يكشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۳۱ ق.ظ
رباعیات عاشورایی
وقتی به روی سینه ی مولا عدو نشست
نا گاه جان زینب کبری(س) زهم گسست
آنسان که سر ز پیکر مولا جدا نمود
گویا ستون بین زمین و سما شکست
***
تا کاروان به کرببلا پا گذاشتند
داغی عظیم در دل ما جا گذاشتند
یک چشم جوی خون شد و یک چشم رود اشک
پا چونکه روی سینه ی مولا گذاشتند
***
در کربلا اسیر به دام بلا شدند
با درد و رنج راهی شام بلا شدند
می خواستند مست باده ی قالوا بلی شوند
مست خدا ز باده ی جام بلا شدند
***
آنان که همه عمر گرفتار حسینند
واز سوز جگر جمله عزادار حسینند
گر خلق جهان طالب جنات نعیمند
آنها همگی طالب دیدار حسینند
- ۹۵/۰۷/۱۸