اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۳۷ مطلب با موضوع «سایر موضوعات» ثبت شده است

گفتا: که عمل به آیه ها مطلوب است
در خواندن قرآن که نباشد ثمری!
گفتم: که اگر ز فیض محرومی تو
شاید که نخوانده ای از آن مختصری!

پرسیدم از او که چه کسی در عالم
بوده است به آیات خدا عالِم تر؟
یا در عمل به آیه های قرآن
بوده چه کسی ز مردم عالَم، سر؟

گفتا: به یقین رسول اکرم(ص) باشد
آن عالم و عامل به قرآن کریم
ما نیز به طاعت از رسول اکرم(ص)
بر بندگی خدای خود مفتخریم

گفتم: که خدا به آن رسول اعظم(ص)
فرموده خطاب «رتلِ القرآن» را
فرموده به نیمی از همه شب هایت
برخیز و بخوان به صوت زیبا آن را

گفتم: که خداوند به او فرموده است
قرآن تو بخوان هرچه میسّر باشد
در روز هر آنچه خوانده ای کافی نیست
شب نیز بخوان چنین مُقرّر باشد

وقتی که خدا امر به خواندن کرده است
پس خواندن آن سود فراوان دارد
خوش آن که تمام عمر در هر شب و روز
الفت به کتاب وحی، قرآن دارد

زیباست خدا و عاشق زیبائی است
باید که بکوشیم به زیبا خواندن
تا اوج کمال راه ما طولانی است
راضی نشویم ما به اینجا ماندن

البته که چون که آیه ای را خواندیم
در معنی آن است تدبّر بهتر
زیرا که اگر کنی عبادت عمری
از آن همه، ساعتی تفکّر بهتر!

خواندیم و تدبّر و تفکر کردیم
وقت عمل است پس به آن می کوشیم 
با عشقِ تمام «یاعلی(ع)» باید گفت
صد شکر لباس بندگی می پوشیم

قرآن که امانت رسول الله(ص) است
یک بال سعادت بشر می باشد
پرواز به یک بال نباشد ممکن
پس لازمه اش بال دگر می باشد

آن بال دگر «آل محمد(ص)» هستند
باید که مطیع امر آنان باشیم
با پیروی از کتاب و از معصومین(ع)
ما نیز یکی ز «اهل ایمان» باشیم

«قرآن کریم» با «احادیث شریف»
خورشید فروزان طریق دینند
در جستجوی کوی سعادت هستی؟
 پس این دو سعادتِ تو را تضمینند

  • ۱۴ مهر ۰۴ ، ۰۸:۳۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

یا سید الکریم تویی افتخار ری
مدیون توست کشور دین و دیار ری

نور هدایتی تو و لبریزی از یقین
الگوی راستی و درستی و مرد دین

ای سینه ی شریف تو گنجینه ای ز نور
از ما تو را سلام فراوان ز راه دور

نامت برای اهل یقین مانده یادگار
اسلام از تلاش شما گشته پایدار

ای مظهر اطاعتِ از حیّ ذوالجلال
کردی تو فتح قله ی دین داری و کمال

در علم و معرفت تویی الگوی شیعیان
بوده است در کلام تو تقوا و دین عیان

ای زائران کوی شما زائر حسین(ع)
در مدح تو سروده غزل شاعر حسین(ع)

ای نور چشم اهل یقین سید الکریم
ای بر دیار ری چو نگین سید الکریم

بر محفل علوم تویی رکن استوار
امضای تو دهد به احادیث اعتبار

از مقدم تو گشته دل شیعه شادمان
نام تو هست در دل تاریخ جاودان

  • ۰۴ مهر ۰۴ ، ۱۷:۲۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

گاهی اوقات می شود واجب
سجده کردن برای غیر خدا !
هر کسی طفره رفت از سجده 
هست رفتارش اشتباه و خطا

امر فرمود چون خدای حکیم
هر فرشته به سجده شد ملزم
امر حق است و طاعتش لازم
سجده باید کنند بر آدم

سجده جز بر خدا اگر شرک است
از چه فرمان سجده داده اله؟
هست میزان سنجش اعمال
اکتساب رضایتِ اَلله(جل جلاله)

هر کسی سجده کرد بر آدم 
شد نصیبش سعادت ابدی
ولی ابلیس چون که سجده نکرد
شد دچار شقاوت ابدی

چون خداوند امر فرموده
شد اطاعت ز مصطفی(ص) واجب
مؤمنان را علی(ع)  اولی الامر است
شد اطاعت ز مرتضی(ع) واجب

سرپرستان مؤمنان هستند
چون امامان(ع) و حضرت زهرا(س)
پس به فرمان حضرت الله(جل جلاله)
شده واجب اطاعت از آنها

شرط دین داری و مسلمانی
پیروی از خدای سبحان است
هر کسی که مطیع الله(جل جلاله) است
او خدا باور و مسلمان است 

هست عین اطاعت از الله(جل جلاله)
چون اطاعت ز اهل بیت(ع) و رسول(ص)
پاک از  رجس و از خطا هستند
پس امامان شیعه مثل بتول(س)

مصطفی(ص) و ائمه(ع) و زهرا(س)
ثقه اند و درست کار و امین
شد اطاعت ز جملگی واجب
چون نگویند غیر صدق و یقین

قلب را پر کن از محبّتشان
گر که هستی تو طالب حسنات
سر به فرمانشان اگر باشی
نوشی از دستشان تو آب حیات 

با خدا(جل جلاله) و رسول(ص) و آل رسول(ص)
زندگی رنگ نور می گیرد
زندگی زیر پرچم مهدی(عج)
عطر و بوی ظهور می گیرد

دم زدن از خدا که آسان است
طاعت از او دلیل بندگی است
زندگی کن به عشق آل الله(ع)
به خدا این طریق زندگی است

گفت ما را خدای عزّ و جل
که بخوان و ز من بجو امداد
هیچگاه او ولی نفرموده:
مکن از غیر من تو استمداد

به خداوندی خدا سوگند
«یاعلی» هر که گفت مشرک نیست
چه کسی جز «علی(ع)» یدالله است
آیه ی «انّما» به شأن کیست؟

هر که دم زد ز چارده معصوم(ع)
اوست یکتا پرست و با ایمان
امر فرموده چون خدای رحیم
او اطاعت نموده این فرمان

ما به فرمان حضرت الله(جل جلاله)
شیعه ایم و محب آل الله(ع)
هر که گوید به شیعیان مشرک
شک ندارم که هست نا آگاه

  • ۲۹ شهریور ۰۴ ، ۱۵:۱۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

باز هم عید حضرت زهراست
مؤمنین شادمان و خرسندند
می چکد اشک شوقشان از چشم
شیعیان مثل پسته می خندند

آن که بر فاطمه(س) زده سیلی
بسته بار سفر از این دنیا
می رود قعر آتش دوزخ
در کنار رفیق خود آنجا

شاد باشید ای مسلمانان
فصل شادی و دست افشانی است
آن که ما را کند ز شادی منع
مُهر بد بختی اش به پیشانی است

سبّ ظالم مجاز می باشد؟
بله، این یک پیام قرآنی است
لعن بر دشمنان آل علی(ع)
شرط دین داری و مسلمانی است

چون تبرّاست شرط دین داری
از عدوی علی(ع) بری هستیم
زنده هستیم با ولای علی(ع)
شکر یارب که حیدری هستیم

عید مسعود حضرت زهراست
تهنیت بر علی(ع) و زهرا(س) باد
شیعیان خنده هایتان جاوید
دلتان خرّم و ز غم آزاد

بت طاغوت سرنگون گشته
وقت آزادی بشر آمد
غاصب حق حیدر(ع) و زهرا(س)
وقت گستاخی اش به سر آمد

مژده عید برائت است امروز
لعن بر غاصبان حق بتول(س)
ننگ و نفرین به آن که زد سیلی
پیش چشم حسن(ع) به دخت رسول(ص)

بت پرستی تمام شد دیگر
حق پرستی دوباره احیا شد
تلخ کامی مؤمنین طی شد
شاد قلب علی(ع) و زهرا(س) شد

شب تاریک شیعیان طی شد
مژده مژده رسید وقت پگاه
بر گناه کسی که توبه کند

  • ۱۱ شهریور ۰۴ ، ۱۰:۱۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

گفت شخصی اصول دین چند است؟
گفتم او را اصول دین پنج است
اصل هایی که هر یک از آنها 
ارزشش بهتر از دو صد گنج است

دین بنا گشته روی این ارکان
باور هر که مسلم است این است
هر که ایمان به این اصول آورد
او مسلمان و تابع دین است

اصل اول که اصل توحید است
برترین رکن دین اسلام است
هر مسلمان منکر توحید
در حقیقت مطیع اصنام است

اصل دوّم نبوّت احمد(ص)
حضرت خاتم النبیین(ص) است
هر که باور نکرده است این اصل
منکر یک ضرورت دین است

عدل اصل اساسی اسلام
از صفات خدای سبحان است
باور عدل ایزد متعال
شرط دین داری مسلمان است

چون خدا هست عادل مطلق
عادلانه است جمله افعالش
ذره ای ظلم نیست در ذاتش
عادلانه است جمله اعمالش

چون خدا عادل است و ظالم نیست
ظالمی را نمی کند منصوب
پس اولی الامر عادلند همه
نیست در بینشان کسی مغضوب

حذف عدل از اصول دین به یقین
نقشه ی غاصبان حق علی(ع) است
چون علی(ع) پای تا به سر عدل است
او فقط نایب به حق نبی(ص) است

رکن بعدی و شرط دین داری
پیروی از امام معصوم(ع) است
از اصول مسلّم اسلام
انقیاد کلام معصوم(ع) است

هر که آمد به جرگه ی اسلام
‌پرچم بندگی او بالاست
سر به فرمان چارده معصوم(ع)
 تابع امر حضرت زهراست

اصل پنجم معاد می باشد
باور ما به روز رستاخیز
با قبول معاد هر انسان
شود از خوف و از رجا لبریز

شک به حتی یکی از این ارکان
موجب انحراف از دین است
هر کسی شبهه افکند در دین
جرم او بی شمار و سنگین است

  • ۰۴ شهریور ۰۴ ، ۱۵:۴۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

پنج نور هدایتید شما
پای تا سر عبادتید شما
هست صف های دیگران باطل
صف حق و حقیقتید شما
+++++
پنج تَن، پنج نور، نور خدا
پنج خورشید و پنج نور هُدی
جلوه گاه حقیقت اینانند
صادقانه بدون رنگ و ریا
+++++
پنج خورشید جمع در یک جا 
همه مانند باغ گل زیبا
راهی یک مبارزه هستند
جنگ با شرک و کفر و زشتی ها
+++++
پنج تفسیر ناب از قرآن
پنج تا معدن پر از ایمان
بهر اثبات حق همین کافی است
بس کنید ای اهالی نجران
+++++
یک طرف پنج شرح قرآن است
یک طرف هم نماد کفران است
هر دو آماده مباهله اند
جنگ مابین حق و شیطان است
+++++
یک طرف پای تا به سر ایمان
سوی دیگر اهالی نجران 
هر دو آماده ی مباهله اند
جنگ ایمان مقابل شیطان

  • ۲۹ خرداد ۰۴ ، ۰۸:۱۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

گاهی اوقات توبه کردن ها
توبه ای اشتباه می باشد
 توبه کردن از آنچه «معروف» است
در حقیقت گناه می باشد

مثلا توبه کرده از اشکی 
که برای حسین(ع) جاری شد
یا اگر در عزای آل رسول(ص)
کار او اشک و آه و زاری شد

توبه کرده چرا حرم رفته
زائر مرقد رضا(ع) شده است
یا پیاده، برهنه پا، غمگین
زائر کوی کربلا شده است

توبه کرده چرا دعا خوانده
متوسل به مرتضی(ع) شده است
توبه کرده چرا مدد جو از
احمد(ص) و آل مصطفی(ص) شده است 

توبه کرده از آن که روزی او
سجده کرده به مُهر وقت نماز
سجده بر فرش می کند الان
تا که باشد عبادتش ممتاز

توبه کرده ز اعتقاداتش
منکر فضل پنج تن(ع) شده است
علتش آن که شوربختانه
با «ابالیس» هم سخن شده است

توبه کرده از آن که روزی او
یاعلی(ع) بوده است ورد لبش
یا که با عشق خاندان رسول(ص)
طی شده لحظه های روز و شبش

هر که این گونه توبه بنماید
در حقیقت به قهقرا رفته
رفته در قعر چاه گمراهی
یا به جنگ خود « خدا » رفته

در چنین توبه شک ندارم من
نقش ابلیس سخت پر رنگ است
هر کسی که چنین کند توبه
شک ندارم کُمیت او لنگ است

هر کسی کرده اینچنین توبه
توبه باید کند ز توبه ی خود
چون زده ضربه ها به پیکر دین
با چنین توبه ای به نوبه ی خود

منکران فضائل حیدر(ع)
همه مرتدّ و خارج از دینند
دم زنند از خدا اگر شب و روز
فاقد دین و کیش و آیینند

بود شیطان ز جنس جنّ اما
در میان فرشتگان می زیست
همنشین فرشتگان چون شد
نام او هم نوشته شد در لیست

امر شد بر فرشتگان ز خدا
که به آدم کنند سجده عُموم
سر به سجده نبرد چون ابلیس
گشت از رحمت خدا محروم

گر به ظاهر شبیه ما هستند
اولیاء(ع) جنسشان ز نور خداست
شجری واحدند مصطفی(ص) و علی(ع)
میوه اش خانواده ی زهراست

آفریده شدند اولیاء(ع) از نور
ما ولی از گِل آفریده شدیم
قلب ما شد ز نورشان روشن
شکر یارب که برگزیده شدیم

چون خدا و رسول(ص) و آل رسول(ص)
سرپرستان مؤمنان هستند
شیعیان جمله سر به فرمان و
سر بلند از هر امتحان هستند

  • ۱۷ خرداد ۰۴ ، ۱۱:۰۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

گاهی اوقات با خدا بودن
عزمی از جنس کوه می خواهد
پا نهادن روی هوا و هوس
قدرتی با شکوه می خواهد

گاهی اوقات آزمون سخت است
سربلندی در آزمون مشکل
کمترین لغزش و خطا سازد
همه ی کوشش تو را باطل

به سئوالات آزمون باید
 پاسخی داد جامع و کامل
هست قاضی و داور و حاکم
بی نهایت محقق و عادل

همه شرکت کننده ایم اما 
یک نفر می شود پذیرفته
آن کسی که صریح و بی پرده
پاسخی ناب و خاص تر گفته

مسئله مرگ و زندگی باشد
مرگ گردیده است شرط حیات
زندگی می دهد خدا به بشر
زندگانی پس از وفات و ممات

داده فرمان خدا به ابراهیم(ع) 
که جدا کن سر از تن پسرت
می شود گر چه جاری از غم او
خون دل مثل سیل از بصرت

چون که آمد میان قربانگاه
از خدا یک پیام ساده رسید
چاقوی خویش را غلافش کن
فرصت آزمون شده تمدید

زنده مانده اگر چه اسماعیل(ع)
فرض شد فرض بر خدای کریم
تا ببیند به جای اسماعیل(ع)
خفته در خاک و خون ذبیح عظیم

کشته خواهد خدای ابراهیم(ع)
مردی از جنس نور و ایمان را
تا بخواند سر بریده ی او
روی نیزه کتاب قرآن را

کیست آن که خدا ذبیحش خواست؟
پسر حیدر(ع) است و سبط رسول(ص)
آن که از داغ اوست دل ها خون
دیده زار است و سینه نیز ملول

کوثر پر بهای قرآن را
میوه ی قلب و نور عین است او
کشته ی چشم های اشک آلود
غرقه در خون خود حسین(ع) است او

ناجی مردمان عالم اوست
پاسدار کتاب قرآن است
روز قتل حسین(ع) و یارانش
به یقین روز عید قربان است

  • ۱۵ خرداد ۰۴ ، ۰۸:۵۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

گاهی خدا پرستی ما بت پرستی است
تصویر ذهن ما ز «خدا» بت پرستی است

وقتی که لب برای دعا باز می کنیم
گاهی کلام و ذکر و دعا بت پرستی است

وقتی برای رفع مرض قرص می خوریم
خواهیم اگر ز قرص شفا بت پرستی است

حمد و ثناست ویژه ی ذات خدای ما
از غیر او سپاس و ثنا بت پرستی است

باشد بنای دین روی توحید استوار
جای دگر که گشت بنا بت پرستی است

راضی اگر خدا شود از کار ما خوش است 
خواهی اگر ز خلق رضا بت پرستی است

قلب بشر به یاد خدا صیقلی شود
از غیر او امید جلا بت پرستی است

تنها خداست آن که کند دفع هر بلا
خواهی ز غیر دفع بلا بت پرستی است

شرک جلی و شرک خفی در کمین ماست
تسلیمشان شدن به خفا بت پرستی است

کشته شوی اگر به رهی جز ره خدا
در خون خود کنی چو شنا بت پرستی است

بی قصد قرب حق چو رَوی سوی کربلا
پای پیاده، کرب و بلا بت پرستی است

گر استلام کعبه به قصد ریا کنی
آن استلام و سعی و صفا بت پرستی است

اموال خود اگر که ببخشی به راه خیر
باشد اگر برای ریا بت پرستی است

واجب شده اطاعت از خاندان وحی(ع)
بی حرمتی به آل عبا(ع) بت پرستی است

کار کسی که تابع امر خدا نشد
بی شک بدون چون و‌ چرا بت پرستی است

  • ۳۰ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۴:۱۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

منم صحرای تفتیده تو اما مثل بارانی
نمکزارم، کویرم من، تو زیبا چون گلستانی

منم تاریکی محض و تویی از پای تا سر نور
به قعر چاه کفرم من، تو در اوج مسلمانی

منم استاد ابلیس و تویی استاد دین داران
منم آیات شیطانی، تویی آیات رحمانی

تویی اردیبهشتی و بهاری هستی و خون گرم
من اما زاده ی «دی» هستم و سرد و زمستانی

منم تنها دلیل هر چه بیماری است در عالم
به هر دردی در این عالم تو دارویی تو درمانی

تویی از معرفت لبریز و سر تا پا تویی دانش
من اما خالی ام از علم، چون طفلی دبستانی

فلاکت را منم معنا، نماد فقر هستم من
سعادت را تویی معنا، تویی اوج فراوانی

صدای انکر الاصوات خوشتر از صدای من
صدای توست روح افزا، چنان آوای روحانی

منم زشت و کریه و نفرت انگیز و قبیح و بد
تو زیباتر ز سیمای تمام خوبرویانی 

زند گفتار و کردارم به قرآن و به دین ضربه
تو هستی پاسدار دین، کنی از دین نگهبانی

منم پیری که جیمم را تلفظ می کنم چون «ژ»
ولی تقریر جیم توست ناب و اصل لبنانی

نخواندم در تمام عمر هرگز آیه ای را من
تویی استاد انواع علوم وحی و قرآنی

تو هستی مجتهد من معنی اش را هم نمی فهمم
ندارم من سواد اما تو دانا و سخندانی

تو در آزاد راهی ره سوی «الله» می پویی
من اما در طریق پیچ و خم داری بیابانی

گناهان خودم را من به اشک چشم می شویم
تو از اشک دو چشمت کردی ابراز پشیمانی

به وقت سجده بگذارم جبینم را به روی مُهر
به هر وعده نمازت را بدون مُهر می خوانی

ره من سوی ترکستان طریق تو سوی کعبه
تویی آزاده اما من اسیر جهل و نادانی

تفاوت های من با تو زمین تا آسمان باشد
منم یک شمع خاموش و تو چون خورشید تابانی

من از اسلام و از قرآن کلامی هم نمی دانم
الف تا یاء اسلام محمد(ص) را تو می دانی

برای من خداوند آفریده چارده خورشید
که بی مثل و مثل هستد از نور و فروزانی

تو با «الله» پیمان بسته ای «الله» یارت باد
خدا را تابع امر و خدا را سر به فرمانی 

تو می خواهی کمک بی واسطه از حضرت «الله»
نمی گنجد ولی فیض خدا در ظرف انسانی

بدون واسطه از فیض حق محروم می مانیم
که شرط روشنی بخشی است تنها شیء نورانی

نداری ترس از محشر که اعمالت همه نیکوست
ولی سر تا به پا ترسم من از آن روز بحرانی

دو دستم خالی اما من شفیعی چون علی(ع) دارم
به دادم می رسد حیدر(ع) در اوقات پریشانی

تو با افکار و با کردار خود خوش باش روزی چند
خوشم با عشق آل مصطفی(ص) تا روز پایانی

  • ۲۳ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۸:۳۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی