اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه


1
مکان عرش خدا، یک ازدواج ساده، دلها شاد
محمد(ص) شاهد و از بند درد و رنج و غم آزاد
شده در لوح محفوظ الهی ثبت این مضمون
خداوند عاقد و زهرا(س) عروس است و علی(ع) داماد
2
حریر ناب بر تن داشت کوثر 
کنار دست او بنشسته حیدر(ع)
خداوند عاقد و جبریل شاهد
تبسم روی لبهای پیمبر(ص)
3
تهنیت یاران که یک دریا به دریا می رسد
آیه های وحی را تفسیر و معنا می رسد
«مرج البحرین یلتقیان» دلیل عاشقی است
مژده مژده سوره ی کوثر به اعلی می رسد
4
گفت جبریل امین حیدر(ع) تماشائی شده
مرتضائی بود و سرتا پای، زهرائی شده
عرشیان و شیعیان هستند دست افشان همه
فاطمه(س) ذوب در ولایت گشته مولائی شده
5
دو تا دریا به یکدیگر رسیدند
دو تا دریا که سرشار از امیدند
دو تا دریا که لبریزند از نور
بیان و شرح قرآن مجیدند

  • ۰۹ تیر ۰۱ ، ۱۰:۴۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

وای از آن ساعت که مولایم ز پا افتاده بود

بر زمین آن معدن جود و سخا افتاده بود

حجت اللهی که باب رحمت و فیض خداست
در میان حجره، در حال دعا افتاده بود

در همه عمرش نشد یک لحظه غافل از حسین(ع)
آخرین دم هم به یاد کربلا افتاده بود 

آسمان شهرها آن شب به رنگ غصه بود
سایه اندوه و غم بر شهرها افتاده بود

عرشیان از غصه دست غم به سرها داشتند
اشکشان از دیده بر عرش خدا افتاده بود

آن که بر درد بشر دارو و درمان و شفاست
خود سراپا درد بود و بی دوا افتاده بود

آن چنان می سوخت قلب شیعیان از داغ او
کز غمش هر شیعه در شور و نوا افتاده بود

صوت قرآنش دل پیر و جوان را می ربود
کی کنم باور که مولا از صدا افتاده بود 

یک گل دیگر  که شد پژمرده از باغ ولا
گلشن دین دیگر از نشو و نما افتاده بود

خیمه ی شادی ما شد بی ستون بعد از جواد(ع)
بار غم بر دوش ما از نا کجا افتاده بود 

چون جواد ابن الرضا(ع) بار سفر بست از جهان
زیر بار غصه اش شاه و گدا افتاده بود 

ماه و خورشید و ستاره دستشان بر دوش هم
وای من از دست آنها هم عصا افتاده بود 

ماجرای کربلا تکرار شد بار دگر
چون که در سرهای ما شور عزا افتاده بود

  • ۰۷ تیر ۰۱ ، ۱۲:۰۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

تو بیا بر سر بالینم و بیمارم کن
چشمهایم پر خواب است، تو بیدارم کن

باغبانا تو مرا راه بده در باغت
شرط گل را که ندارم، تو مرا خارم کن

سنگِ دل بسته ره اشک مرا مدتهاست
بشکن سنگ دلم، نرم دل و زارم کن

کار هر روزه ی من توبه شکستن شده است
تو مرا آگه از این زشتی کردارم کن

نفس امّاره شده دشمن غدّاره ی من
یاری ام کرده و آماده ی پیکارم کن

دین فروشی شده شغل همه ی مردم شهر
تو مرا فارغ از این تیمچه بازارم کن

بنشان در دل من مِهر همه آل علی(ع)
ولی از دشمن او نافِر و بیزارم کن

پهن کن دام «تولّا» سر راهم مولا
شیعگی را به من آموز و گرفتارم کن

لایق شیعگی آل علی(ع) گر نشدم
خوار تر از خس و خار سر دیوارم کن

  • ۲۵ خرداد ۰۱ ، ۲۰:۲۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

 

می رسد هر دم به گوش آوای قرآن بیشتر
می نشیند نغمه ها بر قلب و بر جان بیشتر

زائر کوی خراسان گر چه باشد بی شمار
باشد امشب زائر کوی خراسان بیشتر

در کنار مضجع مولا علی موسی الرضا(ع)
هست از درد بشر، دارو و در مان بیشتر

در شب میلاد او رحمت فراوان گشته است
هست اشک شوق ما جاری ز چشمان بیشتر

بسکه از چشمان ما اشک دمادم می چکد
صحن ها لبریز شد از بوی باران بیشتر

اهل عالم جملگی شادند از میلاد او
شادمانی در دل اصحاب و یاران بیشتر

او کریم است و گدای درگهش ما شیعیان
بر گدایان هست الطاف کریمان بیشتر

مرغ جان پر می کشد سوی قبور اهل بیت(ع)
بالاخص سمت شمال شرق ایران بیشتر

نیست فرقی بین جنّت با حریم اهل بیت(ع)
هست در کوی رضا(ع) جنّت نمایان بیشتر

مرغ دل ها می زند پر تا سر کوی رضا(ع)
خاصّه مرغان دل های پریشان بیشتر

دیده ام از آل طه(ع) لطف و احسان بی شمار
از رضا(ع) دیدم ولی من لطف و احسان بیشتر

دین اسلام است روی پنج پایه استوار
با ولایت استواری مسلمان بیشتر

شرط ایمان است ای یاران ولای اهل بیت(ع)
با رضا(ع) در خانه ی دل دین و ایمان بیشتر

بی پناهان را بگو حصن ولای اهل بیت(ع)
ایمنی بخش است بر ما بی پناهان بیشتر

  • ۱۹ خرداد ۰۱ ، ۱۷:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

1
ای گل که توئی نشانی از باغ جنان
گلبرگ تو تسبیح خدای سبحان
شد گلشن دین ز جلوه ات زیباتر
ای شاه چراغ یاد تو جاویدان

2
با آمدنش جهان ما شد زیبا
گوئی که بهشت آمده در دنیا
شد عزّت اسلام بسی بیش از پیش
از شان و مقام احمد ابن موسی(ع)

3
ای ورد لبت همیشه تسبیح خدا
بی خود ز خود و ای همه در دوست فنا
ای تا ابد مایه ی فخر شیعه
یا شاه چراغ، احمد ابن موسی(ع)

4
مانوس با آیات قرآن و دعا بود
لبریز مدح و حمد و ذکر ربّنا بود
یک لحظه هم او از خدا غافل نمی شد
در هر کجا بودی دل او با خدا بود

5
مردی که مسجد خانه ی او بود دائم
هم عالم دین بود، هم بود از اعاظم
لبریز تقوا و اطاعت از خدا بود
فرزند پاک حضرت موسای کاظم(ع)

  • ۱۵ خرداد ۰۱ ، ۱۴:۲۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

معصومه(س) و ملیکه ی ارض و سماست او

زهرای ثانی و شفیعه ی روز جزاست او
او زینب(س)است، خواهر مولا رضاست او
معصومه(س) است و زینت عرش خداست او

او کیست؟ او سلاله ی زهرای اطهر است
شرح و بیان و معنی آیات کوثر است

او گوهر یگانه ی دریای عفّت است
سر تا به پا کرامت و ایمان و حکمت است
سر چشمه ی فضائل و باران رحمت است
نور است و شمع محفل شبهای ظلمت است

او عمّه ی چهار ولیّ الهی است
حصن حصین واقعه ی بی پناهی است

او دختر است و مادر حوّا و آدم است
معصومه(س) است و مادر عیسی ابن مریم است
بر درد و رنج آدمیان همچو مرهم است
او افتخار آل علی(ع) در دو عالم است

او مریم و خدیجه(س) و زهرا(س) و هاجر است
 معصومه(س) است و دختر موسی ابن جعفر(ع) است

معصومه(س) است و زینت گلزار احمدی است
سر تا به پاست نیکی و خالی ز هر بدی است
او جلوه ی حقیقت انوار سرمدی است
عطر حضور او صلوات محمدی است

خواهر عطا شده ز خداوند بر رضا(ع)
تبریک و تهنیت به همه آل مصطفی(ص)

عرش خدا گرفته صفا از ولادتش
شادند جمله اهل سما از ولادتش
لبریزِ شوق، آل عبا(ع) از ولادتش
جبریل گشته نغمه سرا از ولادتش

معصومه(س) و کریمه ی آل محمّد(ص) است
او بانوی عفیفه و ممدوح و امجد است

معصومه(س) است و زینت عرش خداست او
اُخت رضا(ع) و نو گل باغ هداست او
حمد و ثنا و ذکر و نماز و دعاست او
بر دردهای مردم دنیا دواست او

از یمن مقدمش همه عالم منوّر است
ورد لب ملائکه اللهُ اکبر است

معصومه(س) است و دختری از جنس آسمان
او دختر است و سیده ی جمله بانوان
معصومه(س) است و ترجمه ی ساده اذان
او با محبّت است و عطوف است و مهربان

شادند از ولادت او جمله شیعیان
تبریک و تهنیت به همه مردم جهان

  • ۰۸ خرداد ۰۱ ، ۲۰:۰۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دوباره فصل مصیبت دوباره ماه عزاست
دوباره موسم اندوه و رنج و درد و بلاست

تمام عالمیان رخت غم به تن دارند
به هر کجا نگرم خیمه ی عزا برپاست

دلم گرفته و لبریز غصه و دردم
مگر که ماه محرم مگر که عاشوراست

عزا عزای بزرگی است خون ببار ای چشم
غم مصیبت نور دو دیده ی زهراست

شهید راه خدا گشته جعفر صادق(ع)
درون سینه ی شیعه از این عزا غوغاست

چه آتشی به دل افتاده است در غم او
بسوز دل که عزا و مصیبت مولاست

دوباره خانه ی دل چون بقیع ویران است
دوباره ورد لب شیعه آه و واویلاست

تعجب است! چرا آسمان نشد ویران
که در مصیبت صادق(ع) قیامت کبراست

ز چشمه سار دو چشمم دو رود خون جاری است
دوباره دامنم از اشک دیدگان دریاست

مگر به دخت پیمبر(ص) کسی زده سیلی
مگر عزای جگر گوشه ی رسول خداست

سر حسین(ع) مگر رفته بر سر نیزه
مگر مدینه همان قتلگاه کرب و بلاست

چرا تمامی عالم نشسته است به غم؟
چرا به عرش خدا جبرئیل نوحه سراست؟

  • ۰۴ خرداد ۰۱ ، ۲۲:۳۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

مانوس با آیات قرآن کریم است

در سایه ی لطف خداوند رحیم است

او دشمن سر سخت شیطان رجیم است
او کیست؟ ایشان حضرت عبدالعظیم است

عطر حسن(ع) پیچیده در صحن و سرایش
رنگ خدا دارد همه گلدسته هایش

یک عمر ایشان یاری قرآن و دین کرد
عمر خودش را وقف دین راستین کرد
بار سفر بست و دل ما را غمین کرد
با داغ خود هر شیعه را ماتم نشین کرد

مانند اجدادش گره ها می گشاید
هر لحظه او صدها معمّا می گشاید

مردی که عمری جمله رفتارش خدائی است
یک عمر کارش رهبری  و رهنمائی است
هر کس که باشد زائر او، کربلائی است
در آستانش کار هر شیعه گدائی است

دیگر شبیهش مادر گیتی نزاده
با رفتن خود داغ بر دل ها نهاده

او از بزرگان و ز اصحاب جواد(ع) است
او یاور هادی(ع)، سراپا اعتقاد است
قبر شریف حضرتش باب المراد است

از شافعان شیعه هنگام معاد است

چشمان ما از داغ او شد چشمه ی خون
با رفتن او گشته این عالم دگرگون

هادی(ع) دین تصدیق کرده دین او را
تائید کرده شیوه و آئین او را 
تاج شرف داده خدا مسکین او را 
صبری عطا کن ای خدا غمگین او را

سر تا به پا تقوا و علم و زهد بوده
با داغ خود صبر و قرار از ما ربوده

او راوی صدها حدیث است و روایت
در مدح حیدر(ع) دفتری کرده کتابت
او صاحب فضل است و ایمان و کرامت
فرمان حقّ را مو به مو کرده اطاعت

از داغ او افلاکیان هم غصه دارند
همچون زمینی ها ز دیده اشکبارند

  • ۲۵ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۹:۵۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

آنان که هر یک شرح و تفسیر کتابند

مولای ما و شافع روز حسابند

عالم منور گشته از انوار آنان
بی سایبان در زیر نور آفتابند
****
با حیله ی وهابی و بی شرمانه
گردیده بقیع مثل یک ویرانه

ویرانه ولی پر است از گنجینه
ما نیز گدای ثابت این خانه
****
وهابیت آن مایه ی هر فتنه و شر
ویرانه نموده قبر خورشید و قمر

ای لعنت حق به هر کسی وهابی است
وهابیت است مایه ی ننگ بشر
****
صد حیف که شد بقیع دلها ویران
گردیده ورق ورق کتاب قرآن

زان ظلم که شد به جمعی از آل الله(ع)
جاری شده خون دل ز چشم یاران
****
تا حرمت حریم ائمه شکسته شد
ارکان دین شکسته و از هم گسسته شد

درهای فیض و رحمت بی منتهای حق
قفلی بزرگ خورد و به یک باره بسته شد
****
چندین فروغ جاودان در زیر خاکند
اجسادشان ما را چو جان، در زیر خاکند

وهابیون چون سایبان ها را شکستند
خورشیدها بی سایبان در زیر خاکند

  • ۱۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۷:۲۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

مسجد سیه پوش است و پیغمبر(ع) عزادار است
محراب می نالد ز غم، منبر عزادار است

دست عزا دارد به سر زهرای مرضیه(س)
دخت پیمبر(ص) در غم همسر عزادار است

شد نوحه خوان از داغ بابا زینب کبری(س)
دخت علی(ع) همناله با مادر عزادار است

آید صدای ناله و غم از در خیبر
امروز حتی قلعه ی خیبر عزادار است

شاه شهیدان خون دل می ریزد از دیده
در خون نشسته کشتی و لنگر عزادار است

ابر دو چشم مجتبی(ع) می بارد از غصه
از داغ بابا با دو چشم تر عزادار است

مقداد و عمار و ابوذرها همه محزون
از داغ حیدر(ع) مالک اشتر عزادار است 

تفسیر و شرح و معنی آیات قرآن اوست
روح الامین با قلب پر آذر عزادار است

آیات قرآن سر به سر غمگین و نالانند
از داغ مولا سوره ی کوثر عزادار است

مولا امیرالمؤمنین(ع) دارد کفن بر تن
شیعه مصیبت دیده و قنبر عزادار است

از ضربه ی شمشیر منشق شد سر حیدر(ع)
شمشیر سر افکنده و خنجر عزادار است

دریا و خاک و آسمان و عرش غمگینند
مخلوق مغموم و حزین، داور عزادار است

فزت و ربّ الکعبه می گوید علی(ع) امّا
ذرّات عالم در غم حیدر(ع) عزادار است

  • ۰۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۷:۴۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی