا علی(ع)
قدرت بازوی من آنقدر نبود
تا که من مانع آن لشکر دجاله شوم
شعله ور بود در چوبی خانه آن روز
خواستم تا که نبیند کسی صورت من
پشت در رفتم و گردید پناهم آنجا
یا علی(ع)
پیرهنم شعله گرفت
بین دیوار و  در و شعله ی آتش بودم
نفسم بند آمد
و در آن حال صدایت کردم
یا علی...
یا علی...
یا علی...
و عدو نام تو را چون که شنید
از سر بغض و عناد
آن در سوخته را
داد فشار
پهلوی من بشکست
میخ در سینه ی من را آزرد
محسنم  را کشتند
بعد هم
سیلی محکم دجاله ی مشهور عرب
صورتم را آزرد
آن سوی صورت من خورد به دیوار
و محکم به زمین افتادم
چادرم خاکی شد
چون که آن لشکر سیصد نفره
می دویدند به سوی خانه
غیر ممکن شده بود آن که ز جا بر خیزم
شعله می زد به سر و صورت من
آتش و دود
هرم آتش
به خدا
صورت نیلی من را سوزاند

  • ۰۲ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۲۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

تا میخ در به سینه زهرا(ع) فرو نشست
ارکان آسمان و زمین همزمان شکست

آتش گرفت تا که در خانه ی علی(ع)
آیات وحی سوخت و اوراق آن گسست
---

 وقتی عدو به خانه حیدر(ع) هجوم برد
کوه عناد و  شرک به کوثر هجوم برد

کشتی دین دچار تلاطم شد آن زمان
دجاله ی نفاق به لنگر هجوم برد
---
می خواست تا که حافظ آل عبا(ع) شود
یک زن چگونه مانع دجاله ها شود

حالا که  او حریف هجوم ستم نشد
باید به راه حضرت داور فدا شود
---
وقتی کشید شعله در خانه ی علی(ع)
آتش گرفت پیرهن دختر نبی(ص)

پهلوی او شکسته شد و صورتش کبود
مائیم از سقیفه نشینان به حق بری
---

بس که بازی با صبوری های حیدر(ع) کرد او
چشم او را از غم داغش ز خون تر کرد او

می زند بر سر زداغش حیدر(ع) خیبر شکن
 لحظه ها را از برایش روز محشر کرد او

 

  • ۱۸ دی ۹۸ ، ۰۸:۰۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

شعله ها تا به آسمان می رفت، بود زهرا (س) به پشت در آن روز
میخ در می شکافت سینه ی او، شد شکسته یکی گهر آن روز

چند نامرد بی خبر ز خدا با لگد در زدند و در بشکست
سوی در رفت دخت پیغمبر(ص)، جان او بود در خطر آن روز

دخت پیغمبر خدا(ص) می خورد، سیلی از دشمن خدا و رسول(ص)
صورتش گشته بود نیلی رنگ، دست او نیز بر کمر آن روز

بین کوچه به زیر مشت و لگد، دختر خاتم النبین (ص) بود
بار شیشه به دوش زهرا(س) بود دشمنش نیز پر شرر آن روز

پدری را به زور می بردند، مادری را میان کوچه زدند
شاهد ماجرای کوچه ی غم، از قضا بود یک پسر آن روز

سوی مسجد که می کشانیدند قبله ی اهل آسمان ها را
دخت پیغمبر خدا(ص) چون کوه بر امیر عرب سپر آن روز

باغ اسلام سوخت در آتش، شاخه ها یک به یک شکسته شدند
از درختی که با صفا تر بود ناگهان ریخت برگ و بر آن روز

چون شکستند قامت خورشید، روز تاریکتر شد از شب تار
روز شیعه چقدر شد تاریک،شب دیجور بی سحر آن روز

ضربه ی در شکست پهلو را، میخ در کرده سینه را مجروح
طاقتی طاق شد ز غصه و غم، شد کمان قامت قمر آن روز

بسته بار سفر انیس علی(ع)، و علی(ع) مانده یکه و تنها
 او برای بیان راز دلش، چاه را داشت در نظر آن روز

شد به نفرین حضرت زهرا(س)، مبتلا آن که زد به در آتش
دل زهرا(س) شکسته بود از غم، سوز آهش چه پر اثر آن روز ...

