اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۳۲ مطلب با موضوع «سایر موضوعات» ثبت شده است

خاک ری تبریک، باران می رسد
بر تن بی روح تو جان می رسد

تهنیت ای ساکنان شهر «ری»
پاسدار ملک ایمان می رسد

اوست شاگرد کلاس اهل بیت(ع)
 خُبره در تفسیر قرآن می رسد

دردمندان مژده می آید طبیب
درد را دارو و درمان می رسد

نور می آید سوی شهر شما
مؤمنان خورشید تابان می رسد

کربلا نا رفته ها را مژده باد
کربلائی بهر ایشان می رسد

گر چه با یک گل نمی آید بهار
با گل ما نو بهاران می رسد

بر مشام جان رسد بوی بهشت
سوی ری گویا گلستان می رسد

شهر را امشب چراغانی کنید
شادمان باشید مهمان می رسد

  • ۱۸ آبان ۰۰ ، ۱۳:۴۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

1
ما شیعه ی حیدریم و با او یاریم
از ظلمت شب چه غصه، ما بیداریم

آنگونه که لبریز ولایت هستیم
از دشمن مرتضی علی(ع) بیزاریم
2
آنکس که به دخت مصطفی(ص) سیلی زد
بر روی علی مرتضی(ع) سیلی زد

ناموس خداست دختر پیغمبر(ص)
نامرد به ناموس خدا سیلی زد
3
لبریز ولایتیم، یارب شکرت
در کوی سعادتیم، یارب شکرت

از دشمن اهل بیت(ع)، ما بیزاریم
سرشار برائتیم، یارب شکرت
4
وقتی که دل حیدر(ع) و زهرا(س) شاد است
شیعه ز غم و درد و بلا  آزاد است

صد شکر دل شیعه پر از نور خداست
با یاری اهل بیت(ع) دل آباد است
5
گردیده دل حضرت پیغمبر(ص) شاد
زهرای بتول(س) و شوهرش حیدر(ع) شاد

ابتر همه دشمنان و کوثر زهراست
تاویل و بیان سوره ی کوثر شاد
6
 بر احمد(ص) و بر آل پیمبر(ص) صلوات
بر شیر خدا حیدر صفدر(ع) صلوات

بر دشمن اهل بیت(ع) لعن ابدی
بر ترجمه ی سوره ی کوثر صلوات
7
در صبح سپید می فرستم صلوات
با شوق و امید می فرستم صلوات

بر دشمن اهل بیت(ع)لعنت گویم
توفیق مزید می فرستم صلوات
8
این عید برائت است شکراً لله
هنگام صلابت است شکراً لله

امروز که خاندان عصمت(ع) شادند
نوروز ولایت است شکراً لله
9
ما شیعیان حضرت زهرای اطهریم
پویندگان راه علی(ع) و پیمبریم

عید برائت است و در این عید با شکوه
لبریز شور و رغبت و ایمان و باوریم
10
با لحن خوش و صوت رسا می گوئیم
 با شور و نشاط و همنوا می گوئیم

امروز که عید حضرت فاطمه(س) است
تبریک به اصحاب کساء(ع) می گوئیم
11
در مکّه و مشهدالرضا(ع) می گوئیم
هم در نجف و کرببلا می گوئیم

با شور و شعف به یمن این عید سعید
تبریک به آل مصطفی(ص) می گوئیم

 

  • ۲۳ مهر ۰۰ ، ۱۱:۰۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

عید اضحی و عید قربان است

جشن تسلیم اهل ایمان است

عید الله اکبر است این عید
عشق حنجر به خنجر است این عید

جشن «سر» دادن است در ره یار
سر تسلیم و محضر دلدار

عید بشکستن بت نفس است
عید آنکس که خویشتن بشکست

بت خود را اگر که بشکستی
در حقیقت تو بت شکن هستی

چون که بشکسته بود ابراهیم(ع)
بت سنگی زمان عهد قدیم

هاتفی گفتش آی ابراهیم(ع)
آمده این ندا ز رب عظیم

گر که خواهی خدای سبحان را
تو فدا کن به راه او جان را

گفت جانم فدای رب ودود
جان من را بگیر خیلی زود

گفت او را جناب جبرائیل(ع)
هست منظور دوست اسماعیل(ع)

دل ببرّ و ببر سر او را
تا که راضی کنی ز خود هو را

گفت امر خداست بسم الله
گر خدایم رضاست بسم الله

این ندا آمد از خدا ناگه
صبر کن تا تو را کنم آگه

تو که یک عبد سر به فرمانی
گوسفندی نمای قربانی

تو مکن پور خویش را قربان
که خدای تو می کند جبران

به بدیل ذبیحت ابراهیم(ع)
هست در پیش روی ذبح عظیم

کرد پرسش که ذبح عظمی چیست؟
چه کسی کشته می شود او کیست؟

گفت: او میوه ی دل زهراست
حاصل ازدواج دو دریاست

با لب تشنه کشته خواهد شد
بر تنش نیزه پشته خواهد شد

سر او از قفا بریده شود
خون او بر زمین چکیده شود

تن او فرش خاک می گردد
جسم او چاک چاک می گردد

سر او روی نیزه راهی شام
تنش عریان به روی خاک، امام

اسبها بر تنش دوان گردند
اشک ها در غمش روان گردند

خاندانش اسیر بند ستم
راهی شام گشته اهل حرم

این نوامیس اوست در انظار
مو پریشان میانه ی بازار

کودکانش برهنه پا روی خاک
همه آزرده گشته از خاشاک

غم و اندوه و رنج بی پایان
می رسد بر قبیله ی آنان

داغ او آتشین و سوزان است
دیده ها چشمه های جوشان است

سوخت از داغ و درد ابراهیم(ع)
گفت: جانم فدای ذبح عظیم

  • ۲۸ تیر ۰۰ ، ۱۸:۰۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ما دست رد به سینه ی غم ها گذاشتیم
بر هر چه داشت رنگ عزا پا گذاشتیم

در جستجوی یوسف زهرا(س) تمام عمر
پیوسته سر به وادی صحرا گذاشتیم

از آل مصطفی(ص) همه دم دم زدیم ما
وقتی که پا به عرصه ی دنیا گذاشتیم

اجساد ما به روی زمین می کشد نفس
ما پای دل به عالم معنا گذاشتیم

با شوق همنشینی با آل مصطفی(ص)
روزی قدم به عالم عقبی گذاشتیم

کردیم جان خویش فدا در مسیر عشق 
یعنی که سر به پای دو دریا گذاشتیم 

جستیم درّ و گوهر و در جایگاه دل
آن را به عرضگاه تماشا گذاشتیم  

در کربلا شدیم همه زائر حسین(ع)
دل را کنار مرقد مولا گذاشتیم

دنیا محل ماندن ما نیست تا ابد
آن را برای مردم فردا گذاشتیم

مرغیم و تا به عرش خدا پر کشیده ایم
ما خاک را برای شما واگذاشتیم

جز نام نیک حاصلمان از جهان نبود
آن را برای اهل جهان جا گذاشتیم

 

  • ۲۴ تیر ۰۰ ، ۱۵:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دل بریدن نیز گاهی رو به راهت می کند

دل اگر بستی به این دنیا تباهت می کند

بی پناهی گر در این عالم پناهی امن جو
هر پناه غیر ایمن، بی پناهت می کند

خط بکش روی گناه و گرد آن هرگز مگر
چون گناه کوچکی هم روسیاهت می کند

گر گدا هستی گدای خاندان وحی(ع) باش
این گدایی برتر از صد پادشاهت می کند

هست عالم محضر الله، پس آگاه باش
چون به هرحالی که باشی حق نگاهت می کند

دوست می خواهی اگر، آل محمد(ص) را بجو
دوستی با آل احمد(ص) سر به راهت می کند

پشت قاب چهره ات پیداست نیرنگ و نفاق
پیشه کن تقوا که زیبا رو چو ماهت می کند

غم مخور گر هست دستان تو خالی ای بشر 
از خدا پر شو که لبریز از رفاهت می کند

خانه ی دل را مکن ماوای شیطان رجیم
چون که شیطان عاقبت پر از گناهت می کند

با خطا آسایش عقبی شود سلب از بشر
گر خطا کردی خدا زندان به چاهت می کند

  • ۲۳ تیر ۰۰ ، ۱۸:۴۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

1
یا شاه چراغ با وفا هستی تو
عباس برادرت رضا(ع) هستی تو
باشد حرم تو جلوه ی باغ بهشت
ای عشق پر از شور و صفا هستی تو

2
یا شاه چراغ عروة الوثقائی
الگوی صداقت و عبادت و تقوائی
صحن حرمت بهشت را می ماند
فرزند رشید حضرت زهرائی

3
یا شاه چراغ جان جانانی تو
سر تا به قدم جلوه ی ایمانی تو
ای مامن شیعیان عالم حرمت
تاج سر مردمان ایرانی تو

4
توئی شاه چراغ آقا، پری از مهربانی ها
تو داری از علی(ع) و آل پیغمبر(ص) نشانی ها
تو هستی اسوه تقوا و ایثار و فداکاری
زمینی هستی و دل برده ای از آسمانی ها

5
ای آن که برادری و فرزند امام
یا شاه چراغ بر تو از دور سلام
داریم به تو ارادت از عهد قدیم
جان نیز به قربان شما، ختم کلام

 

  • ۲۶ خرداد ۰۰ ، ۰۶:۴۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

مرغ دلم ز روز ازل یاکریم شد
یعنی که زائر حرمت از قدیم شد

کرب و بلائی است دلم چون که بارها
دل راهی زیارت عبدالعظیم شد
2
ما ساکنان کوی غصه از قدیمیم
در غصه آل عبا(ع) ما هم سهیمیم

دامان ما از اشک دیده گشته دریا
ما داغدار حضرت عبدالعظیمیم
3
در عزایت شهر ری ماتم سراست
چشمه ی خون جاری ز چشمان ماست

السلام ای سید والا مقام
زائر تو زائر کرب و بلاست
4
سر تا به پای شهر ری گشته سیه پوش
با جان شیعه داغ تو گشته هم آغوش

افتاده در جان آتشی از رفتن تو
داغ غمت هرگز نمی گردد فراموش
5
ای تو کریم تر ز تمام کریم ها
دل برده ای ز عالمیان ازقدیم ها

عبدالعظیم هستی و سلطان ملک ری
تسلیم امر تو همه عبدالعظیم ها
6
منشاء فضل و کرامت حضرت عبدالعظیم
منبع جود و سخاوت حضرت عبدالعظیم

زائر کوی تو باشد زائر کرب و بلا
آفرین بر این شباهت حضرت عبدالعظیم
7
حضرت عبدالعظیم و افتخار اهل بیت(ع)
در تمام عمر خود بودی دچار اهل بیت(ع)

مرقدت در شهر ری دارد صفای کربلا
هستی خود را نمودی چون نثار اهل بیت(ع)
8
در عزایت دست غم دارند بر سر شیعیان 
اشک غم جاری است از چشمان هر پیر و جوان

هرکه باشد زائر تو زائر کرب و بلاست
این فضیلت را فقط داری تو در کل جهان

 

  • ۰۵ خرداد ۰۰ ، ۰۳:۰۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

1
ای خاک بقیع جنت و رضوانی
ویرانه ولی بهشت جاویدانی

تخریب شدی به دست وهابی ها
اوراق ز هم گسسته ی قرآنی
2
هر گز به جز حمد خدا چیزی نگفتند
با جرم حق گوئی، ز دنیا دست شستند

ویرانه شد وقتی بقیع ای وای ای وای
خورشیدها بی سایبان در خاک خفتند
3
وهابیت یک عده پست بت پرستند
در دامن ابلیس هم آنها نشستند

از نور بگسستند و پیوستند با ظلم
خورشید را با سنگ کینه می شکستند
4
هم حرمت حریم امامان شکسته شد
هم حرمت و قداست قرآن شکسته شد

تخریب شد بقیع و از این درد جانگداز
قلب حنیف و هر چه مسلمان شکسته شد
5
بقیع، خاک تو چون توتیای چشمان است
خرابه های تو ما را بهشت رضوان است

به دست آل سقیفه شدی چو ویرانه
شبانه روز دو چشمان شیعه گریان است
6
اگر چه خاکی و ساده، اگر چه ویران است
بقیع، قبله ی حاجات اهل ایمان است

بهشت روی زمین است خاک پاک بقیع
بقیع خلد برین و بهشت رضوان است
7
سایه غربت تو را افتاده بر سر یا بقیع
خورده ای خنجر تو از قومی ستمگر یا بقیع

گشته ای ویرانه با دستان وهابی پست
خاک تو بر تارک عالم چو زیور یا بقیع
8
بنموده سقیفه ظلم بر آل عبا(ع)
ویرانه شده بقیع از جور و جفا

وهابیت است باعث ویرانی
لعنت به سقیفه و به وهابی ها
9
ویرانه هستم شیعیان، یعنی بقیعم
من مانده ام بی سایبان یعنی بقیعم

با دست وهابی چنین ویران شدم من
گشته بهار من خزان یعنی بقیعم

 

  • ۲۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۸:۳۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

گذشت ماه عبادت، دعا کم آوردیم

برای روح و دل خود جلا کم آوردیم

برای ما که همیشه مریض احوالیم
گذشت ماه خدا و دوا کم آوردیم

به فکر جلب رضایت ز این و آن بودیم
برای جلب رضای خدا کم آوردیم

اگر چه بود دل ما همیشه در مشهد
ولی به وقت زیارت، رضا کم آوردیم

برای گشت و سیاحت پیاده پا رفتیم
برای رفتن کرب و بلا کم آوردیم

گذشت بار دگر ماه بندگی خدا
برای گفتن حمد و ثنا کم آوردیم

برای خواندن آواز خوش صدا اما
برای خواندن قرآن، صدا کم آوردیم 

به زیر بار گناهان چنان کمر خم شد
که زیر بار گناهان عصا کم آوردیم

درست از خود افطار تا سحر خوردیم
چنان که جیره و آب و غذا کم آوردیم

ز بس برای خلایق نماز شب خواندیم
برای مکر و تظاهر، ریا کم آوردیم

برای حقه زدن بر اهالی دنیا
عصیر و شیره و شهد و حنا کم آوردیم

گناه ماست اگر می شود بلا نازل
به لطف خالق سبحان، بلا کم آوردیم

چنان به راه خطا می زدیم گام مدام
که راه خاکی سهو و خطا کم آوردیم

اگر چه در صف اول نماز می خواندیم
برای حال خوش و با صفا کم آوردیم

برای یاری ظالم هماره کوشیدیم
برای یاری آل عبا کم آوردیم

امید ما شده بود ای خدا به یاس بدل
پر از هراس به وقت رجا کم آوردیم

گذشت عمر به دنبال ماجراجویی
چنان که حادثه و ماجرا کم آوردیم

برای جمع زر و مال عمرمان طی شد
برای محشر و روز جزا کم آوردیم

عموم را به  سوی راه حق فرا خواندیم
برای خویش ولی رهنما کم آوردیم

به هر که بود میّسر زدیم تهمت ها
که ظنّ و وهن و گمان، افترا کم آوردیم

خدا برای عبادت نموده ما را خلق
گذشت ماه عبادت، چرا کم آوردیم؟

هوای عرش به سر بود و خاک شد مانع
ببین ز روی زمین تا کجا کم آوردیم

برای فانی دنیا چقدر کوشیدیم
برای عالم دارالبقا کم آوردیم

برای گریه بر احوال خویشتن، یارب
دو دیده بود مهیا، عزا کم آوردیم

  • ۲۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۶:۲۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

آمد به درگاهت گدا، با کوله باری از خطا
ورد لب ما ای خدا، اغفر لنا اغفر لنا

یارب گنه آلوده ایم، در دام شیطان بوده ایم
توبه شکستیم بارها، اغفرلنا اغفر لنا

ای حضرت غفار ما،   تنها توئی ستار ما
بنموده ایم بر خود جفا، اغفر لنا اغفر لنا

با دست خالی آمدیم، با شور و حالی آمدیم
بخشنده ی جرم و خطا، اغفر لنا اغفر لنا

یارب اسیر غصه ایم، در دام غمها مانده ایم
بنما ز غم ما را رها، اغفر لنا اغفر لنا

وقتی گناهان بی حد است، احوال ما خیلی بد است، 
یارب ببخشا جرم ما، اغفر لنا اغفر لنا

ما نفس سرکش داشتیم، بذر گنه می کاشتیم
گردیده عمر فنا، اغفر لنا اغفر لنا

ما عاشق پیغمبریم، ما تشنگان کوثریم
جان علی مرتضی(ع)، اغفر لنا اغفر لنا

سر در گریبان گشته ایم، ما دیده گریان گشته ایم
با روضه ی کرب و بلا، اغفر لنا اغفر لنا

هر بار نوشیدیم آب، دلهایمان می شد کباب
یاد حسین(ع) سر جدا، اغفر لنا اغفر لنا

ما بنده ایم و تو خدا، عبدیم و تو مولای ما
یارب به حق انبیا، اغفر لنا اغفر لنا

اغفر لنا ای مهربان، اغفر لنا جان جهان
حق همه آل عبا، اغفر لنا اغفر لنا 

داریم ما قرآن به سر، نالیم امشب تا سحر
یارب به حق هل اتی، اغفر لنا اغفر لنا

 

  • ۱۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۳:۴۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی