اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۳۶ مطلب با موضوع «حضرت امام زمان عج» ثبت شده است

سلام ای صورت و معنای والفجر
سلام ای شرح اعطینای والفجر

سلام ای آفتاب کشور حسن
سلام ای ظهر عاشورای والفجر

سلام ای گوهر یکدانه ی عشق
سلام ای لوء لوء دریای والفجر

سلام ای طور سینای ولایت
سلام ای وادی سینای والفجر

سلام ای ماه حسن و بدر کامل
سلام ای جلوه ی سیمای والفجر

من از جام می تو مست مستم
سلام ای حضرت صهبای والفجر

تویی شان نزول کل قرآن
ضحی و لیل و انزلنای والفجر

گل زیبای گلزار ولایت
سلام ای زهره ی زهرای والفجر

تو هستی معنی نور علی نور
توئی خورشید بی همتای والفجر

شب هجران تو تاریکی محض 
تو نور مطلق فردای والفجر

بکن از ریشه ظلم و ظالمان را
تو ای روشن ترین فتوای والفجر

تو هستی ساکن عرش الهی
تو هستی معنی اعلای والفجر

به اوج آسمان پرواز داری
الا ای مرغ خوش آوای والفجر

 تو والیل و تو والشفعی و والوتر
تو هستی صبح روح افزای والفجر

تو را عمریست ما چشم انتظاریم
بیا ای دیده ی بینای والفجر

  • ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۰۶:۴۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

1

به نام نامی مهدی(عج) منتظر صلوات
به اشک دیده ی او موقع سحر صلوات
به لحظه لحظه ی عمرش که منتظر بوده
برای امر فرج، با دو چشم تر صلوات

2

به ماه عارض مولای عاشقان صلوات
به انتهای تمنای شیعیان صلوات
همیشه ورد مناجات مؤمنان مهدی (عج) است
به نغمه های مناجات مؤمنان صلوات

3

بر یوسف زهرا(س) و پیمبر(ص) صلوات
بر نور دل و دیده ی حیدر(ع)صلوات
آمد به جهان تر جمه ی وحی خدا
بر معنی فجر و قدر و کوثر صلوات

4

بر چهره ی نورانی مهدی(عج) صلوات
بر نغمه ی قرآنی مهدی(عج) صلوات
امشب همه میهمان مهدی(عج) هستیم
بر خدمت رحمانی مهدی(عج) صلوات

5

بر عارض ماه روی مهدی(عج) صلوات
بر زمزم و بر وضوی مهدی(عج)صلوات
او احمد(ص) ثانی است از حسن و کمال
بر خصلت و خلق و خوی مهدی(عج) صلوات

  • ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۰۶:۴۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

مهدی(عج) است و یک دنیا دل همه گرفتارش
ماه و اختر و خورشید، جمله شمع انوارش

شیعیان تمام عمر، با دو چشم پر امید
با بضاعت مزجاة، یک به یک خریدارش

پشت پرده پنهان شد سال های سال ایشان 
مردم جهان یک عمر، تشنگان دیدارش

برده هوش از سرها، سرو قامتش یا رب
خبرگان عالم هم بی خبر ز اسرارش 

تا قدم به عالم زد، شام تیره روشن شد 
شمس و والضحی  هستند، جلوه ای ز رخسارش

گر چه چشمها محروم گشته از تماشایش
هر که وصف او بشنید، شد مریض و تب دارش

هست آرزوی ما در رکاب او بودن 
خوشتر آن که ما باشیم یک به یک علمدارش

باده ی وصال او کرده شیعه را سرمست
باده ای که مؤمن را کرده مست و هشیارش

سر سپردگان او بی شمار و بسیارند
یک جهان سر است اینجا، یک به یک سر دارش

حق به ناز شست او آفریده عالم را
آنقدر که خوب است او، بوده پس سزاوارش

اهل آسمان هستند ساکنان کوی او
جبرئیل و اسرافیل خادمان دربارش

پرده می گشاید او گر که یاورش باشیم
رخ نشان نخواهد داد جز به هر که شد یارش

او بهشت عاقل هاست سرنوشت عاقل هاست
مست او نمی خواهد، باغ خلد و انهارش

گر چه یوسف زهرا(س) غایب است از دیده
دیده بارها اورا، هر که شد هوادارش

رشک چشم ناپاکان در کمین او باشد
ایمن از حسادت ها، ای خدا نگهدارش 

کاشکی می آمد تا پای منبر وعظش
ما همه سرا پا گوش، محو نطق و گفتارش

ای خدا تمام عمر دم زدیم از مهدی(عج)
می شود که ما باشیم خاک کفش انصارش؟

  • ۰۷ فروردين ۰۰ ، ۰۶:۳۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

خوش گردشی است گردش گرد مدار عشق
اوقات من خوش است فقط در جوار عشق

من عاشقم جز عشق ندارم انیس و یار
عشق است یاور من و من نیز یار عشق

نبض حیات و نغمه ی زیبای زندگی است
زیر درخت عشق و لب جویبار عشق

با عشق گشته است عجین تار و پود من
او شد قرار جان و منم بیقرار عشق

عاشق همیشه زنده دل و شاد و خرم است
فصلی ندارد عشق به غیر از بهار عشق

لبریز عشق گشته وجود من از ازل
هرگز سخن نگفته ام الّا شعار عشق

خاکی ولی به عرش خدا راه یافتن
اعجاز بی نمونه ی عشق است و کار عشق

عشق من است مهدی زهرا(س) قسم به عشق
جانم فدای مهدی(عج) و خونم نثار عشق

شکر خدا که قلب مرا عاشق آفرید
ساکن شدم به فضل خدا در دیار عشق

لبریز عشق بوده وجودم در این جهان
از لطف کردگار شدم من دچار عشق

 هست آرزوی من که شوم همنشین دوست
در جنت النّعیم شوم رستگار عشق

باغی که باقی است همین عاشقانه هاست
پس زنده باد زندگی پایدار عشق

  • ۳۰ اسفند ۹۹ ، ۰۶:۴۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

الا یا ایهاالساقی من از جام تو هوشیارم
که با یک جرعه از جامت مرا کردی گرفتارم

من غفلت زده در خواب بودم در تمام عمر
می ناب خیال تو نمود از خواب بیدارم

خیال آن جمال تو مرا مستم نمود آقا
از این مستى است هوشیارى، الا اى نازنین یارم

شنیدم تا که توصیف تو را اى یوسف زهرا(س)
چنان بردی دل از من، که از تمام خلق بیزارم

بده یک وعده ی دیدار و هرچه ناز خواهی کن
چنان هشیارم از جامت که نازت را خریدارم

تویی تسبیح حاجاتم تویی ورد مناجاتم
فقط نام تو میگویم چو من مشغول گفتارم

به مهرت هر دو عالم را خدا یکجا به من بخشید
چه خوشبختم که من در دل فقط مهر تو را دارم

تو هستى تار و پود من، همه بود و نبود من
به تنهایی فقط صفرم، ولى نزد تو بسیارم

اگر آیى دو چشمم را کنم فرش رهت آقا
به حق سوگند پایت را به مژگانم نیازارم

تویی پایان هر رنجی، تویى درمان هر دردى
بیا کز دورى رویت تمام عمر بیمارم

هزاران بار اگر خود را فدای مقدمت سازم
هزاران بار دیگر هم فدا گشتن بدهکارم

گنه آلوده را توفیق دیدارت میسر نیست
گنهکارم من و بر درد هجرانت سزاوارم

  • ۱۸ دی ۹۹ ، ۰۸:۰۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بی تو یک عمر است آقا بیقراری می کنم
من برای دیدنت لحظه شماری می کنم

روزها را چشم در راه تو هستم تا به شب
چون که شب شد تا سحر شب زنده داری می کنم

کودکانه از غم هجران روی ماه تو
ناله بر می آورم، فریاد و زاری می کنم

مرگ تدریجی است بی روی شما این زندگی
در غم مرگ خودم من سوگواری می کنم

از همان روز نخستین سخت معتادت شدم
بی تو یک عمرست احساس خماری می کنم

ای تمام اعتبارم گر نباشی پیش من 
هیچم و اقرار بر بی اعتباری می کنم

بی تو این دنیای ما سرد است و تاریک و خموش
در فراقت خون دل از دیده جاری می کنم

چون نبودم یاورت وقتی توانی داشتم 
با هزار افسوس آقا شرمساری می کنم

چون غبار غم نشسته روی چشمان ترم
دیده ام کم سو شده احساس تاری می کنم

از سر لطف و کرامت پای بر چشمم گذار
گر بیایی، پیش پایت جان نثاری می کنم

  • ۲۷ آذر ۹۹ ، ۰۷:۴۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

امید و آرزوی من فقط زیارت توست 
تمام عمر دلم مانده در اسارت توست 

همیشه نام تو تسبیح صبح و شام من است
لبم همیشه حکایتگر حکایت توست 

شکست کاسه ی صبرم به سنگ هجر و فراق
بیا که زندگی ام بسته بر حمایت توست  

به شوق دیدن تو می کشم نفس آقا
بیا که دار و ندار من از عنایت توست 

چگونه بی تو بجویم ره سعادت خویش 
چراغ راه بشر کمترین رسالت توست 

دلم گرفته چو مرغی که در قفس مانده
بیا که مرغ دلم تشنه ی عیادت توست  

تو ابر رحمتی و بی تو این جهان مرده است  
بهشت خرم و سرسبز از طراوت توست 

بخوان به نغمه ی خوش آیه های قرآن را
که گوش جان بشر عاشق قرائت توست  

قسم به جان تو آقا دعای صبح و شبم
دعا برای ظهور تو و سلامت توست

چه می شود که بیایی و قد علم بکنی
که چشم شیعه به قد قامت و قیامت توست

چه خوب می شد اگر هاتفی ندا می داد
نماز جمعه ی این هفته با امامت توست

  • ۲۰ آذر ۹۹ ، ۱۰:۰۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

جان جهان نثارت اگر شد بعید نیست
دلها همه شکارت اگر شد بعید نیست

فرش ره تو دیده ی ما شیعیان شده
بر چشم ما گذارت اگر شد بعید نیست

تو کعبه ای و ما همه حاجی کوی تو
جبریل پرده دارت اگر شد بعید نیست

مرغ دلم اسیر کمند نگاه توست
دل ساکن دیارت اگر شد بعید نیست 

آن کس که بوده در همه ی عمر مست تو
شیدایی و خمارت اگر شد بعید نیست

بار گنه به دوش ولی عاشق توئیم
عاشق دلیل عارت اگر شد بعید نیست

وصف جمال توست که دل برده از بشر
زندیق هم دچارت اگر شد بعید نیست

تقصیر ماست علت تاخیر در فرج
افزون تر انتظارت اگر شد بعید نیست

واژه برای از تو سرودن توان نداشت
وصف یک از هزارت اگر شد بعید نیست

  • ۲۹ آبان ۹۹ ، ۱۷:۵۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دل لبریز از عشقم هوای جمکران دارد
هوای پر کشیدن تا به اوج آسمان دارد
تمنّای تماشای رخ صاحب زمان(عج) دارد
کنار جمکران او دل من آشیان دارد

شب جمعه دلم صاحب زمانی می شود آری
به عشق دیدن رویش، کشد تا صبح بیداری

از اینجا بار بربست و سفر آغاز کرد این دل 
به عشق دوست تا اوج فلک پرواز کرد این دل
دوباره پر گشود و هجرتی ممتاز کرد این دل
به کار عاشقی این بار هم اعجاز کرد این دل

شب جمعه دل من می رود تا جمکران دوست
که شاید باشد او یک شب انیس و همزبان دوست

دل من حاجی آن قبله ی دلهاست ای یاران
دل من قطره و مولای من دریاست ای یاران
دل من ساکن کوی گل زهراست ای یاران
دل من بی رخش آشفته و شیداست ای یاران

شب جمعه شب دیدار روی یوسف زهراست
شب پرواز مرغ دل به سوی یوسف زهراست

دلم با عشق دلبر می پرد تکرار در تکرار 
پرید و رفت از پیشم به شوق دیدن دلدار
برای دیدن دلبر دلم دارد بسی اصرار
دلم را خوش کن ای دلبر تو با یک وعده ی دیدار

شب جمعه دلم تا کوی دلبر می کند پرواز
که با دلبر نماید اوج عشق خویش را ابراز 

نگاهی گر کند باشد نگاه او مسیحایی
ربوده دل ز اهل عالم آن یار تماشایی 
ندیده هیچکس رویی بدین خوبی و زیبایی
تمام خوبرویان محو آن خورشید رؤیایی

دل از روز ازل شد خانه ی آن یار ای یاران
نباشد خانه ی دل خانه ی اغیار ای یاران

نشسته مرغ دل بر شاخسار گلستان او
سپارد گوش جان مرغ دل من بر اذان او
صفایی می کند گاهی به زیر سایبان او
شده شرمنده مرغ دل ز لطف بیکران او

شب جمعه نوای اهل عالم هست یا مهدی(عج)
ز جام باده ی نابت همه سرمست یا مهدی(عج)

  • ۲۰ آبان ۹۹ ، ۱۴:۵۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

کودکانه دوست  می دارم  تو را ده تا فقط
تو بیا اما کنارم لحظه ای آقا فقط

از غم هجر تو می ریزد به دامن اشک من
قطره قطره ریخته تا گشته یک دریا فقط

ای گل زهرا(س) سراغت را گرفتم بارها
از زمین تا آسمان تا هر دل و هر جا فقط

آمدم با پای دل من بارها تا کربلا
در کنار قتله گه در ظهر عاشورا فقط

بارها در جستجویت تا مدینه آمدم
بین کوچه در کنار خانه ی زهرا(س) فقط

خوبرویان گر چه طنازند و دل ها برده اند
برده ای تو یک تنه دل از همه دنیا فقط

در میان خوبرویان نیست همتایی تو را
در همه عالم تویی یکتا و بی همتا فقط

یا اباصالح(عج) به جان مادرت زهرا(س) قسم
شوق دیدار تو ما را هست روح افزا فقط

وحی را معنا و مفهومی نبودی جز شما
همچو اجدادت تو هستی وحی را معنا فقط

خانه ی دل های ما عمری است گشته خانه ات
جای تو پیوسته باشد در دل شیدا فقط

تو بیا تا جان شیرین را کنم قربان تو 
صادقانه دوست می دارم تو را مولا فقط

  • ۰۷ آبان ۹۹ ، ۱۶:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی