اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

به زهرای اطهر سلام خدا

به ایشان سلام همه اولیاء

که او هست صدیقه و طاهره
بتول است و معصومه و کامله

که او مادر دوستان خداست
و او مادر جمله ی اولیاست

که او برتر است از همه بانوان
نباشد زنی مثل او در جهان

ولی ظلم بی حد به او شد روا
شده منع از حق خود او چرا؟

بگیر از ستمگر به حق رسول(ص)
همان حق که گردیده غصب از بتول(س)

خدایا بگیر انتقام از عدو
که بشکسته از ظلم پهلوی او

که خونخواه اولاد زهرا(س) توئی
که ریشه کن ظلم اعدا توئی

بتول است و او دخت پیغمبر(ص) است
و او بر امامان ما مادر است

مقامش هم از انبیاء برتر است
به مولا علی(ع)، فاطمه(س) همسر است

به زهرا(س) و بر مادر او سلام
که هستند شایسته ی احترام

  • ۱۱ دی ۰۲ ، ۰۹:۱۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

سلام خدا بر تو یا فاطمه(س)

که عرش خدا را تویی قائمه

تو محبوبه ی قلب پیغمبری
به زن های هر دو جهان سروری

تویی مادر دوستان خدا
تویی مایه ی عزت انبیاء

تویی تاج فخر همه اولیاء
تویی دختر و مادر مصطفی(ص)

تویی پاکدامن تو هستی بتول
تویی انتخاب خدای رسول(ص)

تویی علت خلق هفت آسمان
تویی افتخار همه بانوان

تویی مادر پیشوایان دین
تویی حجت کردگار مبین

به آیات وحی خدا کوثری
تو همتای مولای ما حیدری

به ما شیعیانی تو مانند جان
جگر گوشه ی ختم پیغمبران

تویی تالی و همسر مرتضی(ع)
تو صاحب لِوایی به روز جزا

مقام تو بالاتر از عرشیان
گرامی تویی بین افلاکیان

تو و مادرت را هزاران درود
که هستی تو برتر ز کلّ وجود

درود خدا بر تو بانوی دین
که هستی چراغ ره مؤمنین

تویی مادر اهل بیت رسول(ص)
تویی پارسا و تو هستی بتول

شده فرش راهت پَرِ جبرئیل
فدای تو جان و سر جبرئیل

تویی شرح آیات وحی خدا
تویی قبله گاه همه انبیاء

به پایت بریزند گل عرشیان
به قربان تو جان ما فرشیان

تو راضیه هستی و زهرا تویی 
همه زینت عرش اعلی تویی 

تویی حرّه و مرضیه، راکعه
تو تفسیر انسانی و واقعه

تو عذرایی و فخر نسوان تویی
یکی از دو دریای رحمان تویی

سعیده تویی و شهیده تویی
به ما شیعیان نور دیده تویی

تو محبوبه ای و کریمه تویی
تو علامه ای و علیمه تویی

تو در اوج فضلی و در اعتدال
وجود تو لبریز عزّ و کمال

شد از مقدمت قلب هر شیعه شاد
همه هستی ما فدای تو باد

  • ۱۰ دی ۰۲ ، ۰۹:۱۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

امشب همه جا محفل شادی است که بر پاست

امشب شب  یلداست
خوش باش بساط طرب و عیش مهیاست
امشب شب یلداست

یاران بشتابید شب عیش و سرور است
هنگامه ی شور است

لبخند بزن خنده و شادی تو زیباست
امشب شب یلداست

برخیز شب غصه و اندوه سر آمد
وقت سحر آمد

شادی پس از این ساکن دل هاست
امشب شب یلداست

شادند در این جشن همه ملت ایران
این کشور شیران

خنده روی لبهای همه مردم دنیاست
امشب شب یلداست

در را به روی غصه و اندوه ببندید
تا صبح بخندید

خیزید و برقصید، نه هنگام تماشاست
امشب شب یلداست

امشب شب سیب و شب کیوی و انار است
غم ها به کنار است 

خنده روی لب های زن و مرد شکوفاست
امشب شب یلداست

ما خربزه داریم و عرب رگّی و بطّیخ
جوجه شده بر سیخ

آغاز زمستان و شب اول سرماست
امشب شب یلداست

امشب شب دور همی و خوشگذرانی است
جشنی همگانی است

شادی و نشاط و طرب و عیش هویداست
امشب شب یلداست

ای ملت ایران بخندید و بخندید و بخندید 
با غصه بجنگید

از خنده ی ما غصه و غم در دل اعداست 
امشب شب یلداست

شادی و نشاطند دو آموزه ی دینی
پس از چه غمینی

خیزید و برقصید و بخندیدکه فتواست
امشب شب یلداست

  • ۲۸ آذر ۰۲ ، ۰۷:۰۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بین کوچه مقابل چشمم

اتفاقی عجیب خورد رقم

خورد سیلی به صورت مادر
شد وجودم پر از مصیبت و غم

صورت مادرم که نیلی شد 
خاک غم بر سرم نشست آن روز

همه ی تار و پود زندگی ام 
از غم او ز هم گسست آن روز

پدرم چون که قصه را فهمید 
شد سراسیمه راهی خانه

پدرم گرد شمع مادر من
چرخ می زد شبیه پروانه

چند نامرد بی خبر ز خدا
سوی خانه هجوم آوردند

بهر بیعت گرفتن زوری
پدرم را به زور می بردند

بارها گفته بود پیغمبر(ص)
که مودت کنید با زهرا(س)

خیر دنیا و آخرت باشد
در محبت به عترت طه

پشت در بود مادرم آن روز
که در خانه شعله ور گردید

مادرم در حمایت از حیدر(ع)
پیش عصیانگران سپرگردید

با هجوم چهل نفر کافر
در خانه گسسته شد آن روز

پهلوی مادرم ز ضربه ی در
مثل شیشه شکسته شد آن روز

پهلوی مادرم که شد مجروح
بار شیشه به دوش مادر بود

کشته شد از فشار در محسن(ع)
سخت ما را غم برادر بود

مادرم زیر دست و پا افتاد
بازویش زیر دست و پا بشکست

دست مادر ز کار چون افتاد
شد وبال تنش دگر آن دست

تا که از جا بلند شد مادر
ضرب سیلی نصیب رویش شد

زد عدو با غلاف شمشیرش
جای ضربه به رنگ مویش شد

مدتی هست مادرم زهرا(س)
مانده در رختخواب بیماری

خواهر دل غمین و محزونم
کند از مادرم پرستاری

مادرم دست بر کمر امروز
خانه را می زند خودش جارو

شکر یارب که حال او خوب است
کرده بر درد او اثر دارو

مدتی هست مادرم زهرا(س)
شده دلتنگ حضرت بابا

برو بر مأذنه بلالِ رسول(ص)
بار دیگر اذان بگو حالا

الله اکبر الله اکبر
الله اکبر الله اکبر

اشهد ان لا اله الا الله
اشهد ان لا اله الا الله

اشهد ان محمد رسول الله
اشهد ان محمد رسول الله

رفت از هوش مادرم، کافیست
ای مؤذن اذان مگو دیگر

این اذان شد اذان آخر او
وای بر من شدیم بی مادر

پدرم وقت غسل مادر من
خورد دستش به بازوی مادر

پدرم هم ز هوش رفت ای وای
قامتم خم شد و شکست کمر

پدرم گفت: با رسول خدا(ص)
پس بگیر این امانت خود را

می شود همنشین تو زهرا(س)
من و درد و مصیبت و غم ها.‌..

  • ۱۹ آذر ۰۲ ، ۲۱:۱۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

کیستم من؟ دختر پیغمبر(ص) و امّ ابیهایم

کیستم من؟ کفو حیدر(ع) همسر و همراه مولایم

زهره و زهرا منم، من قره العین رسولم
من نگین خاتم پیغمبران و فخر بابایم 

تک تک آیات قرآن را منم معنا و مفهوم
کیستم؟ متن مفاتیح الجنان، شرح دعاهایم

کیستم من؟ بهترین الگوی تقوی و عفافم
کوثر قرآن منم، من برترین بانوی دنیایم

معجز موسی ابن عمرانم ید بیضا منم من
وقت اثبات نبوّت من عصای دست موسایم

می دمید عیسی دمی تا مردگان را زنده می کرد
معجز عیسی منم، من آن دم گرم مسیحایم

حاصل پیوند دو دریاست اگر لؤلؤ وَ مرجان
بی گمان ای اهل عالم من یکی از آن دو دریایم

من به اذن حق مددکارم به هر امداد خواهی
من به هر دردی که درمانی ندارد هم مداوایم

کیستم من؟ مطلع الفجرم، کی ام من؟لیله القدر
آیه ی تطهیر را تفسیرم و تکویر و اعلایم

کیستم من؟ آن که هم‌ّ و غمّ او اسلام و دین است
پاسدار دینم و حامی قرآن و توّلایم

کیستم؟ شرح حدیث قدسی لولاک هستم
کیستم؟ خیر کثیرم، راضیه، مرضیه، زهرایم

  • ۰۵ آذر ۰۲ ، ۰۷:۰۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

به روز رسانی شد

 دریافت

  • ۲۵ آبان ۰۲ ، ۰۷:۵۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

زنی را می شناسم زندگی بخشیده انسان را

به دانشگاه خود تدریس کرده درس ایمان را

زنی را می شناسم ماتم و رنج و بلا دیده
به روز حادثه از اشک دریا کرده دامان را

زنی را می شناسم بوده در بالای تلّ روزی
بدیده زیر خنجرها تن خورشید تابان را

زنی را می شناسم غصه و رنج و بلا دیده
که از بالای تلّ او دیده بیرون رفتن جان را

زنی را می شناسم سفره دار سفره داران است
و او بگذاشته در سفره های شیعیان نان را

زنی را می شناسم صاحب غم های عاشوراست
شناور دیده در خون جسم صد چاک شهیدان را

زنی را می شناسم روی نیزه دیده رأسی را
که می خوانده است با لحنی حزین آیات قرآن را

زنی را می شناسم در شب شام غریبان هم
نشد ترکش نماز شب، سپاس از حیّ سبحان را

زنی را می شناسم من، ندیده غیر زیبایی
و با این کار خود ویران نموده کاخ شیطان را

زنی را می شناسم من، که هفتاد و دو غم دیده 
بدیده روی خاک افتاده جسم پاک یاران را

زنی را می شناسم آب در مشکی ندیده است او
ولی از ابر چشمان یتیمان دیده باران را

زنی را می شناسم من اسیر درد و رنج و غم
نموده دستگیری ها به بند غم اسیران را

زنی را می شناسم من که از کرب و بلا تا شام
کشید از پای اطفال حرم خار مغیلان را

زنی را می شناسم من که او با خطبه های خود
پیمبر وار کرده رهنمایی هر مسلمان را

زنی را می شناسم من که بر هر درد درمان است
کسی که با نگاهی کرده درمان درمندان را

زنی را می شناسم من که چون حیدر(ع) سخندان است
که با هر خطبه ای حیران نموده او ادیبان را

زنی را می شناسم زینب(س) است و زینت بابا
که یاری کرده مانند علی(ع) او هم ضعیفان را

گلی را می شناسم من که گلزار است مدیونش
که زینت داده این گل شاخه ی هر باغ و بستان را

اگر چه در تمام عمر از داغ برادر سوخت
ولی می کرد پاک او اشک چشمان یتیمان را

به یمن مقدمش اهل جهان خوشحال و خندانند
ندید افسوس او هرگز لبی خوشحال و خندان را

  • ۲۵ آبان ۰۲ ، ۰۷:۳۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

معصومه ای و دختر موسی ابن جعفری
ثانی زینبی و رضا(ع) را تو خواهری

روح الامین به مدح تو گردیده نغمه خوان
یعنی که بر اهالی دنیا تو سروری

چون از مدینه آمده ای تا به شهر قم
گردیده این مسیر، مسیر معطری 

تو زینب(س) رضا(ع) و رضا(ع) هم حسین(ع) توست
تشبیه عاشقانه ی خواهر برادری

گر چه جهان ندیده دگر مثل فاطمه(س)
اما تو بعد فاطمه(س)، زهرای دیگری

تو ترجمان ساده ی قرآن احمدی
ام الکتاب و واقعه و تین و کوثری

معصوم و پاک جدّ و پدر با برادرت
یعنی تو نیز طاهره ای و مطهری

اشکت روان به گونه شد از داغ مصطفی(ص)
محزون تو در مصیبت عظمای حیدری

چشمان توست چشمه ی خون در تمام عمر
غمگین به یاد حادثه ی قتل مادری

با روضه های کرببلا گریه می کنی
تو غصه دار روضه ی عباس(ع) و اکبری

تیر سه شعبه و گلوی طفل شیر خوار
تو دل شکسته از غم عظمای اصغری

با روضه های زینب کبری(س) گریستی
تو غصه دار نیزه و سرها و خنجری

هم ناله با رقیه(س) و با عمه جان او
نالان برای روضه ی ویرانه و سری

عمر گران بهای تو شد صرف رنج و غم
پیوسته غصه دار و غمین و مکدّری

اهل جهان ز داغ تو خون گریه می کنند
بانو عزای توست عزایی سراسری

ما را چه غم ز سختی روز قیامت است
وقتی که تو شفیعه به صحرای محشری
 

  • ۰۲ آبان ۰۲ ، ۱۹:۲۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

روز نخست طالب دیدارتان شدیم
با یک نگاه مست و گرفتارتان شدیم

مائیم اهل طاعت و تسلیم امر وحی
قرآن رسید و جمله هوادارتان شدیم

یوسف شدی و مصر تو شد شهر سامرا
شیعه شدیم و راهی بازار

روز نخست طالب دیدارتان شدیم
با یک نگاه مست و گرفتارتان شدیم

مائیم اهل طاعت و تسلیم امر وحی
قرآن رسید و جمله هوادارتان شدیم

یوسف شدی و مصر تو شد شهر سامرا
شیعه شدیم و راهی بازارتان 

تان شدیم

ما دست خود بریده و دل داده ات شدیم 
خواهان و خواستار و خریدارتان شدیم

سر تا به پا کمال و فضیلت شدید و ما 
با افتخار سائل در بارتان شدیم

یک عمر لطف و رحمتتان شد نصیب ما
مدیون و وامدار و بدهکارتان شدیم

ما را برای شیعه گری آفریده اند
در آزمون عشق سزاوارتان شدیم 

داروی درد اهل جهان است نامتان
تسکین طلب نموده و بیمارتان شدیم

ما مست جام باده ی آل محمدیم
مست شما شدیم که هشیارتان شدیم

وقت سخن کلام تو باشد طلای ناب
مسحور گفته های گهربارتان شدیم

رفتار تو برای بشر درس زندگی است
حیران رسم و شیوه ی رفتارتان شدیم

ایثار جان به راه خدا عادت شماست
ما محو جانفشانی و ایثارتان شدیم

در سایه سار پرچم تو زنده مانده دین
مات دلیری و شجاعت و پیکارتان شدیم

گفتیم شیعه ایم و ره کفر رفته ایم 
شرمنده ایم باعث آزارتان شدیم

  • ۳۰ مهر ۰۲ ، ۱۷:۲۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

امیر کشور جان سید الکریم آمد

صفای هر دو جهان سید الکریم آمد

اذان ترانه ی عشق علی و آل علی است
برای نشر اذان سیدالکریم آمد

بهار می شود از یمن مقدمش همه سال
گذشت فصل خزان سید الکریم آمد

به یمن مقدم او شد جهان چراغانی
خوشند پیر و جوان سید الکریم آمد

شده است خانه ی دل ها پر از نشاط و‌سرور
قد غم است کمان سید الکریم آمد

تویی که مادح آل محمدی شب و روز
به شور و شوق بخوان سید الکریم آمد

کریم ابن کریم است مقدمش روی چشم
قرار روح و روان سید الکریم آمد

  • ۲۶ مهر ۰۲ ، ۱۸:۴۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی