اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۸۰ مطلب با موضوع «حضرت امیر المومنین ع» ثبت شده است

چشم تمام اهل جهان چشمه ی بکاست
عرش خدای عالمیان محفل عزاست

از خنجر جهالت نامردمان پست
فرق امام متقیان از میان دوتاست

آل علی(ع) زنند همه دست غم به سر
عمر گرانبهای علی(ع) رو به انتهاست

پرسند چاه های کوفه که ای مردم جهان
آن کس که گفت راز دلش را به ما کجاست

چشمان زینب(س) است دو تا چشمه سار خون
دست عزای او به سر از داغ مرتضاست

نالد حسین(ع) بر سر بالین مرتضی(ع)
هم ناله ی حسین(ع) از این داغ مجتباست

فزت و رب کعبه گفته علی(ع)، دیگر ای طبیب
زحمت نکش که آنچه ندارد اثر، دواست 

حالا یتیم های کوفه همه بی پدر شدید
نالید همچو نی، شب تنهایی شماست

آتش گرفته خیمه ی دلهای اهل بیت(ع)
امشب مگر که شام غریبان کربلاست

شد میهمان حضرت زهرا(س) امیر عشق
اما دلش کنار سری روی نیزه هاست

گاهی به فکر زینب(س) غم پرور است او
گاهی به فکر دست که از پیکری جداست

بود و نبود ما همه قربان نام او
تا زنده ایم حضرت حیدر(ع) امیر ماست

  • ۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۹:۲۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

حیدر(ع) شدی که حضرت حق را رضا کنی
جان را برای یاری قرآن فدا کنی

سوگند می خورم که تو سوگند خورده ای
تا پای جان به قول و قرارت وفا کنی 

عین الله و یدالله و قرآن ناطقی
کی می شود تو را ز خدایت جدا کنی؟

یک عمر در طریق هدایت قدم زدی
تا یاری برادر خود مصطفی(ص) کنی

ای قبله گاه اهل یقین یا امیر عشق
حیدر(ع) شدی که یاری دین خدا کنی

تو آمدی که با سخن آسمانیت
ما را به عشق حضرت حق مبتلا کنی

تو آمدی که یاور قران و دین شوی
از مصطفی(ص) و فاطمه(س) دفع بلا کنی

تو آمدی که موقع وعظ و خطابه ات
تفسیر وحی و شرح اذان و دعا کنی

چون کیمیای دست تو اعجاز می کند
تو آمدی که مس جهان را طلا کنی

ارزش نداشت عالم هستی بدون تو
تو آمدی که هر دو جهان پر بها کنی

جنات عدن هم بدون شما بود بی صفا
عازم شدی که خلد برین با صفا کنی

کوه نفاق و شرک علم کرده بود قد
تو آمدی که نقشه ی او بر ملا کنی

احمد(ع) بنای کشور اسلام را نهاد
باید بنای کشور دین را بنا کنی

بوده همیشه شامل تو لطف کردگار
با خون خویش دین خودت را ادا کنی

فرق سرت شکافت شب قدر یا علی(ع)
تا خویش را برای خدا مرتضی(ع) کنی

  • ۱۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۴۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

می روم از این دیار این شعر از من یادگار
مقصد من کوی یار این شعر از من یادگار

از قصیده تا غزل از مثنوی تا شعر نو
می سرودم بی شمار این شعر از من یادگار

می سرودم شعر در صحرا اگر یا کوهسار
یا کنار جویبار این شعر از من یادگار

گر به تابستان سرودم یا به فصل برگ ریز
یا زمستان یا بهار این شعر از من یادگار

گر بگریاندم شما را یا اگر خندانده ام
بوده رسم روزگار این شعر از من یادگار

گاه شرحی مختصر بر آیه های وحی بود
شمع ره در شام تار این شعر از من یادگار

اغلب ابیات شعرم وصف آل الله(ع) بود
با کلامی استوار این شعر از من یادگار

اولویت داشت در شعرم رضای کردگار
تا که باشم رستگار این شعر از من یادگار

از خدا می خواهم عمری لا اقل چون عمر نوح
تا سرایم وصف یار این شعر از من یادگار

حق مدد کرد و زدم یک عمر دم از مرتضی(ع)
چون حصان و شهریار این شعر از من یادگار

هر چه در وصف علی(ع) گغتیم و بنوشتیم ما
تازه شد یک از هزار این شعر از من یادگار

  • ۱۵ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۱۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ناگهان یک صبح زیبا ناگهان یک روز نو
ناگهان یک عید تازه یک جهان یک روز نو

ناگهان شد وقت قد قامت، زمان عشق شد
یک مناره یک مؤذن یک اذان یک روز نو

ناگهان آمد برای اهل عالم هدیه ای
هدیه ی ناب خدا، یک ارمغان یک روز نو

پای زد بر خاک مولایم امیرالمؤمنین(ع)
شادمانی تا قیامت جاودان یک روز نو

زادگاهش خانه ی کعبه است یعنی یاعلی(ع)
با تو دارد ارج و ارزش این مکان یک روز نو

کعبه یک سنگ نشان شد تا نگردد راه گم
یک علی(ع) یک کعبه یک سنگ نشان یک روز نو

یک جهان دل گرد کعبه جملگی در استلام
یک جهان دل، کاروان در کاروان یک روز نو

یک بهار ناب و تازه، یک گلستان عشق و شور
مژده ی پایان پائیز و خزان یک روز نو

مژده مژده فصل سرد غصه ها پایان گرفت
ناگهان سرسبز و خرّم بوستان یک روز نو

ای کویر جان من، دیگر منال از بیکسی
صبح روشن، بر سرت هم سایبان یک روز نو

شکر یارب، ابر رحمت باز بارانی شده
یک علی(ع)،یک کهکشان، هفت آسمان یک روز نو

  • ۰۶ اسفند ۹۹ ، ۰۷:۱۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

سرو حسنت قامتی تا آسمان دارد علی(ع)
روی ماهت جلوه ی رنگین کمان دارد علی(ع)

آنقدر خوبی که تا پا می گذاری بر زمین
می شود قربانیت هر کس که جان دارد علی(ع)

عالم هستی همه مدیون خوبی های توست
از تو موجودیت خود را جهان دارد علی(ع)

ذکر تو باشد عبادت یا امیرالمؤمنین(ع)
جای در سجاده های مؤمنان دارد علی(ع)

کرد و ترک و فارس و لر یا که هندو و عرب
بر لبش اوراد تو هرکس زبان دارد علی(ع)

غیر مدح تو سخن گفتن خطایی بیش نیست
مدح می گوید تو را هر کس بیان دارد علی(ع)

تو امین حضرت پروردگاری یا علی(ع)
حضرت حق با تو اسرار نهان دارد علی(ع)

ای که با مهر تو تضمین می شود جنات عدن
شیعه ات باغ ارم را رایگان دارد علی(ع)

در میان شعله ی آتش نمی سوزد تنم
شیعه از دستان تو خط امان دارد علی(ع)

رخنه کرده مهر تو در تار و پود مؤمنان
در دل هر شیعه ای مهرت مکان دارد علی(ع)

سایه لطف تو باشد بر سر ما شیعیان
خوش به حال آن که اینسان سایبان دارد علی(ع)

گوی سبقت را ربودند آسمانی ها ز ما
جای در کنج قلوب قدسیان دارد علی(ع)

تو خبر داری ز احوال همه اهل زمین
اطلاع از قصه ی هر کهکشان دارد علی(ع)

یا علی(ع) ای آن که دستان تو خیبر بشکند
شیعه هم یار تو باشد تا توان دارد علی(ع)

بر سر کوی تو مرغ دل نشسته سالهاست
تا قیامت هم در آنجا آشیان دارد، علی(ع)

یا علی(ع) الگو و سرمشق جوانمردان تویی
از خدا در پهلوانی صد نشان دارد علی(ع)  

گر چه باشد یار و غمخوار همه خلق جهان
التفات ویژه بر ما شیعیان دارد علی(ع)

  • ۰۵ اسفند ۹۹ ، ۰۶:۴۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

1

با مهر علی(ع) گناه ما ریختنی است
شور و شعف ونشاط انگیختنی است
مهرش به دلم نشسته از روز نخست
مهری که به جان و تنم آمیختنی است

2

تا حیدر(ع) کرار قدم زد بر خاک
بر خاک زمین کرد حسادت، افلاک
افسوس که بر روی زمین هیچ کسی
ناکرده مقام و قدر او را اداراک

3

تو مایه فخر انبیائی حیدر(ع)
تو یاور و یار مصطفائی حیدر(ع)
راه تو ره سعادت است و سرافرازی
تو رهبر ما و مقتدائی حیدر(ع)

4

معنای اذان، روح دعایی حیدر(ع)
مولا و امیر و رهنمایی حیدر(ع)
حق از تو رضا و تو رضایی از حق
یعنی که به حق تو مرتضایی حیدر(ع)

5

شب تا به سحر علی(ع) علی(ع) می گویم 
چون شمس و قمر علی(ع)علی(ع)می گویم
در وقت حضر علی(ع) علی(ع) ورد لبم
هنگام سفر علی(ع) علی(ع) می گویم

6

هنگام سلام یا علی(ع) می گویم
در وقت کلام یا علی(ع) می گویم
من آمده ام که یاعلی(ع) گویم و بس
پیوسته، مدام یا علی(ع) می گویم

7

در مسجد و محراب علی(ع) می گویم
در محضر ارباب علی(ع) می گویم
از وقت طلوع تا غروب خورشید
شب نیز چو مهتاب علی(ع) می گویم

8

روی لب من نام علی(ع) روئیده
گوشم به جز از نام علی(ع) نشنیده
شد خانه ی دل ز نور حیدر(ع) روشن
چون نور علی(ع) در دل من تابیده

9

از نور رخ علی(ع) بقا دارد ماه
جز راه علی(ع) نیست سوی مقصد راه
حق است علی(ع) و غیر از او حقی نیست
لا حول ولا قوه الا بالله

10

از روز ازل علی(ع) علی(ع) می گویم
در قول و عمل علی(ع) علی(ع) می گویم
شیرین تر از این سخن ندیدم هرگز
چون شهد و عسل علی(ع) علی(ع) می گویم

11

از روز ازل مست علی(ع) بودم من
دل بسته و پابست علی(ع) بودم من
سر تا به قدم پر شدم از نام علی(ع)
چون شیعه ی دربست علی(ع)بودم من

12

صد شکر که با علی(ع) شد عمرم سپری
من دم نزدم هیچ ز شخص دگری
در قول و عمل پیرو حیدر(ع) بودم
یعنی که منم شیعه ی اثنی عشری 

  • ۰۴ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۰۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

یارب سپاس شیعه ی ماه محرمم 
عبد تو، پیرو نبی الله اعظمم

یارب تو را سپاس گدای علی(ع) شدم 
هستم گدای حیدر(ع) و سلطان عالمم

من سرخوشم ز عطرخوش بوستان عشق 
من شیعه ی بتول و هواخواه مریمم

من قطره ای ز بحر پر از موج شیعه ام 
من کوچکم ولی به یقین بخشی از یمم

وقتی که یک تنه به خدا می توان رسید
من بی نهایتم چه کسی گفته من کمم

من را برای بندگی ات آفریده ای 
من پر ز شور و شادی و خالی ز هر غمم

صیاد دل به بند نموده دل مرا
آهویی ام اسیر که هرگز نمی رمم

با یک نگاه دین و دلم را ربوده یار
مست از نگاه یارم و سرخوش از آن دمم

دم می زنم ز آل محمد(ص) شبانه روز
با عشق اهل بیت(ع) چنین شاد و خرمم

عهد مودت است میان من و علی(ع)
بر اعتنا به اصل مودت مصمم

تحت لوای آل علی(ع) و ولایی ام 
باشد به اوج قله ی افلاک پرچمم

ورد لبم به صبح و مسا ذکر یا علی(ع) است 
آزاد از حساب و کتاب و جهنمم

  • ۰۱ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۲۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

منم آن طفل بی پروا که با خنجر کنم بازی
که با لبخند شیرین با دل مادر کنم بازی 

من از جام لب ساقی شدم مستی می آلوده
منم میخاره ی مستی که با ساغر کنم بازی

اگر از عشق و از ایمان نشد لبریز جام من
یقین دارم که با آئین و با باور کنم بازی

پریشان حالم و بی تابم و یکدم قرارم نیست 
منم آشفته  و با نقش انگشتر کنم بازی

تمام عمر خود را صرف جمع سیم و زر کردم
منم آن تاجری که با زر و زیور کنم بازی 

منم آن واعظی که وقت ارشاد مسلمانان
به جای موعظه با کرسی و منبر کنم بازی 

به جای آن که تدبیری بیاندیشم حکیمانه
سیاست پیشه ای هستم که با کشور کنم بازی

به نص آیه ی قرآن به جنگ کفر باید رفت
به جای جنگ با زندیق و با کافر کنم بازی

به جای آن که قرآن رهنمای راه من باشد
به صوت و لحن خود با سوره ی  کوثر کنم بازی

دم از حیدر(ع) زدن آسان ولی شیعه شدن سخت است
ببازم عمر  اگر با واژه ی حیدر(ع) کنم بازی

  • ۰۷ آبان ۹۹ ، ۱۶:۵۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

یا علی(ع) ای ترجمان صادقین
وی امام مومنان و متقین 

ای تو مصداق صراط المستقیم
مهر تو مهمان دلها از قدیم

ای که می بخشی تو خاتم در رکوع
می کند خورشید با مهرت طلوع

در ره حق می کنی جان را فدا
تا که ایزد را کنی از خود رضا

آیه ی اکمال دین تفسیر توست
کهکشان ها جمله در تسخیر توست

معنی خیرالبریه یا علی(ع) 
بر تمام خلق عالم، تو ولی 

صالح المؤمن، امیرالمؤمنین
معنی قران، هدیً للمتقین

آیه ی انفاق را معنا تویی
در فضیلت مرد بی همتا تویی

عامل آیات نجوایی علی(ع)
شیعه را ارباب و مولایی علی(ع)

آیه وُدّ شرح احوالت علی(ع
تاج فخر مؤمنانی و ولیّ 

یا امیرالمؤمنین، نفس نبی(ص)
روشنی بخش طریق مذهبی 

آیه ی تطهیر یعنی یا علی(ع)
سوره تکویر یعنی یا علی(ع)

تو اولوالامری و چون امر نبی(ص)
شد اطاعت از تو واجب یا علی(ع)

تو محمد(ص) را ذوی القربی شدی
شوهر شایسته ی زهرا(س) شدی

خوان و خانه چون که از آل عباست
آیه اطعام در شان شماست

 یا علی(ع) ای مرد بی همتای دهر 
اهل ذکری و تویی دانای دهر

با ولای تو رسالت کامل است
هر عبادت بی ولایت باطل است

ای مسلمانان عالم را امیر
اوج هستی نقطه ی عطف غدیر

ای حدیث منزلت را منزلت
ای سراپا شور و عشق و معرفت

باب علم  شهر پیغمبر(ع) تویی
ترجمان سوره ی کوثر تویی

یا علی(ع) ای مؤمنین را شهریار
جانشین مصطفی(ص) در یوم دار 

یا علی(ع) ای بر نبی(ص) صاحب لوا
ای وصی و جانشین مصطفی(ص)

یا علی(ع) ای قبله ی اهل یقین
ای که تو هستی ولی مؤمنین

نوش جانت با محمد(ص) لحم طیر
هفت گردون در شب معراج سیر

 هر که پرچمدار جنگ خیبر است
شیعیان را او امیر و رهبر است

حیدر کرار(ع) و ثقل اصغری
حافظ آیات ثقل اکبری

یاعلی(ع) ای مؤمنان را مقتدا
همنشین مصطفی(ص) زیر عبا

ای تو سکان دار کشتی نجات
وی تو حلال تمام مشکلات

آمدی از نور یا حیدر(ع) پدید
 با محمد(ص) از درختی واحدید

تا که اوراق امامت ثبت شد
در حدیث لوح نامت ثبت شد

ای تو برتر از تمام اولیاء
تاج فخر و افتخار انبیاء

گفته در وصف تو جبریل امین
لا فتی الا امیرالمومنین(ع)

ای قسیم نار و جنت یا علی(ع)
باعث انزال رحمت یا علی(ع)

چون تو با حقی و حق هم با علی(ع) است 
در کلام تو حقیقت منجلی است

مرتضایی و قسیم نور و نار
شیعیانت سربلند و رستگار 

 

  • ۱۷ مرداد ۹۹ ، ۱۰:۲۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

کیستم من؟ بنده ای لبریزم از نام خدا
ذکر تسبیح و مناجاتم علی مرتضی(ع)

صبح ها تا می گشایم چشم، گویم یاعلی(ع)
یا علی(ع) ورد لبم از صبح تا وقت عشا

یاعلی(ع) گویم، که باشم «با علی(ع)» هر روز و شب
ای خدا ما را مکن یک لحظه هم از او جدا

شیعه ای هستم که لبریزم من از عشق علی(ع)
عاشقی یعنی برای او نمودن جان فدا

چون که جستم من بقا را در فنای او شدن
گم شدم از خویش و در مولای خود گشتم فنا

هر دعایی می کنم ایزد اجابت می کند
چون که می گوید علی(ع) آمین مرا بعد از دعا

عشق حیدر(ع) خانه ی دل را مزین می کند
آری از عشق علی(ع) بگرفته دل رنگ و جلا

وقت آسایش، علی(ع) ذکر مناجات من است
یاعلی(ع) ورد لبم در موسم رنج و بلا

دردها درمان شود وقتی طبیب ما علی(ع) است
نام حیدر(ع) هست بر هر درد بی درد بی درمان دوا

در رکوع خود گدا را می دهد انگشتری
او امیر است و منم بر درگه لطفش گدا

راه شیعه روشن و کوی سعادت مقصدش
من غلام حیدرم، او رهنما و مقتدا

عالم هستی به عشق پنج تن آمد پدید
پنج نوری که همه بودند آل مصطفی(ص)

در رضای او رضای حضرت حق منجلی است
ای خدا توفیق ده تا او شود از ما رضا

چون که با نص نبی(ص) ذکر علی(ع) هم بندگی است
یاعلی(ع) می گویم و حق را کنم حمد و ثنا

با محمد(ص) شد برادر در حدیث منزلت
بعد پیغمبر، علی(ع) افضل ز کل انبیا

ذکر تسبیح ملائک نیز ذکر یا علی(ع)است
جنت رضوان هم از نام علی(ع) شد با صفا

تار و پود من عجین گردیده با نام علی(ع)
پس ندارم واهمه از سختی روز جزا

 

  • ۱۵ مرداد ۹۹ ، ۲۰:۳۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی