اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه


عمرم گذشت و حاصل آن جز گناه نیست
روی جبین خسته نشان جز گناه نیست

دانی که قامتم ز چه همچون کمان شده؟
ما را دلیل قد کمان جز گناه نیست

طی شد بهار عمر به دنبال عیش و نوش
سرمایه ام به فصل خزان جز گناه نیست

انگار کار دیده و دل نیست جز قصور
یا آن که کار دست و زبان جز گناه نیست

لبریز گشته عالم هستی ز منکرات
گویا که کار آدمیان جز گناه نیست

گشته گران برای بشر گر چه هر متاع
ارزانترین متاع جهان جز گناه نیست

مخفی ز چشم آدمیان بود پیش از این
حالا به آشکار و نهان جز گناه نیست

بیراهه می رویم  و مقصد ما نیز نا کجاست
چون ره خطاست مقصدمان جز گناه نیست

ظن و گمان به این و به آن می بریم ما
نص خداست، ظن و گمان، جز گناه نیست

هر جا که سر زدیم مکان گناه بود
باید کجا رویم؟ مکان جز گناه نیست

یابن الحسن(عج) بیا که زمان حضور شد
بی تو قسم به عشق، امان جز گناه نیست

  • ۲۲ دی ۹۴ ، ۰۸:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی


 

ساقی بیا که مجلس عیشی به پا کنیم
لبریز کن تو جام مرا تا صفا کنیم

لبریز کن ز جام ولایت پیاله ام
باید که ما به آل علی(ع) اقتدا کنیم

چون قصد ما به کوی سعادت رسیدن است
باید که گوش بر سخن رهنما کنیم

از نور اهل بیت(ع) دو عالم منور است
خاک قدومشان چه خوشا توتیا کنیم

چون ناظرند جمله به احوال شیعیان
حاشا که ما به محضر آنها خطا کنیم

تنها ولایت است که اکسیر واقعی است
با ذکر یا علی(ع) مس دل را طلا کنیم

ما را برای شیعه شدن آفریده اند
ای دل بیا اطاعت امر خدا کنیم

بر درد هاست چاره فقط حب اهل بیت(ع)
شد وقت آن که درد بشر را دوا کنیم

بیراهه رفته ای به همه عمر ای بشر
برخیز تا که طرح جدیدی بنا کنیم

ای دل رضای آل علی(ع) را بدست آر
تا کردگار آل علی(ع) را رضا کنیم

تیر بلا اگر که ببارد از آسمان
با ذکر یاعلی(ع) است که دفع بلا کنیم

ما ریزه خوار سفره احسان حیدریم
نانم حرام گر که به مولا جفا کنیم

ما شیعه ایم اهل جهان را خبر کنید
تا راز شیعه بودن خود بر ملا کنیم

عمری است دل ربوده ز ما نام اهل بیت(ع)
یک یاعلی(ع) بگو تو که جان را فدا کنیم

در سر هوای کوی بهشت است شیعه را
تا در بهشت خدمت آل عبا(ع) کنیم


  • ۲۱ دی ۹۴ ، ۱۱:۳۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

سینه پر درد است و خاک تیره ماوای من است
دشت هجران و جدایی باغ و صحرای من است

من به مکتب خانه، درس انتظار آموختم
یا ابا صالح(عج) مدد، پیوسته نجوای من است

کاسه ی صبرم شده لبریز اما چاره چیست؟
دامنی پرخون ز اشک دیده، دریای من است

ذکر تسبیحم نباشد غیر یا مهدی(عج) مدد
اهل عالم نام مهدی(عج) دین و دنیای من است

نیست در قاموس من جز واژه های انتظار
دیدن روی گل زهرا(س) تمنای من است

قبله گاهم روی دل آرای تو یابن الحسن(عج)
مرده بودم نام زیبایت مسیحای من است

داشتم در این جهان گر من دعایی مستجاب
بیگمان امر فرج، تنها تقاضای من است

من قریب الاجتهادم در دروس انتظار
صبر تا دیدار روی یار، فتوای من است

  • ۲۱ دی ۹۴ ، ۱۰:۳۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی