اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۵۵ مطلب با موضوع «حضرت رسول اکرم ص» ثبت شده است

جشن میلاد احمد(ص) و صادق(ع)
جشن قرآن و جشن ایمان است
خنده روئیده بر لب شیعه
موسم شادی مسلمان است

علت خلقت جهان آمد
مسلمین خرّمند و دلشادند
به لب مؤمنان ترنم وحی
و از غم و درد و غصه آزادند

آسمان ها شده چراغانی
جبرئیل امین غزل خوان است 
قدسیان تهنیت به هم گویند
لبشان مثل غنچه خندان است

رحمت الله واسعه آمد
بوی عطر و گلاب می آید
آسمان ها ستاره بارانند
مظهر آفتاب می آید

خاتم انبیاست این نوزاد
دیده ی انبیا شده روشن 
از قدوم مبارک این طفل
همه ملک زمین شده گلشن 

روز میلاد حضرت صادق(ع)
همه عالم شده چراغانی
بانی فقه جعفری آمد
معنی آیه های قرآنی

دیده بگشوده بر جهان مولا
واسط فیض حضرت خالق
جعفر ابن محمد(ع) است اما
کنیه ی اوست حضرت صادق(ع)

همه عالم منور است امروز
آمده جلوه ی جمال خدا
روز میلاد حضرت نور است
جلوه ذات ذوالجلال خدا

آمنه روی دست خود دارد
کودکی مثل ماه رخشان را
مات و محو جمال این کودک
بنگر آفتاب تابان را 

فتبارک به خویشتن گفته
احسن الخالقین از این میلاد
ساکنان زمین و اهل سماء
همه مسرور و خرّم و دل شاد

تهنیت ای اهالی عالم
صاحب حوض کوثر آمده است
شادی تان هزار بار افزون
شافع روز محشر آمده است

  • ۱۸ شهریور ۰۴ ، ۰۷:۴۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

زهرا(س) ز غم مصطفی(ص) گرید
از سوز جگر مرتضی(ع) گرید
وامصیبتا، یا رسول الله(ص)

خاتم رسل(ص) رفته از دنیا
در عزای او خون شده دل ها
می زند به سر دست غم زهرا(س)
ورد لب او آه و واویلا
وامصیبتا، یا رسول الله(ص)

اهل آسمان خاک غم بر سر
چشمه ی بکاست دیده ی حیدر(ع)
گریه می کند زینب(س) مضطر
گوئیا شده موسم محشر
وامصیبتا، یا رسول الله(ص)

حسن(ع) و حسین(ع) دیده گریانند
شیعیان همه مات و حیرانند
انبیا ز غم اشک افشانند
سرها همگی در گریبانند
وامصیبتا، یا رسول الله(ص)

روح مصطفی(ص) کرده چون پرواز
فصل غصه و غم شده آغاز
با غمش شده عالمی دمساز
یک به یک شود غصه ها ابراز
وامصیبتا، یا رسول الله(ص)

بالای سر قبر پیغمبر(ص)
می زند زهرا(س) دست غم بر سر
با پدر گوید راز دل دختر
می شود تفسیر سوره ی کوثر
وامصیبتا، یا رسول الله(ص)

گفت: با بابا این چنین زهرا(س)
بی تو شد حیدر(ع) یکه و تنها
بعد تو می بینم مصیبت ها
کشته می گردد محسنم بابا
وامصیبتا، یا رسول الله(ص)

 

جمعی که همه یار شیطانند
کینه ها به دل از علی(ع) دارند
دشمنان اسلام و قرآنند
درب خانه ام را بسوزانند
وامصیبتا، یا رسول الله(ص)

از فشار در می شوم مجروح
محسنم شود ای پدر مذبوح
بیرون شود از جسم او چون روح
نوحه خوان شوم در غمش چون نوح
وامصیبتا، یا رسول الله(ص)

در سقیفه گردد ولایت غصب
منبر نبی(ص) و رسالت غصب
حق خاندان طهارت غصب
حق ما شود تا قیامت غصب
وامصیبتا، یا رسول الله(ص)

