سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۹، ۰۶:۰۹ ق.ظ
تک بیت های نالان
1
تصور هم نمی کردم که روزی
سرت را بر سر نیزه ببینم
2
کبودی رخ من ارث مادرم زهراست
سه ساله هستم و قامت خمیده ام چون او
3
به دوش من غم تو کوله بار سنگینی است
شکسته قامت من در عزای تو بابا
4
سنگهای کوفه دل سنگند و بی رحم ای پدر
از تمام سنگها آزرده گشتم بارها
5
به انتظار پدر تا سحر نخوابیدم
به «سر» بیا تو بزن سر به دخترت بابا
6
از تمام خارها دارم شکایت ای پدر
هر دو پای من شده آزرده از این خارها
7
به«سر» بیا و مرا با خودت ببر بابا
قدم خمیده و سربار عمه ام شده ام
8
یک عمردرعزای شما گریه کرد و گفت:
ای کاش کودکی به صف کربلا نبود
- ۹۹/۰۷/۰۱