  • ۱۴ آبان ۹۸ ، ۰۸:۱۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

کیستم من ؟ معنی آیات قران مبینم
همسر شیر خدا و قبله ی اهل یقینم

کیستم؟ انگشتر ختم رسالت را نگینم
دختر پیغمبرم من، وجه رب العالمینم

کشتی اسلامیان را لنگرم من، لنگرم من
در ره حفظ ولایت سنگرم من، سنگرم من

ترجمان وحی هستم، کوثرم من، کوثرم من
کیستم؟ ام ابیهایم، به بابا، مادرم من مادرم من

باغ سرسبز ولایت خرمی دارد ز نامم
هست از آیات قران هم مطهرتر کلامم

دسته دسته عرشیان گویند صبح و شب سلامم
قبله گاه اهل عالم، کعبه ام ، رکنم  مقامم 

کیستم ؟ کوثر منم، یاسین منم، ام الکتابم
محور آل عبایم ، معدن  ایمان نابم

زهره و زهرا(س) زکیه، پای تا سر آفتابم
گلشن آل محمد(س) را گل ناب و گلابم

کیستم من؟ پاکتر از آِیه ی تطهیر هستم
کیستم من؟ ترجمان سوره تکویر هستم

کیستم  من؟ آیه های وحی را تفسیر هستم  
فاطمه، صدیقه،زهرا(س)، معنی تبشیر هستم   

کیستم من؟ بازتاب نور توحید و نبوت
کیستم من؟ حامی قران و ایمان و امامت

ترجمان وحی ام و الگوی پاکی و طهارت
شافعه در وقت رستاخیز و میزان عدالت

خنده هایم غصه از قلب پیمبر(ص) می زداید
دست مجروحم طناب از دست حیدر( ع) می گشاید

حضرت روح الامین هم مدح من را می سراید
روز و شب صدها فرشته بهر دیدارم بیاید

کشتی اسلامیان را می رسانم من به ساحل
کیستم آنکس که می بخشد گلوبندش به سائل

آیه های هل اتی در شان من گردیده نازل
عرشیان را نام من شد زینت و نقل محافل

کعبه شد  آئینه بندان  دختر پیغمبر(ص) آمد
گشت خرم باغ و بستان دختر پیغمبر(ص) آمد

 شادمانی شد فراوان دختر پیغمبر(ص) آمد
شد عطارد باده گردان دختر پیغمبر(ص) امد

شد فلک روشن، ملک خندان به یمن مقدم او
شد زمین گلشن بشر شادان ز یمن مقدم او

شیعه شد لبریز از ایمان به یمن مقدم او
دین و ایمان گشت جاویدان به یمن مقدم او

قدسیان شکرانه ی میلاد او تسبیح گویند
شیعیان او صراط المستقیمش را بپویند

جملگی تسلیم امر و  تابع فرمان اویند
هر کجا پا می گذارد خاک پایش را ببویند

مقدم  دخت پیمبر(ص) حضرت زهرا (س)مبارک
مقدم  همتای حیدر(ع) حضرت زهرا(س) مبارک

مقدم معنای کوثر حضرت زهرا (س)مبارک
مقدم خورشید انور حضرت زهرا (س)مبارک 

  • ۰۶ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۰۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

چون خدیجه دختری از جنس نورالله زاد کهیعص 
یا محمد(ص) چشم تو روشن از این مولود باد کهیعص

آسمان لبریز شادی شد زمین هم غرق نور 
شیر یزدان، حیدر کرار(ع) شد خندان و شاد کهیعص

باز شد دروازه های آسمان ای مومنان
مکه شد لبریز عطر و حق در رحمت گشاد کهیعص

شادمانی ها فراوان شد ز یمن مقدمش 
دردمندان، آرزومندان رسید آب مراد کهیعص

جبرئیل آمد به خاک و در کنارش عرشیان 
سر ز پای خویش نشناسند از شوق زیاد کهیعص

آی ملتهای عالم اوست چون حصنی حصین
دین و ایمان و یقین را او ستون است و عماد کهیعص

هر که زهرا(س) شد از او راضی، خدا راضی از اوست
دشمنانش تابع شرکند و کفر و ارتداد کهیعص

آمد او تا الگوی دینداری و ایمان شود
تا شود بازار بی دینی ز میلادش کساد کهیعص

در صراط المستقیم او هست شمع راه ما 
مومنان مژده شفیعه اوست هنگام معاد کهیعص

  • ۰۴ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۵۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی