اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

ساعت ریاضی بود بحث ها حسابی تر
نکته ها همه علمی، واژه ها کتابی تر

گفت دانش آموزی جمله ای پر از نکته
گفته های او جدی، لحن او خطابی تر

دیگری جوابش داد، یک جواب طولانی
جمله ها پر از ایهام، مُنتها جوابی تر

داغ داغ بود آن روز، بحث و گفتگو اما
بی نهایتی در پیش، باز هم سرابی تر

یک نفر غزل می گفت، یک نفر رباعی خواند
یک نفر ز مستی گفت، از می و شرابی تر

هیچ کس نمی دانست واقعا چه می خواهد
قلوه و جگر یا نه، گوشتی کبابی تر 

ناگهان معلم گفت نوزده نفر هستید
در میانتان اما، کیست انقلابی تر

هرکسی به ظن خود حرف انقلابی زد
آن یکی کمی ارام آن یکی عتابی تر

لب گشودم و گفتم دین شده فدای پول
دلبری کند هرکس، هست چشم آبی تر

پست و‌ پول معیار برتری است در این شهر
بهر گردن من بود این سخن طنابی تر

آن یکی سخن می گفت رک و صاف و بی پرده
دیگری ولی می گفت اندکی حجابی تر

درس و بحث ها  گرچه بی نتیجه بود آن روز
شد هوای شهر اما صاف و آفتابی تر

یک کلاس درس آن روز، جعبه ی گلابی بود
من در آن میان اما، از همه گلابی تر

پاره از صدای زنگ، خواب نیمروزم شد
شد نتیجه ی این خواب، گفته های نابی تر

  • ۰۶ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۶:۰۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

کیست او که از غمش عالم سیه پوشیده است؟
صادق آل محمد(ص) ماه رخشان است او

صادق(ع) و بنیانگزار فقه ناب جعفری است
آبرو و عزّت و مجد مسلمان است او

آن که داغش آتشی بر قلب و بر جان می زند
صادق آل محمد(ص) شمس تابان است او

مؤمنین را مقتدا و پیشوا و رهبر اوست
رهنما سوی خدای حیّ سبحان است او

دستگیر مستمندان و فقیران باشد او
معدن جود و سخا و بذل و احسان است او

ملک دین آباد شد با کوشش و با سعی او
علت سرسبزی گلزار ایمان است او

گفته های او همه معنای قرآن کریم
در حقیقت گوهری مانند قرآن است او

رستگاران جهان مدیون قال الصّادقند
باعث خیر دو عالم بهر انسان است او

آمد و درس خداجویی به ما آموخت او
برترین آموزگار حق پرستان است او

 معنی تقوا و ایمان و یقین و باور اوست
شافع روز جزای اهل ایمان است او

صادق(ع) است و صاحب کوثر به روز رستخیز
روز محشر شاهد و قاضی و میزان است او

  • ۰۳ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۶:۳۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

پرسید امام کیست؟ گفتم با او
آن کس که مصون ز هر خطایی باشد
هرگز نزند گناهی از ایشان سر
اوصاف کمال او خدایی باشد

گفتم که امام علم لدنّی دارد
یعنی به علوم دَهر و دین آگاه است
از نور خدا خلقت او خورده رقم
بر ظلمت اهل این جهان چون ماه است

تعیین شود از سوی خداوند کریم
چون واسطه ی فیض الهی است امام
چون اوست نماینده حق روی زمین
از حق بگرفته اختیارات تمام 

او مایه ی فخر بشریت باشد 
در فضل و کمال برترین انسان اوست
او اسوه ی اخلاق و فضیلت باشد
یعنی که عمل کننده ی قرآن اوست

داده است خدا به او کرامات زیاد
او قدرت هر معجزه ای را دارد
چون ابرِ پر از رحمت و مهر و برکت
بر مزرعه ی قلوب ما می بارد

او حجت و برهان هدایت باشد
مصداق صراط مستقیم است امام
او مقصد خوشبختی و بهروزی ماست
پردیس و بهشت است و نعیم است امام

با امر خدا وصی پیغمبر(ص) اوست
دارای رسالتی خدایی است امام
خوانده است خدا ذبح عظیمش اورا
یعنی که به راه حق فدایی است امام

او عادل مطلق است در کل شئون
یعنی که نماد عدل و انصاف است او
او شافع امت است و او صاحب حوض
یعنی که چو آب و آینه صاف است او

تفسیر صحیح آیه های وحی است 
او حافظ دین و یاور اسلام است 
اسلام صحیح را دهد آموزش
او ریشه کن خرافه و اوهام است

او هادی قلب است و نفوس انسان
او سوی کمال می برد انسان را
لبریز کند قلب بشر را از نور
تزریق کند به جان ما ایمان را

او هست مصمم و شجاع و قاطع
او دشمن سرسخت ستمگر باشد
لبریز ز مهربانی و عاطفه است
دلسوز و امین مثل پیمبر(ص) باشد

او هست فقط مظهر اسماءالله
در او متجلی است اوصاف خدا
سرتا به قدم وجودشان لبریز است
از باور و ایمان و یقین و تقوا

هم حاکم امت است و هم مرجع دین
باید که همیشه سر به فرمانش بود
خوشبخت کسی که شیعه ی او باشد
مقداد شد و بوذر و سلمانش بود

در حال عبادت اند آنان شب و روز
زیرا که ائمه(ع) از همه عبدترند
هستند اولوالامر و امام بر حق
آنان که برای مؤمنین تاج سرند

  • ۰۱ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۴:۲۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

با رسم شکل و شیوه های ناب نقاشی
اثبات کردم مؤمنان هستند داداشی

فرقی ندارد ترک با کرد و عرب یا فارس
تبریزی و مهرانی و اهوازی و کاشی

قرآن برادر خوانده مؤمن های عالم را
فرقی ندارد که شما اهل کجا باشی

مؤمن فقط با اهل ایمان همنشین باشد
هرگز نگردد همنشین با هیچ اوباشی

نیک است در پندار و در گفتار و در کردار
نه شارلاتان است و نه در فکر کلّاشی

رزق حلال و‌ پاک معیار مسلمانی است
فرقی ندارد شاه هستی یا که کفّاشی

باشد کلامش دلنشین همچون نسیم صبح
 مؤمن نه تندی می کند نه سَبّ و فحّاشی

برهان و حجت رسم استدلال او هستند
کی سر زند از مؤمنین تندی و پرخاشی

در وقت شادی هم خدا ناظر به اعمال است
پس عیش مؤمن نیست از انواع عیاشی

او طبق شرع و عرف و قانون است اعمالش
هرگز نگردد مرتشی هرگز نشد راشی

گر شعر من دارای صدها عیب و ایراد است
شرمنده ام، هستم من آخر شاعری ناشی

  • ۲۸ فروردين ۰۴ ، ۱۸:۱۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

در ری بنا نهاده شده کربلای تو
ما زائریم زائر صحن و سرای تو

چون بر سر تو سایه ی آل محمد(ص) است
نوشیم ما ز ساغر آل عبای تو

تو سیدالکریمی و عطر گل حسن(ع)
پیچیده است عطر حسن(ع) در فضای تو

رفتی از این جهان و جهان داغدار توست
خاک غم است بر سر ما در عزای تو

مثل حسن(ع) تو نیز سخی هستی و کریم
ما ریزه خوار سفره ی جود و سخای تو

رفتی و ما ز داغ تو خون گریه می کنیم
اما همیشه در دل ما هست جای تو

تو سید الکریمی و سلطان قلبها
بیچاره ایم ما و غریب و گدای تو

با حال خسته زائر کوی تو گشته ایم
چشم امید ماست به لطف و عطای تو

  • ۲۴ فروردين ۰۴ ، ۱۹:۱۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

کاش از یوسف زهرا(س) خبری می آمد
کاش بر شام فراقش سحری می آمد

چشم ما گر که نبیند رخ او نابیناست
کاشکی روشنی چشم تری می آمد

همه ی عمر دعای فرجش ورد لب است
کاش بر ذکر لب ما اثری می آمد

جمعه ها ندبه ی ما ترک نشد در همه عمر
کاش بر ندبه شیعه ثمری می آمد

چشم ما هست به دستان سخاوتمندش
کاش ما را هم از ایشان نظری می آمد 

او به هر شهر و دیاری گذرش افتاده
کاشکی او سوی ما هم گذری می آمد

اوست تاج سر هر شیعه ی اثنی عشری
کاشکی بر سر ما تاج سری می آمد

ما همه منتظر امر ظهورش هستیم
کاش بر منتظِران منتظَری می آمد

روز ما بی رخ او تارتر از شب شده است
کاش این شام سیه را قمری می آمد

کام ما تلخ تر از زهر شد از درد فراق
کاشکی معدن شهد و شکری می آمد

همه ی عالم هستی شده لبریز ستم
کاشکی دادرس و دادگری می آمد

همسفر لازمه ی یک سفر رؤیایی است
کاشکی همسفر خوش سفری می آمد

او ندارد اگر از حضرت حقّ اذن ظهور
کاشکی لا اقل او مختصری می آمد

ترس داریم بمیریم و نبینیم او را 
کاش  بر بستر هر محتضری می آمد 

  • ۲۱ فروردين ۰۴ ، ۱۵:۵۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

وهابیت ای دشمن دین، دشمن قرآن
ای مرجع تقلید شما مظهر شیطان
عمریست شما عابد بت های قریشید
ویرانه شد از فکر شما کشور ایمان
++++
از خاک ولی باغ و گلستانی تو
فردوس برین، بهشت رضوانی تو
ای آرزوی شیعه ی اثنی عشری
ای ملک بقیع از چه ویرانی تو
++++
وهابیت ای قبیله ی شیطانی
ای خو و سرشتتان همه حیوانی
چون نام شما برده شود در جایی
در ذهن خطور می کند ویرانی
++++
وهابیت ای ننگ بشر هست شما
ابلیس مطیع امر دربست شما
در حیرتم از شیوه ی دین داریتان
ویرانه شده بقیع با دست شما
++++
وهابیت ای ز شرع و دین بیگانه
در قلب شما گرفته شیطان خانه
با پیروی محض ز شیطان رجیم
کردید بقیع را شما ویرانه

  • ۱۷ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۰۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

زینت باغ جهان ای گل زیبای عشق
دل شده با دیدنت غرق تمنای عشق

قبله ی حاجاتی و مسجد و محراب من
خال سیاه لبت مُهر مصلای عشق

محو جمال توام در همه دم ای نگار
چشم سیاهت شده حل معمای عشق

مجتهد شهرم و مفتی احکام دین
شرح کمالات تو منطق فتوای عشق

شکر که داده خدا دیده ی بینا مرا
شکر که عمرم شده طی به تماشای عشق

دل ندهم جز تو بر هیچ کس دیگری
چون که تویی علت اصل تولای عشق

شد قدم سبز تو روشنی چشم من
ای تو صفا بخش هر باغ شکوفای عشق

بی رخ تو عشق یک واژه ی بیهوده بود
عشق شد احیا ز تو، ای تو مسیحای عشق

از قدم تو شده هر دو جهان پر ز عشق
باغ و چمن کوه و دشت مِلک مُطلّای عشق

بعد خدا عاشق آل محمد(ص) شدم
برده دل از عاشقان یوسف زهرای عشق

  • ۱۵ فروردين ۰۴ ، ۰۷:۳۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

رمضان رفت و عید فطر آمد
ماه ذِکر و دعا خدا حافظ
ماه مهمانی خدای رحیم
ماه حمد و ثنا خدا حافظ

عید فطر آمده خدا را شکر
حیف شد؛ شد تمام ماه صیام
می کشم انتظار مدت ها 
تا نمایم به ماه روزه سلام

عید فطر است عید صبر و رضا
عید شکر خدای عالمیان
عید یک ماه بندگی کردن
عید شُکر تلاوت قرآن

رمضان ماه توبه و غفران
ماه سجاده و نیایش بود
ماه شب زنده داری و توبه
موسم طاعت و ستایش بود

رمضان فصل عشق بازی بود
عاشقی با خدای بی همتا
تا سحرگاه یا علی(ع) گفتن
بیعتی عاشقانه با مولا

حیف شد حیف ماه رحمت رفت
ماه احسان و بخشش و برکات
ماه غفران و ماه آمرزش
ماه توبه و ماه فوز و نجات

عید فطر است و عید پاداش است
مزد یک ماه بندگی کردن
همه دم زیر پرچم اسلام
شاد و مسرور زندگی کردن

رمضان فرصتی طلایی بود
ماه شب های قدر و ماه صیام
ماه جوشن کبیر و ماه مجیر
ماه دوری ز هر گناه و حرام

رفت ماه صیام و عید آمد
عید یک ماه روزه و امساک
عید یک ماه با خدا بودن
عید پرواز روح تا افلاک

عید فطر است و وقت شکر خدا
شکر لله و حمد یا الله
حیف شد رفت ماه استغفار
ماه بخشایش خطا و گناه

رمضان ماه رحمت و برکت
رمضان ماه صبر بود و صلات
می فرستم به شکر این نعمت
به محمد و آل او صلوات

  • ۱۰ فروردين ۰۴ ، ۲۳:۱۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

لب گشایم باز در مدح امیر مؤمنان(ع)
با زبان الکنم اوصاف او سازم بیان

خوبرویان جهان محو رخ زیبای او
می زند رخسار او طعنه به هر رنگین کمان

او به نص وحی آگاه است از علم الکتاب
بوده است او شاهد خلق همه هفت آسمان

کنده با یاری حق او درب خیبر را ز جا
او به اذن الله سازد خلق حتی کهکشان

مصطفی(ص) و مرتضی(ع) هستند با هم همنشین
در کنار نام حق شد نامشان جزو اذان

عشق او جاری است در رگهای ما از کودکی
مهرش از روز ازل در قلب ما دارد مکان

خلق کرد او را خدا از نور مخصوص خودش
هست قاصر وقت توصیف کمالاتش زبان

هست ذکر او عبادت طبق گفتار نبی(ص)
نام او اوراد تسبیح همه صاحب دلان 

اوست با اذن خدا حلال مشکل های ما
حل کند او مشکلات مرد و زن؛ پیر و جوان

در جوانمردی ندارد هیچ همتایی علی(ع)
اوست الگوی جوانمردی به هر عصر و زمان

بر سرم دارم اگر تاج تولای علی(ع)
هست در صحرای محشر بر سرِ ما سایبان

هر کسی شد شیعه ی او بُرد سود بی حساب
دشمن او دیده در دنیا و در عُقبا زیان

در تمام آزمون های خدا گشته قبول
از خدا بگرفته است او بیست در هر امتحان

راه حیدر(ع) هست مصداق صراط المستقیم
می رسد این راه بی شک تا خدای مهربان

نیست تا کوی سعادت هیچ راه دیگری
وعده در صحرای محشر این خط و این هم نشان

  • ۱۰ فروردين ۰۴ ، ۰۵:۳۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی