اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه
دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۳۲ ب.ظ

یا رقیه سلام الله علیها


تا نام رقیه(س) بر لبم جاری شد
کار من و دل هر دو عزاداری شد

در کار من ار چه بود صد ها مشکل
با یاری او رفع گرفتاری شد
***
گفتم رقیه (س) از غم او دل دو نیم شد
صد غصه در سرای دل من مقیم شد

از داغ دختر خرابه نشین تا به روز حشر
ماهی است غصه دار و به غم یاکریم شد  
***
ما در غم رقیه(س) عزادار گشته ایم
از درد داغ او همه بیمار گشته ایم

او چون به بند ظلم گرفتار گشته بود
ما هم به دام غصه گرفتار گشته ایم
***
پهلو سیاه، گونه اش اما کبود بود
راس برادر و پدرش بر عمود بود
 
آتش به خیمه ها زده بودند و دخترک
با قامت خمیده به حال سجود بود
***
 یک کودک سه ساله ولی گونه ای کبود
راس پدر مقابل او بر سر عمود

حلال مشکلات بشر دست های اوست
با دست های کوچک خود صد گره گشود

***
شد نیمه شب و رقیه(س) بابا می خواست
بر حالت خود، دم مسیحا می خواست

راس پدرش در طبقی نزدش بود
این دختر دلخسته تسلا می خواست 

  • ۹۵/۰۸/۱۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.