اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۳۰ مطلب با موضوع «سایر موضوعات» ثبت شده است

ای خداوند و خالق سبحان
گل لبخند را به لب بنشان

قلب ها را تو منقلب فرما
مس ما را زر و ذهب فرما

چشم ها را تو پاک و بینا کن
عشق و امید را شکوفا کن

ای که هستی محول الاحوال
از  تو می خواهم ای خدا امسال

حال ما را نکو بفرمایی
سال ما را  نکو بفرمایی

بکَنی ظلم و ظالم از ریشه
لعنت تو به هر ستم پیشه

بی نوا را نوا بده یارب
درد ها را شفا بده یارب 

در رحمت به روی ما بگشا
کینه ها را ز قلب ما بزُدا

تو کمک کن که خوش بیان باشیم
بهترین ها در این جهان باشیم

ای که تدبیر ما به دست توست
هستی این جهان ز هست توست

سال نو را تو سال گلها کن
همه جا را قشنگ و زیبا کن

خانه ها را پر از صفا فرما
دل ما را پر از وفا فرما

مقدم سال نو مبارک باد
طالع و فال نو مبارک 

سال نو مقدمت روی دیده 
باش امید هر ستم دیده

سال نو سال عشق باش و امید
لحظه هایت خجسته باد و سعید

سال صلح و صفا شوی ای سال 
زیر پای تو غصه ها پامال

رمضان و بهار قرآن است
عید نوروز ملک ایران است

هم بهار سعادت آمده است
هم بهار طبیعت آمده است

ای خدا این بهار ایرانی
در کنار بهار قرآنی

هر دو باشد مبارک و میمون
عزّت ما همیشه روز افزون

ای خداوند حیدر(ع) و زهرا(س)
دل ما را تو شادمان فرما 

با ظهور امام منتظران
مؤمنان را ز رنج و غم برهان

  • ۲۹ اسفند ۰۲ ، ۱۸:۲۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

مردمی که به خواب خوش هستند رخ مهتاب را نمی بینند
بین دریا سوار بر قایق این همه آب را نمی بینند

یادشان می رود مسلمانند رهبر و مقتدایشان چه کسی است
چشمشان بسته مانده و هرگز دست ارباب را نمی بینند

قدر زر زرشناس می داند همگان قدر زر نمی دانند
آن جماعت که غرق در خوابند دُرّ نایاب را نمی بینند

دوست و دشمن، آشنا و غریب، فرق چندان برایشان نکند
همه باشد برایشان یکسان، لطف احباب را نمی بینند

آن جماعت که خواب آلودند سنگ خارا برایشان کافی است
اختلافات سنگ خارا و گوهر ناب را نمی بینند

دیده ی دل اگر که باشد کور، نیمه شب بین مسجد کوفه
سوز راز و نیاز حیدر(ع) در کنج محراب را نمی بینند

دیده ها بسته، شهر خواب آلود، همه جا در سکوت و آرامش
مردم کوچه های خواب آلود جنگ احزاب را نمی بینند

  • ۲۸ اسفند ۰۲ ، ۱۱:۳۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

سال نو شد ولی افسوس که دل شاد نشد 
دل ما غمزدگان از غمی آزاد نشد

باز هم ماند به در چشم همه عالمیان
خبری باز هم از علت ایجاد نشد

استعانت ز خدا خواسته بودیم اما
از خداوند برای فَرَج امداد نشد

شاد هستند همه اهل سماوات ولی
هیچ از مردم غمگین زمین یاد نشد

حال ما هست خراب از غم هجران حبیب
حال ویرانه ی ما باز هم آباد نشد

دل گرفتار به دام رخ صیاد شده است
مرغی اینگونه اسیر رخ صیاد نشد

دوری از یار جفائیست که از ما سر زد
که به ما از طرف یار که بیداد نشد

نیست نوروز که بر غمزده روز است از نو 
سال نو شد ولی افسوس که دل شاد نشد

  • ۲۷ اسفند ۰۲ ، ۰۳:۲۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

پیغام خدا برای انسان هستم

روشنگر راه هر مسلمان هستم

گر در طلب چشمه ی ایمان هستید ؟
من چشمه ی پاک دین و ایمان هستم

سر چشمه ی نور و عشق و امیدم من
خورشید هُدا، ماه درخشان هستم

سرسبزی باغ عشق مدیون من است
من فصل بهار هر گلستان هستم

من چشمه ی فیاضم و پایانم نیست
من باعث فیض حی سبحان هستم

شادابی و خرمی ره آورد من است
بر گلشن دین بارش باران هستم

من حیدر(ع) ثانیم که در روز حساب
مانند علی(ع) دلیل و میزان هستم

بر درد بشر اگر شفا می خواهید
بر درد شما دوا و درمان هستم

خوانده است نبی(ص) مرا یکی از ثقلین
بر اهل زمین شمع فروزان هستم

من جز سخن حق به لبم نیست سخن
حق گویم و حق جویم و فرقان هستم

شیوا و رساست آنچه می گویم من
حیدر(ع) صفتم، بسی سخندان هستم

در روز حساب میزبان خواهم بود
امروز اگر که بر تو مهمان هستم

من ترجمه ی ساده ی آل اللهم(ع)
پیغام خدا، کتاب قران هستم

  • ۲۱ اسفند ۰۲ ، ۱۴:۱۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

امشب همه جا محفل شادی است که بر پاست

امشب شب  یلداست
خوش باش بساط طرب و عیش مهیاست
امشب شب یلداست

یاران بشتابید شب عیش و سرور است
هنگامه ی شور است

لبخند بزن خنده و شادی تو زیباست
امشب شب یلداست

برخیز شب غصه و اندوه سر آمد
وقت سحر آمد

شادی پس از این ساکن دل هاست
امشب شب یلداست

شادند در این جشن همه ملت ایران
این کشور شیران

خنده روی لبهای همه مردم دنیاست
امشب شب یلداست

در را به روی غصه و اندوه ببندید
تا صبح بخندید

خیزید و برقصید، نه هنگام تماشاست
امشب شب یلداست

امشب شب سیب و شب کیوی و انار است
غم ها به کنار است 

خنده روی لب های زن و مرد شکوفاست
امشب شب یلداست

ما خربزه داریم و عرب رگّی و بطّیخ
جوجه شده بر سیخ

آغاز زمستان و شب اول سرماست
امشب شب یلداست

امشب شب دور همی و خوشگذرانی است
جشنی همگانی است

شادی و نشاط و طرب و عیش هویداست
امشب شب یلداست

ای ملت ایران بخندید و بخندید و بخندید 
با غصه بجنگید

از خنده ی ما غصه و غم در دل اعداست 
امشب شب یلداست

شادی و نشاطند دو آموزه ی دینی
پس از چه غمینی

خیزید و برقصید و بخندیدکه فتواست
امشب شب یلداست

  • ۲۸ آذر ۰۲ ، ۰۷:۰۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

به روز رسانی شد

 دریافت

  • ۲۵ آبان ۰۲ ، ۰۷:۵۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

امیر کشور جان سید الکریم آمد

صفای هر دو جهان سید الکریم آمد

اذان ترانه ی عشق علی و آل علی است
برای نشر اذان سیدالکریم آمد

بهار می شود از یمن مقدمش همه سال
گذشت فصل خزان سید الکریم آمد

به یمن مقدم او شد جهان چراغانی
خوشند پیر و جوان سید الکریم آمد

شده است خانه ی دل ها پر از نشاط و‌سرور
قد غم است کمان سید الکریم آمد

تویی که مادح آل محمدی شب و روز
به شور و شوق بخوان سید الکریم آمد

کریم ابن کریم است مقدمش روی چشم
قرار روح و روان سید الکریم آمد

  • ۲۶ مهر ۰۲ ، ۱۸:۴۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

گفت: عید حضرت زهراست گفتم: شاد باش

شادی ما حال ظالم را مکدّر می کند
*
گفت: رفع القلم یعنی چه؟ گفتم: توبه است
از همه اعمال بد باید که استغفار کرد
*
گفت: در این عید می بخشد خدا جرم و گناه
گفتمش تا می توانی پس تو استغفار کن
*
گفت: در عید برائت لعن دشمن جایز است؟
گفتمش لعن عدوی حضرت زهرا(س) سزاست
*
گفت: در این عید جمعی بد دهانی می کنند
گفتمش این کار مؤمن نیست، یک کار خطاست
*
گقتمش گر بد دهانی، نیستی با فاطمه(س)
هر که با زهراست می پرهیزد از گفتار زشت
*
ظالمان را لعن کن در اوج اخلاص و ادب
بد دهانی نیست هرگز شیوه ای زهرا(س) پسند
*
گفت: حبّ اهل بیت(ع) اولیٰ است یا بغض عدو
گفتمش مرغ سعادت را خدا داده دو بال 
*
لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا «نساء 148»
خدا بلند کردن صدا را به بدگویى دوست ندارد، مگر از آن کس که به او ستمى شده باشد، و خدا شنوا و داناست. 

آن که می گوید مکن تو ظالمین را سبّ و لعن 
در حقیقت دشمنی با نصّ قرآن می کند

  • ۰۲ مهر ۰۲ ، ۰۸:۱۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

شاعر: علی اسماعیلی وردنجانی

ذاکر:علی اسماعیلی وردنجانی

مدت برنامه: ۱۰ دقیقه

حجم فایل:حدود ۷ مگابایت

 دریافت

 

 

  • ۰۳ مرداد ۰۲ ، ۱۳:۴۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

مرو تو شتابان ز پیش پدر (عزیز دلم)۲

ز داغ تو خون می چکد ز جگر (عزیز دلم)۲

اگر بروی مادر از غم تو دل غمین بشود
ز داغ تو عمه ی تو ماتم نشین بشود
رقیه(س) در حسرت دیدارت حزین بشود
ز داغت شوم من خمیده کمر (عزیز دلم)۲

چگونه برم من سوی خیمه نعش اصغر(ع) را
چگونه دهم دست مادرش این گونه پیکر را
چگونه دهم شرح واقعه و روز محشر را
مرو اینقدر زود سوی سفر (عزیز دلم)۲

بریزم به سر در عزای تو خاک ای عزیز دلم
فدای تو و حنجر شده چاک ای عزیز دلم
ز داغ تو غصه دار افلاک ای عزیز دلم
به خیمه چگونه رسانم خبر (عزیز دلم)۲

بمان پیش من ای عزیز دلم اندکی دیگر
که من هم شوم همسفر با تو ای گل پر پر
اگر بروی می شوم تنها بین این لشکر
بمان تو کنارم در این سنگر (عزیزم دلم)۲

گل سرخی که ز تیر سه شعبه شده پر پر
بیا تا ببویم تو را ای گل این دم آخر
ز داغ تو، خون جگر گشته زینب(س) مضطر
کشد از دل آه ویران گر (عزیز دلم)۲

گل بابا تو ز سنگ ستم گشته ای پر پر
اگر بروی می زند غم تو بر دلم اخگر
برم شکوه در مصیبت تو نزد پیغمبر(ص) 
بنوش آب از چشمه ی کوثر (عزیز دلم)۲

اگر بروی بعد تو‌ دیگر می شوم تنها
بمانم تنها میان این لشکر اعدا
رَود بر بالای نیزه سرت کودک بابا
عزادار تو شود مادر (عزیز دلم)۲

طلب کردم من برای تو از دشمن دین آب
ولی با تیر سه شعبه شدی ناگهان سیراب
از آن تیری که به سوی گلوی تو شد پرتاب
ز خون دل گشته چشمم تر (عزیز دلم) ۲

بمان در پیشم مرو ز بَرَم زندگانی من
تو می روی و می رسد وقت جان فشانی من
مرو از پیشم تو ای یار آسمانی من 
شدم من بی یار و بی یاور (عزیز دلم)۲

شدی سیراب ای عزیز دلم چشم من روشن
نپوشیدم لا اقل به تنت کهنه پیراهن
سرت بر بالای نیزه شود همسفر با من
بخواب ای زیبا گل پر پر (عزیز دلم)۲

تو‌ در کودکی یک مجاهد و سرباز ممتازی
برای رقیه(س) سرت روی نی گشته هم بازی
تو در اوج آسمان ها در حال پروازی
خدا حافظ ای نسیم سحر (عزیز دلم)۲

  • ۰۱ مرداد ۰۲ ، ۱۷:۲۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی