دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۳۴ ق.ظ
خواب آلود
مردمی که به خواب خوش هستند رخ مهتاب را نمی بینند
بین دریا سوار بر قایق این همه آب را نمی بینند
یادشان می رود مسلمانند رهبر و مقتدایشان چه کسی است
چشمشان بسته مانده و هرگز دست ارباب را نمی بینند
قدر زر زرشناس می داند همگان قدر زر نمی دانند
آن جماعت که غرق در خوابند دُرّ نایاب را نمی بینند
دوست و دشمن، آشنا و غریب، فرق چندان برایشان نکند
همه باشد برایشان یکسان، لطف احباب را نمی بینند
آن جماعت که خواب آلودند سنگ خارا برایشان کافی است
اختلافات سنگ خارا و گوهر ناب را نمی بینند
دیده ی دل اگر که باشد کور، نیمه شب بین مسجد کوفه
سوز راز و نیاز حیدر(ع) در کنج محراب را نمی بینند
دیده ها بسته، شهر خواب آلود، همه جا در سکوت و آرامش
مردم کوچه های خواب آلود جنگ احزاب را نمی بینند
- ۰۲/۱۲/۲۸