اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۳۲ مطلب با موضوع «سایر موضوعات» ثبت شده است

یک طرح نو، یک حرف تازه یک عدد خودکار
یک برگ کاغذ، یک غزل، یک چشمه، یک گلزار

 

دو چشم  پر شوق و یکی قلب پر از امید
دستی به سوی آسمان، شب تا سحر بیدار

 

یک جانماز و مهر با صد دانه ی تسبیح
با یک مفاتیح الجنان، یک یار، یک دلدار

 

یک جلد قران مجید و شاخه های گل
در یک شب رویایی و همرنگ با ابرار

 

یک آینه یک قلب پاک و ساده، یک توفیق
توفیق  می خواهم  فقط توفیق یک دیدار

 

گر پرده بردارد ز رخ دلدار در آن شب
هوش از سر من می برد دیدار آن رخسار

 

من با همین رویا خوشم در هر شب از عمرم
شب های من شد طی همیشه با همین افکار

 

 

  • ۰۷ مرداد ۹۸ ، ۰۹:۳۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

هر دو از خاندان زهرائید
هر دو پاکید و اهل بالائید

ای حلیمه حکیمه، خاتون ها
نوه های امام موسائید

اسوه ی پاکی و صفا هستید
که در اوج حجاب پیدائید

هر دو هستید اسوه ی پاکی
هر دو الگوی دین و تقوائید

بارگاه شماست جنت ما
شافع شیعیان به فردائید

مثل اجداد خویش تا به ابد
هر دو تان آبروی دنیائید

شیعه را درس زندگی دادید
زندگی بخش چون مسیحائید

چشمه ی پر خروش اسلامید
می خروشید، موج دریائید

گر چه هر دو شبیه هم هستید
بین خوبان تکید و تنهائید

بسکه لطف و کرم به ما دارید
چقدر خانمید و آقائید

شیعه را داده اید درس وفا
بهترین معنی تولائید

شیعه ی خاص حیدرید شما
بهترین شیعیان مولائید

حافظ و پاسدار قرانید
وحی را ترجمان و معنائید

علم آموز مکتب وحیید
بردبار و حکیم و دانائید

دشمن دشمنان دین هستید
بهترین عامل تبرائید

آفرین خدا به دختران «مجاب»
باعث افتخار بابائید

زینت شهرکرد صحن شماست
که شما دو بهار زیبائید

ارتفاع شماست تا به خدا
که دو سرو بلند بالائید

شهر پر شد ز بوی عطر شما
که شما غنچه ای شکوفائید

  • ۱۶ تیر ۹۸ ، ۱۲:۲۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بهشت جلوه ی صحن و سرای شاه چراغ است
صفای باغ بهشت از صفای شاه چراغ است

ولای آل محمد(ص) دلیل بندگی ماست
دلیل شیعگی ما ولای شاه چراغ است

چراغ راه هدایت، دلیل «نور علی نور»
فروغ مهر ز نور خدای شاه چراغ است

اگر چو ماه درخشد زمین برای ملائک
ز نور مرقد پاک و سرای شاه چراغ است

به شیعه درس وفا داده است در ره مقصود
که الگوی بشریت وفای شاه چراغ است

برای بخشش و احسان نمونه گر که بخواهید
نشان و الگوی بخشش سخای شاه چراغ است

مس وجود بشر گر شده است چون زر خالص
تمام علت آن کیمیای شاه چراغ است

نمونه ای است ز باغ بهشت صحن شریفش  
و هرکه رفته بهشت آشنای شاه چراغ است

فتاده بر سر شیعه همیشه سایه ی لطفش
که شیعه سایه نشین لوای شاه چراغ است

به جستجوی بقا بوده ای اگر همه ی عمر
بقا گرفته هر آن کس فنای شاه چراغ است

بهشت مال شما با تمامی نعماتش
بهشت ما لحظاتی لقای شاه چراغ است

اگر که در پی جلب رضای حضرت حقید
رضای حضرت حق در رضای شاه چراغ است

  • ۱۶ تیر ۹۸ ، ۱۱:۱۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

فرق دارد راه ما، من با شماها نیستم
چشمه ای در کوهسارم، موج دریا نیستم

فکر فرداهای خود باشید ای امواج سخت
من که از امروز می دانم که فردا نیستم

دوست دارم  زنده باشم تا زمان رستخیز
صد هزار افسوس زیرا من مسیحا نیستم

گر شما خود را ز هر عیبی مبرا خوانده اید
من گنه آلوده هستم پس مبرا نیستم 

نیل در پیش است و فرعون است در تعقیب من
غرق خواهم شد، من از اصحاب موسی نیستم

اهل دل هم دل به زیبایان عالم می دهند
کس نداده دل به من زیرا که زیبا نیستم

کرد استفتا مسلمان کیست؟ گفتم در جواب
  شرح کوتاهی دهم، من اهل فتوا نیستم

در تمام عمر خود را شیعه خواندم ای دریغ
از مسلمانی همینم بس که ترسا نیستم

شیعه باید گام بگذارد به راه اهل بیت(ع)
نیستم من شیعه چون در راه مولا نیستم

چون تبرا و تولا رمز شیعه بودن است
بی تبرا، بی گمان اهل تولا نیستم

شیعه باید با خدای خود کند راز و نیاز
گر مسلمانم چرا اهل تمنا نیستم ؟

خانه ی عقبای خود را باید آبادش کنم
نیست دنیا جای ما، من اهل دنیا نیستم  

  • ۰۹ تیر ۹۸ ، ۱۳:۲۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

یک عمر در عزای تو رنجیده ام ز دور
شب تا سحر ز داغ تو نالیده ام ز دور
"من غربت حریم تو را دیده‌ام ز دور

یک عمر دور قبر تو گردیده‌ام ز دور"

هستند شیعیان جهان مبتلای تو
بود و نبود و دار و ندارم فدای تو
"نگذاشتند دستـه‌ گل آرم بـرای تو

از اشک بر مزار تو گل چیده‌ام ز دور" 

چون آمدن کنار تو ممنوع بود و هست
روبیدن غبار تو ممنوع بود  و هست
"بوسیدن مـزار تـو ممنـوع بود و هست

قبر تـو را ستـادم و بوسیده‌ام ز دور"

می خواستم  ز اشک دو چشمم  وضو  کنم
از خاک قبر تو طلب آبرو کنم
"می‌خواستم مزار تو را شست‌ و شو کنم

کردم نثار، خون دل از دیده‌ام ز دور"

آورده باد جلوه ای از آن شمیم را
صدها سپاس حضرت رب کریم  را
 "سازد خموش روز قیامت جحیم را

اشکی که بر مزار تو پاشیده‌ام ز دور"

آقا تویی به روز  قیامت مرا شفیع
ای آن که هست نزد خدا جای تو رفیع
"تا کسب آبرو کنم از روضه بقیع

صورت ز خاک قبر تو پوشیده‌ام ز دور"

من در غم شهادت تو گریه کرده ام
یک عمر در زیارت تو گریه کرده ام
"هر روز بهر غربت تـو گریه کرده‌ام

هر شب ز درد و داغ تو نالیده ام  ز دور"

بر لوح و حجر و فرش و قلم مانده داغ تو
بر پاره‌پاره ی جگرم مـانده داغ تو

"باشد بهشت مـن حرم بی‌چراغ تو
یک عمر دور قبر تو گردیده ام ز دور"

  • ۰۶ تیر ۹۸ ، ۰۸:۱۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

یا سید الکریم دل و دیده جای توست
شیعه اسیر دام تو و مبتلای توست

هم سید الکریم هستی و هم زاده ی کریم
با افتخار شیعه ی حیدر(ع) گدای توست

رفته به کربلا و شده زائر حسین(ع) 
آن کس که  زائر حرم و کربلای توست

یا سید الکریم، تو ای جان اهل بیت(ع)
شیعه تمام عمر به زیر لوای توست

ای روسفید پیش خداوند متعال
چشم امید ما به دو دست و دعای توست

دارالشفای ماست مزار شریف تو
 باغ بهشت و روضه ی رضوان سرای توست

آقا به جایگاه قرب تو در نزد حق قسم
خوشبخت آن که بنده ی خاص خدای توست

تو منبع فضائل و احسانی و کرم
 چشم امید ما به عطا و سخای توست

یاسید الکریم فدای تو جان ما
   ای تاج فخر شیعه که جان ها فدای توست

دل در کنار قبر تو آرام می شود
شوق و امید و آرزوی ما رجای توست

عبدالعظیم و حصن حصینی برای ما
ما را امید و شوق وصال و لقای توست

یا سید الکریم  تو راضی ز شیعه باش
زیرا رضای حضرت حق در رضای توست

از چشم شیعه چشمه ی اشکی که جاری است
از سوز درد و غصه و داغ عزای توست

  • ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۳۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

کاش بر سر سایبانی داشت قبرهای بی ضریح
دست کم یک روضه خوانی داشت قبرهای بی ضریح

کاش می شد در کنار قبر ها خون گریه کرد
چشمه از اشک روانی داشت قبرهای بی ضریح

کاش می شد سجده ای بر خاک زد در آن دیار  
کاشکی جای اذانی داشت قبرهای بی ضریح

هشتم شوال ویران شد قبور اهل بیت(ع)
کاش قبه یا نشانی داشت قبرهای بی ضریح

غربت آنجا می زند موج از جفای دشمنان
کاش هر شب زائرانی داشت قبرهای بی ضریح

گرچه لبریز است دل از حب آل مصطفی(ص)
کاش بر سر عاشقانی داشت قبرهای بی ضریح

گرد غربت را چه می شد می زدود از قبرها
کاشکی خانه تکانی داشت قبرهای بی ضریح

دم به دم شوق زیارت شعله ور در جان ماست
کاش هر دم کاروانی داشت قبرهای بی ضریح

  • ۱۹ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۲۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی


تا وقت سحر خدا خدا می کردم
با یاد خدا عشق و صفا می کردم

لبریز ز عشق حضرت حق بودم
در چشمه ی عاشقی شنا می کردم
---
دیدیم خدا را همه پیدا و نهان
لبریز خدا شدیم در وقت اذان

مهمان خدا شدن چه لذت بخش است
افسوس نماند و رفت ماه رمضان
---

یک ماه چو باغ گل شکوفا شده ام
 با یاری حق دوباره احیا شده ام
 

من با رمضان یار صمیمی بودم
ماه رمضان که رفت، تنها شده ام
---
یک ماه به شوق یار ربنا می گفتم
با دیده ی اشک بار ربنا می گفتم

یک ماه به شکرانه ی مهمانی حق
 با حالت روزه دار ربنا می گفتم

---

ماه رمضان بهار قران بگذشت
هنگام ضیافت خدای سبحان بگذشت
 

دیدیم بسی خیر از این ماه شریف
این ماه پر از خیر فراوان بگذشت

  • ۱۳ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۳۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بی نگاه عشق در عالم مسلمانی نبود
در درون سینه ها غوغا و طوفانی نبود

بی نگاه عشق عالم شوره زاری خشک بود
در جهان آفرینش باغ و بستانی نبود

آدمی از درد می پیچید بر خود روز و شب
از برای درد او بی عشق درمانی نبود

سخت می شد زندگی کردن برای آدمی
زندگی بی عشق هرگز کار آسانی نبود

می شد این عالم پر از الحاد و کفر و گمرهی
بی نگاه عشق حتی رنگ ایمانی نبود

روی لبها غنچه ی لبخند می خشکید زود
درجهان هر گز لب پیوسته خندانی نبود

حق و باطل هر دو گم می شد اگر عشقی نبود
چون برای حق شناسی هیچ فرقانی نبود

بی نگاه عشق از سوی خدای مهربان
رهنما و رهبر و آیات قرانی نبود

این جهان پر می شد از نیرنگ ها و ظلم ها
بی نگاه عشق هرگز عهد و پیمانی نبود

سایه می افکند بر سرهای ما فصل خزان
بی نگاه عشق درعالم بهارانی نبود

بی نگاه عشق این عالم شبی تاریک بود
از برای این جهان خورشید تابانی نبود

بی نگاه عشق بر سر سایه ی ابری نبود
خرمی از باغ ها می رفت و بارانی نبود

زندگی با عشق معنی می شود ای دوستان
با نگاه عشق دنیا همچو زندانی نبود

دل اگر پر بود از عشق خدا و اهل بیت(ع)
زندگی با عشق جاری بود و پایانی نبود

  • ۰۹ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۵۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

از غنچه های باغ گلاب آفریده شد
مهتاب جلوه کرد و نقاب آفریده شد

از تشنگی که جان به لب آدمی رسید
در جستجوی آب، سراب آفریده شد

باغ بهشت آن سوی پل چون که شد بنا
اعمال نیک و خیر و ثواب آفریده شد

چون که هدف ز خلقت انسان عبادت است
میزان عدل و روز حساب آفریده شد

هر چند شرط اصلی عشق است عاقلی
عاشق همیشه مست و خراب آفریده شد

ما مست جام غنچه ی لبهای دلبریم
لبهای او چو جام شراب آفریده شد

شرح کتاب تک تک آل عبا(ع) شدند
آنگاه وحی و اصل کتاب آفریده شد

در وصف اهل بیت(ع) چو گل کرد طبع من
ابیات نغز و تازه و ناب آفریده شد
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۲۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی