اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

ای خدا عبد بی پناهم من
غرق عصیان و روسیاهم من
یا کریم العفو یا کریم العفو

گر بدم آقا گر بدم مولا
من به درگاهت آمدم مولا
یا کریم العفو یا کریم العفو

گر خطا کردم من پشیمانم
ای خدا بنگر چشم گریانم
یا کریم العفو یا کریم العفو

پای تا سر عبدی گنهکارم
کوله باری پر از خطا دارم
یا کریم العفو یا کریم العفو

من که در بند غم گرفتارم 
سوی تو دست التجا دارم
یا کریم العفو یا کریم العفو

بنده ی غرق جرم و عصیانم
یارب از جرم خود پشیمانم
یا کریم العفو یا کریم العفو

شکر یارب من حیدری هستم
از عدوی حیدر(ع) بری هستم
یا کریم العفو یا کریم العفو

ای خدا جان حیدر(ع) و زهرا(س)
تو ببخشا جرم و گناهم را
یا کریم العفو یا کریم العفو

من که در دل حب علی(ع)دارم
کی سزاوار شعله ی نارم
یا کریم العفو یا کریم العفو

ما همه عبدیم و تو مولایی
دارم از تو یارب تمنایی
یا کریم العفو یا کریم العفو

ای خدا ای حلال مشکلها
ای خدا تعجیل در فرج فرما
یا کریم العفو یا کریم العفو

  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۲۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بنال ای نی که دلها غصه داره
بنال ای نی که دیده اشکباره
سر قران ناطق گشته منشق
دو چشم آسمون خون دوباره
2
بنال ای نی کبوترها غمینند
کنار چاه غصه می نشینند
زمینی ها عزادارند امشب
ملائک هم عزادار زمینند
3
به سینه غصه جانکاه است امشب
لباس غم تن ماه است امشب
شده محراب از خون علی(ع) سرخ
که غم ها در دل چاه است امشب
4
بنال ای نی که غم در سینه دارم
به درد و غصه و ماتم دچارم
امیرالمومنین(ع) در خاک افتاد
سیه شد بعد حیدر(ع) روزگارم
5
بنال ای نی که غم پایان ندارد
که درد شیعیان درمان ندارد
علی(ع)در خاک شد ای وای ای وای
دگر اسلام ما قران ندارد
6
بنال ای نی که دل شد خانه ی غم
همه عالم شده ویرانه ی غم
من از عشق علی(ع)سر مستم اما
ز داغش بر لبم پیمانه ی غم
7
بنال ای نی که وقت آه و زاری است
شب نالیدن و دل بی قراری است
بریزد خون سر از فرق حیدر(ع)
بنال ای نی که خون از دیده جاری است
8
بنال ای نی که هنگام عزا شد
سر حیدر(ع)ز ضرب کین دوتا شد
بریز ای خون دل از چشمه ی چشم 
که از این غم قد اسلام تا شد
9
چرا رخت تن عالم سیاه است
چرا غم در دل آن حلقه چاه است
نیامد چون علی(ع)دیگر سر چاه
دو چشم چاه هم مانده به راه است
10
ریاکاران پست و بی بصیرت
چه آوردند بر روز حقیقت
امیرالمومنین(ع)را سرشکستند
قد اسلام خم شد زین مصیبت
11
بنال ای نی که شد هنگام زاری
بنال ای نی ولی گر نای داری
بنال ای نی علی(ع)رخت از جهان بست
تو هم چون ما غمین و داغ داری
12
من آن مستم که بشکسته سبویم
شب است و با خدا در گفتگویم
چو شمعی از غم حیدر(ع)بسوزم
که اشک دیده شد آب وضویم

  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۲۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

گل زیبای حسن رایحه اش روح افزاست
پرورش یافته ی دست علی(ع) و زهراست

گلی از باغ بهشت است و ندارد همتا
به تماشا بنشینید که این گل زیباست

گل زهرا(س) رمضان را چه صفا بخشیده است
با گل فاطمه(س) این ماه بهار دلهاست

عطر جانبخش حسن(ع) در همه جا پیچیده است
که معطر همه ی دامن و دشت و صحراست

محو دیدار حسن(ع) یوسف مصری شده است
یوسف حیدر(ع) و زهرا(س) چقدر خوش سیماست

نه فقط با قدمش کرده زمین را گلشن
گل زهرا(س) و علی(ع) زینت عرش اعلاست

سروها هم سر تعظیم فرود آوردند
گل گلزار علی(ع) بسکه سهی و رعناست

ما گدائیم و در خانه ی او صف بستیم
او کریم است و نوازشگر محروم و گداست

علی(ع) و فاطمه(س) هستند چو دریا و حسن(ع)
گوهر و در گران مایه ای از این دریاست

گل بی خار که گویند گل فاطمه(س) است
صاحب حوض رسول(ص) است و شفیع فرداست

  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۲۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

چند شنبه برو که منتظرم
چشم در راه جمعه ای دگرم

شنبه تا پنج شنبه دلگیرم
از غم هجر یار خونجگرم

زیر بار غم جدایی یار
خم شده سالهاست این کمرم

داده وعده که جمعه می آید
جمعه ها را یکی یکی شمرم

شب ظلمانی فراق برو
طالب صبح روشن و سحرم

تا دم مرگ هم صدایش زد
بود در انتظار او پدرم

نکند من هم از جهان بروم
و نبینم جمال آن قمرم

زندگانی بدون او مرگ است
در فراقش به حال محتضرم

یوسف فاطمه(س) ز راه رسید
چشم در راه درج این خبرم

به گمانم که او نرفته سفر
حاضر است او؛  منم که در سفرم

این منم که به سوی او هرگز
ره نپیمودم و نشد گذرم

 برسان تو به او سلام مرا 
بعدها در غیاب من پسرم

  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

جان به قربان تو ای دلبر رویایی من
یاد تو صبح و مسا مونس تنهایی من

قبله گاه منی و بی تو ندارم خور و خواب
دین و دنیای منی یار تماشایی من

بی تو امروز گرفتار جهنم شده ام
وعده ی حق تویی و جنت فردایی من

طاقتم طاق شده از غم هجران رخت
رفته از کف دگر آن صبر و شکیبایی من

طعنه بشنیده ام از دشمن و از دوست مدام
دم زدن از تو شده باعث رسوایی من

دانه ای بودم و با عشق تو دردانه شدم
عشق تو شد سبب رشد و شکوفایی من

دم گرم تو مرا داده حیات ابدی
ای مرا روح و روان روح مسیحایی من

یوسف فاطمه(س) هستی و گل باغ بهشت
خوبتر از همه ای ای گل زهرایی من

  • ۰۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۲۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی