اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۹ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

نگاهم کن، ببین یابن الحسن(عج) احوال زارم را
ببین از درد دوری چشمهای اشکبارم را

ببین آقا ز درد دوریت بیخود شدم از خود
غم دوری تو برده ز کف صبر و قرارم را

به مانندم کسی از جام هجرانت ننوشیده
که من عمریست می نوشم غم هجران یارم را

اگر سر زد خطایی از من عذرم را پذیرا باش
ز هجران تو از کف داده ام چون اختیارم را

بدون روی تو دنیا برایم چون جهنم شد
ببین بی روی تو تاریک چون شب روزگارم را

شب و روزم چنان آمیخته شد با هم آقا جان
که گم کردم میان روز و شب، لیل و نهارم را

من آن آئینه ای هستم  که گردیدم غبار آلود
بیا و با نگاهی پاک کن گرد و غبارم را

ببین آقا ز درد هجر تو پیوسته می نالم
بیا آقا تسلی ده تو حال ناگوارم را

من آن صفرم که بی رویت پشیزی هم نمی ارزم
اگر باشی کنارم باز یابم اعتبارم را

بهارم بی گل رویت فقط رنگ خزان دارد
گل زهرا(س) بیا تا رنگ و رو بخشی بهارم را

اگر روزی رسیدی و نبودم من در این دنیا
ز گرد کفشهای خود بده زینت مزارم را

  • ۲۸ بهمن ۹۸ ، ۱۱:۲۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

سوره کوثر به دنیا آمده قران بخوان
حمد و اعطینا و نور و قدر و الرحمان بخوان

روز میلاد گل باغ ولایت فاطمه(س) است
وقت خواندن نغمه ها  را با لب خندان بخوان
---
سوره کوثر به دنیا آمده کوثر بخوان
نغمه ها را عاشقانه مثل پیغمبر(ص) بخوان

در مدیح حضرت صدیقه(س) می خوانی اگر
نغمه ها زیباست اما باز زیباتر بخوان
---
سوره کوثر به دنیا آمده زیبا بخوان
همنوا با ساکنان عالم بالا بخوان

نغمه ها وقتی که زهرایی است زیبا می شود
نغمه هایت را برای حضرت زهرا(س) بخوان
---
برترین بانوی عالم حضرت زهرا(س) سلام
کعبه می گردد به گرد تو به روز و شب مدام

شد مدینه از قدومت همچو فردوس برین
بوی جنت می رسد از خاک کویت بر مشام
---
زمینی هستی و از آسمان هم آسمانی تر
و رفتار تو از هر مهربانی، مهربانی تر

توهستی تا قیامت روشنی بخش ره شیعه
تو باشی جاودان از جاودان هم جاودانی تر

  • ۲۶ بهمن ۹۸ ، ۰۸:۴۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

فاطمه(س) ای پاره ی قلب رسول(ص)
هست تولای تو حج قبول

ام پدر سرور نسوان تویی
ترجمه ی کوثر قران تویی

ای شده از عطر تو خوشبو بهشت
با تو مدینه شده بانو بهشت

ای که تو بر شیعه چو تاج سری
از همه زن های جهان برتری

ای که تو محبوب دل حیدری
میوه ی قلب و دل پیغمبری

فاطمه (س) ای سرور اهل بهشت
جمله عقول از کرمت در شگفت

ای که تویی الگوی ایمان و صبر
شافعه ی شیعه تویی روز حشر

 معنی و مفهوم تولا تویی
لوء لوء و مرجانی و زهرا تویی

ای که تو محبوب خدا گشته ای
نور دل آل عبا گشته ای

آتش دوزخ شده منع از شما
خاک تو بر دیده ی ما توتیا

حوریه، مرضیه و زهرا تویی
وحی تویی، صورت و معنا تویی

ای که تویی قبله ی حاجات ما
نام تو تسبیح و مناجات ما

فاطمه چون قلب پیمبر(س) تویی
ام ابیهایی و دختر تویی

سرور نسوان جهان فاطمه(س)
حجت و برهان عیان فاطمه(س)

شادی قلب و دل پیغمبری
بر همه ی اهل جهان سروری

نام تو شد بهجت قلب رسول(ص)
فاطمه(س) و طاهره، زهرا، بتول

 خشم تو شد باعث خشم خدا
هست رضا حق به رضای شما

ای که تویی شرح کتاب خدا
ایمنی از خشم و عذاب خدا

فاطمه(س) ای منتخب کردگار
شیعه ی تو در دو جهان رستگار

ای که سراپا تویی احسان و جود
شافع شیعه تو به یوم الورود

روح و تن و قلب رسول مبین
حوریه هستی تو به روی زمین

ای که تویی مایه هر افتخار
شیعه به پای تو کند جان نثار

شیعه ی تو هست چه خوش سرنوشت
هست به دست تو کلید بهشت

فاطمه جان هر که تویی یاورش
در دو جهان تاج شرف بر سرش

نور خدا روشنی خانه ات
مرغ سعادت به روی شانه ات

ای که رسیدی تو به اوج کمال
شرح کمالات تو امری محال

  • ۲۴ بهمن ۹۸ ، ۰۸:۰۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

فاطمه(س) ای پاره ی قلب رسول(ص)
ای که هم معصومه هستی هم بتول

ام بابا سرور نسوان تویی
آیه آیه کوثر قران تویی

از شمیم تو شده خوشبو بهشت
گل تویی از تو شده گلبو بهشت

ای که تو بر شیعیان تاج سری
از همه زن های عالم برتری

ای تو محبوب ختام المرسلین(ص)
برده ای دل از امیر المومنین(ع)

فاطمه (س) ای سرور اهل بهشت
از کرامات تو عالم در شگفت

دختر پیغمبری یا فاطمه(س)
وارد جنت شوی قبل از همه

آیه ی تطهیر را معنا تویی
لوء لوء و مرجان تویی، زهرا تویی

ای که محبوب خدایی فاطمه(س)
محور آل عبایی فاطمه(س)

آتش دوزخ شده منع از شما
خاک پایت شیعیان را توتیا

حوریه، مرضیه و زهرا تویی
آیه های وحی را معنا تویی

ای که تو محبوب قلب حیدری
تو عزیز حضرت پیغمبری

فاطمه چون قلب پیغمبر(س) تویی
بر رسول الله(ص) چون مادر تویی

سرور نسوان امت فاطمه(س)
حجت و برهان امت فاطمه(س)

شادی قلب رسول اکرمی
تو به درد او شفا و مرهمی

نام تو شد بهجت قلب رسول(ص)
فاطمه(س) و طاهره، زهرا، بتول

ای که خشمت باعث خشم خداست
گر رضا باشی، خدا از ما رضاست

شرح و تفسیر کتاب حق تویی
ایمنی بخش از عذاب حق تویی

فاطمه(س) ای انتخاب کردگار
شیعیانت در دو عالم رستگار

ای که هستی تو همه احسان و جود
شافع هر شیعه در یوم الورود

روح و قلب و جان پیغمبر تویی
ترجمان سوره ی کوثر تویی

بر سر هر شیعه تاج افتخار
شیعیان هر یک برایت جان نثار

شیعیان هستند چه خوش سرنوشت
هست در دست تو مفتاح بهشت

هر که را زهراست یار و یاورش
در دو عالم تاج عزت بر سرش

روشن از نور خدا شد خانه ات
مرغ حق بنشسته روی شانه ات

فتح کردی قله ی فضل و کمال
شرح خوبی های تو امری محال

  • ۲۳ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۳۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

کجایی یوسف زهرا(س) ببینی کار ما زاری است
کجایی تا ببینی بی تو هر آئینه زنگاری است

صبوری های ما بی تو به پایان آمد آقاجان
ز هجران تو زخم قلب ها ی شیعیان کاری است

نفس ها در فراقت کندن جان است یا مهدی(عج)
که بی رویت نفسها جملگی از روی ناچاری است

تمام خنده ها تلخ و غم انگیز است  مهدی جان
که شادی های ما بی روی ماه تو عزاداری است

همه شب تا سحر از هجر رویت ندبه می خوانیم
که بی روی تو کار دیده و دل  کار دشواری است

اسیر دام آن زلف سیاهت شد دل و دیده
ببین آقا که سر تا پای ما رنج و گرفتاری است

تمام دردها درمان شود با یک نگاه تو
تماشا کن ببین تن های ما لبریز بیماری است

بیا آقا که بی تو زندگی سخت است و جان فرسا
که بی تو زندگی کردن فقط یک مرگ تکراری است

خدا لعنت کند آن را که باعث شد شوی غائب
که شرط منتظر از دشمنان دوست بیزاری است

  • ۱۶ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۵۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

در پشت در تا کوثر قران زمین خورد
پژمرده شد گل، گلشن و بستان زمین خورد

از ابر چشم آسمان خونابه می ریخت
خونابه ها باران شد و باران زمین خورد

ای وای من سیلی به روی مادری خورد
در بین کوچه از ستم پیمان زمین خورد

از ضرب در پهلوی مادر شد شکسته
در پشت در آن مادر بی جان زمین خورد

حیدر(ع) شنید این قصه را از پای افتاد
او دست غم می زد  به سر سلمان زمین خورد

وقتی علی(ع) را سوی مسجد می کشیدند
از غصه و غم عالم امکان زمین خورد

چون رو گرفت از شوی خود زهرای اطهر
 فضه ز داغ فاطمه(س)، گریان زمین خورد

از ماجرای کوچه شد تاریک دنیا
خورشید و ماه و اختر تابان زمین خورد

شد کوه ایمان پشت در مضروب آن روز
یعنی که آنجا کوهی از ایمان زمین خورد

زهرا(س) و حیدر(ع) معنی میزان و عدلند
با ضربه ای هم عدل و هم میزان زمین خورد

  • ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۰۸:۲۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

شد فاطمیه فاطمه(س) مهمانمان کرد
از داغ خود افسرده و نالانمان کرد

چون مرغ جان او پرید از آشیانه
داغ غم و هجران او ویرانمان کرد

چشمان ما از داغ او دریای غم شد
جوشید غم در سینه و طوفانمان کرد

در پشت در وقتی  که شد پهلو شکسته
ما را به بند غصه ها زندانمان کرد

سیلی به روی دخت پیغمبر(ع) که می خورد
درد و بلایش بی سر و سامانمان کرد

در پیش چشمان پسر وقتی زمین خورد
دریای غم را راهی چشمانمان کرد

وقتی که او رو می گرفت از شوهر خود
رفتار او با شوی خود حیرانمان کرد

شد این جهان از داغ زهراء بیت الاحزان
دلها پر از غم شد، غمش گریانمان کرد

  • ۰۶ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۲۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

در راه دوست تا که سر و جان نثار کرد
هر دیده را ز غصه و غم جویبار کرد

پرواز کرد و رفت به اوج فلک ولی
ما را به درد و رنج و غم خود دچار کرد

ایام ما به رنگ خزان شد الی الابد
تقویم را خزان غمش بی بهار کرد

دارم عجب چرا پس از او زنده ایم ما
پرواز کرد و خاک زمین را مزار کرد

افلاکیان هم از غم او گریه می کنند
جبریل را ز رفتن خود داغدار کرد

دیوار و در، تمام جهان را به غم نشاند
لرزید عرش حق، چه به او آن فشار کرد

زهرا(س) شهیده گشت از این ظلم اهرمن
دیو سیاه ظلم، ستم بی شمار کرد

مرغی پرید و عالم و آدم به غم نشست
تاریخ را برای ابد شام تار کرد

مخفی است قبر او و نجستیم از او نشان
ما را هوای مدفن او بیقرار کرد

دست عزا زند ز غمش عالَمی به سر
هر شیعه را مصیبت او سوگوار کرد

  • ۰۵ بهمن ۹۸ ، ۱۱:۱۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

سوره ی کوثر قران کریم
دختر پیغمبر(ص)
بود در بستر بیماری و بد احوالی
آخر زندگی زهرا(س) بود
گفت: با شیر عرب حیدر کرار (ع) چنین
یا علی(ع)
آنچه نگفتم به تو
گویم امروز
تا که آسوده و آرام روم از دنیا
گفت: حیدر (ع) که
بفرما سخنت را زهرا(س)
و چنین گفت:گل سر سبد باغ ولایت به علی (ع)
لشکر کفر و نفاق
سمت این خانه چو آورد هجوم
پشت در رفتم و دستانم را
چو ستونی کردم  
تا عدو وارد خانه نشود
یا علی(ع)
قدرت بازوی من آنقدر نبود
تا که من مانع آن لشکر دجاله شوم
شعله ور بود در چوبی خانه آن روز
خواستم تا که نبیند کسی صورت من
پشت در رفتم و گردید پناهم آنجا
یا علی(ع)
پیرهنم شعله گرفت
بین دیوار و  در و شعله ی آتش بودم
نفسم بند آمد
و در آن حال صدایت کردم
یا علی...
یا علی...
یا علی...
و عدو نام تو را چون که شنید
از سر بغض و عناد
آن در سوخته را
داد فشار
پهلوی من بشکست
میخ در سینه ی من را آزرد
محسنم  را کشتند
بعد هم
سیلی محکم دجاله ی مشهور عرب
صورتم را آزرد
آن سوی صورت من خورد به دیوار
و محکم به زمین افتادم
چادرم خاکی شد
چون که آن لشکر سیصد نفره
می دویدند به سوی خانه
غیر ممکن شده بود آن که ز جا بر خیزم
شعله می زد به سر و صورت من
آتش و دود
هرم آتش
به خدا
صورت نیلی من را سوزاند

  • ۰۲ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۲۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی