اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۳۲ مطلب با موضوع «حضرت زینب س» ثبت شده است

1

تصور هم نمی کردم که روزی 
سرت را بر سر نیزه ببینم

2

کبودی رخ من ارث مادرم زهراست
سه ساله هستم و قامت خمیده ام چون او 

3

به دوش من غم تو کوله بار سنگینی است
شکسته قامت من در عزای تو بابا

4

سنگهای کوفه دل سنگند و بی رحم ای پدر
از تمام سنگها آزرده گشتم بارها

5

به انتظار پدر تا سحر نخوابیدم
به «سر» بیا تو بزن سر به دخترت بابا

6

از تمام خارها دارم شکایت ای پدر
هر دو پای من شده آزرده از این خارها

7

به«سر» بیا و مرا با خودت ببر بابا
قدم خمیده و سربار عمه ام شده ام

8

یک عمردرعزای شما گریه کرد و گفت:
ای کاش کودکی به صف کربلا  نبود

  • ۰۱ مهر ۹۹ ، ۰۶:۰۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

از داغی شن های صحرا سوختم من
از ضربه ی سیلی اعدا سوختم من

نزدیک دروازه به ما دشنام دادند
از این جسارت ها به مولا سوختم من

از پشت بام کوفه سرها سنگ می خورد
از سنگ چون بشکست سرها سوختم من

می سوختند از غصه اطفال پریشان 
از داغ آنها زار و تنها سوختم من

کنج خرابه مسکن آل علی(ع) شد
با رنج و غم، پنهان و پیدا سوختم من 

اوباش کوفه طعنه می زد بر اسیران
از طعنه های غصه افزا سوختم من

آزرد ما را خنده های مردم شام
در ازدحام آن تماشا سوختم من

از چشمهایم رود خون  گردید جاری
شد دامنم از اشک دریا سوختم من 

دیدم سرت را روی نی می خواند قرآن
ای وحی را مفهوم و معنا سوختم من

دیدم سر نورانیت خاکستری بود
افتاده زیر دست و پا ها سوختم من

دیدم که دستی بر کمر دارد رقیه(س) 
با یاد درد و رنج زهرا(س) سوختم من

چشم تو روشن بزم «می» بردند ما را
دندان تو بشکست اما سوختم من

هر روز صد دریا ز چشمم اشک غم ریخت 
هر لحظه با شکلی مجزّا سوختم من

  • ۰۱ مهر ۹۹ ، ۰۶:۰۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دیده ی ما چشمه ی خون در عزای زینب(س) است
شیعه با اندوه و ناله همنوای زینب(س) است

کوه صبر و استقامت بود دخت مرتضی(ع)
تکیه گاه عالم هستی عصای زینب(س) است

در اسارت درس آزادی به ما آموخته
عزت و آزادگی ما را عطای زینب(س) است

عفت زینب(س) زبانزد بود بین خاص و عام
الگوی ما شیعیان حلم و حیای زینب(س) است

کاخ استبداد را با خطبه ای ویران نمود
شیعیان، این خطبه ی حیدر(ع) نمای زینب(س) است

داغدار شش برادر بود آن بانوی صبر
تا قیامت چشم شیعه خون برای زینب(س) است

در مسیر شام خورده تازیانه بارها
عالم هستی غمین از ماجرای زینب(س) است

سینه ی زهرای اطهر خُرد شد از میخ در
تا سما در این مصیبت وای وای زینب(س) است

شیعه ایم و ریزه خوار سفره ی احسان او
تا قیامت شیعه مدیون سخای زینب(س) است

دم به دم تا آخرین دم گفت زینب(س)، یا حسین(ع)
عالمی حیران این عهد و وفای زینب(س) است

زینب کبری(س) طبیب دردهای عالم است
داروی درد بشر، تنها دوای زینب(س) است

  • ۱۹ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۰۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بر منتخب خدای اعلی صلوات
بر حیدر(ع) و بر ام ابیها صلوات

آمد به جهان بتول ثانی، زینب(س)
بر ثانی صدیقه ی کبری صلوات
---
بر ترجمه ی سوره ی طه صلوات
بر فاطمه ی ام ابیها صلوات

لبخند زند زینب کبری(س) به علی(ع)
بر حیدر(ع) و بر زینب کبری(س) صلوات
---
بر چهره ی گلبوی پیمبر(ص) صلوات
بر فاطمه (س) و حضرت حیدر(ع) صلوات

دلشاد شد از مقدم زینب(س) زهرا(س)
بر جد و اب و مادر و دختر صلوات
---
دُر دریای شرف دختر حیدر(ع) زینب(س)
همدم و همنفس و یار برادر زینب(س)

مادرش ام ابیها پدرش ام کتاب
به یقین ترجمه ی سوره ی کوثر زینب(س)
---
دُر دریای شرف دختر مولا زینب(س)
دختر فاطمه ی ام ابیها زینب(س)

سینه ی حیدر(ع) اگر معدن علم است و کتاب   
  الگوی عفت و بر وحی چو معنا زینب(س)

 

  • ۱۱ دی ۹۸ ، ۱۱:۴۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ما گدایان درگه صمدیم
همه محناج یاری و مددیم

چشم امید ما به دست خداست
ورد لبهای ما دعا و ثناست

لطف حق شد نصیب اهل زمین
شده خرم زمین چو خلد برین

داده حق دختری به دخت رسول(ص)
زینب(س) است او و هست همچو بتول(س)

بیت حیدر(ع) ز مقدمش گلشن
چشم زهرا(س) ز مقدمش روشن

آمده تا به روز عاشورا
 واژه ی صبر را کند معنا

با مدد از محول الاحوال
شیعه را می برد به اوج کمال

چون که او زینت است بر ام و اب
خوانده او را خدای او زینب(س)

چشم او تا که بر حسن(ع) افتاد
لب به خنده گشود و شد دلشاد

گفت او تا که بر حسین(ع) سلام
 شد دلش در کنار او آرام

مست شد از شراب ناب حسین(ع)
گشت شیدای آفتاب حسین(ع)

مونس و همدم برادر بود
حمد حالا کنار کوثر بود

هر دو در آرزوی هم بودند
هر دو مست سبوی هم بودند

مایه ی فخر بانوان زینب(س)
بر سر شیعه سایبان زینب(س)

شارح آیه های قران است
دل او پر ز نور ایمان است

تین و والشمس و والضحی زینب(س)
نور و فرقان و هل اتی زینب(س)

او که سر تا به پا شکیبایی است
معنی حلم و صبر و دانایی است

او به آیات وحی مفهوم است
پای تا سر امام معصوم است

به یقین ذوالفقار حیدر(ع) اوست
با حسین(ع) و حسن(ع) برابر اوست

شب میلاد او عجب شبی است
خاطرات حسین(ع) زینبی است

ساحل کشتی نجات است او
آب سرچشمه ی حیات است او

حیدر(ع)است او و حضرت زهرا(س)
پس به خیرالعمل دهد معنا

شکر یارب که زینبی هستیم
و از می جام شیعگی مستیم

  • ۱۰ دی ۹۸ ، ۰۹:۴۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دوباره عرض ارادت کنم به ساحت زینب(س)
به پای دل بروم با شما زیارت زینب(س)

گل است و باغ ولایت ز مقدمش شده گلشن
که رشک غنچه و گلها شده لطافت زینب(س)

 بگو که ام ابیهاست یا که زینب کبراست
 و یا چو ام ابیها شده شباهت زینب(س)

گشود لب به سخن، گوهر از دهانش ریخت
که برده ارث ز حیدر(ع) فصاحت زینب(س)

چنان به پیش خدا دارد او مقام و وجاهت
که داشت هاجر و مریم سر ارادت زینب(س)

تمام عمر نشد ترک از او نماز شبی هیچ
ملائکه همه مجذوب این عبادت زینب(س)

 بتول(س) مادر زینب(س) و مرتضی پدر اوست
حسد برند ملائک به این سعادت زینب(س)

تمام هستی خود را دهد به راه حسینش
که عالمی بشود مات از این سخاوت زینب(س)

اگر که بر سر نی خواند آیه ها ی خدا را
حسین(ع) نغمه سرا بود با تلاوت زینب(س)

به سوی نعش حسینی که قبله گاه شد آن روز
نماز عشق به پا بود با امامت زینب(س)

به راه شام اگر چه به بند غصه و غم بود
بداد درس رهایی به ما اسارت زینب(س)

پیام آور وحی حرای کرب و بلا اوست
و انبیاء همه حیران این رسالت زینب(س)

  • ۰۸ دی ۹۸ ، ۱۱:۰۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی


ما شیعه ایم و زاده ی ماه محرمیم
در امر حفظ دین و ولایت مصممیم

بحرند اگر که حیدر(ع) و زهرا(س) به لطف حق
ما نیز موج های خروشان این یمیم
---
ما شیعه ایم و ریزه خور خوان زینبیم
تسبیح گوی دوست به هر روز و هر شبیم

از نور اهل بیت(ع) منور وجود ماست
در اوج آسمان ولایت چو کوکبیم
---
ما شیعه ایم و جمله ثنا خوان زینبیم
سایه نشین سرو گلستان زینبیم

این شیعگی ز مرحمت اشک زینب (س) است
مدیون اشک و لطف فراوان زینبیم
---

او زینب(س) است و لطف خداوند سرمدی است
سر تا به پای زینب کبری(س) محمدی است

تکمیل شد کتاب خدا با مدیح او
او زینب(س) است و مریم قران احمدی است
---
ما خاک پای دختر زهرای اطهریم
تبریک گوی مقدم زینب (س) به حیدریم

از پای تا به سر همه غرقیم در گناه
دلخوش به لطف شافعه ی روز محشریم
---
این زینب(س) است و معنی آیات کوثر است
این زینب(س) است و شافعه ی روز محشر است

این دختری که زینت باباست زینب(س) است
این زینب(س) است یا که علی(ع) مکرر است
___
جبریل مرغ عشق به بستان زینب(س) است
حوا کنار آسیه حیران زینب(س) است

زینب(س) اگر مفسر آیات وحی شد
راس حسین(ع) قاری قران زینب(س) است

  • ۱۹ دی ۹۷ ، ۰۸:۲۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی


باز باران
باترانه
عاشقانه
می چکد از ابر رحمت
شد زمین از بارش باران رحمت
با طراوت
خرمی آورده با خود
کرده عالم را مصفا
زینب (س) است
این ابر رحمت
که از قدومش
اهل عالم شادمانند
او قدم بگذاشت برخاک
نور باران گشت افلاک
کیست زینب(س)؟
حضرت صدیقه ی صغراست زینب(س)
بانوی صاحب کرامت
دختر زهراست زینب(س)
زینت باباست زینب(س)
قبله ی دلهاست زینب(س)
آمد او تا فاش سازد راز نی را
زنده سازد کربلا را
آمد او تا چهره ی سرخ حقیقت
پشت دیوار ریا باقی نماند
آمد او تا چشمه ی فریاد مظلوم
تا ابد باشد خروشان
آمد او تا زخمه ی زخمی ترین فریاد باشد
کیست زینب؟
پیک پیغام  آور  ظهر عطش اوست
آمد او تا اسوه ی صبر و وفا باشد بشر را
آمد او تا کاروان عشق را
سالار باشد
آمد او تا زندگی معنا بگیرد
کیست زینب؟
عارفه او
فاضله او
عالمه او
کامله اوست
***
تا که نام زینب کبری(س)
چو خورشیدی درخشان
قلب ها را کرده روشن 
تا که دل لبریز از مهر و وفا و حق پرستی است
زندگی زیباست زیبا
زندگی
زیباست
زیبا

  • ۱۷ دی ۹۷ ، ۱۳:۵۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

از شام بلا به کربلا آمده است
همراه سری ز تن جدا آمده است

بر گونه ی او دو چشمه ی خون جاریست
بانو سر قبر شهدا آمده است
---
آمد به کنار قبر خود با اصحاب
انداخت خودش را روی قبر ارباب

چون با لب تشنه گشته ارباب شهید
می ریخت به روی قبراز چشمش آب
---
آن قافله انگار که کمتر شده بود
انگار اسیر ظلم کافر شده بود

در شام بلا دخترکی جا مانده است
از فرقت او چشم همه تر شده بود
---
ای کشته ی اشک خواهرت آمده است
آن خواهر زار و مضطرت آمده است

تو چشم به راه دخترت هم بودی
افسوس بدون دخترت آمده است
---
زائر کرب و بلا بوی محرم می دهد
بوی رنج و محنت و اندوه و ماتم می دهد

گر هزاران درد داری، کربلا درمان توست
چون حسین ابن علی(ع) بر درد مرهم می دهد
---

ای کشته ی اشک، شیعیان را دریاب
مستان خدا و مومنان را دریاب

با مهر تو جان و تن صفا می گیرد
هر عاشق بی نام و نشان را دریاب


  • ۰۷ آبان ۹۷ ، ۱۰:۱۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

باز باران
غمگنانه
می چکد از چشم زینب(س)
بر روی قبر شهیدان
آبیاری می کند با اشک چشمش
دختر حیدر(ع) گلستان
او چهل منزل زده دست عزا بر سر
کنار یک نیستان
دیده در بالای هر نی 
راس خونین شهیدان
پای هر نی ریخته از چشم او خون
مثل یک رودی خروشان
همسفر بوده است دخت مرتضی(ع)
یک اربعین
با کاروانی از یتیمان
دستها بسته به زنجیر ستم
پاهایشان مجروح از خار مغیلان
بارها افتاده اند از ناقه طفلان
در میان کوچه ها
این کاروان
شد سنگباران
داغ ها دارد به دل بانوی صبر و حلم و ایمان
زیر صدها نیزه ی بشکسته دیده
پیکری صدپاره، عریان
او خبر دارد  سر پاک حسینش
بوده در کنج تنوری تا به وقت صبح مهمان
وای من !
دخت رسول الله
از ظلم گروهی نامسلمان
بوده در بزم شراب می گساران
از چه مهمان؟
از سفر برگشته   
با حالی پریشان
گرد او جمعند اهل کاروان
با چشم گریان
بزم غم برپاست حالا
بر سر قبر شهیدان
روضه خوان بزم غم 
می ریزد اشک از دیده
چون ابر بهاران
اربعین است اربعین
از ما هزاران تسلیت
بر سوگواران
تسلیت بر سوگواران
سوگواران

  • ۰۵ آبان ۹۷ ، ۱۱:۱۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی