اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

سلام من به محرم به خون پاک شهیدان
درود من به ورقهای پاره پاره قران

سلام من به حسین(ع) و به اشک دیده زهرا(س)
سلام من به رگ از قفا بریده ی مولا

سلام من به محرم، به اشک چشم یتیمان
به آه و ناله زینب(س)، به رنج پای اسیران

سلام من به رقیه(س)، به گونه های کبودش
به زینب(س) و به نماز شب و قیام و قعودش

سلام من به محرم، به کام تشنه اصغر(ع)
به کربلای معلی که بود وادی محشر

سلام من به ابوالفضل(ع)، به دست های علمدار
به دیده های پر ازخون به شیعه های عزادار

به اکبر و لب خشک و به آخرین سخنانش 
سرش به زانوی بابا، نبود تاب و توانش

سلام من به محرم به آن شجاعت قاسم(ع)
سلام من به حسین(ع) و به آن حمایت قاسم(ع)

سلام من به محرم  به  تشنه ی لب دریا
به کشته های فتاده به روی ماسه صحرا  

به حال خسته ی زینب(س) سلام تا به قیامت
سلام من به محرم، به ماه خون و شهادت

سلام من به محرم به داغ سینه ی مهدی (عج)
سلام  من به محرم به اشک دیده ی مهدی(عج)

به آن دو چشم که از غصه خون گریسته دائم
سلام من به محرم به نام حضرت قائم (عج)

 

  • ۱۰ مهر ۹۵ ، ۰۸:۱۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی


گر شانه را تحمل این کوله بار نیست
هر گز دو دیده خسته از این انتظار نیست  

در انتظار  روی تو شد عمر  ما تمام
آقا بیا که این دل ما را قرار نیست

ما در تمام عمر ندیدیم جز خزان
آقا بدون تو خبری از بهار نیست

تازند دشمنان شیعه به اسلام  بی امان 
جز در نیام حضرت تو، ذوالفقار نیست

هر صبح و شام آمدنت را طلب کنیم  
آقا بیا که حرف دل است این، شعار نیست

ما سجده می کنیم به خاک قدوم تو
این افتخار ماست، بلی ننگ و عار نیست

دار و ندار ماست محبت به اهل بیت (ع)
غیر از محبت به شما اعتبار نیست

یابن الحسن(عج) که تاج سر ماست سایه ات
غیر از لوای تو به جهان افتخار نیست

نام تو را که می شنوم مست می شوم
آقا قسم به عشق مرا اختیار نیست

ترسم بمیرم و نشود دیدنت نصیب
هرکس تو را ندید که او رستگار نیست

  • ۰۷ مهر ۹۵ ، ۱۱:۰۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

علی ام عامل احکام قران
به امر حق مطیع و سر به فرمان

علی ام حافظ قران و عترت
علی ام باعث اکمال نعمت

به نزد من همه علم البلایا
منم سرشار از حسن و سجایا

علی ام آگه از علم القضایا
علی ام معنی فتحا مبینا

خدا داده مرا علم المنایا
منم آگاه از اموات و احیا

علی ام، چشم بینای خداوند
کلامم نیز شیرین است چون قند

علی ام معنی عین الیقینم
کی ام؟ حیدر ، امیر المومنینم

کی ام من؟ آرزوی سابقینم
امیر آسمان ها و زمینم

کی ام من ؟ چشمه سار علم و دینم
میان بهترین ها ، بهترینم

ستون خیمه ی اسلام هستم
بت ظلم و ضلالت را شکستم

دو چشم فتنه را بیرون کشیدم
به نزد حی سبحان رو سپیدم

علی ام قاتل الاقران (1) منم من      
علی ام قاتل الفرسان(2) منم من 

علی ام قامع الاضداد(3)  هستم   
به گوش دشمنان فریاد هستم

کلام الله ناطق مرتضایم
به رمز و راز هستی آشنایم

شجاعت را منم مفهوم و معنا
که از نامم به لرزد جان اعدا

قسیم الله بین النار و جنت
علی ام ، معنی احسان و رحمت

علی ، ماه درخشان و منیرم
به اهل آسمان ها هم امیرم

کی ام ؟ کوبنده ی دنیا منم من
علی ام، مظهر تقوا منم من

کی ام من، کاسر الاصنام(4) هستم  
علی ام، معنی اسلام هستم

علی ام، مثل کوهی استوارم
منم شمشیر بران، ذوالفقارم

علی ام، من کلام کردگارم
به اهل آسمان آموزگارم

علی هستم، لسان الله ناطق
سخنگوی خدا، با قول صادق

زبان متقین و مومنینم
علی ام، من لسان الناطقینم  

امانت دار اسرار خدایم
دلیل استجابت بر دعایم

هر آن کس طالب جنات عدن است
ز جان و دل به حبل الله پیوست

 

1-قاتل الاقران: کشنده ی شجاعان
2-قاتل الفرسان: کشنده سوار کاران
3-قامع الاضداد: ریشه کن کننده دشمنان
4- کاسرالاصنام: بت شکن

 

 

 

 

 

  • ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۱۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی


کی ام من، داور روز جزایم
علی ام ، عادلم، من بی خطایم

امام المتقین، یعسوب دینم (1)
جزای کار نیک مومنینم

امیرالمومنین، ذوالبیعتینم (2)
امام المتقین ذوالهجرتینم (3)

علی هستم ، کتاب و طور و مسطور
علی هستم منم آن رق منشور

منم هادی، منم زوج الارامل(4)
علی ام ، معنی انسان کامل

کی ام من، همسر زهرای اطهر
امید شیعه در صحرای محشر

علی ام زینت قران و دینم
علی معنای ایمان و یقینم

سبیل الله را معنا منم من
به سوی حق منم آن راه روشن

چراغ روشنی بخش جهانم
کی ام من، مقتدای شیعیانم

سفیرم بر سفیران هدایت
منم شایسته ی امر ولایت

من آن شمشیر بران رسولم
علی، شه بیت دیوان رسولم

علی ام، سینه ام باب العلوم است
کلید قفل ابواب العلوم است

علی ام صاحب امر نبی ام
علی ام بر رسول الله(ص) وصی ام

علی ام صاحب بدر و حنینم
شجاعت را کند معنا حسینم

منم معنای ایمان و بصیرت
منم معنای قران در حقیقت

علی ام صاحب دنیا و دینم
علی ام، پیشوای مسلمینم

علی ام باب الایمان و یقینم
علی ام مقتدای مومنینم

کی ام من، پهلوانِ پهلوانان
که شیطان ها ز نام من گریزان

تمام فرقه ها گمراه هستند
فقط یاران من، حق می پرستند

مرا در سینه لوحی هست محفوظ
می از جام الستی هست محفوظ

منم فاروق اکبر، میسمم (5)من
علی ام، کهکشان هستم، یمم من

کرامت را فقط معنا منم من
سخاوت را فقط معنا منم من

شود آرام صور از نام حیدر
همه غمها، سرور از نام حیدر

سراپا شور و احساس و یقینم
ندارم شبهه ای در امر دینم

منم صامت، رسول الله ناطق
که هر دو نور واحد نزد خالق

صراط الله یعنی حیدرم من
علی ام ترجمان کوثرم  من

امیر المومنین، صِنوُالرسولم(6)
به دین احمدی اصل الاصولم

منم معنای اسلام ای مسلمان
به هر دردی منم دارو و درمان

علی ام بنده ی خاص خدایم
به درگاه الهی من گدایم

مطیع امر حی سرمدم من
یکی از بندگان احمدم من

منم گنجینه ی علم الهی 
و یارانم مصون از روسیاهی

1-یعسوب: رئیس بزرگ
2-ذوالبیعتین: یکی بیعت فتح و دیگری بیعت رضوان
3-ذوالهجرتین: هجرت از مکه به حبشه و هجرت از مکه به مدینه
4-ارامل: بی سرپرستان ، یتیمان و...
5-میسم:علامت، روش آشکار
6-صنو: نزدیک ترین

https://telegram.me/ashkeshafagh

  • ۲۸ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۵۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی


امین حضرت پروردگارم
کلید جنتش در اختیارم

علی ام اولین مومنانم
علی، مفهوم و معنای اذانم

قیامم من، قعودم من، نمازم
علی، معنای هر راز و نیازم

منم مومن، منم معنای ایمان
منم معنا، منم تفسیر قران

به خیرالمرسلین ، اولاترینم
میان بهترین ها، بهترینم

امانت دار اسرار رسولم
برای مسلمین اصل الاصولم

به یارانم خدا فرموده رحمت
ولی بر دشمنم، نفرین و لعنت

پسر عم و برادر با رسولم
علی ام شوهردختش  بتولم

منم شمشیر در دست پیمبر(ص)
حریفم نیست صد گردان و لشکر

کلید جنت و دوزخ به دستم
کسی نادیده در دنیا شکستم

علی ام، قاتل هر کفر پیشه
بخشکد کفر با دستم ز ریشه  

برای مجرمان همچون عذابم
برای مومن اما آفتابم

علی ام باب علم  احمدم من
امانت دار حی سرمدم من

علی ام ، همسرم زهرای اطهر
همان بانو که شد معنای کوثر

علی ام، باب ایمان و یقینم
منم حیدر ، امیرالمومنینم

برای مومنان، باب المقامم
علی، معنایی از بیت الحرامم

به هر هفت آسمان دارم ولایت
منم باب النبی، باب رسالت

کیم من؟ بارز الشمسم  علی ام
ولی مومنان بعد از نبیم

علی هستم لبالب علم و ایمان
منم معنا منم تفسیر قران

به دست خود شکافم هر چه باطل
و حق را زنده سازم در مقابل

منم بحر لبالب در و گوهر
به شیعه شافع در روز محشر

نرفتم راه جز راه پیمبر
محمد(ص) مقتدایم بود و رهبر  

علی ام ترجمان وحی الله
چراغ رهنمای هرچه گمراه

منم آن کس که آیات برائت
برای مکیان کردم قرائت

علی ام،حامل مردم به جنت
کیم من، علت هر خیر و نعمت

علی ام ، علت ایجاد عالم
که صدها سال بودم قبل از آدم

کیم من؟ حجت ابرار و نیکان
شکستم گردن اصحاب شیطان

علی ام مالک ملک وجودم
فدای حق همه بود و نبودم

منم حجت به اهل آسمان ها
منم خیرالعمل وقت اذان ها

علی ام ، علت روز قیامت
علی هستم، ترازوی عدالت

علی ام من، حجیج المارقینم
علی هستم، عدوی ناکثینم

قسیم نار و جنات نعیمم
به حق جویان و حق پویان زعیمم

علی ام، صاحب جنات رضوان
به طوفانها منم ناجی انسان

علی ام، تشنه ی دیدار یارم
چو دیدم یار، آن گه رستگارم

بخوانم خلق را سوی الهی
بشر را ناجی ام از هر تباهی

  • ۲۱ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۰۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی


https://telegram.me/ashkeshafagh

 

نشسته ام بنویسم غدیر یعنی چه؟
غدیر و شیر خدا و امیر یعنی چه؟

علی(ع) است شیر خدا در نبرد با دشمن
بر آن شدم  بنویسم که شیر یعنی چه؟

ز تیغ و تیر هراسی نبود در دل او
هزار زخم تن و تیغ و تیر یعنی چه؟

امیر هر دو جهان است و رخت فقر به تن
گرسنگی و نداری، فقیر یعنی چه؟

وزیر خاتم پیغمبران(ص)، علی(ع) است تا به ابد
حکومت دوجهان و  وزیر یعنی چه؟

دلیر تر ز علی(ع) کس ندیده در عالم
شجاعت علوی و دلیر یعنی چه؟

علی(ع) است سوره کوثر، علی(ع) است خیر کثیر
قلیل عالم خاکی، کثیر یعنی چه؟

جهان بدون علی(ع) چون کویر بود کویر
نه خرمی نه صفایی، کویر یعنی چه؟

حقیر در همه ی عمر یا علی(ع) گفتم
بزرگ هر دو جهانم، حقیر یعنی چه؟

  • ۲۰ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۰۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی


دلی شکسته و دو چشم خونفشان دارم
ز تازیانه و ظهرعطش نشان دارم

ز بس که بار مصیبت کشیده ام بر دوش
من از زمان کودکی خود قدی کمان دارم

من از تبار حسینم، که از شهادت او
بساط گریه و ماتم به ارمغان دارم

اگرچه خاطره هایم ز سالها پیش است
ولی به سینه ی خود داغ جاودان دارم

ز بعد حادثه یک کاروان به راه افتاد
که خاطرات فراوان ز کاروان دارم 

به روی نیزه اذان را به چشم خود دیدم
چه خاطرات غمینی از آن اذان دارم

ندیده ام پس از آن حادثه بهاری را
تمام سال فقط موسم خزان دارم

به پیش دیده ی من، خیزران به لب می خورد
هزار شکوه من از دست خیزران دارم

به روی نیزه سر ماه را که می بردند
به سینه خون جگر من، از آن زمان دارم

سر بریده ی اصغر(ع) زنیزه می افتاد
هزار بار بمردم، چگونه جان دارم

سر پدر روی دست رقیه(س)، نیمه ی شب
به سینه داغ غمی سخت و بیکران دارم

اگر چه فاش نمودم هزار غصه ولی
هزار غصه ی دیگر به دل نهان دارم

  • ۱۷ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۳۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی


تا خداوند شمس و الرحمن، مرج البحرین یلتقیان
بینشان برزخ لا یبغیان، مرج البحرین یلتقیان

چون که پیمان عاشقی بستند، و دو دریا به هم بپیوستند
حاصلش بود لوء لوء و مرجان، مرج البحرین یلتقیان

چشمه چشمه سرور جاری شد، وقت شادی و رستگاری شد
می چکد اشک شوق از چشمان، مرج البحرین یلتقیان

قدسیان یک به یک غزل خوانند، خاکیان جمله دست افشانند
ورد لب حمد خالق سبحان، مرج البحرین یلتقیان

این دو دریا که هر دو سرمستند، تا ابد در کنار هم هستند
زین دو دریاست عالمی حیران، مرج البحرین یلتقیان 

کوثر پر بهای قران کیست؟ معنی آیه های قران چیست؟
کوثر وحی و معنی قران، مرج البحرین یلتقیان

کیست زهرا؟ گل بهشت است او، گل خوشرنگ و خوش سرشت است او
یک گل است و هزارها بستان، مرج البحرین یلتقیان

کیست حیدر؟ امیر عشاق است، نامور در تمام آفاق است
لقب خاص حضرتش فرقان، مرج البحرین یلتقیان

مژده مژده زمان آزادی است، فصل عشق است و موسم شادی است
زد شکوفه به شاخه ی ایمان، مرج البحرین یلتقیان

خوش بخندید وقت لبخند است، خنده ی عاشقانه چون قند است؟
گل روی شاخه با لبی خندان، مرج البحرین یلتقیان

https://telegram.me/ashkeshafagh

  • ۱۳ شهریور ۹۵ ، ۰۷:۴۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی


"ای شب قدر رضا(ع)، قدر تو را نشناختند"
روح و معنای دعا، قدر تو را نشناختند

نام زیبای تو درمان است بر آلام ما
ای به هر دردی دوا، قدر تو را نشناختند

رهرو راه تو هر کس شد بهشتی می شود
ای بشر را رهنما، قدر تو را نشناختند

مومن آن باشد که دارد مقتدایی چون شما
مومنین را مقتدا، قدر تو را نشناختند

در سخاوت مادر گیتی نزاده مثل تو
معدن جود و سخا، قدر تو را نشناختند

تار موی تو به یک سو ، هر دو عالم یک طرف
تار مویت کیمیا، قدر تو را نشناختند

جز وفا از تو ندیده هیچ کس در این جهان
تو ولی از ما جفا، قدر تو را نشناختند

با ولای تو همه دنیا و عقبا مال ماست
حیف شد شاه و گدا، قدر تو را نشناختند

با تو حرف از نا امیدی نیست در قاموس ما
ای تو معنای رجا، قدر تو را نشناختند

هر بلایی می رسد، از این نمک نشناسی است
چون غریب و آشنا، قدر تو را نشناختند

دامنم از اشک دیده در غمت دریای خون
بر تنم رخت عزا، قدر تو را نشناختند

آفریدت چون خدا بر خویش گفتا آفرین
مردم اما پس چرا قدر تو را نشناختند؟!

  • ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۰۷:۳۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی


بار دیگر غصه ی آل پیمبر(ص) تازه شد
باز هم داغ غم زهرای اطهر(س) تازه شد

غصب حق مرتضی(ع) آغاز صدها فتنه بود
فتنه ای آمد دوباره داغ حیدر(ع) تازه شد

تا شنیدم زهر نوشیده است مولایم جواد(ع)
داغ آن تشت پر از خون در برابر تازه شد

رخنه ی زهر ستم آتش به جان افروخته
گفت تا آتش، برایم قصه ی در تازه شد

زهر نوشیده است و هر دم درد افزون می شود
ناله کرد از درد سینه، داغ مادر تازه شد

از درون حجره، دل شد راهی کرب و بلا
ماجرای کربلا یک بار دیگر تازه شد

نیست در حجره کسی تا یاری مولا کند
قصه ی آن بی گناه زیر خنجر تازه شد

دامن زینب(س) ز اشک دیده شد دریای خون
داغ آن مظلومه ی بی یار و یاور تازه شد

نا نوشته مانده قانون عزاداری ولی
گریه کردن طبق قانونی مقرر تازه شد

صحنه ی کرب و بلا تشبیه روز محشر است
بار دیگر صحنه ی صحرای محشر تازه شد

در تمام عمر در دل داغ آل مصطفی(ص) است
غصه در این شعر با شکلی مصور تازه شد

  • ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۱۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی