اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۱۳۸ مطلب با موضوع «حضرت امام زمان عج» ثبت شده است


از هجر یار  رفته ز کف اختیار من
رحمی به حال زار دل بیقرار من

تو مقتدای اهل جهانی بگو چرا؟
پنهان ز دیده ه ها تویی ای گلعذار من

در دل به غیر درد فراق تو نیست غم
بی روی توست شام سیه روزگار من

از دیده از فراق تو جاری است اشک غم
خونابه می چکد ز غم از چشم زار من

آقا دلم گرفته و بغضی است در گلو
افتد ز بار غصه دمادم فشار من

تو در میان امت و از دیده ها نهان
خود را به ما نشان بده ای شهریار من

دل خوش به ندبه خوانی جمعه شدیم ما
یک عمر از فراق تو شد ندبه کار من

بوده است ورد لب به همه عمر نام تو
فریاد یا امام زمان(عج) هم شعار من

هر چند دورم از تو و سخت است این فراق
شادم از آن که یوسف زهراست یار من

توفیق دیدنت نشود گر نصیب من
آقا بخوان تو فاتحه ای بر مزار من

  • ۱۳ تیر ۹۶ ، ۱۱:۲۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

فرصت دیدار او حتما مهیا می شود
غنچه ی لبخند بر لبها شکوفا می شود

دردمندان، آرزومندان شما را مژده باد
دردها از مقدم آقا مداوا می شود

گر نشد امروز توفیقی که بوسی دست او
غم مخور با لطف حق در صبح فردا می شود

هست دریا دامنت امروز اگر از اشک غم
از قدومش اشک شوقت همچو دریا می شود

صد گره در کار تو افتاده گر این روزها
این گره ها یک به یک با دست او وا می شود

می رسد او تا جهان را یکسره گلشن کند
این جهان از مقدمش باغی مصفا می شود

چون بگیرد او تقاص مادرش را از عدو
محفل شادی به پا در عرش اعلی می شود

درد هجرانش اگر سخت است و دلها بی قرار
دیده ها روزی همه محو تماشا می شود

آیه هایی را که از قران قرائت کرده ایم
با ظهور حضرتش تفسیر و معنا می شود

چشم ها را گر بشویی از پلیدی ها مدام
لایق دیدار آن فرزند زهرا(ع) می شود
  • ۰۱ تیر ۹۶ ، ۱۰:۴۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

آقا تو مثل حضرت زهرا(س) منوری
چون سرو سرفرازی و چون گل معطری

حسن جمال تو ز خلایق ربوده دل
فرزند مرتضا یی و شبه پیمبری

ریزم تمام هستی خود را به پای تو
دنیا ی من تویی و ز فردوس بهتری

خیر کثیر معنی و مفهوم نام توست
تو ترجمان سوره رحمن و کوثری

ای تو زلال و پاک تر از مایه ی حیات
آقا تو مثل حضرت زهرا(ع) مطهری

شمس و قمر شعاعی از انوار روی توست
مهدی(عج) تویی و نور دوچشمان حیدری(ع)

ای برده هوش از سر هر پیر و هر جوان
مانند تو ندیده کسی درۤ و گوهری

آقای من صفات تو مانند حیدر(ع) است
وقت ظهور منتقم خون مادری

جاری که می شود به لبم نام نیک تو
سرمست می شوم تو مگر جام و ساغری

مدح تو گفتم و شده شیرین سروده ام
شهد و عسل تو هستی و تو قند شکری

معنای عشق در تو تجلی نموده است
این باور من است، تو عشق مصوری

شادم از آن که نام تو ورد زبان ماست
خوشحال تر که شافع فردای محشری 
  • ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۰۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بی روی تو سخت است که جان داشته باشم
بر صبر فراق تو توان داشته باشم

از کوی تو چون باد صبا بوی خوش آورد 
می خواست که من فصل خزان داشته باشم

از هجر رخت خانه ی دل خانه ی حزن است
یکدم نظری یا که فغان داشته باشم

یک عمر همه صبح و مساء مدح تو گفتم
با گوشه چشمت دو جهان داشته باشم

هر دم هوس دیدن رویت به سر ماست
تا لحظه به لحظه هیجان داشته باشم

حالا تو بیا رخ بنما ای گل نرگس
تا بهر تماشات زمان داشته باشم  

از بار فراقت کمرم گشته خمیده
مپسند  که من قد کمان داشته باشم

بگذار قدم را به روی دیده ام آقا
تا روی جبین از تو نشان داشته باشم

  • ۰۴ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۵۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی


دانلود کتاب الکترونیکی زمزمه های انتظار با عنوان قرار بیقراران، قابل نصب بر روی تبلت و گوشی های اندروید

لینک مستقیم دانلود:http://telegram.me/ashkeshafagh

  • ۲۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۷:۲۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

زیبا نگار حضرت روح الامین بیا
ای آفتاب و قبله ی اهل یقین بیا

چشم امید مردم دنیا به دست توست
ای یار و یاور همه مستضعفین بیا

آرام می شود دل مومن به یاد تو
آرامش دل همه ی مومنین بیا

تسبیح صبح و شام همه متقین تویی
ای ذکر صبح و شام همه متقین بیا

ختم رسل(ص) به آمدنت وعده داده است
انگشتر رسول امین (ص) را نگین بیا

از خلقتت خدا به خودش گفت آفرین
ای از خدا گرفته تو صد آفرین بیا

ترسم فرو رود مژه هایم به پای تو
بگذار پای خویش به روی جبین بیا

ای بهتر از تمامی خوبان روزگار
ای بهترین میان همه بهترین بیا

هر دست می شود به دعا سوی حق بلند
هستی به ندبه ها و دعا آمین بیا

عمریست از فراق تو خون گریه می کنیم
اشک غم جدایی ما را ببین بیا

از دین نمانده است نشانی در این جهان
آقا برای حفظ و حراست ز دین بیا

آذین شده است شهر به یمن قدوم تو
ای حجت خدا و امام مبین بیا
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۳۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

شب چهاردهم شد هلال می خواهم
کمی نشاط و کمی شور و حال می خواهم

من از سکوت در این شام تار خسته شدم
قسم به عشق کمی قیل و قال می خواهم

جمال یار طلب کردم و کمالم نیست
برای دیدن دلبر کمال می خواهم

حرام خواری ما علت جدایی اوست
دو لقمه نان جوین حلال می خواهم

تمام عمر طلب کردم از خدا رخ یار
گذشت عمر خدایا وصال می خواهم

ندیده ام رخ دلدار و مرگ در راه است
دوباره چند صباحی مجال می خواهم

نمی رسد به خدا گر صدای خسته ی من
در این دیار کسی چون بلال می خواهم

اگر چه دین من و باور من است آن دوست
برای دیدن او احتمال می خواهم

برای آن که ببینم جمال چهره یار
کمی صبوری و قدری جلال می خواهم

دو باره مرغ دلم میل کوی دلبر کرد
رها کنید مرا من دو بال می خواهم

  • ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۰۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی


دوباره قافیه ها را مرور باید کرد
دوباره رو به سوی کوه طور باید کرد

وصال یار اگر آرزوی ما و شماست
ز کوچه های جدایی عبور باید کرد

هر آنچه مانع دیدار یار خواهد بود
اگر که بر سر راه است دور باید کرد

همیشه مقصد ما بوده جهل و تاریکی
دگر بس است نظر سوی نور باید کرد

بدون یار فقط غصه دار باید بود
کنار یار نشاط و سرور باید کرد

اگر چه طاقت ما طاق شد ز درد فراق
صبور باش که خود را صبور باید کرد

بیا بیا گل نرگس که وقت آمدن است
ز پشت پرده غیبت ظهور باید کرد

  • ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۲۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

باز هم جشن نیمه ی شعبان
باز در هر دلی دو صد طوفان

باز عالم پر از صفا و سرور
باز هم فصل بارش باران

می زند گام بر زمین مهدی(عج)
تا کند دردهای ما درمان

روشنی بخش عالم هستی است
مثل خورشید و اختری تابان

طپش قلب ماست یا مهدی(عج)
ما همه جسم و اوست همچون جان

عالم از روی او صفا گیرد
او صفا بخش روح هر انسان

مومنان از تولدش خوشحال
کافر اما ز نام او ترسان

چشم ما جایگاه مقدم او
قلب هم از برای او اسکان

ما همه شیعیان او هستیم
ما همه از برای او سلمان

در ره یاری امام زمان(عج)
همه هستیم از کفن پوشان

راه او راه تا خدا رفتن
معنی حق شناسی و عرفان

هر که از او رضا شود مهدی (عج)
راضی از اوست حضرت یزدان

دین ما را چهارده رکن است
هست مهدی (عج) یکی از آن ارکان

لب گشاید اگر دمی به سخن
ریزد از غنچه ی لبش مرجان

دل ما میزبان او همه عمر
کاش می شد به چشم ما مهمان

اوست معیار حق شناسی ما
همچو مولا علی(ع) است او فرقان

خوش به حال کسی که در همه عمر
بوده او را مطیع هر فرمان

معنی آیه های وحی است او
هست او ترجمانی از قران

گر بپرسی ز من که ایمان چیست؟
گویمت اوست معنی ایمان

کاشکی با ظهور حضرت او
لب ما شیعیان شود خندان

  • ۱۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۳۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی


ای یوسف زهرا(س) سربازار تو هستیم
ما بر سر بازارخریدار تو هستیم

عمریست ز هجران تو در سوز و گدازیم
عیسی صفتی، ما همه بیمار تو هستیم

مانده است به ره دیده ی ما در همه ی عمر
ما منتظر لحظه ی دیدار تو هستیم

یک لحظه هم از یاد تو غافل نشود دل
ای عشق همه عمر گرفتار تو هستیم

چون لب بگشایی سخنت لوء لوء و مرجان
ما شیفته ی شیوه ی گفتار تو هستیم

در هر دم و هر بازدمی ورد لبی تو
آقا نظری کن که سزاوار تو هستیم

هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم
صد شکر خدا را که هوادار تو هستیم

از عشق تو از بس که  به ما بهره رسیده
ما تا به ابد جمله بدهکار توهستیم

بردار ز رخ پرده و یک جلوه به ما کن
ما شیفته ی دیدن رخسار تو هستیم

ای زینت گلزار ولایت گل رویت
سر مست زعطر خوش گلزار تو هستیم

  • ۱۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی