اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۹۷ مطلب با موضوع «سایر موضوعات» ثبت شده است

سیّد ما حضرت عبدالعظیم

خانه ی دل جای تو بود از قدیم

ای حرمت قبله ی اهل یقین
شیعه ز داغت شده ماتم نشین

رفتی و در خانه ی دل های ما
بزم عزا گشته ز داغت به پا

بر سر ما از غم تو دست غم
سینه ی ما معدن رنج و الم

ری شده گر مدفن تو یاکریم
خانه ی دل مسکن تو یاکریم

حضرت جبریل گرفتار توست
عرش خدا نیز عزادار توست

حضرت جبریل شده نوحه خوان
در غم تو ناله کنان قدسیان

گشته سیه پوش ز داغت فلک
دست عزا بر سر جنّ و ملک

گریه کند از غم تو آسمان
داغ غم توست غمی بیکران

شال عزا بر سر خورشید و ماه
بر تن انجم شده رخت سیاه

آهوی صحراست فغان در غمت
مرغ هوا ناله کنان در غمت

ماهی دریاست به داغت عجین
خاک عزا بر سر اهل زمین

مدح تو زینت به سخن می دهد
مدفن تو بوی حسن(ع) می دهد

مثل حسن(ع) چون که تو هستی کریم
مثل حسن(ع) شأن تو باشد عظیم

ای که تویی شیعه ی آل عبا
هست دو چشمان تو مشکل گشا

ای که تویی عاشق پروردگار
در غم تو شیعه شده داغدار

ای حرمت کرب و بلای حسین(ع)
آل عبا(ع) را تو شدی نور عین

دور مزار تو ملائک غمین
در غم تو عالَم و آدم حزین

صحن و سرای تو دیار غم است
بر سر ما گَرد و غبار غم است

دلبر ما حضرت عبدالعظیم
زائر چشمان توایم از قدیم

هر که تو را داد سلام ای زعیم
ریزه خور خوان تو شد ای کریم

داغ تو آتش زده بر جان ما
در غم تو ناله کُنان انبیاء 

در غمت ای تاج سر شهر ری
می چکد اشک از بصر شهر ری

در غم تو هر که به غم مبتلاست
زائر دلخسته ی کرب و بلاست

  • ۱۵ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۸:۲۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

چون که خود را عده ای تسلیم شیطان می کنند

جنگ حتی با خدای حیّ سبحان می کنند

کشتی دینی که ما را سوی ساحل می برد
منحرف کرده اسیر موج طوفان می کنند 

با جفا و ظلم بر آل محمد(ص) روز و شب
جاری از چشمان شیعه سیل باران می کنند

فصل سر سبز بهار گلشن اسلام را
مثل پائیز و زمان برگ ریزان می کنند

آنقدر در ظلمت شب خویش را گم می کنند
تا که انکار مَه و خورشید تابان می کنند

غرق در دریای بی دینی و کفر و ظلمتند
دعوی فرمانبری از امر رحمان می کنند

خنجر آنان سر از اسلام و قرآن می بُرد
تا قیامت ننگ را تقدیم انسان می کنند

چون سپاه ابرهه بر کعبه یورش می برند
مرقد آل علی(ع) را نیز ویران می کنند

کشتی دین را اسیر فتنه و شر می کنند 
ظلم بر کشتی سوار اهل ایمان می کنند

سلب آرامش کنند از جای جای این جهان
 آتش کینه به پا در باغ و بستان می کنند

گر به ظاهر با خدا پیمان یاری بسته اند
در عمل اما همیشه نقض پیمان می کنند

ریزه خوار سفره دینند در هر روز و شب
نعمت حق را ولی پیوسته کفران می کنند

گر چه هر گز عامل آیات قرآن نیستند
عمر خود را صرف صدها ختم قرآن می کنند

هست سر تا پایشان لبریز کفر و ارتداد
با وقاحت از چه تکفیر مسلمان می کنند

ای خدا بشکن تو دست دشمنان اهل بیت(ع) 
دست آنهایی که تخریب گلستان می کنند

  • ۰۸ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۸:۰۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ما شیعه ی محمّد(ص) و زهرا(س) و حیدریم

ما میهمان سفره ی احسان داوریم

شکرانه ی ضیافت یک ماه ی خدا
محفل نشین محفل الله اکبریم
****
ماه مبارک رمضان رفت، حیف شد 
آن حال ناب وقت اذان رفت، حیف شد

عید سعید فطر رسیده  هزار شکر 
ماه خدای عالمیان رفت، حیف شد
****
عید شکر خدای سبحان است
عید ختم کتاب قرآن است

عید یک ماه بندگی خداست
وقت شادی اهل ایمان است
****
عید فطر است، مؤمنان تبریک
عید عشق است، عاشقان تبریک

عید پیروزی و سر افرازیست
سر بلندان امتحان تبریک
****
عید ماه ضیافت است این عید
عید خیر و سعادت است این عید

عید حمد خدای سبحان است
عید شکر عبادت است این عید

  • ۳۰ فروردين ۰۲ ، ۲۰:۴۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

در این شب قدر ای خدا، شب زنده داری می کنم

شرمنده از کردار خود، تا صبح زاری می کنم

در این شب قدر ای خدا، آمد به سویت بنده ای
آمد به سویت بنده ی افسرده و شرمنده ای

در این شب قدر ای خدا، ورد لب من نام توست
امشب انیسم تا سحر، قرآن تو، پیغام توست

در این شب قدر ای خدا، من با تو گویم راز دل
لبریزم از جرم و خطا، از کرده های خود خجل

در این شب قدر ای خدا، با من مدارا می کنی؟
درد من دلخسته را، یارب مداوا می کنی؟

در این شب قدر ای خدا، چشم امیدم سوی توست
تنها دوای درد من، ای مهربان داروی توست

در این شب قدر ای خدا، با حال غمگین آمدم
با کوله باری از گناه، با جرم سنگین آمدم 

در این شب قدر ای خدا، با دیده ای تر آمدم
با قلب لبریز عزا، از داغ حیدر(ع) آمدم

در این شب قدر ای خدا، قرآن بگیرم روی سر
من با تو نجوا می کنم ای دوست تا وقت سحر

در این شب قدر ای خدا، بی آبرویم پیش تو
تو مالک الملکی و من، بیچاره و درویش تو

در این شب قدر ای خدا، من با تو دارم گفتگو
گر چه گنه آلوده ام، دارم من از تو آبرو

در این شب قدر ای خدا، هستی تو غفّار الذّنوب
من پای تا سر عیبم و هستی تو ستّار العیوب

در این شب قدر ای خدا، ای مالک روز جزا
بین من و تو واسطه باشد علی مرتضی(ع)

در این شب قدر ای خدا، من با حدیث اشک و آه
دارم امید آن که تو بر من نمایی یک نگاه

در این شب قدر ای خدا، عبدی خطا کار آمده
چون سیل اشک چشم او بر روی رخسار آمده

در این شب قدر ای خدا، ممنونم از مهمانیت
از لطف و احسان تو و از رحمت رحمانیت

در این شب قدر ای خدا، ورد لبم یا مصطفاست
گر من گنه آلوده ام، او شافع روز جزاست

در این شب قدر ای خدا، زهرا(س) مددکار من است
زینب(س) ز راه مرحمت پیوسته غمخوار من است

در این شب قدر ای خدا، باشد شفیع من حسن(ع)
ماه بنی هاشم(ع) دهد عز و شرافت را به من

در این شب قدر ای خدا، دستم به دامان حسین(ع)
با عابدین(ع) همناله ام، از داغ او در شور و شین 

در این شب قدر ای خدا، با یاری آل عبا(ع)
یارب به حق باقر(ع) و صادق(ع) مدد فرما مرا

در این شب قدر ای خدا، در این شب ذکر و دعا
یارب به حق کاظم(ع) و حق علی موسی الرضا(ع)

در این شب قدر ای خدا، حق امام دین جواد(ع)
حق علی ابن الجواد(ع)، آن شافع روز معاد

در این شب قدر ای خدا، حق امام عسکری(ع)
حق امام مهدی(عج) و آن ذوالفقار حیدری

در این شب قدر ای خدا، ای مالک روز حساب
خواهم ز تو امر فرج، فرما دعایم مستجاب

  • ۱۸ فروردين ۰۲ ، ۱۲:۱۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دانلود کتاب دیوان عشق 

 دریافت

  • ۱۷ بهمن ۰۱ ، ۲۰:۴۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ای بلندای تو تا اوج یقین

ملک ری را بارگاه تو نگین

بنده ی حق حضرت عبدالعظیم
ای کریم ابن الکریم، ابن الکریم

جایگاه تو به عرش کبریاست
زائر تو زائر کرب و بلاست

شیعه بودن را تو معنا کرده ای
شرح و تفسیر «تولّا» کرده ای

ای وجود تو پر از نور یقین
پای تا سر عامل احکام دین

ای «بَریٖ» از دشمنان اهل بیت(ع)
جان تو بسته به جان اهل بیت(ع)

ای پر از تقوا و ایمان و یقین
شیعه ی خاص امیرالمؤمنین(ع)

سر بلند از آزمون بندگی
مستفید از لحظه های زندگی

مانده بر پیمان یاری با خدا
ذِکر تو آیات قران و دعا

عمر خود را در ره حق کرده طی 
افتخار مردمان شهر ری

خاک کوی توست خاک کربلا
رنگ و بویش رنگ و بوی نینوا

ای نگار و یار دیرین حسین(ع)
تو به هر دلداده هستی نور عین

ای که هستی رهرو راه علی(ع)
تو قرار و راحت جان و دلی

ای حریمت قبله گاه مؤمنین
از خدا بر تو هزاران آفرین

ای که هستی پیر مردی از حجاز
کرده ای از هر گناهی احتراز

السّلام ای حضرت عبدالعظیم
ای که هستی بنده ی ربّ رحیم

ای که هستی افتخار شیعیان
وصف تو هرگز نگنجد در بیان

آسمانی هستی و مهمان ما
پیش پایت جان ناقابل فدا

سیرت تو سیرت آل عبا(ع)
راه و رسمت راه و رسم انبیا

چون که در دل داشتی حبِّ علی(ع)
در نگاهت نور ایزد منجلی

بود جاری بر لبت حمد خدا
از خدا هرگز نگردیدی جدا

ای فقیه و زاهد شب زنده دار
باعث هر عزّت و هر افتخار

ای سراپا فضل و احسان و کرم 
معرفت پیش تو آورده است کم 

ما تهی دست و گدائیم و فقیر
جان حیدر(ع) دست ما را هم بگیر

  • ۰۶ آبان ۰۱ ، ۱۵:۵۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

گفت: جای دشمنان حضرت زهرا(س) کجاست؟
گفتمش: «فی النّار فیها خالدون»
*
گفت: «رُفع القلم» را شرح کوتاهی بگو
گفتم: استغفار از گفتار و از کردار بد
*
طاغوت و جبت هر دو بت جاهلیت اند
نفرین حق به جبت و به طاغوت تا ابد
*
شادی کنید جشن برائت رسیده است
طاغوت و جبت هر دو در آتش مخلدند
*
چون بت طاغوتیان بشکسته شد
مؤمنان لبریز شور و شادی اند
*
سیلی زد آن کسی که به رخسار فاطمه(س)
شد هیزم جحیم من الان الی الابد
*
دجاله ی نفاق به دوزخ روانه شد
شادی کنید عید سعید برائت است
*
آن کس که آتش زد در بیت علی(ع) را
بر آتش قهر خدا آمد گرفتار
*
عمریست که مسجدی هستم و پا منبری ام
از دشمن مرتضی علی(ع) من بری ام
*
جهنم را جهنم کرد آن دجاله ی نیرنگ
که بی او اهل دوزخ را جهنم بود گرمابه
*
رفت تا در قعر دوزخ، شد جهنم «هاویه»
قبل از آن گرمای دوزخ مثل یک گرمابه بود
*
دجاله ی نفاق به دوزخ شتاب کن
در انتظار توست رفیق تو سال هاست
*
سائلی پرسید از معنای «نار حامیه»
گفتمش: شرحی است بر احوال بت های قریش
***
سائلی پرسید از احوال بت های قریش
هاتفی گفتا: مخلّد در میان آتشند

  • ۱۳ مهر ۰۱ ، ۰۸:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دانلود کتاب اشعار دیوان عشق

موضوع: اشعار آئینی و مذهبی

قابلیت نصب: سیستمهای اندروید

حجم: 2مگابایت

شاعر: علی اسماعیلی وردنجانی

 دریافت

  • ۱۰ مرداد ۰۱ ، ۱۱:۳۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

نبود در دلشان غیر کفر و شرک و نفاق

به خود اگر چه مسلمان خطاب می کردند

به جز طریق سقیفه رهی نمی رفتند
و راه و رسم سعادت حساب می کردند

به روی آل پیمبر(ص) که آب را بستند
جفا به رود فرات و به آب می کردند

علیِّ اصغر(ع) شش ماهه را که می کشتند
روانه سیل ز چشم رباب می کردند

هدف بریدن سر بود از تن اسلام
جدا سر از پسر بوتراب می کردند

هزار ضربه به جسم امام دین زده اند
از این عمل همه قصد ثواب می کردند

کتاب وحی خدا را ورق ورق کردند
به نیزه هم، سر ام الکتاب می کردند

اگر که آل علی(ع) را خرابه می بردند
ره سعادت خود را خراب می کردند

ز آتشی که خیام حسین(ع) را سوزاند
قلوب اهل جهان را کباب می کردند

قلوبشان پُر تاریکی و جهالت بود
جدال با قمر و آفتاب می کردند

امام و رهبرشان دو بت قریشی بود
نزاع بر سر اسلام ناب می کردند

اگر چه دل به جهان بسته داشتند امّا
برای آتش دوزخ شتاب می کردند

  • ۰۹ مرداد ۰۱ ، ۱۰:۵۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

خلق شد این عالم هستی برای اهل بیت(ع)

تا شود این عالم هستی فدای اهل بیت(ع)

رحمهً للعالمین هستند آل مصطفی(ص)
جمله موجودات این عالم گدای اهل بیت(ع)

می شود سرتاسر دنیا فنا روزی ولی
تا ابد باقیست هر کس شد فنای اهل بیت(ع)

ای که می خواهی شود مس وجود تو طلا
می شود مس ها طلا با کیمیای اهل بیت(ع)

سود چندانی ندارد عشق های دنیوی
سود سرشار است سهم مبتلای اهل بیت(ع)

در فضیلت جمله ی آنان کریم ابن الکریم 
شهره آفاق گردیده سخای اهل بیت(ع)

شرح و تفسیرند بر آیات قرآن کریم
آشنا با وحی باشد آشنای اهل بیت(ع)

بر تمام رنج ها و درد ها و مشکلات
راه حلی نیست بهتر از دوای اهل بیت(ع)

شرط آن که راضی از ما حضرت داور شود
دوستی با اهل بیت(ع) است و رضای اهل بیت(ع)

قدر آنها را نمی داند کسی غیر از خدا
نیست بالاتر از آنها جز خدای اهل بیت(ع)

هر که دارد در دل خود حبّ آل الله(ع) را
در حقیقت دارد او گنج طلای اهل بیت(ع)

  • ۰۱ مرداد ۰۱ ، ۰۷:۵۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی