اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه
سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۸:۲۰ ق.ظ

تا کوثر قران زمین خورد

در پشت در تا کوثر قران زمین خورد
پژمرده شد گل، گلشن و بستان زمین خورد

از ابر چشم آسمان خونابه می ریخت
خونابه ها باران شد و باران زمین خورد

ای وای من سیلی به روی مادری خورد
در بین کوچه از ستم پیمان زمین خورد

از ضرب در پهلوی مادر شد شکسته
در پشت در آن مادر بی جان زمین خورد

حیدر(ع) شنید این قصه را از پای افتاد
او دست غم می زد  به سر سلمان زمین خورد

وقتی علی(ع) را سوی مسجد می کشیدند
از غصه و غم عالم امکان زمین خورد

چون رو گرفت از شوی خود زهرای اطهر
 فضه ز داغ فاطمه(س)، گریان زمین خورد

از ماجرای کوچه شد تاریک دنیا
خورشید و ماه و اختر تابان زمین خورد

شد کوه ایمان پشت در مضروب آن روز
یعنی که آنجا کوهی از ایمان زمین خورد

زهرا(س) و حیدر(ع) معنی میزان و عدلند
با ضربه ای هم عدل و هم میزان زمین خورد

  • ۹۸/۱۱/۰۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.