اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۶۴ مطلب با موضوع «حضرت فاطمه زهرا س» ثبت شده است

در بند غمم زغم نجاتم بدهید
چون تشنه لبم آب حیاتم بدهید

سردیم شده، دوای دردم گرمی است
از لعل لب دوست نباتم بدهید

***
در خانه ی خود کمی دعا کم دارم
دستی که رود سوی خدا کم دارم

ای دوست بدون توست دنیا زندان
با آنکه توانگرم تو را کم دارم

***
تو پادشه عالم و من نیز غلام
هر صبح فرستمت من از دور سلام

با آنکه درون قلب من جا داری
در زندگی ام جای تو خالی است مدام

***
برگرد که ما چشم به راهت هستیم
محتاج به یک گوشه نگاهت هستیم

ره گمشدگانیم و در این ظلمت شب
در آرزوی صورت ماهت هستیم

***
هنگام سحر به وقت تعقیب نماز
دستم به سوی خدا و در راز و نیاز

از حق طلب امر فرج می کردم
با سوز صبا و شور در اوج حجاز

  • ۱۶ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۴۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی


قامت خمیده ی من
زهرا(س) شهیده ی من

گل نو رسیده ی من
بین اشک چکیده ی من

زهرا(س) مرو مرو

بشکسته زغم کمرم
از داغ تو خون جگرم

ای آن که شدی سپرم
ای در شب غم قمرم

زهرا مرو مرو

ای دخت رسول الله
ای مادر ثارالله

ای در شب غم چون ماه
گویم غم تو با چاه

زهرا(س) مرو مرو

ای زینت بستانم
از داغ تو گریانم

ای لوء لوء و مرجانم
ای نور دو چشمانم

زهرا(س) مرو مرو

ای مایه ی فخر بشر
ای خورده تو ضربه ز در

تنها مرو به سفر
با خود مرا تو ببر

زهرا(س) مرو مرو

تو کوثر قرانی
تو خیر فراوانی

تو حجت یزدانی
تو شمع فروزانی

زهرا(س) مرو مرو

می سوخت غریبانه
آن روز در خانه

از ضربه ی بیگانه
بشکست تو را شانه

زهرا(س) مرو مرو

ای نخل بریده ثمر
ای مادر کشته پسر

ای مایه ی فخر بشر
کن صبر و مرو به سفر

زهرا(س) مرو مرو

قومی که همه پستند
از خوردن می مستند

دستان مرا بستند
پهلوی تو بشکستند

زهرا(س) مرو مرو

حرفم بشنو زهرا(س)
مگذار مرا تنها

از داغ تو یا زهرا(س)
افتاده علی از پا

زهرا (س) مرو مرو

  • ۱۰ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۳۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی


"یک طرف گل بود اما بی سپر
یک طرف دیوار بود و میخ در"

یک طرف روشنتر از صد آفتاب
یک طرف از هرچه شب تاریکتر

بود یک سو محور آل عبا(ع)
سوی دیگر باعث هر کفر و شر

بود یک سو دختر ختم رسل(ص)
سوی دیگر هم گروهی بی پدر

یک طرف معنای قران کریم
یک طرف جمعی ز قران بی خبر

یک طرف سر تا به پا خیر کثیر
سوی دیگر اهل عالم را ضرر

یک طرف شب تا سحر گرم نماز
یک طرف نوشنده ی می تا سحر

کوثر وحی خدا یک سوی بود
سوی دیگر فتنه می بارید و شر

یک طرف کفو علی مرتضی(ع)
سوی دیگر مایه ی ننگ بشر

قوم ظلمت آتشی افروختند
تا بسوزانند خورشید و قمر

ضربه ای بر در فرود آمد سپس
سقط شد زان ضربه از زهرا(س) پسر

وای من پهلوی زهرا(س) خرد شد
قامتش خم شد شکست از او کمر

گشت راهی سوی جنات نعیم
شکوه برد از دشمنان نزد پدر

  • ۰۹ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۵۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دوباره زمان عزا شد
 دوباره قیامت به پا شد

دوباره دل شیعه لبریز
 ز درد و غم و غصه ها شد

دوباره عزای بتول و
دوباره غم و درد حیدر(ع)

رسیده دگر باره وقت ِ
سیه پوشی از داغ کوثر

در این سوگ عظمی
 زهجران زهرا

زند ناله مولا
 زند ناله مولا

سفر کرده زهرا(س) ز دنیا
 زمان مصیبت رسیده

حسن (ع) می زند دست بر سر
 شده زینبش قد خمیده

بریزید از دیدگان خون
 که تشییع گشته شبانه

شکسته است پهلوی زهرا(س)
 ز میخ در و تازیانه

ببین یا محمد(ص)
 به اشک دو دیده

چه غمها پس از تو
به زهرا(س) رسیده

بیا و ببین شعله ها را
فروزان ز بیت ولایت

در و هیزم و آتش و دود
هجوم و جفا و جنایت

دل فتنه گر های آن روز
ز بغض و جفا پر شرر بود

لگد زد به در بی حیایی
وَ زهرای تو پشت در بود

چه گویم چه گویم
من از پشت آن در

شده غنچه پرپر
شده غنچه پرپر

واویلا  واویلا

  • ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۰۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی


الم نشرح لک زهرا(س) و ما ادریک ما زهرا(س)
که هم معنای قران است و هم روح دعا زهرا(س)

خدا از نور خود چون آفریده حضرت او را
به چشم دل تماشا کن ببین نور خدا زهرا(س)

اگر گم کرده ای راه سعادت را مشو نومید
که ره گم کردگان را  هست مصباح الهدی زهر(س)

الا ای بی پناهان درد مندان مژده ای دارم
پناه بی پناهان دردمندان را دوا زهرا(س)

به قران کریم او را خدا کوثر خطابش کرد
و بودی طاهره در بین اصحاب کِسا زهرا(س)

میان کوچه پستی رذل سیلی زد به روی او
و دید از ضرب در در پشت در آزار ها زهرا(س)

تولی و تبری بال های دین و ایمانند
دو بال آور به دست گفتا اگر خواهی بقا زهرا(س)

اگر خواهی خدا راضی ز اعمالت شود باید
بکوشی تا رضا باشد ز اعمال شما زهرا(س)

به پای نامه ی اعمال اگر امضای زهرا(س) بود
ببخشایند جنت را به یک امضاء به ما زهرا(س)

  • ۰۷ آذر ۹۶ ، ۱۳:۱۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

لبخند تو خورشید بی تکرار تاریخ است
رخساره ی تو مطلع الانوار تاریخ است

بانو کلامت لوء لوء و مرجان یاقوت است
گفتار تو شیواترین گفتار تاریخ است

چشم محمد(ص) تا که روشن شد ز دیدارت
این لحظه ی زیباترین دیدار تاریخ است

با یک نگاه از حیدر کرار (ع) دل بردی
بازار عشقت بهترین بازار تاریخ است

گلزار دین شد با صفا از یمن میلادت
گلزار دین خرمترین گلزار تاریخ است

چادر نماز دختران شیعه زهرایی است
این چادری، زیباترین گلدار تاریخ است

زهرا(س) بزن لبخند، لبخند تو شیرین است
این خنده ها شیرین ترین تکرار تاریخ است

در موقع افطار بخشیدی طعام خویش
افطار تو نیکوترین افطار تاریخ است

دنیا گلستان شد به یمن مقدمت بانو
آری خبر از بهترین اخبار تاریخ است

  • ۲۶ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۰۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی


یا رسول الله(ص) ای ختم رسل
یا محمد(ص) ای که هستی عقل کل

یا محمد(ص) حضرت خیرالانام
از علی (ع) و فاطمه(س) بر تو سلام

خفته زهرای تو اینک زیر خاک
سینه ی من در عزایش چاک چاک

در غم او شیشه ی صبرم شکست
تار و پودم یک به یک از هم گسست

آن امانت را که بسپردی به من
شد شکسته از جفای اهرمن

تا قیامت از غمش در ناله ام
شادمانی رخت بست از خانه ام

صورتش نیلی و پهلویش کبود
داغ او خواب از دو چشم من ربود

در عزایش غصه دار و خسته ام
دست از این دنیا ز داغش شسته ام

تا به جمع ما پریشانی رسید
زینبم از غصه مویش شد سپید

یا رسول الله(ص) بپرس از  دخترت
گو چه آورده است دشمن بر سرت

سینه و پهلو شکسته از جفا
مومنین با داغ زهرا(س) مبتلا

کاشکی این خانه هرگز در نداشت
یا فدک را دخت پیغمبر(ص) نداشت  

چون که شد بر خاندان تو جفا
من شکایت می برم نزد خدا

من که مامورم به صبر و خامشم
یا محمد(ص) پس به یادت دل خوشم

عاقبت وقت پریشانی رسید
موسم سر در گریبانی رسید

در غم زهرا(س) کنم صبری جمیل
این جهان بی فاطمه(س) باشد قلیل

چون که یارم رفت و من تنها شدم
داغدار حضرت زهرا(س) شدم

دوستان واقعی عقبائی اند
مثل زهرا(س) جملگی مولائی اند

رفت زهرا(س) تا شوم من بی قرار
اف به این دنیا و بر این روزگار 

 

  • ۱۰ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۳۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی


آزرده هر آن که مادر باران را
له کرده به زیر پای خود قران را

آتش زده آن که بر در خانه ی وحی
سوزانده تمام گلشن و بستان را

آن کس که شکسته پهلوی فاطمه(س) را
بشکسته به دست خویشتن میزان را  

سیلی زده هر که بر رخ کوثر  وحی
بوده است مطیع بی گمان شیطان را

 آزرده هر آن که حضرت فاطمه(س) را
آزرده رسول(ص) و ایزد سبحان را

با فاطمه (س) ایمان و یقین معنا شد
سیلی زده اند معنی ایمان را

حیوان صفتی که زد به زهرا(س) سیلی
شد مایه ننگ، تا ابد انسان را

  • ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۱۴:۲۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی


خاکم به سر که قامت زهرا(س) کمان شده
فصل بهار دخت پیمبر(ص) خزان شده

در کوچه چون که فاطمه(س) خورد از عدو کتک
پهلوی او شکسته، تنش ناتوان شده

از ضرب در شکست چو پهلوی فاطمه(س)
خون از دو چشم حیدر صفدر(ص) روان شده

چون میخ در به سینه ی زهرا(س) فرو نشست
یک باره واژگون همه هفت آسمان شده

خاکم به سر که در غم زهرای مرضیه(س)
رخت عزا به قامت اهل جهان شده

آمد بلال چون به ملاقات فاطمه(س)
کار بلال ناله و اشک و فغان شده

گفتا: بلال را که دوباره اذان بگو
اما هزار غصه عجین با اذان شده

جبریل می زند به سر و سینه زین عزا
عالم به رنگ تیره کران تا کران شده

آزرده گشت فاطمه (س) و در عزای او
زینب(س) کنار مادر خود نوحه خوان شده

ای دل بسوز تا به قیامت در این عزا
زیرا عزای حضرت او جاودان شده

 

کانال تلگرام ما

 http://telegram.me/ashkeshafagh


  • ۰۸ اسفند ۹۵ ، ۱۳:۴۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی


ای غصه دار داغ پدر، احتیاط کن
وقتی که می روی سوی در، احتیاط کن

عالم قلیل هست و تویی کوثر خدا
از بهر دفع چشم و نظر احتیاط کن

بیرون خانه، شرّ به کمینت نشسته است
مادر برای دفع خطر، احتیاط کن

از کینه اهل فسق چو آتش به در زدند
وقتی کشید شعله شرر، احتیاط کن

در بین کوچه بهر حمایت ز مرتضی(ع)
وقتی که می شوی تو سپر، احتیاط کن

بازو اگر کبود و اگر پهلویت شکست
دستت بگیر تو به کمر، احتیاط کن

پرسد همیشه حال تو را زینب (س) از پدر
جاری است اشک او ز بصر، احتیاط کن

نالیده اند تا سحر از غصه بچه ها
مادر به جان آن دو پسر، احتیاط کن

شد از علی(ع) ولایت اگر غصب مشکل است
شد چشمه سار چشم تو تر، احتیاط کن

عالم به ناز شست شما آفریده شد
بانو تو هم برای بشر ، احتیاط کن

آزرده است دست کثیفی مگر تو را
بر روی گونه ی تو اثر، احتیاط کن  

 بی تو علی (ع) به غصه و غم می شود اسیر
حالا که می روی به سفر، احتیاط کن ...

کانال تلگرام ما

 http://telegram.me/ashkeshafagh


  • ۲۳ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۰۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی