اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

سپاس و حمد بی پایان خدا را
خدای سرمد و حیّ و توانا

کسی که خالق هفت آسمان است
هر آنچه خواهد او بی شک همان است

نباشد قدرتی جز ذات پاکش
حسینم من، عبید سینه چاکش

سلامش بر محمد(ص) تا قیامت
درود او به خویشان رسالت

به گرد گردن هر مرد و هر زن
گلوبندی است، نامش چیست؟ مردن

برایم هست مرگ آن گونه محبوب
که یوسف برده بودی دل ز یعقوب

سعادت نیست الّا در شهادت 
کنم در کربلا او را زیارت

ببینم، پیکرم صدپاره، بی جان 
به خون غلطان میان خیل گرگان

همه اطفال من هستند عطشان
تمام گرگ ها هستند جوعان 

همه گرگان مرا صد پاره کردند
برای خویش فکر چاره کردند

مرا کشتند با فخر و تکبّر
که از جسمم شکم هاشان شود پر 

اگر مرگ کسی گردد مقدّر
گریز از آن نمی باشد میسّر

حسینم زاده ی شیر خدایم
به آنچه از خدا آید رضایم

رسد گر از خدا بر من بلایی
منم تسلیم بی چون و چرایی

منم ثارالله و دریای نورم
به هر درد و بلایی هم صبورم

دهد الله مزد صابران را
صبوری در بلا تا پای جان را

خدایی که غفور و مهربان است
لقایش مزد صبر صابران است

حسینم پاره ی قلب رسولم
حسین ابن علی(ع)، پور بتولم

اگر چه گشته جسمم پاره پاره 
شوم ملحق به جدّ خود دوباره

به نص تک تک آیات قرآن
رسم بر جدّ خود در باغ رضوان

بپیوندم به جدّ خویش چون من
شود چشم رسول الله(ص) روشن

به راه حقّ به قصد جانفشانی
نباشد بهتر از الان زمانی

به پا خیزید تا با هم بکوچیم
لباس رزم را بر تن بپوشیم

بنوشد هر که از جام شهادت
کند پرواز تا کوی سعادت

  • ۱۶ تیر ۰۳ ، ۰۵:۲۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

زندگی زیباست در زیر لوای پنج تَن(ع)
جان و مال و تار و پود ما فدای پنج تَن(ع)

محفل انس است و اهل آسمان محفل نشین
پنج تَن(ع) را مدح می گوید خدای پنج تَن(ع)

حضرت روح الامین تا وصف آنان را شنید
آمد از عرش خدا زیر عبای پنج تَن(ع)

تا خدا بر این جهان فرمان روایی می کند
می رسد بر گوش ها صوت رسای پنج تَن(ع)

پنج تَن را بسکه دارد دوست رب العالمین
خلق فرموده جهان را از برای پنج تَن(ع)

می دهند انگشتر خود را به سائل در رکوع
خوش به حال آن تهی دست و گدای پَنج تَن(ع)

دردمندی را که دکترها جوابش کرده اند
او شفا می گیرد از دارالشّفای پنج تَن(ع)

افتخاری نیست بالاتر از این که آدمی
بنده ی حقّ باشد امّا با ولای پنج تَن(ع)

گر که می خواهی خدا راضی شود از دست تو
راه آن را جستجو کن در رضای پنج تَن(ع)

این سعادت هست ما را بس که دایم بوده ایم
ریزه خوار سفره ی جود و سخای پنج تَن(ع)

بی وجود پنج تَن باغ جِنان هم بی صفاست
شد مصفّا باغ رضوان از صفای پنج تَن

ای که می خواهی شود مس وجود تو طلا
استعانت جو فقط از کیمیای پنج تَن

گر به دنبال بقا هستی فنا باید شوی
یافته هرکس بقا، بوده فنای پنج تَن(ع)

ای خوشا آن کس که در وقت حساب و روز حشر
زینت پرونده اش شد مرحبای پنج تَن

قلب ما لبریز حبّ اهل بیت مصطفاست
شکر یارب شیعه ایم و مبتلای پنج تَن

  • ۰۹ تیر ۰۳ ، ۰۴:۴۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

از خداوند مهربان و ودود
به همه خاندان وحی درود

السلام ای امام دین موسی(ع)
که تو هستی به شیعیان مولا

جانشین و وزیر ابراری
پیشوای به حقّ اخیاری

ای که هستی تو معدن انوار
کوه آرامشی و صبر و وقار

پُری از حکمت و پُر از آثار
قلبت از لطف و مرحمت سرشار

کاظم الغیظی و شکیبایی
پسر مرتضی(ع) و زهرایی

همه شب تا سحر تویی بیدار
کار تو حمد و ذکر و استغفار

سجده هایت همیشه طولانی است
چشم هایت همیشه بارانی است

ساهری(۱) در تمام شب ای ماه
گرم راز و نیاز با الله

مثل یک مرغ از قفس خسته
ناله های تو هست پیوسته

پای تا سر کرامت و فضلی
پایگاه عدالت و عدلی

اسوه ی نیکی و وفایی تو
شیعه را میر و مقتدایی تو

ای چراغ هدایت انسان
جلوه ی حُسن خالق سبحان

عالم از مقدمت چراغان شد
قلب ما پر ز نور ایمان شد

ذکر تسبیح مؤمنین شده ای
ورد لبهای متقین شده ای

از قدوم تو خاک گلشن شد
دیده ی اهل بیت(ع) روشن شد

خاکیان جمله دست افشانند
عرشیان هم ترانه می خوانند

مؤمنان را تو بهتر از جانی
معنی آیه های قرآنی

تو نماینده ی خدا هستی
مایه ی فخر انبیا هستی

خنده روئیده بر لب شیعه
نور باران شده شب شیعه

نقل هر محفلی است نام شما
مرغ دل ها اسیر دام شما

آسمان ها ستاره باران شد
لب شیعه دوباره خندان شد

ای که هستی به شیعیان مولا
رحمت واسعه تویی آقا

آمدی مقدمت مبارک باد
دل مؤمن ز مقدمت شد شاد
__________________
۱- بیدار

  • ۰۵ تیر ۰۳ ، ۰۸:۰۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

سلام خدا هدیه بر مصطفی(ص)
درود خدا هدیه بر مرتضی(ع)

اخوالمصطفی(ص) و وزیر و وصیّ
حبیب و صدیق و امین نبیّ

علی(ع) افضل خاندان رسول(ص)
عدیل و قرین و نظیر بتول

علی(ع) پاک و خالص، امین و ولیّ
علی(ع) جانشین و وزیر نبیّ

علی(ع) اشرف عترت مصطفاست
درِ حکمت و حجّت کبریاست

به آیین و دین خلق را رهبر اوست
که تسلیم فرمان پیغمبر(ص) اوست

علی(ع) سیّد و سرور مسلمین
امیر و امام همه مؤمنین

علی(ع) پیشگام نکو سیرتان
به آیات قرآن علی(ع) ترجمان

درود و سلام خدا بر علی(ع)
خدا در وجود علی(ع) منجلی

سلامی که نیکوتر و برتر است
ز حقّ هدیه بر حضرت حیدر(ع) است

گواهم که در یاری از مصطفی(ص)
عمل کرده بر عهد خود مرتضی(ع)

امین رسول خدا حیدر(ع) است
علی(ع) از همه انبیاء برتر است

حلال خدا و حرام خدا
به سعی علی(ع) گشته از هم جدا

شد احکام دین را علی(ع) پاسدار
که دعوت به حق کرد او بی شمار

علی(ع) دوست با دوستان خداست
علی(ع) دشمن دشمنان خداست

علی(ع) کرده پیکار با ناکثین
علی(ع) بوده در جنگ با قاسطین

علی(ع) داشت با مارقین کارزار
علی(ع) زیرک است و علی(ع) هوشیار

اگر سرزنش شد صبوری نمود
ز اجحاف و آزار دوری نمود

پرستید تنها خدا را علی(ع)
تمام وجودش خدا باوری

رسیده است عید سعید غدیر 
دل شیعه شاد از صغیر و کبیر

چراغان شده از زمین تا سماء
پر از شور و شادی دل انبیاء

همه ماهیان خُرّم و شادمان
خوش و شاد و مسرور افلاکیان

به رقص است از شوق مرغ هوا
زمین نور باران ز نور خدا

به عشق علی(ع) زنده هستیم ما
به غیر از علی(ع) دل نبستیم ما

  • ۰۳ تیر ۰۳ ، ۱۴:۳۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

شب تاریک ما منوّر شد 
حال ما از همیشه بهتر شد

گل زهرا(س) قدم به خاک گذاشت
جای جای جهان معطّر شد

علی ابن الجواد(ع) روز نخست
شیعه را مقتدا و رهبر شد

او مددکار دین اسلام است
او به اسلام یار و یاور شد

چون که لبریز عشق و ایمان بود
اسوه ای از یقین و باور شد

دل شیعه ز مقدمش شد شاد
شیعه مست از صَبوح و ساغر شد

با خودش مِهر و رحمت آورده
واسط فیض حیّ داور شد

جانشین علی(ع) ولیّ خداست
آری او حیدر(ع) مکرر شد

مادر اوست حضرت زهرا(س)
مایه ی افتخار مادر شد

نیست ما را غمی ز طوفان ها
او به کشتی دین چو لنگر شد

او به تصریح آیه ی تطهیر
‌پاک و پاکیزه و مطهّر شد

معنی آیه های قرآن اوست
وصف و تفسیر و شرح کوثر شد

پای تا سر کمال و معرفت است
او به هر فضل و علم مظهر شد

آفریدش خدا ز نور خودش
چه تعجب اگر که اختر شد

حجت کردگار بی همتاست
دهمین نایب پیمبر(ص) شد

ما غلامان خانه ی اوییم
او به ما سرپرست و سرور شد

شکر یارب دقایق عمرم
همه زیر لوای او سر شد 

  • ۳۰ خرداد ۰۳ ، ۱۳:۰۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بار دگر رسول خدا(ص) داغدار شد
روح الامین به غصه و محنت دچار شد

دیوارهای شهر همه رنگ غم گرفت
وقت عزاست غم به دل روزگار شد

فصل خزان رسید و زمان مصیبت است
رخت عزا به قامت فصل بهار شد

باغ بهشت  نیست اگر جای رنج و غم
حال بهشتیان ولی ز غمش ناگوار شد

عرش خدا دوباره سیه پوش گشته است
قلب ملک اسیر غم بی شمار شد

فصل عزای حضرت باقر(ع) رسیده است
هر دل اسیر غم شد و هر دیده زار شد

جسم مطهرش که روان شد سوی بقیع
از غصه خاک بر سر لیل و نهار شد

گریند اولیا و غمینند انبیا
شیعه به غم نشست و دلش غصه دار شد

اهل دو عالم از غم او گریه می کنند
اما قسم به کعبه که او رستگار شد

  • ۲۳ خرداد ۰۳ ، ۱۵:۴۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

داشت جان می داد و بر بالین خود یاور نداشت
در دم جان دادن خود در برش خواهر نداشت

علت ایجاد خلقت بود و تنها جان سپرد
یار و یاور در کنارش در دم آخر نداشت

از جفای همسر خود شد شهید ابن الرضا(ع)
کاشکی آن اسوه ی جود و سخا همسر نداشت

ثروت و اموال خود را بذل بخشش کرده بود
او به یاد بی پناهان جز دو چشم تر نداشت

در دم آخر هم او بودی به فکر بی کسان
دست از این شیوه ی زیبا دمی هم بر نداشت

در عزای او همه هفت آسمان خون گریه کرد
آسمان بخت او هر چند یک اختر نداشت

بود جاری بر لبش آیات قرآن کریم
گر چه مانند حسین(ع) بالای نیزه سر نداشت

حنجرش می سوخت از زهر جفای همسرش
از قفا اما به روی گردنش خنجر نداشت

بر سرش گر چه بلا آمد ز جور دشمنان
او به دنبال خود اما پای نی دختر نداشت

وقت جان دادن میان حجره تنها بود او
در کنار قتلگاهش زینب(س) مضطر نداشت

واسط فیض خدا و حجت الله است او
وقت جان دادن به غیر از رحمت داور نداشت

اشتیاق دیدن رخسار او را داشتم
نوبت دیدار غیر ساعت محشر نداشت

  • ۱۵ خرداد ۰۳ ، ۰۴:۵۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

سلام ما به تو مولای ما امام رضا(ع)
که زاده ی ولی اللهی ای  ولی خدا

سلام بر تو که فرزند حجت اللهی
که حجت اللهی و شام تیره را ماهی

سلام بر تو که هستی امام و هادی ما
سلام بر تو و ارکان اعتقادی ما

سلام ما به تو و رحمت خدا بر تو
درود ما به تو و برکت خدا بر تو

دهم گواه و شهادت، قسم به میلادت
گذشته ای تو به آنچه گذشته اجدادت

تو نور هستی و ماه هدایت مایی
چراغ راه و دلیل سعادت مایی

تو از نخست گزیدی ره هدایت را
نرفته ای قدمی هم ره ضلالت را

ره تو حق و دگر راهها همه باطل 
ز حق نگشته ای الحق به باطلی مایل

تو خیرخواه خدا و رسول(ص) او هستی
خلیل وار بت بی شمار بشکستی

تو چون رسول(ص) امین خدای سبحانی
به پای جان به سر عهد خویش می مانی

تو عبد حقّی و حقّ قدر تو بدانسته
خدا دهد به تو پاداش و اجر شایسته

خدا ز جانب اسلام و مسلمین جهان
دهد جزای نکو بر تو در همه دوران

فدای تو پدر و مادرم شود آقا
هزار شکر که من زائرت شدم مولا

منم که زائر و عارف به حق تو هستم
چه سر خوشم به ضریحت رسیده چون دستم

 و دوست دار تو و دوستان تو هستم
که دشمن همه ی دشمنان تو هستم

به وقت بی کسی آقا مرا حمایت کن
مرا به نزد خدا، سیّدی شفاعت کن

سلام ما به تو ای زاده ی رسول خدا(ص)
سلام بر تو که تاج سری و سرور ما

همیشه ذکر لبت آیه های قرآن است
نثار تو حسنات خدای سبحان است

تو پیشوایی و تو رهنما به سوی خدا
ولی و مرشدی و تاج فخر اهل ولا

ز دشمنان تو بیزارم ای امام رضا(ع)
و با ولایت تو ساکنم به کوی وفا

درود و رحمت حق بر تو یا امام رضا(ع)
هزار شکر گدایم، گدای کوی شما

به یمن مقدم تو کوچه ها چراغانی است
برای اهل ولا موسم غزل خوانی است

شده است جشن ولادت به عرش حق برپا
و جبرئیل امین مادح است و نغمه سرا

تمام اهل جهان از قدوم تو شادند
ز درد و محنت و اندوه و غصه آزادند

  • ۲۹ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۴:۲۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

سلام ما به تو ای دختر رسول خدا(ص)
که جده ی تو خدیجه است و حضرت زهرا(س)

سلام ما به تو ای دختر وصی رسول(ص)
که دختر حسنی و حسین(ع) و سبط بتول(س)

سلام ما به تو ای دختر ولی خدا
سلام ما به تو ای خواهر ولی خدا

سلام ما به تو ای عمه ی ولی الله
سلام ما به تو بانو عقیله ی آگاه

سلام بر تو که دخت امام موسایی
سلام بر تو که معصومه ای و زهرایی

ز مقدمت همه عالم شده چراغانی
سلام بر تو که الگوی هر مسلمانی

خدا کند که به لطف خدای عالمیان
 تو هم مرا بشناسی میان باغ جنان

خدا کند که شوم در گروهتان محشور
کنار حوض، پیمبر(ص) کند مرا مسرور

خدا کند که ز دست علی(ع) بگیرم جام
ز جام باده ی مولای خود بگیرم کام

درود خالق سبحان نثارتان بانو
فدایتان همه اموال و جانمان بانو

طلب کنم ز خداوند مهربان و غفور
گشایش و فرج و شادی و نشاط و سرور

طلب کنم که به هنگام حشر و روز معاد
میان جمع شما باشم و ز غم آزاد

به لطف ایزد منان و قادر متعال
ز حب آل محمد(ص) دل است مالامال

من از محبت آل رسول(ص) سرشارم
ز دشمنان شما تا به حشر بیزارم

به این وسیله تقرب به حق بجویم من
بدون کبر طریق خدا بپویم من

یقین به آنچه که آورده مصطفی(ص) دارم
هزار شکر خدا را که مرتضی(ع) دارم

رضای حضرت حق آرزوی دیرینم
خدا پرستی و تقواست رسم و آیینم

طلب کنم ز خدا روز و شب سعادت را
خدا کند که بفرماید این عنایت را

هزار شکر که عبد خدای غفارم
تمام هستی خود را به او بدهکارم

خدا صلاح مرا بیشتر ز من داند
هر آنچه را که به من داده کاش نستاند

به غیر نیروی الله نیست نیرویی
تو مثل زینب(س) و زهرا(س) بزرگ بانویی

خدای من تو دعای مرا اجابت کن
به لطف خویش مرا غرق در عبادت کن

به نص وحی و به تاکید آیه ی قرآن
به خاندان محمد(ص) درود بی پایان

چو جایگاه تو باشد بلند در دربار
شفاعت تو مرا می دهد نجات از نار

  • ۱۸ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۶:۵۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

نیست معبودی به جز الله، رب العالمین
مالک روز جزا و هادی اهل یقین

او که  باشد برتر از هر وصف و هر وهم و گمان
او که سبحان است و می باشد بهارش بی خزان

نیست جز او هیچکس شایسته حمد و ثنا
آن که نه فرزند دارد نه شریک و اقربا

آن خداوندی که از او ذلت و خواری است دور
آن که نازل کرده او قرآن و انجیل و زبور

آن خداوندی که از وصف و بیان ها برتر است
واحد است و بی شریک است و خدای اکبر است

ای خدایی که فرو ریزنده ی هر نعمتی
خالق جان دارها و دافع هر نقمتی

نور می بخشی به هر هفت آسمان و بر زمین
ظاهری و باطنی و اولین و آخرین

همتت باشد بلند ای صاحب جود و کرم
هست در توصیف تو قاصر زبان ها و قلم

بر طرف می سازی از ما تو زیان ها و الم
مونس مایی تو در هنگام ترس و در ظُلَم

درس نا آموخته دانای کل عالمی
تو همان تفسیر و شرح آیه های محکمی

از خدا بر احمد(ص) و بر خاندان او درود
نیست در عالم نوای خوشتری از این سرود

هست نام تو دوا و یاد تو باشد شفا
ای خدا با من چنان کن که تو را باشد سزا

 مشکلات اهل عالم را  تو هستی چاره ساز
از عبادت ها و طاعت های مردم بی نیاز

رحم کن بر هر که شد سرمایه اش تنها امید
ساز و برگش گریه شد امید او صبح سپید 

نیست معبودی به جز تو ای خداوند کریم
ای که پاکی و منزه، ای تو رحمن و رحیم

ای که حنّانی و منّانی و بخشایشگری
خالق ملک زمین و آسمان و کوثری

ای سراپا حشمت و مجد و شکوه و کبریا
بندگانت سوی تو دارند دست التجا

رخت غم پوشیده بر تن خاک تا عرش خدا
در غم صادق(ع) همه عالم نشسته در عزا

حضرت روح الامین در عرش گشته نوحه خوان
سیل خون جاری است از چشمان اهل آسمان

شیعیان خاک عزا ریزند بر سرهای خویش
از غم صادق(ع) شده دل های آن ها ریش ریش 

گر چه جای غصه و غم نیست فردوس برین
اهل جنت از غم صادق(ع) همه زار و غمین

آهوی صحرا و مرغ آسمان، ماهی به یم
از غم صادق(ع) شده دل هایشان لبریز غم

از زمین تا آسمان یک باره رنگ غم گرفت
یک جهان لبریز غم شد یک جهان ماتم گرفت

این عزای جان گزا هرگز ندارد التیام
قصه ی پر غصه و اندوه و دردی ناتمام

  • ۱۳ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۸:۴۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی