اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۶۴ مطلب با موضوع «حضرت فاطمه زهرا س» ثبت شده است

به نص وحی مگر این جهان برای تو نیست؟

جهان مگر همه در سایه ی لوای تو نیست

مگر که ملک فدک نیست حق تو بانو؟
مگر که غاصب آن، دشمن خدای تو نیست؟

مگر نسوخت در خانه ی تو یا زهرا(س)؟
مگر که حادثه ی کوچه کربلای تو نیست؟

بدون توست بهشت برین جهنم محض
برو بهشتِ علی(ع) این جهان سرای تو نیست

تمام عالم هستی فدای نام تو باد
سزاست تا که بمیرد اگر فدای تو نیست

بقا گرفت هر آن کس که شد فدائی تو
کسی فناست وجودش که او فنای تو نیست

به خاک پای تو افتاده اند اهل سماء
و خاک بر سر خاکی که خاک پای تو نیست

به هر کجا نگرم خیمه ی غمت بر پاست
کجای خاک زمین خیمه ی عزای تو نیست

تو کوثری و متاع جهان قلیل و کم است
کثیر وحی الهی جهان که جای تو نیست

به زیر بار غمت قامت علی(ع) خم شد
هزار حیف قد و قامتش عصای تو نیست

تو می روی و علی(ع) را نمی بری با خود
مگر امیر عرب یار دلربای تو نیست؟

تمام اهل جهان ریزه خوار خوان تواند
نیافریده خدا هر که را گدای تو نیست

برای اهل زمین قبر خاکی ات گم شد
که با صفاتر از این صحن با صفای تو نیست

رضای توست دلیل بهشت رفتن ما
جهنمی است هر آن کس پی رضای تو نیست

به محسنت قسمت می دهم دعایم کن
برای من به خدا بهتر از دعای تو نیست

  • ۱۵ دی ۰۰ ، ۰۸:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

شد کوچه ها کرب و بلای فاطمیه

برپاست هر سو خیمه های فاطمیه 

دل های ما تا روز محشر داغدار است
چشمان ما از داغ زهرا(س) اشکبار است

یک فاطمیه یک جهان اندوه و ماتم
بزم عزای حضرت زهراست عالم

رفت از جهان زهرا(س)، در این دنیا غریبیم
سر تا به پا دردیم و بی یار و طبیبیم

ما ساکنان سرزمین اشک هستیم
با رنج و اندوه و مصیبت عهد بستیم

ما الفتی دیرینه با اندوه داریم 
در سینه ها ما غصه ای انبوه داریم

عمریست ما با داغ زهرا(س) انس داریم
تا زنده ایم از داغ زهرا(س) اشکباریم

رنگ عزا دارد زمین در مرگ زهرا(س)
مشکی ترین بیرق شده بر پا در اینجا

در باغ ما جز یاس محصولی دگر نیست
اشک دو چشم شیعه جز خون جگر نیست

اشک دو چشمم تا قیامت نذر زهراست
ورد لبم وقت عبادت نذر زهراست

ما را برای اشک و ماتم آفریدند
در سینه ی ما کوهی از غم آفریدند

تا چشم بگشودیم غم دیدیم و ماتم
یا فاطمیه بوده یا ماه محرم

محزونترین آوای غم را ناله کردیم
لبریز اندوه و عزا و حزن و دردیم

عمریست ما در انتظار یار هستیم
مجروح از میخ در و دیوار هستیم

می سوخت وقتی از ستم آیات قرآن
شد خانه ی دل ها سراسر بیت الاحزان

یک دشت داس امّا فقط یک شاخه ی یاس
یاسی که حتی بر نوازش بود حسّاس

یک گل گرفتار دو صد گرگ بیابان
یک عده گرگ تحت امر شخص شیطان

رخت مسلمانی به تن پوشیده گرگان
تا خلق پندارندشان قومی مسلمان

بردند جمله حمله سوی بیت حیدر(ع)
حیدر(ع) وصی و نایب خاص پیمبر(ص)

بیت امیر المؤمنین(ع) کانون دین است
شان نزول وحی و قرآن مبین است

کعبه اگر از سنگ، در مکه بنا شد
این خانه اما مهبط وحی خدا شد

ویرانه شد کعبه به دست لشکر فیل
یارب کجا هستند پس طیراً ابابیل؟

  • ۱۳ دی ۰۰ ، ۰۸:۵۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

باشد شبیه چشم تو گریان دو چشم من

ریزد شبیه اشک تو باران دو چشم من

سخت است سخت درد یتیمی قسم به عشق
گریان شبیه چشم یتیمان دو چشم من

آزرده گشته کوثر قرآن ز میخ در
گریان ز داغ کوثر قرآن دو چشم من

از بسکه خرد شده بدنت زیر دست و پا
پیدا نشد به درد تو درمان دو چشم من

سیمرغ من ز سنگ ستم چون پرش شکست
یکباره رفت از تن من جان، دو چشم من

زانوی غم گرفته بغل کودکان تو
حیدر ز غصه سر به گریبان، دو چشم من

دنیا بدون تو شده زندان غم مرا
ای میهمان ختم رسولان(ص)، دو چشم من

با رفتن تو دیده ی من گشته رود خون
اما برو تو با لب خندان دو چشم من

میمیرم از جدائی تو ای گل بهشت
سخت است سخت غصه ی هجران دو چشم من

طوفان نوح گشته تداعی برای من
از داغ تو نموده چو طغیان دو چشم من

تو کوثری ز داغ تو آتش گرفته ام
می سوزد از غم تو فراوان دو چشم من

زهرائی و دلیل همه دل خوشی مرا
بعد از تو خنده گشته گریزان، دو چشم من

با تو بهشت روی زمین بود خانه ام
خانه بدون تو شده زندان، دو چشم من

آن آتشی که سوخت در خانه ی تو را
ویرانه کرده عالم امکان، دو چشم من

تا زنده ام ز داغ غمت گریه می کنم
ای گلعذار و گلشن و بستان، دو چشم من

کار من است مرثیه گفتن برای تو
وقتی دل است خانه ی احزان، دو چشم من

«دیوان عشق» پُر شده از عاشقانه ها
قلبم به یاد توست گلستان، دو چشم من

  • ۲۴ آذر ۰۰ ، ۱۳:۳۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بهشت جلوه ای از گلشن نگار من است
هزار شکر خدا را که او کنار من است

گل همیشه بهار است گل عذار علی(ع)
صفای گلشن دین است، او بهار من است

همیشه و همه جا یار و یاورم بوده
گلی که حامی من مثل ذوالفقار من است

شده است سوره کوثر به شان او نازل
امیر هستم و او تاج افتحار من است

کسی که اسوه ی صبر و وفا و ایثار است
هزار مرتبه شکر ای خدا که یار من است

تمام عالم اگر از من اعتبار گرفت
قسم به عشق که او قدر و اعتبار من است

خدا سپرده به من اختیار عالم را
بتول(س) کفو من و صاحب اختیار من است

هزار شکر که کوثر به من عطا شده است
که عبد حقّم و این لطف کردگار من است

تمام دار و ندارم فدای فاطمه(س) باد
که شد فدای من و یار جان نثار من است

 

  • ۲۱ تیر ۰۰ ، ۰۱:۰۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دخت پیغمبری و ام ابیهایی تو
سوره کوثری و حضرت زهرایی تو
تاج فخر بشریت تویی ای کفو علی(ع)
همسر حیدری و یاور مولایی تو

حضرت کوثری و خیر کثیری زهرا(س)
حامی و یاور مسکین و فقیری زهرا(س)
نیست یک ذره هراس از صف محشر ما را
چون به ما یار و مددکار و نصیری زهرا(س)

معنی تک تک آیات خدایی زهرا(س)
روح قرآن تویی و شرح دعایی زهرا(س)
همه ی عالم هستی به فدایت بانو
تاج فخر و شرف آل عبایی زهرا(س)

 روز و شب در پی دلجویی محتاجی تو
به سر جمله ی نسوان جهان تاجی تو
هست مدیون تو بانو به یقین ختم رسل(ص)
علت واقعه ی لیله ی معراجی تو

وحی را ترجمه ی سوره ی القدر تویی
به رسول و به علی(ع)شارح هر صدر تویی
روشنی بخش جهان جلوه ی زهرایی توست
الضحی و فلق و فجری و چون بدر تویی

  • ۱۴ بهمن ۹۹ ، ۰۶:۵۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

رسول حق تو را چو از خدا گرفته فاطمه(س)
گلشن دین ز مقدمت صفا گرفته فاطمه(س)
ملک زمین که پیش از این نداشت هیچ ارزشی
ز یمن مقدم شما بها گرفته فاطمه(س)

دختر مصطفایی و حبیبه ی خدا تویی
ترجمه ی ساده ای از سوره هل اتی تویی
علی(ع) اگر چه در رکوع زکات می دهد ولی
شرح و بیان و معنی آیه ی انّما تویی

خواست خدای مهربان دهد به آدمی امید
به این سبب کتاب را در شب قدر آفرید
فهم کتاب خارج از درک تمام خلق بود
فاطمه(س) شد ترجمه ی ساده ی قران مجید

فاطمه هستی و تویی ترجمه ی آیه ی نور
خادمه های خانه ات جمله ملائکند و حور
کتاب های وحی را تویی یگانه ترجمه 
قرآنی و توراتی و صحف و انجیل و زبور

عوالم وجود را خدای اکبر آفرید
سپس برای این جهان احمد(ص) و حیدر(ع) آفرید
چون که متاع این جهان قلیل بود نزد حق
خدا برای این جهان سوره ی کوثر آفرید

  • ۱۴ بهمن ۹۹ ، ۰۶:۵۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

تا شدى پژمرده اى زیبا گل بستان من
قامتم خم شد ز غم، بیرون شد از تن جان من

ختم قرآن غیر ممکن شد برایم بعد تو
چون ندارد سوره ى کوثر دگر قرآن من

ای بهشت آرزوهای علی بی من مرو
می شود بعد از تو دنیا محبس و زندان من

درد پهلویت شود آرام اگر با رفتنت
بی تو میمیرد علی ای عشق بی پایان من

گر وجود من پر است از دین و ایمان و یقین 
ای گل طه تو هستی مایه ی ایمان من 

رفتی و با رفتنت کردی اسیر غصه ام
بی سرو سامان شدم بودی سر و سامان من

سینه مالامال درد است و دلم ماتم سراست
چشمه سار خون شد از غم دیده ی گریان من 

خیمه ی اسلام و ایمان را تو بودی چون ستون
تا تو افتادی ز پا ویرانه شد بنیان من 

  • ۲۷ دی ۹۹ ، ۰۸:۵۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

اى قرار جان مرو چون بیقرارم مى کنى
بر غم و رنج و مصیبتها دچارم مى کنى

یار هجده ساله ام من بى تو تنها مى شوم
اى یگانه یار من، بى غمگسارم مى کنى

مردم اینجا همه حق تو را کردند غصب
ای نگار من، رها در این دیارم می کنی؟

در ره حفظ ولایت خورده سیلى بر رخت
بین خیل دشمنان بى پاسدارم مى کنى

ای تمام هستی حیدر(ع)، گل باغ بهشت
ای فدایت جان من، جان را نثارم می کنی

دامنم از اشک چشمم مى شود دریاى خون
این چنین در ماتم خود سوگوارم مى کنى

اى بهار جان بهارم را زمستانى مکن
روزگارم را شبیه شام تارم مى کنى

کوثر قرآن تویى اى مایه ى فخر على(ع)
مى روى از پیش من بى اعتبارم مى کنى

من نبودم حامی ات بانو اگر در پشت در
بانوى پهلو شکسته شرمسارم مى کنى

یار سیلى خورده ام اشک دو چشمم را ببین
غم نشین دلبر نیلی عذارم مى کنى

ای یگانه یادگار مصطفی(ص) نزد علی(ع)
گر روی از پیش من، بی یادگارم می کنی

قامتم خم می شود در زیر بار غصه ات
در عزای خود دچار انکسارم می کنی

بی تو میمیرم ولی حالا که میخواهی برو...
جان حیدر(ع) در غم خود داغدارم می کنی

این جهان بعد از تو دیگر بیت الاحزان می شود
در غم خود تا قیامت اشکبارم می کنی

روز عاشورا سر نعش حسین(ع) خود بیا
چون که زینب(س)گفت: بر ناقه سوارم می کنی

چشم امید تمام شیعیان بر لطف توست
عفو و بخشش خواهی از پروردگارم می کنی؟

  • ۲۳ دی ۹۹ ، ۱۳:۲۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

1

در عرش جبرئیل امین گشته داغدار
آنجا عزای سوره ی کوثر گرفته اند

2

تابوت کوثر است روی شانه علی(ع)
روح الامین برای ابد داغدار شد

3

شد داغدار فاطمه(س) مولای ما علی(ع)
رخت عزا به قامت بیت الحرام شد

4

بر تن بیت خدا رخت سیه پوشیده شد
از غم دخت پیمبر(ص) این حرم بیت العزاست

5

گفتی بهشت جای غم و رنج و غصه نیست
از داغ فاطمه(س)شده جنت سیاه پوش

6

زهرا(س)برای دیدن بابا شتاب کن
ای پاره ی تنم تو بهشتی برای من

7

می سوزد ازجدایی زهرا(س) امیر عشق
دنیا بدون فاطمه(س) بی شک جهنم است

8

دیگر نفس نمی کشد ای وای مادرم
آن ضربه ای که خورده ز « در » کارساز شد

9

در وقت غسل دست به پهلوی او مزن
چندیست قد خمیده و پهلو شکسته است

10

جان علی(ع) مرو به سفر پیش ما بمان
رحمی به حال زینب(س) و حیدر(ع) نمی کنی؟

11

به جز فراق تو زهرا(س) مرا ملالی نیست
غم فراق تو آتش زده به جان علی(ع)

12

سخت می سوزد حسن(ع) از غصه ی بی مادری
از غم مادر حسین ابن علی(ع) از حال رفت

13

می روی مادر اگر از پیش من امروز تو
بر سر نعشم ولی در روز عاشورا بیا!

14

پوشیده اند رخت عزا جمله قدسیان
صاحب عزای حضرت زهرا(س) خود خداست

  • ۰۶ دی ۹۹ ، ۱۱:۳۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بشنو از نی حدیث هجران را
شرح درد و غم فراوان را

ناله ی نی شرار اندوه است
بار غم روی شانه چون کوه است

ناله ی نی نوای مغموم است
ناله ی جانگداز مظلوم است

بار غم بستم و شدم عازم
مقصدم کوچه ی بنی هاشم

کوچه لبریز  دود و گرد و غبار
بین کوچه گروهی از کفار

چند نامرد بی خبر ز خدا 
حمله ور سوی خانه ی زهرا(س)

پشت در بود دخت پیغمبر(ص)
شعله ور بود تخته های در

حمله بردند چون سوی خانه
آن گروه ز شرع بیگانه

در شکست از فشار آن اعدا
میخ در شد به سینه ی زهرا(س)

از صدای نفس زدن هایش
واز نوای خدا خداهایش

بغضدشمن به اوج قله رسید
بیشتر در فشرد قوم پلید

 از فشار مکرر آن در
گشت پژمرده لاله ی حیدر(ع)

می چکد خون ز نوک میخ در
درد پهلوی دخت پیغمبر(ص)

گل پژمرده روی خاک افتاد
زیر پا مانده بود بی امداد

کرد کوشش که پا شود از جا
تا نماند به زیر دست و پا

ناگهان سر رسید بی رحمی
شهره بین عرب به بی شرمی

با غلاف سلاحش آن کافر
زد به پهلوی دخت پیغمبر(ص)

وای افتاد بر زمین زهرا(س)
محسنش کشته گشت واویلا

از هجوم سپاه اهریمن
له شده زیر دست و پا یک زن

تا که رفت از جهان رسول خدا(ص)
صد مصیبت رسید بر زهرا(س)

بست بار سفر گل طه
جای گل جنت است نه دنیا

در عزای بتول(س) می گرییم
هم نوا با رسول(ص) می گرییم

در عزا و مصیبت زهرا(س)
شد دل شیعه خانه ی غمها

ناله کن نی که لاله پرپر شد
ناله کن نی که دیده ها تر شد

نکند فصل برگریزان است
گلشن دین چو بیت الاحزان است

  • ۰۶ دی ۹۹ ، ۱۱:۲۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی