اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۱ مطلب در مرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

کیستم؟ سجاد فرزند حسین(ع)
بر رسول الله(ص) هستم نور عین

هستم از نسل علی(ع) و فاطمه(س)
کربلا بودم به روز واقعه

داغ هفتاد و دو تن را دیده ام
زیر شلاق ستم رنجیده ام

آتشی در خیمه ها افروختند
در میان خیمه، جانم سوختند

ظلمها دیدم به راه شام غم
در غل و زنجیر و در بند ستم

ظلم شد بر من بسی از حد فزون
خانه ی قلبم شده لبریز خون

صد گره بر بندهای غم زدند
در میان کوچه ها سنگم زدند

دم به دم زنجیرها محکم شدند
سنگ ها بر زخم تن مرهم شدند

روی نی هفتاد دو گلدسته بود
دست های عمه ی من بسته بود

زیر بار غصه، تا شد قامتم
با قد خم شد نماز و طاعتم

کعب نی آزرد ما را بارها
پایمان آزرده شد از خارها

مادر من تازیانه خورده است
عمه را زخم زبان آزرده است

ضربِ در پهلوی زهرا(س) را شکست
داغ زهرا(س) قلب مولا را شکست

عمه ام با چوب محمل سر شکست
در غم ما قلب پیغمبر(ص) شکست

بر سر نی راس بابا دیده ام
در غمش از دیده خون باریده ام

داغ عمو و برادر دیده ام
در تمام عمر خود نالیده ام

راهی بزم شرابم کرده اند
پیر در عهد شبابم کرده اند

با سر بابا شدم من همسفر
زیر بار غم مرا خم شد کمر

مثل مادر قامت من شد کمان
غصه ها و رنج ها در دل نهان

مثل زهرا(س) خورده ام من هم کتک
برده ام من ارث از او الا فدک

شد رقیه(س) خواهرم بر غم اسیر
چشم او خون بود و لبهایش کویر

 بودم آنجا زار و بیمار و علیل
چشمم از داغ رقیه(س) رود نیل

لانه کرده در دلم رنج و الم
گشته نام من قرین با درد و غم

کودکان از ناقه افتادند هی
غصه روی غصه بنهادند هی

بسته ام ای شیعیان بار سفر
می روم اکنون به دیدار پدر

زخم شمشیر از عدو دارد به تن
جسم او شد دفن بی غسل و کفن

آمده بابا به استقبال من
کاش می بردم برای او کفن
 

  • ۲۹ مرداد ۰۰ ، ۰۷:۳۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

عاشورا عاشورا
روز گذشتن از جان
روز حیات قرآن 
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز عزا و ماتم
اندوه و حسرت و غم 
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز دست از جان شستن
روز به خون نشستن
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز  نبرد و شمشیر
اطفال و بند و زنجیر
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز شهادت و خون
زینب(س) غمین و محزون
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز سر بریده
جسم به خون طپیده
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز  سبوی نیزه
سرها به روی نیزه
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز سوز و گداز است
با عشق حق نماز است
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز چو گل شکفتن
در خون خویش خفتن
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز خشکیدن لب
از درد تشنگی تب 
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز لبهای عطشان
اطفال دیده گریان
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز گلهای پرپر
روز اجساد بی سر
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز مریض تب دار
در بند غم گرفتار
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز علی اصغر(ع)
در خون فتاده اکبر(ع)
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز گذشت و ایثار
بی دست و سر علمدار
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز اجساد عریان
در آفتاب سوزان 
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
 روز اسارت و درد
زن ها به بند نامرد
روز حسین(ع) است

عاشورا عاشورا
روز رخسار نیلی
اطفال خورده سیلی
روز حسین(ع) است


 

  • ۲۷ مرداد ۰۰ ، ۰۵:۵۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی


1

گر نیست در خیام حرم آب غم مخور
چشمان ماست در غم تو چشمه های خون
2
با کام تشنه کشته شدی در کنار شط
چشمان ما ز داغ تو شط العظیم شد
3
ای که در اوج عطش جنگ نمایان کردی
جان فدای لب خشکیده ی تو یا مولا
4
اول ته گودال و سپس بر سر نیزه
طی کزد سر تو چه نشیب و چه فرازی
5
چون شد هدف تیر سه شعبه گلوی تو
خندیدی و غرق غم و اندوه شدم من
6
پاشید ز هم گر چه سرت زیر سم اسب
اما به روی نیزه چه صبر و چه  قراری!
7
تو کشته شدی تا که ولایت شود احیا
ای واسطه ی فیض خدا آجرک الله
8
آن مرد ادب آب ننوشید ز دریا
ای منبع احسان و وفا دست مریزاد
9
از روی نیزه نغمه ی قرآن رسد به گوش
در پای نیزه می رود از هوش خواهری
10
دیشب بدون روی تو تاریک بود شهر
خاکستری شده است چرا روی ماه تو
11
در زیر تیغ و نیزه و شمشیر مانده ای
شن های داغ و سوزش گرما دگر چرا؟
12
اشکی به قدر چشمه ی زمزم بیاورید
تا روضه ی رقیه بخوانم برایتان
13
اشکی به قدر شط فرات آورید اگر
خواهید تا که روضه ی سقا بیان کنم
14
با لب تشنه شدی چون که ز دریا بیرون
همه ی اهل سما مات وفای تو شدند

 

  • ۲۷ مرداد ۰۰ ، ۰۵:۴۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

به میدان روان شد علمدار عشق
که دل را سپارد به دلدار عشق
گل سرخ زیبای گلزار عشق
یل حیدر(ع) استاد و معمار عشق
کند بذل جان وقت ایثار عشق

ابوالفضل العباس(ع) یل بوتراب
شده قلبش از بهر طفلان کباب
روان سوی دریا شده با شتاب
پر است از امید و پر از اضطراب
که آیا به خیمه برد مشک آب

ابوالفضل(ع) که چون حیدر(ع) ثانی است
نگهبان آیات قرآنی است
دو چشمانش از غصه بارانی است
دلش مثل دریای طوفانی است
علی وار گرم رجز خوانی است

ابوالفضل (ع)که سرتا به پا باور است
حرم را نگهبان و آب آور است
برای یتیمان دو چشمش تر است
دمادم به فکر علی اصغر(ع) است
به کشتی دریای خون لنگر است

یل حیدر (ع) و پور ام البنین(س)
پر است از وفا و امید و یقین
دو چشمان او مقصد تیر کین
دو دستش جدا گشته آن مه جبین
بیفتاده بر خاک از صدر زین

ابوالفضل(ع) که باشد یل مرتضی(ع)
مدال شجاعت گرفت از خدا
شده قهرمان صف کربلا
به خون کرده در کربلا او شنا
سرش از بغل رفته بر نیزه ها

ندارد شبیه آن دلیر رشید
به راه خداوند گشته شهید
نماد وفا بود و عشق و امید
ز باغ شهادت دوصد خوشه چید
کسی در شجاعت شبیهش ندید

سرش روی نی همچو قرص قمر
به همراه این کاروان در سفر
شده زینب (س) از داغ او خون جگر
تن او به صحراست بی دست و سر
یتیمان تشنه همه دیده تر

 

  • ۲۵ مرداد ۰۰ ، ۰۶:۰۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ای ساربان آهسته ران آرام جان جا مانده است
جسم عزیز فاطمه(س) در بیابان جا مانده است

ای ساربان آهسته ران در زیر پای اسب ها
اوراق پاره پاره ی اصل قرآن جا مانده است

جسم حسین(ع) از سر جدا افتاده بر روی زمین
یعنی که جان زینب(س) از این کاروان جا مانده است

راس حسین بر نیزه و جسمش روی شن های داغ
ای ساربان آهسته ران جان جهان جا مانده است

شد از بغل بر نیزه ای راس ابوالفضل(ع) رشید
در کربلا اما تن این قهرمان جا مانده است

کوچکترین سر روی نی راس علی اصغر(ع) است
در کربلا اما تن این جان جان جا مانده است

اکبر(ع) سرش بر روی نی، شد همسفر با کاروان
جسم به خون غلتیده ی رعنا جوان جا مانده است

راس حسین(ع) بر روی نی قرآن تلاوت می کند
وقت نماز است ای خدا اما اذان جا مانده است

آمد به بالین حسین(ع) ام ابیها فاطمه(س)
اما کنار قتلگه آن قد کمان جا مانده است

یک چشم شیعه گشته اشک ، چشم دگر گردیده خون
ای وای من در کربلا اشک روان جا مانده است

در مجلس بزم یزید آزرده شد لبهای یار
بر روی لبهای حسین(ع) از خیزران جا مانده است

شد کاروان غصه ها راهی سوی شام بلا
تا روز رستاخیز هم آه و فغان جا مانده است

 

  • ۲۳ مرداد ۰۰ ، ۰۷:۲۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

چشمه چشمه می جوشد اشک مادرت مولا
در عزای تو سوزد قلب خواهرت مولا

بسکه بر تنت خورده تیر و نیزه و شمشیر
چشمه چشمه می جوشد خون اطهرت مولا

از خون عزیزانت شد زمین ز خون رنگین 
پاشیده در این صحرا خون لشکرت مولا

پاره پاره گردیده حلقوم علی اصغر(ع)
تا به آسمان پاشید خون اصغرت مولا

یک طرف علمدارت نقش بر زمین گشته
یک طرف به روی خاک نعش اکبرت مولا

چون سر تو را آقا تشنه لب جدا کردند
ناله می کند دریا بهر حنجرت مولا

روی خاک افتاده نعش لاله گون تو
شیهه می کشد اسبی روی پیکرت مولا

می رسد به گوش آقا نغمه ی حجاز تو
گشته قاری قرآن روی نی سرت مولا

حج نا تمام تو حج اکمل است آقا
رمز و راز ها دارد حج آخرت مولا

چون که با لب تشنه شد برون ز شط سقا
گشته عالمی حیران از برادرت مولا

راس تو به روی نی شد روانه سوی شام
پای نیزه خون می ریخت چشم دخترت مولا

ای تو الگوی ایمان، ای تو اسوه ی تقوا
جان فدا نمودی در راه باورت مولا

تو ستون اسلامی، بی تو دین فرو ریزد
تا ابد بمان محکم پشت سنگرت مولا

 

  • ۲۰ مرداد ۰۰ ، ۰۷:۴۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بی سر و سامان حسینیم ما 
دست به دامان حسینیم ما

شد دل ما بسته به زلف حسین(ع)
عاشق و ویران حسینیم ما

تربت او برده دل و جان ما
شمع شبستان حسینیم ما

هستی ما باد فدای حسین(ع)
بر سر پیمان حسینیم ما

آمده تیری به مصاف تنش
محو دو چشمان حسینیم ما

مانده تن او روی شن های داغ
زار و پریشان حسینیم ما

در دم آخر کسی آبش نداد
تشنه و عطشان حسینیم ما

قاری قرآن شده بالای نی
شیعه ی قرآن حسینیم ما

ورد لب ماست فقط یاحسین(ع)
بلبل بستان حسینیم ما

نوحه گر و سینه زنان از غم
پیکر عریان حسینیم ما

در ره دین داده همه هست خویش
واله و حیران حسینیم ما

تا به صف حشر بریزیم اشک
یکسره گریان حسینیم ما

 

  • ۱۸ مرداد ۰۰ ، ۰۷:۳۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

رسول الله(ص) آورده است با خود کل قرآن را
تمام اهل بیت(ع) خویش یعنی نور چشمان را

تمام لشکر حق، «پنج تن» عازم به میدانند
صفا بخشیده اند این پنج تن پهنای میدان را

سپاه کشور اسلام و سربازان راه دین
لباس رزمشان بر تن، تماشا کن دلیران را

علمدارش علی(ع)، فرمانده لشکر رسول الله(ص)
خدا هم حامی است آن لشکر و آن تیپ و گردان را

حسین(ع) است و حسن(ع) با مادر خود حضرت زهرا(س)
که سربازان اسلام و ستون هستند ایمان را

به میدان آمدند این پنج نور لشکر اسلام
که هر یک بود صد لشکر، خدای حیِّ سبحان را

محمد(ص) با خودش آورده محبوب دل خود را
همان آل عبا(ع)، یعنی که انواری درخشان را

به میدان شد روانه لشکری از پای تا سر نور
هراس افکنده در دلها مسیحی های نجران را

به یک اخمش امیر المؤمنین شیر خدا حیدر(ع)
ز هم پاشید از اصحاب شیطان جمله ارکان را

به نص آیه قرآن شده حزب خدا پیروز
در این عرصه تماشا کن شکست حزب شیطان را

خدا را شکر پیروزی نصیب اهل ایمان شد
خدا یک بار دیگر کرد یاری حق پرستان را

مسلمانان عالم سخت محتاج مدد هستند
به حق پنج تن یارب مدد فرما مسلمان را

  • ۱۲ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۴۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

این خطاب آمد ز رب العالمین

ای رسول صادق القول و امین

آنچه را از آسمان آمد فرو
در غدیر خم تو با مردم بگو

گر در این ابلاغ کوتاهی کنی
عالمی را غرق گمراهی کنی

طبق فرمان خدای بی نیاز
خطبه ای را خواند با سوز و گداز

گفت: پیغمبر(ص) الا ای مسلمین
آیه ای آورده جبریل امین

هست ابلاغ رسالت شرح آن
با شما بگذارم آن را در میان

اهل عالم این علی(ع) بر من اخیّ است
من نبی اللهم او من را وصیّ است

این علی(ع) باشد امیرالمؤمنین
هم وزیرم باشد و هم جانشین

اوست چون هارون به موسای نبیّ
من نبی ام، جانشین من علی(ع) 

بر اساس نص قرآن کریم
امر فرموده خداوند رحیم

تا بگویم جانشین من علی(ع) است
بر تمام اهل عالم او ولیّ است

او که می خواهد بپردازد زکات
بذل انگشتر کند وقت صلات 

در تمام عصرها در هر دیار
او به مردم هست صاحب اختیار

او اولی الامر است است بر اهل جهان
واجب است از او اطاعت هر زمان

هر که نا فرمانی از  حیدر(ع) کند
دشمنی با شخص پیغمبر کند

آن که در تحت لوای مرتضاست
در حقیقت تابع امر خداست

هر چه من علم از خدا آموختم
علم خود بر مرتضی(ع) آموختم 

اولین مؤمن به الله و رسول(ع)
این علی(ع) بوده است و همتایش بتول(س)

در ره حق او فداکاری کند
این علی(ع) از حق طرفداری کند

او امام است و ولیّ مؤمنین
مقتدا و پیشوای متقین

این علی (ع) باشد امام ممتحن
بعد من افضل تر از هر مرد و زن

دشمنان او یکایک کافرند
مورد لعن خدای داورند

آگه از اسرار این قرآن علی(ع) است
عادل است و معنی میزان علی(ع) است

این محمد(ص) هر که را پیغمبر است
این علی(ع) او را امام و رهبر است

چون امام ما چنین ممتاز شد
یا علی(ع) گفتیم و عشق آغاز شد

 

  • ۰۵ مرداد ۰۰ ، ۰۶:۵۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

از مرد و زن، تمام صغیر و کبیرها

چشم جهانیان به ید بی نظیرها

از بهر ثبت واقعه جمله قلم به دست
آماده اند عده ای از سر دبیرها

جمعند زائران خانه ی الله دور هم
از کودک و جوان و میانسال و پیرها

اینجا محل واقعه یعنی غدیر خم
شد تاج افتخار تمام غدیرها

با امر حق امیر امیران شود علی(ع)
یعنی علی(ع) است مایه ی فخر امیرها

منصوب شد علی(ع) به وزیری مصطفی(ص)
تا خادمش شوند تمام وزیرها

او شد ولیّ که یاور درماندگان شود
یاری کند یتیم و اسیر و فقیرها

در سایه ی حکومت او می شود عزیز
هرجا که هست خوار و ضعیف و حقیرها

تبریک گوی او همه ی اهل عالمند
کردند با علی(ع) همه بیعت، کثیرها

از نای او نوای اناالحق رسد به گوش
تسلیم امر او همه ی خوش ضمیرها

آید به گوش نغمه ی شادی از آسمان
هستند همنوای ملائک نفیرها

اهریمنان اگر بگذارند می شود 
سرسبز با دو دست شریفش کویرها

تبریک، شیعه عید ولایت رسیده است
مولای ما علی(ع) است به یمن غدیر ها

 

  • ۰۴ مرداد ۰۰ ، ۲۱:۱۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی