اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

بر ترجمه ی سوره ی انسان صلوات
بر تک تک آیه های قران صلوات

بر آن که دلش پر است از نور یقین
بر حیدر(ع) و بر معنی ایمان صلوات

---
بر آنکه خدا داده سلامش صلوات
   بر آن که چو وحی است کلامش صلوات

بر آن که همیشه مثل یک دلداده
 کعبه بنموده استلامش صلوات
---
بر کشته ی محراب عبادت صلوات
بر چشمه ی جوشان امامت صلوات

از شدت عدل کشته گشتن هنر است
بر کشته ی شدت عدالت صلوات
---
بر آن که به شهر علم باب است سلام
بر آن که جمالش آفتاب است سلام

در نزد علی(ع) است بی گمان علم کتاب
بر آن که همه علم کتاب است سلام
---
بر کشته ی تیغ در شب قدر سلام
بر شان نزول سوره دهر سلام

در روز جزا امید شیعه است علی(ع)
بر شافع شیعه در صف حشر سلام
  • ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۱۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بر سینه ی تو ضربه ی مسمار مانده است
یک عمر داغ آن در و دیوار مانده است

 شب ها همیشه چشم تو بیدار مانده است
در دام درد و غصه گرفتار مانده است

برخیز و باز بار امامت به دوش گیر
برخیز و باز بار هدایت به دوش گیر 

«برخیز و کوله بار محبت به دوش گیر
سرهای بی نوازش بسیار مانده است»

از میخ در شکسته سرت یا که از جدار
یا خورده ای تو سیلی از آن پست نابکار
«با تو چه کرده ضربه آن تیغ زهردار؟
مانند فاطمه(س) تنت از کار مانده است»

آن ضربه ای که خورده ای از آن لئیم پست
آن ضربه ای که فرق سر ت را شکسته است
از بسکه زخم ضربه دشمن عمیق هست

«زینب(س) برای بستن آن زار مانده است»

وقتی که شد به فرق سرت دشنه ای فرو
از خون سر گرفته ای  ای مهربان وضو
«آرام تر نفس بکش آرام تر بگو

چندین نفس به لحظه دیدار مانده است»

وقتی که با طناب دو دست تو بسته شد
از آن زمان که عهد غدیرت گسسته شد
«از آن زمان که شاخه یاست شکسته شد

چشمت هنوز بر در و دیوار مانده است»

بشکسته است از چه سبب فرق آفتاب
از درد و داغ، قلب همه مومنان کباب
«سی سال رفته است ولی جای آن طناب

بر روی دست و گردنت انگار مانده است»

خون می چکد ز داغ تو از چشم عالمی
از داغ و درد حضرت زهرا(س) پر از غمی
«می دانی ای شکسته سر آل هاشمی

تاریخ زنده در پی تکرار مانده است»

شد درد داغ تو به دل شیعه جاودان
خون می چکد ز داغ تو از چشم  شیعیان
یک ضربه سهم تو شده از بغض دشمنان

«باقی آن برای علمدار مانده است»

  • ۰۴ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۴۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دوباره وقت تمناست لیله القدر است
شب ضیافت مولاست لیله القدر است
دوباره دیده چو دریاست لیله القدر است
«بساط عشق مهیاست  لیلة القدر است
نوای ادعیه بر پاست لیلة القدر است»

خداست در پی آن که به ما ثواب دهد
به مردمان جهان حق انتخاب دهد
به شام تیره ی ما قدری آفتاب دهد
«پی بهانه ی آن که به ما جواب دهد
به استجابت درخواست، لیلة القدر است»

شبی که تا به سحر ابر دیده بارانی است
شبی که حال و هوایش، هوای قرانی است
شبی که تا به سحر رحمت و فروانی است
«شبی که بر لب مومن نوای رحمانی است
بدون گونه و همتاست لیلة القدر است»

شبی که روی به معبود بی نیاز کنیم
شبی که تا به سحرگاه آن نماز کنیم
شبی که ناله جانسوز و جان گداز کنیم
دو دست خویش به سوی خدا دراز کنیم
«شب گدائی ماهاست لیلة القدر  است»

دلیل و حجت و برهان به بستر افتاده
امام و معنی قران به بستر افتاده
شب است و معدن ایمان به بستر افتاده
امیر عالم امکان به بستر افتاده
«عزا و ماتم عظماست لیلة القدراست»

هر آن که رد شده از امتحان خود بخشد
به لطف و مرحمت بیکران خود بخشد
خطا و جرم همه عاشقان خود بخشد
«خدا به عشق علی(ع) بندگان خود بخشد
شب شهادت مولاست لیلة  القدر  است»

  • ۰۲ خرداد ۹۸ ، ۰۷:۴۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی