اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه
يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۰۰ ب.ظ

شعر اربعین حسینی

باز آمدم ز شام بلا در کنار تو
تا با گلاب اشک بشویم مزار تو

یک اربعین عزاست حسین جان به دوش من
ریزم به سر ز داغ تو خاک دیار تو

من از غم تو پیر و زمین گیر گشته ام
زانو کشان من آمده ام در جوار تو

یک اربعین اسیر ستم بودم و بلا
هستم ولی برای همیشه دچار تو

یک اربعین ز داغ تو خون گریه کرده ام
همناله با مصیبت اطفال زار تو

زلف تو را که باد تکان داد روی نی
لرزید قلب خواهر گلگون عذار تو

خوردم هزار بار کعب نی و سیلی از عدو
ای کاش می شدم برادر من جان نثار تو

خندید بارها به من و طعنه زد مرا
در راه  شامِ غصه و غم نیزه دار تو

برخیز ای برادر من تا ببینمت
کم سو شده است چشم من از انتظار تو

دیدم سری به نیزه ولیکن ز سمت گوش
بود آن سر شکسته سر تکسوار تو

من بر رگ بریده ی تو بوسه ها زدم 
بگریستم به زخم تن بی شمار تو

دانی چرا به چوبه ی محمل سرم شکست؟
دیدم به روی نیزه سر شیر خوار تو 

من ماندم و فراق تو و کوله بار غم
هستم همیشه تا به ابد داغدار تو

باغ بهشت و همنشینی با آل مصطفی(ص)
پاداش شیعه ای است که شد سوگوار تو

  • ۰۴/۰۵/۲۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.