حیله ی شیطان
حیوان دو پا بودی و گفتی منم انسان، از حیله ی شیطان
کارت شده تزویر و ریا، حقه و بهتان، از حیله ی شیطان
محصولت اگر با ثمن بخس گران است
آن را بفروشی به هزاران، از حیله ی شیطان
فرصت طلب و در طلب پست و مقامی
هستی تو پی شهرت و عنوان، از حیله ی شیطان
یک عمر چپاول کنی و غارت مردم
لعنت بکنی بعد به شیطان، از حیله شیطان
باشد هدف از خلقت تو بندگی حق
کردی تو ولی شورش و طغیان، از حیله ی شیطان
یک عمر خطا کردی و تقصیر و جنایت
غافل شدی از عاقبت آن، از حیله ی شیطان
آهودل و ترسو و جبان بودی گفتی:
هستم چو یکی رستم دستان، از حیله ی شیطان
فرمان خدا را تو اطاعت ننمودی
یک عمر ز تو سرزده عصیان، از حیله ی شیطان
از هر صفت نیک شدی پاک و مُبرّا !
آن هم چقدر ساده و آسان، از حیله ی شیطان
فردوس که شایسته ی تو بود از اول
رفت از کفت ای بی خبر ارزان، از حیله ی شیطان
دنیای تو آباد شده چند صباحی
عقبای تو اما شده ویران، از حیله ی شیطان
تسبیح الهی به لبت نقش نبسته
خالی است مگر قلبت از ایمان، از حیله ی شیطان
قرآن روی طاقچه ات گرد گرفته
یک آیه نخواندی تو ز قرآن، از حیله ی شیطان
یک بار نرفتی تو به یک مجلس روضه
داری طمع روضه ی رضوان، از حیله ی شیطان
پنداشتی از توست جهان تا به قیامت
خود را تو نپنداشته ای مدعو و مهمان، از حیله ی شیطان
عمرت به سر آمد همه در کفر و ضلالت
یک لحظه نگشتی تو پشیمان، از حیله ی شیطان
هر جا که بَدی بود دویدی سوی آنجا
از نیک ولیکن تو گریزان، از حیله ی شیطان
گفتم به تو صد پند و نگفتم به خودم هیچ
از مصرع یک تا به همین مصرع پایان، از حیله ی شیطان
- ۰۳/۱۰/۳۰