اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه
سه شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۴ ب.ظ

عاقبت به خیری


اردیبهشت عمر به آبان رسیده است
یعنی غزل به مصرع پایان رسیده است

جغرافیای خرم و سرسبز واژه ها
حالا به خاک گرم بیابان رسیده است

بازار حرفهای نو که دگر رونقی نداشت
در منتها الیه خیابان رسیده است

از دست حرفهای مردم این شهر، استخوان ...
بیش از هزار بار به دندان رسیده است

شاید فقط برای مردم گمراه شهر ما
دیو هزار چهره و شیطان رسیده است

این روزها تمام وجودم پر از غم است
هر غصه زیره است و به کرمان رسیده است

در بین این توالی مرگ و جنون و صبر
پنداشتم که دارو و درمان رسیده است

می خواستم که شکوه کنم من ز فصل غم
دی رفته است و فصل بهاران رسیده است

لبریز حب آل علی(ع) چون که سینه شد
آغاز فصل رونق ایمان رسیده است

  • ۹۵/۰۴/۰۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.