  • ۲۸ مرداد ۰۴ ، ۰۷:۳۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

تو انتخاب خدایی، بخوان به نام خدایت
بشیر و راهنمایی، بخوان به نام خدایت

بدون تو همه عالم پر از مصیبت و درد است
به دردها تو دوایی، بخوان به نام خدایت

غبار غصه نشسته به قلب مردم دنیا
به قلبها تو جلایی، بخوان به نام خدایت

بخوان که بی تو ضعیفان بدون یاور و یارند
تو یاور ضعفایی، بخوان به نام خدایت

بدون تو همه عالم نداشت ارج و بهایی
تویی که شمش طلایی، بخوان به نام خدایت

محمدی و امینی و صادقی و شریفی
تو عزتی، توحیایی، بخوان به نام خدایت

برای آن که نشسته است نا امید به کنجی
تو آرزو و رجایی، بخوان به نام خدایت

صفای ملک وجود است از خلوص و صفایت
 صفای هر دو سرایی، بخوان به نام خدایت

تو معدن حسنات و فضائلی و کرامات
تو بحر جود و سخایی، بخوان به نام خدایت

الا که شرط قبول نماز و راز و نیازی 
تویی که روح دعایی، بخوان به نام خدایت

بدون تو همه عالم فناپذیر و تباه است
تویی که شرط بقایی، بخوان به نام خدایت

تویی که واسط فیض خدا به عالمیانی
دلیل فیض و عطایی، بخوان به نام خدایت

به روز حشر تویی شافع اهالی دنیا
شفیع روز جزایی، بخوان به نام خدایت

  • ۰۷ بهمن ۰۳ ، ۱۷:۴۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

رسول الله(ص) آمد تا صفا بخشد به هر گلشن
رسول الله(ص) آمد تا همه عالم شود ایمن
به یمن مقدمش رقصند سرو و لاله و سوسن 
چراغانی شده عالم، به هر کوی و به هر برزن

محمد(ص) کیست؟ تاج فخر اهل آسمان است او
محمد(ص) کیست؟ متن و معنی و شرح اذان است او
محمد(ص) کیست؟ یاران، خاتم پیغمبران است او
محمد(ص) کیست؟ خورشید طریق مؤمنان است او 

محمد(ص) آمد و از عطر او عالم گلستان شد
محمد(ص) آمد و در مقدمش دنیا چراغان شد
محمد(ص) آمد و خورشید راه هر مسلمان شد
محمد(ص) آمد و از مقدمش نعمت فراوان شد

محمد(ص) کیست؟ یاران، رحمة للعالمین است او
محمد(ص) کیست؟ یاران، قبله ی اهل یقین است او
محمد(ص) کیست؟ یاران، مقتدای مؤمنین است او
محمد(ص) کیست؟ یاران، رهنمای محسنین است او

محمد(ص) آمد و عرش الهی نور باران شد
محمد(ص) آمد و روح الامین شاد و غزلخوان شد
محمد(ص) آمد و یکباره شادی ها فراوان شد
محمد(ص) آمد و لبهای هر غمدیده خندان شد

محمد(ص) آمد و روشنگر راه سعادت شد
محمد(ص) آمد و گسترده با دستش عدالت شد
محمد(ص) آمد و سر تا به پا نور هدایت شد
به کل آفرینش از خداوند او عنایت شد

تمام آفرینش میهمان خوان احسانش
به عالم فخر بفروشد هر آن کس شد مسلمانش
تمام شهریاران و امیران مستمندانش
ندارد هیچ همتایی کتاب وحی و قرآنش

محمد(ص) آمد و از مقدمش فصل بهار آمد
برای ما مسلمانان مدال افتخار آمد
برای کشور اسلام و قرآن شهریار آمد
برای مردم دنیا مقام و اعتبار آمد

محمد(ص) آمد و شد دل ربای مردم دنیا
به عشقش می تپد در سینه ی اهل جهان دل ها
ندیده هیچ کس چون چهره ی او چهره ای زیبا
به شوق او همه عالم شده سرگشته و شیدا

خدایش امر فرموده: که در راه خدا پیکار
خدایش امر فرموده: «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفار»
خدایش امر فرموده: که در راه خدا ایثار
خدایش امر فرموده: محبت با همه انصار

محمد(ص) آمد و عبدالمطلب شاد و خُرّم شد
ز میلاد محمد(ص) آمنه بانوی اعظم شد
حلیمه در میان بانوان فردی مکرّم شد
محمد(ص) آمد و شادی نصیب اهل عالم شد

شده روح الامین مبهوت سیمای دل آرایش
شده خورشید عالمتاب سرگرم تماشایش
تمام انبیا و اولیا مجنون و شیدایش
مبارک باد این میلاد بر جمع احبّایش

  • ۲۵ شهریور ۰۳ ، ۱۹:۳۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

فصل عزای خاتم پیغمبران رسید
از داغ حضرتش به لب شیعه جان رسید

ملک وجود یک سره ماتمسرا شده
فصل عزاست خیمه ی ماتم به پا شده

عالم سیاه پوش شد از داغ مصطفی(ص)
جاری است رود خون ز دو چشمان مرتضی(ع)

بسته است چون که بار سفر خاتم رسل
افزوده شد دوباره غمی بر غم رسل

بیت العزاست عرش خداوند ذوالجلال 
دیگر به ماذنه نرود بعد از این بلال

رنگ عزا گرفته همه عالم وجود
پهلوی فاطمه(س) شود از ضرب در کبود

بیرون شده است جان ز تن ختم انبیاء
بزم عزا به پا شده از خاک تا سماء

شیعه دچار غصه و داغی عظیم شد
واویلتا که حضرت زهرا(س) یتیم شد

خورشید راه مردم دنیا غروب کرد
اندوه را روانه به سوی قلوب کرد

قامت خمیده گشته عرب زیر بار غم
دست عزا به سینه و سر می زند عجم

بیرون کشد سقیفه ولی خنجر از غلاف
تا راه دین رود پس از این سوی انحراف

حیدر(ع) دچار درد و غم بی نهایت است
امّا سقیفه در پی غصب ولایت است

مزد رسالت است تولّای فاطمه(س)
باشد زمان، زمان تسلای فاطمه(س)

آتش زبانه می کشد از خانه ی بتول(س)
این شعله ها نشانه ی ظلم است بر رسول(ص)

تفسیر کوثر است که افتاده زیر پا
جان پیمبر(ص) است که افتاده زیر پا

بشکسته است پهلوی زهرا(س) به پشت در
یعنی سقیفه انجمن فتنه بود و شر

رخسار فاطمه(س) شده است از چه نیلگون
بر بار غصه های علی(ع) غصه ای فزون

زهرا(س) شکسته بال به ماتم نشسته است
از چه دو دست حیدر کرار(ع) بسته است؟

ملک فدک عطای پیمبر(ص) به فاطمه(س) است
این هدیه از خدای پیمبر(ص) به فاطمه(س) است

اما هزار حیف که غصب فدک شده
تنها نصیب دخت پیمبر(ص) کتک شده

زهرا(س) اسیر محنت بسیار گشته است
حیدر(ع) به رنج و غصه گرفتار گشته است

نالد حسن(ع) ز غصه و گرید ز غم حسین(ع)
جاری است اشک زینب کبری(س) ز هر دوعین

مزد رسالت است مودّت به اهل بیت(ع)
رمز سعادت است مودّت به اهل بیت(ع)

یا ربّ به آه فاطمه(س) و اشک مرتضی(ع)
ما را مکن ز آل محمّد(ص) دمی جدا

  • ۰۹ شهریور ۰۳ ، ۱۹:۰۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

گفت پیغمبر(ص) که در روز حساب
جمعی از امّت سراپا اضطراب

نزد من آیند با حالی تباه
پرچمی دارند با رنگ سیاه

پرسم از آنها شماها کیستید؟
بنده ی حقّ یا موّحد نیستید؟

سر دهند آوا مسلمانیم ما
پیرو اسلام و قرآنیم ما

ما مسلمانیم اما ظاهری
کار ما بوده است عمری کافری

هرگز از قرآن نخواندیم آیه ای
نیست ما را توشه و سرمایه ای

یا محمّد(ص) از همان عهد قدیم
دشمنان اهل بیتت بوده ایم

دور گردانم من آن ها را ز خویش
می روند از پیش من با قلب ریش

رویشان چون ظلمت شب تیره رنگ
نقشه ی آن ها همه خورده به سنگ

بعد می آیند یک قوم دگر
پرچمی دارند خیلی تیره تر

پرسم از آنها شماها کیستید؟
گوئیا از امّت من نیستید؟

جمله می گویند ما آزاده ایم
ما مسلمان و مسلمان زاده ایم

لیک ما تسلیم شیطان بوده ایم
دشمن اسلام و قرآن بوده ایم

ضدّ آیات خدا بودیم ما 
دشمن آل عبا(ع) بودیم ما

چون جفا کردند آنها بر خدا
دورشان سازم ز خود آن قوم را

می روند آن قوم پست خیره سر 
رویشان از ظلمت شب تیره تر

پرچم سوّم رسد همرنگ نور
پای پرچم عده ای لبریز شور

جملگی یکتا پرست و حق شناس
بهترینِ بهترین ها از اساس

مؤمنند و اهل تقوا بوده اند
شیعیان خاص زهرا(س) بوده اند

پیرو حقّ اند و قرآن مجید
قلبشان پاک است و رویشان سپید

امت خاص محمد(ص) بوده اند
دوستدار آل احمد(ص) بوده اند

چون به آنها آب کوثر می دهند
نغمه شادی همه سر می دهند

می روند آنها همه سوی بهشت
آفرین بر این نصیب و سرنوشت

آری آری متقین و مؤمنان
سر فرازند و به جنت جاودان

  • ۳۰ تیر ۰۳ ، ۱۸:۳۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

زندگی زیباست در زیر لوای پنج تَن(ع)
جان و مال و تار و پود ما فدای پنج تَن(ع)

محفل انس است و اهل آسمان محفل نشین
پنج تَن(ع) را مدح می گوید خدای پنج تَن(ع)

حضرت روح الامین تا وصف آنان را شنید
آمد از عرش خدا زیر عبای پنج تَن(ع)

تا خدا بر این جهان فرمان روایی می کند
می رسد بر گوش ها صوت رسای پنج تَن(ع)

پنج تَن را بسکه دارد دوست رب العالمین
خلق فرموده جهان را از برای پنج تَن(ع)

می دهند انگشتر خود را به سائل در رکوع
خوش به حال آن تهی دست و گدای پَنج تَن(ع)

دردمندی را که دکترها جوابش کرده اند
او شفا می گیرد از دارالشّفای پنج تَن(ع)

افتخاری نیست بالاتر از این که آدمی
بنده ی حقّ باشد امّا با ولای پنج تَن(ع)

گر که می خواهی خدا راضی شود از دست تو
راه آن را جستجو کن در رضای پنج تَن(ع)

این سعادت هست ما را بس که دایم بوده ایم
ریزه خوار سفره ی جود و سخای پنج تَن(ع)

بی وجود پنج تَن باغ جِنان هم بی صفاست
شد مصفّا باغ رضوان از صفای پنج تَن

ای که می خواهی شود مس وجود تو طلا
استعانت جو فقط از کیمیای پنج تَن

گر به دنبال بقا هستی فنا باید شوی
یافته هرکس بقا، بوده فنای پنج تَن(ع)

ای خوشا آن کس که در وقت حساب و روز حشر
زینت پرونده اش شد مرحبای پنج تَن

قلب ما لبریز حبّ اهل بیت مصطفاست
شکر یارب شیعه ایم و مبتلای پنج تَن

  • ۰۹ تیر ۰۳ ، ۰۴:۴۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

آغاز وحی و عید رسالت مبارک است

عید رسول و عید هدایت مبارک است

فصل خزان گذشت و بهار آمد ای بشر
مژده که شب گذشت و شده موقع سحر

بشنو به گوش جان خود آوای وحی را
بشنو که حق به آدمیان می دهد ندا 

اقرأ و ربک ای همه پاکی همه صفا
ای انتخاب ناب خداوند، مصطفی

اقرأ و ربک ای که شدی انتخاب حقّ
اقرأ بخوان به صوت رسایت کتاب حق

امر خداست لب به سخن باز کن بخوان
مشتاق نغمه های تواند اهل آسمان

ای آفتاب حسن ز مکه طلوع کن 
قلب بشر قرار ندارد شروع کن

اقرأ بخوان سعادت انسان به دست توست
خلق جهان به عشق تو و ناز شست توست

اقرأ بخوان برادر روح الامین تویی
اقرأ بخوان که رحمت للعالمین تویی

قبل از وجود عالم هستی تو بوده ای
تو اولین کسی که خدا را ستوده ای

اقرأ بخوان و دلبری از جبرئیل کن
مهمانمان به جرعه ای از سلسبیل کن

ذکر لب ملائکة الله احمد(ص) است
تسبیح شمس و ورد لب ماه احمد(ص) است

ای انتخاب ویژه ی حق انقلاب کن
بت های ظلم و جور و جفا را خراب کن

بگشای لب که نغمه ی قرآنم آرزوست 
بگشای لب که خیر فراوانم آرزوست

تو انتخاب اولی و آخرین رسول
تو با علی(ع) برادری و کوثرت بتول(س)

ای جمله انبیاء همگی شیعیان تو
باشند اولیاء همگی رهروان تو

تو برترین سفیر خدایی و احمدی
پیوسته گرم حمد و ثنایی، محمدی

زیباترین غزل تویی ای شعر ناب حق
حق انتخاب توست، تو هم انتخاب حق

با نغمه ی حجاز بخوان آیه های وحی
با صوت دلنواز بخوان آیه های وحی

بر قله ی کمال بشر رد پای توست
در اهتزاز بر سر قله لوای توست

ای شاهد رسالت تو حضرت علی(ع)
باشد تو را وزیر و خدا راست او ولیّ

تو شهر علم هستی و او باب شهر علم
تو مظهر سخاوت و او شهره شد به حلم

قرآن کتاب وحی خدا ثقل اکبر است
حیدر(ع) کتاب ناطق تو ثقل اصغر است

شکر خدا که رهبری و رهنمای ما 
قرآن و اهل بیت(ع) تو هم مقتدای ما

  • ۱۷ بهمن ۰۲ ، ۱۸:۴۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

آفرینش آفرین را بی نهایت آفرین

چون که داده افتخاری تازه بر اهل زمین
چشم بگشوده به دنیا رحمه للعالمین
نور باران شد زمین تا آسمان هفتمین

مژده مژده اهل عالم مولد پیغمبر(ص) است
در همه عالم شمیم مشک و عود و عنبر است

خاک خوشبوتر ز عطر گل عذاران می شود
قلب های اهل ایمان نور باران می شود
فصل های سال سرتاسر بهاران می شود
این محمد(ص) معنی آیات قرآن می شود

اوست خورشیدی که عالم را کند لبریز نور
مؤمنان را می دهد با دست خود جامی طهور

تاج فخر آفرینش بر سر ام القراست
جشن میلاد محمد(ص) در همه عالم به پاست
دست افشان حضرت جبریل در عرش خداست
آمد آن شمس درخشانی که ما را رهنماست

دست افشان، پای کوبان جمله ی کروبیان
راهی شهر مدینه خنده بر لب، شادمان

معدن احسان و جود و فضل و حلم و رحمت است
نور رویش روشنی بخش جهان ظلمت است
 پای تا سر شوکت و عز و وقار و حشمت است
آیت پروردگار است و مدار وحدت است

عالم هستی سراسر بوی احمد(ص) می دهد
روز میلادش صله بسیار و بی حد می دهد

تاج سرهای تمام انبیا و اولیاست
نام او زیباترین زینت به عرش کبریاست
انتخاب ویژه ی الله، یعنی مصطفاست
او پسر عمّ و برادر با علی مرتضاست

ما همه عبدیم و ما را سیّد و مولاست او
علت ایجاد هستی و ابوالزهراست او

در مسیر رستگاری مؤمنان را رهبر است
قلب او لبریز ایمان و یقین و باور است
هر چه خوبی در دو عالم هست را او مظهر است
بهتر است از بهترین ها، برترین را برتر است

اسوه تقوا و پاکی ها و نیکی هاست او
واسط فیض خدای حیّ بی همتاست او

آفرینش را یقناً علت ایجاد اوست
بنده ی حق است و از هر قید و بند آزاد اوست
ترجمان و معنی انصاف و عدل و داد اوست
بر سر هر زورگو و ظالمی فریاد اوست

می کند در عالم هستی عدالت گستری
اوست الحق لایق و شایسته ی پیغمبری

می رسد از راه و دنیا را گلستان می کند
شور و شوق و عشق را تقدیم انسان می کند
او چراغ زندگی ها را فروزان می کند
قلب ها را پر ز نور عشق و ایمان می کند

تا ابد تسبیح و تحمید است ورد مؤمنان
دین اسلام محمد(ص) تا قیامت جاودان

  • ۰۸ مهر ۰۲ ، ۱۷:۰۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ماتم گرفت از خاک تا عرش خدا را

لبریز غم کرده قلوب انبیاء(ع) را

روح الامین پوشیده بر تن رخت ماتم
سر تا سر عالم به رنگ غصه و غم

غم در دل زهرای اطهر لانه کرده 
این خانه را غم مثل یک ویرانه کرده 

غم های عالم سوی حیدر(ع) شد شتابان
قلبش پر از غم شد دو چشمش زار و گریان

گشته کریم اهل بیت(ع) از غصه نالان
از چشم های او روان سیلاب باران

زانوی غم دارد بغل شاه شهیدان
شد قلب او از داغ جدّش بیت الاحزان

زینب(س) اسیر غصّه ها و رنج و غم هاست
دامان او از اشک غم مانند دریاست

شهد شهادت شد نصیب رهبر دین
بار سفر بست و جهان را کرد غمگین

مولا علی(ع) مشغول کفن و دفن او شد
اما سقیفه گرم بحث و گفتگو شد

شد نقشه ی غصب ولایت طرح آنجا
شد بحث پیرامون غصب باغ زهرا(س)

از این سقیفه انحراف آغاز گردید
با دستشان درهای دوزخ باز گردید

از این سقیفه بسته شد راه سعادت
از این سقیفه باز شد راه جهالت

با هم عوض شد جای حق و جای باطل
طوفان شد و یک باره گم شد راه ساحل

جای نبی(ص) بنشسته بت بالای منبر
شد غصب حقّ نایب خاص پیمبر(ص)

آیات کوثر زیر پا ماندند آن روز
صد فاتحه از بهر دین خواندند آن روز

بر چهره زهرای اطهر نقش سیلی 
پهلوی او از ضربه ی در  گشت نیلی

مسمار در بر سینه ی زهرا(س) اثر کرد
آل علی(ع) را در غم او خون جگر کرد

با ریسمان بستند دستان علی(ع) را
تحریف ها کردند قرآن نبی(ص) را

شد واژگون اسلام از نیرنگ کفار
دیگر مسلمانی شده یک امر دشوار

زشتی نشسته جای تقوا و نکویی 
عالم شده لبریز نیرنگ و دو رویی

از این سقیفه جان انسان گشت ارزان
انسان فراوان کشته شد با نام قرآن

از این سقیفه گشت جایز هر حرامی
گم شد حلال و نیست از او هیچ نامی

اسلام شد بخشی ز توضیح المسائل
تا از مسلمانی نباشد هیچ حاصل

هر کس به ظنّ خود کند تفسیر قرآن
نام و نشانی نیست از اسلام و ایمان

 بعد از نبی(ص) شد ظلم بر زهرا(س) و حیدر(ع)
خون گریه کن ای شیعه از داغ پیمبر(ص)

  • ۱۹ شهریور ۰۲ ، ۲۱:۱۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی