اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه


باز هم جمعه شد و بی خبر از دلدارم
خسته از دوری  دلدار و از این تکرارم

مثل یک کودک سرگشته ی دور از بابا
در به در، گریه کنان، در هوس دیدارم

ذکر تسبیح من غمزده یا مهدی (عج) شد
و نگنجد به جز از یاد تو در افکارم

سخنی جز به مدیح تو نگویم هرگز
تو سر آغازی و ختم همه ی گفتارم

برده هوش از سر من نام قشنگت آقا
چون که مستت شده ام، عاقلم و هشیارم

کاش در خواب ببینم رخ زیبای تو را
نیست توفیق تماشایت اگر بیدارم؟

بسکه هی جمعه شد و باز ندیدم رویت
دیگر از جمعه تکراری خود بیزارم

جمعه و شنبه و تکرار مکرر ها باز
گوئیا در همه ی عمر خط پرگارم

قدمی رنجه کن و پای به چشمم بگذار
داروی درد تویی، من ز غمت بیمارم  

مانده بر در همه ی عمر دو چشمم آقا
بیش از این حضرت آقا تو مده آزارم

  • ۱۵ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۳۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

این بار سوژه غزلم زلف یار نیست
در این غزل نشانه ای از شام تار نیست

توصیف شاعرانه ز گلزار و گل چرا؟
وقتی که در برابر من، گلعذار نیست

باید سرود یک غزل خوب و ماندگار
زیرا غزل سرا، به جهان ماندگار نیست

در وصف زلف یار غزل ها سروده اند
گویم اگر دوباره غزل، ابتکار نیست

چشم خمار برده دل و دین شاعران
چشمی که دل ز ما نبرد، پس خمار نیست

کی انتظار مانع سعی و تلاش ماست
هرگز سکون نشانه ای از انتظار نیست 
 

اهل جهان، دلم هوس یار کرده است
این خواهش دل است مرا اختیار نیست

هر صبح جمعه، ندبه و هر عصر اشک غم
آقا قسم به عشق که ما را قرار نیست

امر فرج دعای همه شیعیان اوست
این آرزوی ماست، خدایا شعار نیست

  • ۰۷ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۰۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی


پیغام خدا برای انسان هستم
روشنگر راه هر مسلمان هستم

گر در طلب چشمه ی ایمان هستید ؟
من چشمه ی پاک دین و ایمان هستم

سر چشمه ی  نور و عشق و امیدم من
خورشید هُدا، ماه درخشان هستم

سرسبزی باغ عشق مدیون من است
من فصل بهار هر گلستان هستم

من چشمه ی فیاضم و پایانم نیست
من باعث فیض حی سبحان هستم

شادابی و خرمی ره آورد من است
بر گلشن دین بارش باران هستم

من حیدر(ع) ثانیم که در روز حساب
مانند علی(ع) دلیل و میزان هستم

بر درد بشر اگر شفا می خواهید
بر درد شما دوا و درمان هستم

خوانده است نبی(ص) مرا یکی از ثقلین
بر اهل زمین شمع فروزان هستم

من جز سخن حق به لبم نیست سخن
حق گویم و حق جویم و فرقان هستم

شیوا و رساست آنچه می گویم من
حیدر(ع) صفتم، بسی سخندان هستم

در روز حساب میزبان خواهم بود
امروز اگر که بر تو مهمان هستم

من ترجمه ی ساده ی آل اللهم(ع)
پیغام خدا کتاب قران هستم

  • ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۱۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی


در سر هوای رفتن تا کوی یار داشت
یک باغ عشق و عاطفه در کوله بار داشت

غیر از کلام وصل، سخن بر زبان نداشت
عمری برای لحظه ی وصل انتظار داشت

چشمان او ز دوری دلبر دو رود خون
هم شکوه از فراغ و هم از روزگار داشت

دوری یار چون به درازا کشیده بود
درسینه درد هجر و دلی بیقرار داشت

بعد از شب سیاه چو هنگام روشنی است
در سر هوای  یار و طواف نگار داشت

اعمال زشت مانع دیدار یار بود
از کرده های روز و شب خویش عار داشت

شرط وصال، پاکی آئینه ی دل است
این آینه به وسعت دنیا غبار داشت

گفتند: وصل یار نصیبش جرا نشد؟
گفتم که کار از عمل آید، شعار داشت!

  • ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۴۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی


خاتون قم ز داغ غمت سوخت جان ما
رفتی و رفت از غمت از تن توان ما

ای بانوی کرامت و تقوا ز داغ تو
شد خانه ی عزا دل پیر و جوان ما

رفتی و رخت غم به تن ماسوا شده
رنگ عزا گرفته تمام جهان ما

ار ماذنه نوای عزا می رسد به گوش
شد روضه در عزای تو حتی اذان ما

با تو فصول سال  یکایک  بهار بود
حالا تمام سال ز داغت خزان ما

چشمان ما ز داغ تو دریای خون شده
بارانی است در غم تو آسمان ما

ما سا کنان کوی غمت تا به روز حشر
شادی گشود بال و برفت از میان ما

از حال شیعه گر که بپرسد کسی ز لطف
در شهر غم به کوچه غصه نشان ما

یک کاروان دل از پی تابوت تو روان
راهی به سوی قم شده این کاروان ما

  • ۳۰ دی ۹۴ ، ۰۸:۱۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی


مارا بیافرید که ما کوثری شویم
تسلیم امر حق شده و حیدری شویم

یک عمر ورد صبح و شب ما علی(ع) شدن
مشمول  لطف و مرحمت داوری شویم

دل را جلا دهیم به انوار ایزدی
از خویشتن برون شده و دیگری شویم

در جستجوی عشق به دریای عاشقی
 گوهرشناس گشته، همه گوهری شویم

تاج ولای آل علی(ع) را به سر نهیم
با ذکر یا علی (ع) همگی خیبری شویم

سر ها به کف گرفته خریدارشان شده
بازار عاشقی است همه مشتری شویم

بالای قصر دل بنویسیم یا حسن(ع)
یعنی که شیعه ی حسن عسکری(ع) شویم

  • ۲۷ دی ۹۴ ، ۱۳:۵۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی


ای به هادی(ع) پسر و ای که به زهرا(س) ثمری
بحر فضلی و به دریای ولایت گهری

تویی آن بدر تمامی که شبم روشن از اوست
و تو آن شمس درخشنده که شب را سحری

چون خداوند هنرمند هنرمندان است
تو به دستان توانای الهی هنری

حیدری(ع) مذهبم و شاه دو عالم هستم
تا که مانند تویی گشته مرا تاج سری

دل من بیت ولایت شده و خانه ی توست
خانه ی دل شده روشن که تو قرص قمری

پدرت هادی(ع) و فرزند تو مهدی(س) باشد
ای گل باغ ولا، تاج سر هر بشری  

چشم ما بسته به دستان تو باشد آقا
قدمی رنجه بفرما و به چشمم گذری

شیعه عسکری ام،هر دو جهان مال من است
تو همه دار و ندارم ، تو همه سیم و زری

با تو از تلخی ایام خبر نیست که نیست
به خداوند قسم هم عسلی هم شکری

کی توان وصف تو گفتن به زبان الکن
ای غزلتر ز غزل وصف تو شد مختصری

  • ۲۶ دی ۹۴ ، ۱۳:۵۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

 

پس از حمد خدای حی داور
علی(ع) گویم علی(ع) تا صبح محشر

علی(ع) یسر است و دیگرها همه عسر
نبیند شیعه ی او بی گمان خسر

علی(ع) خورشید تابان هدایت
فقط از او بجو راه سعادت

ولایت را علی(ع) معناست معنا
علی(ع) معنا و مفهوم تولا

وصی مصطفی(ص) تنهاست حیدر(ع)
تقرب بر خدا با او میسر

به دل مهر علی(ع)،  در سر هوایش
عجب لطفی به ما کرده خدایش

علی(ع)  برهان علی(ع)  نورالمبین است
فقط حیدر(ع) امیر المومنین است

علی(ع)  نور است در آیات قران
علی(ع)  مفهوم دین معنای ایمان

علی(ع)  را جان خود خوانده محمد(ص)
سلام موءمنان بر جان احمد(ص)

به حال تک تک ما اوست آگاه
خبیر و روشنی بخش است چون ماه

علی(ع)  معیار و میزان و عدالت
وزیر و حامی ختم رسالت

علی(ع)  یعنی کتاب الله ناطق
علی(ع)  ذکر لب مردان صادق

ره حیدر(ع)  صراط المستقیم است
علی(ع)  مفهوم قران کریم است

علی(ع)  باب هدی بعد از رسول است
به دین حیدر(ع) فقط اصل الاصول است

سخن چون گوید او صادق ترین است
علی(ع)  صادق چو خیر المرسلین است 

علی(ع)  یعنی کتاب الله مسطور
سراپای وجود او همه نور

علی(ع)  یعنی طریق استقامت
علی(ع) یعنی عدالت در قضاوت

علی(ع) را طور سینین خوانده قران
که با والتین و الزیتون گلستان

همیشه سایه او بر سر ماست
که ما عبدیم و او آقا و مولاست

به قران عروه الوثقی است حیدر(ع)
علی(ع) مانند زهرا(س) هست کوثر

علی(ع)  حمد و علی(ع) ام الکتاب است
طریق او فقط راه صواب است

علی(ع) یعنی اذان یعنی موذن
نمازی عاشقانه، عشق، موءمن

علی(ع) چون بر رسول الله(ص) وصی شد
جهان لبریز ذکر یاعلی(ع) شد

من آن مرغم که جنت آشیانم
شده نام علی
(علیه السلام)  ورد زبانم

علی(علیه السلام)در نزد حق حسن الثواب است
علی
(علیه السلام)معیار و میزان و حساب است

اطاعت از علی(علیه السلام)شرط عبادت
ره کوی علی
(علیه السلام)راه سعادت

علی (علیه السلام) مصداق حبل الله باشد
به ره گم کردگان چون ماه باشد

خدا را حجت و برهان علی(علیه السلام)بود
از این رو برخدای خود ولی بود

نبودی جز خدا معبود او را
فقط بودی خدا مقصود او را

چو باشد اوج استعداد شیعه
به حیدر
(علیه السلام)دست بیعت داد شیعه

به روز حشر حسرت در دلم نیست
که جز حب علی
(علیه السلام)در این حرم نیست

ولای حیدر کرار(علیه السلام)حق است
ولایت پیشه ایم و شاد و سرمست

علی(علیه السلام)یعنی یقین یعنی حقیقت
تمام تار و پود او فضیلت

علی(علیه السلام)خاشع به هنگام نماز است
علی
(علیه السلام)معنای هر راز و نیاز است

عدوی دشمنان دین علی(علیه السلام)بود
بلی چون شیر و چون شاهین علی
(علیه السلام)بود

امین حضرت باری تعالی است
امین حیدر
(علیه السلام)، امانت نیز زهراست

علی(علیه السلام)معنای ایمان و یقین است
میان خوب ها، او بهترین است

اجابت کرد امر مصطفی(صلی الله علیه و آله) را
اطاعت کرد فرمان خدا را

علی (علیه السلام) را رحمت الله خواند قران
جهان با نام حیدر
(علیه السلام) شد گلستان

هراسان گر که از روز حسابی
بنوش از جام وصل او شرابی

علی(علیه السلام)  اعراف را بنموده معنا
از او بنمای جنت را تمنا

به ذی القربی علی (علیه السلام)  مفهوم و معناست
جهان پاینده با اصل تولاست

تمام عمر از حیدر (علیه السلام)  زنم دم
از این رو باغ جانم هست خرّم

علی(علیه السلام)  یعنی تمام آفرینش
به دست او زمام آفرینش

علی (علیه السلام)  یعنی بهشت آرزوها
به دستش سرنوشت آرزوها

علی (علیه السلام)  اول امام متقین است
و تنها او امیر المومنین است

علی (علیه السلام)  معنای قران کریم است
بشر را او صراط المستقیم است

علی (علیه السلام)  معنای عدل است و عدالت
علی
(علیه السلام)  اوج عدالت در قضاوت

علی (علیه السلام)  معنای ایمان و یقین است
ستون خیمه گاه ملک دین است

علی (علیه السلام)  حبل الله و حبل المتین است
امام و مقتدای مومنین است

علی (علیه السلام)  سر تا به پا جود است و احسان
ز عطرش رنگ و بو دارد گلستان

علی (علیه السلام)  یعنی که اسلام مجسم
علی
(علیه السلام)  یعنی که ایمانی مصمّم

علوم دین همه در سینه ی اوست
به هر دردی کلامش همچو داروست

اولوالامر است و باید شد مطیعش
اگر فرمان دهد، سر زیر تیغش

به جان ما بسی اولی تر از ماست
که ما عبدیم و او مولا و آقاست

علی (علیه السلام)  شرط مسلمانی و تقواست
از او ملک خدا ترسی شکوفاست

علی(علیه السلام)  یعنی بروج آسمان ها
علی
(علیه السلام)  فرمانروای کهکشان ها

علی(علیه السلام)  معنای نور و روشنایی است
صفات او صفتهای خدائی است

علی(علیه السلام)  یعنی سراپا چشم بینا
وصی مصطفی و کفو زهرا(س)

علی(علیه السلام)  یعنی بهشت جاودانی
زمینی بودن اما آسمانی

علی(علیه السلام)  یعنی که اکمال رسالت
بشر را نقطه ی اوج سعادت

به شیعه تا که حیدر(علیه السلام)  مقتدا شد
همه عالم پر از نور و صفا شد

  • ۲۳ دی ۹۴ ، ۱۰:۱۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی


شاعر تمام قافیه ها را مرور کرد
واز سر هوای کبر و ریا را به دور کرد

شعری سرود قافیه ای عاشقانه داشت
دنیای عشق را همه غرق سرور کرد

توحید بود بیت اول اشعار ناب او
دست مدد به سوی خدای غفور کرد

بیتی به وصف ختم رسولان سرود و بعد
او از حجاز عزم سر کوی طور کرد

در بیت سوم غزلش گفت یا علی(ع)
در شاهراه عشق چه زیبا عبور کرد

وانگه به وصف فاطمه(س) بیتی سرود و بعد
شرح مفصلی ز کتاب و زبور کرد

ذکر امام دوم ما بیت بعد بود
در اوج عشق قافیه را جور جور کرد

با رنگ خون دو مصرع بعدش سروده شد
گفتا حسین(ع) و قافیه اش را تنور کرد

در بیت بعد زینب کبری(س) سروده شد
بعد از تنور قافیه او را صبور کرد

گفتا چهارده غزل که همه عاشقانه بود
توصیف عاشقانه ای از  کوه نور کرد

بیت نهایی اش همه امید بود و عشق
گفتا ولی عصر(عج) و سخن از حضور کرد

با اشک و آه و ناله و اندوه و حزن و غم
او از خدای خود طلب امر ظهور کرد

  • ۲۳ دی ۹۴ ، ۰۷:۴۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی


عمرم گذشت و حاصل آن جز گناه نیست
روی جبین خسته نشان جز گناه نیست

دانی که قامتم ز چه همچون کمان شده؟
ما را دلیل قد کمان جز گناه نیست

طی شد بهار عمر به دنبال عیش و نوش
سرمایه ام به فصل خزان جز گناه نیست

انگار کار دیده و دل نیست جز قصور
یا آن که کار دست و زبان جز گناه نیست

لبریز گشته عالم هستی ز منکرات
گویا که کار آدمیان جز گناه نیست

گشته گران برای بشر گر چه هر متاع
ارزانترین متاع جهان جز گناه نیست

مخفی ز چشم آدمیان بود پیش از این
حالا به آشکار و نهان جز گناه نیست

بیراهه می رویم  و مقصد ما نیز نا کجاست
چون ره خطاست مقصدمان جز گناه نیست

ظن و گمان به این و به آن می بریم ما
نص خداست، ظن و گمان، جز گناه نیست

هر جا که سر زدیم مکان گناه بود
باید کجا رویم؟ مکان جز گناه نیست

یابن الحسن(عج) بیا که زمان حضور شد
بی تو قسم به عشق، امان جز گناه نیست

  • ۲۲ دی ۹۴ ، ۰۸:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی