اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

به زمین خوش آمدی تو، تو که فخر آسمانی
 قدمت به روی دیده، که رئوف و مهربانی

به زمین قدم زدی تو که زمین صفا بگیرد
که به باغ آفرینش تو یگانه باغبانی

نکنم خلاف وعده نزنم ز دیگران دم 
که عزیز تر ز جان و همه دم سر زبانی

ز خدا طلب نمودم همه رحمت خدا را
به خدا قسم که آنچه طلبیده ام تو آنی

تو عنایت خدا و تو جمال کبریایی
که تو ترجمان وحیی که تو معنی اذانی

به خدا قسم به هر سو نگرم رخ تو بینم
که تو حاضری همیشه که تو ظاهر و عیانی

دل من حرمسرایت، همه هست من فدایت
بکشم نفس به شوقت، که تو خوبتر ز جانی

چه غمم به روز محشر ز هوای گرم و سوزان
که تو بهترین پناهی، به سرم تو سایبانی 

  • ۲۳ بهمن ۰۳ ، ۱۲:۲۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

بد بخت شد آن که باخته عقبا را
داده است ز کف راحتی فردا را

دم می زند از دین که به نانی برسد
بر پایه ی دین کرده بنا دنیا را

  • ۲۲ بهمن ۰۳ ، ۱۲:۳۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

آسمان ها ستاره می بارند
خبری ناب و تازه در راه است

پسری چشم بر جهان بگشود
که رقیب ستاره و ماه است

خنده روئیده بر لبان حسین(ع)
قند گردیده در دل او آب

پسری را گرفته در دامن
که ز زیبایی است چون مهتاب

پسر ارشد حسین(ع) است او
نام زیبای او علی اکبر(ع)

جلوه گر گشته است در ایشان
ویژگی های ناب پیغمبر(ص)

چشم بگشوده بر جهان اکبر(ع)
تا که از دین حق کند یاری

سجده ی شکر می کند حیدر(ع)
صلوات است بر لبش جاری

تهنیت گفت بر حسین(ع)، حسن(ع)
مقدم اکبرت مبارک باد

بر لبت خنده جاودانی باد
دل تو تا همیشه خرّم و شاد

میهمان حسین(ع) شد زینب(س)
تهنیت بر حسین(ع) و لیلا(س) گفت

چشمش افتاد بر رخ اکبر(ع)
بارک الله به سبط زهرا(س) گفت

لب آل علی(ع) همه خندان
همه در رفت و آمدند آنان

قدسیان شادمان و خرسندند
میهمان محمدند آنان

شده در مقدم علی اکبر(ع)
همه جای جهان چراغانی 

بوی عطر محمدی پیچید
چشم ها شد ز شوق بارانی 

هر کسی دید روی اکبر(ع) را
محو رخسار مثل ماهش شد

هر که چشمش به چشم او افتاد
مبتلایش از آن نگاهش شد

خُلق و خُویَش همه محمدی است
جلوه از نور احمدی دارد

به خدا این جمال و این سیرت
صلوات محمدی دارد

  • ۱۹ بهمن ۰۳ ، ۱۹:۱۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

زینت عابدین تویی آقا
قبله ی متقین تویی آقا

مثل حیدر(ع) تو نیز تاج سری
سرور مسلمین تویی آقا

برده ای دل ز عاشقان جهان
دلبر مؤمنین تویی آقا

روز و شب با خدا تو همسخنی
سیدالساجدین تویی آقا

این جهان با تو پر بهاتر شد
به جهان چون نگین تویی آقا

زینت عرش کبریا هستی
فخر اهل زمین تویی آقا

خوبتر از تمام خوبانی
بهتر از بهترین تویی آقا

معنی آیه های قرآنی
شرح نور مبین تویی آقا

تو چراغ هدایت مایی
رهبر راستین تویی آقا

یکی از سابقون تویی اما
یار اهل یمین تویی آقا

تو علی(ع) مکرری مولا 
چون علی(ع) بی قرین تویی آقا

همه هستی فدای مقدم تو
شافع یوم دین تویی آقا

  • ۱۵ بهمن ۰۳ ، ۰۵:۳۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دیده به جهان بگشود الگوی وفا عباس(ع)
آمد بکند یاری از دین خدا عباس(ع)

حق را که قسم دادم بر حق دو دست او
در بین دو دستش بود آمین دعا عباس(ع)

گر چه سر او بر نی رفته ز بغل اما
باشد به روی نیزه سرو شهدا عباس(ع)

لب تشنه اگر بیرون از شط فرات آمد
اما به عوض نوشید از جام بقا عباس(ع)

با یک تن پر تیر و بی دست ز زین افتاد
رفته است به معراج و نزد سعدا عباس(ع)

در مقدم او عالم گردیده چراغانی
ورد لب هر شیعه هر صبح و مسا عباس(ع)

جن و ملک و انسان شادند از این میلاد
تسبیح سمک باشد با مرغ هوا عباس(س)

از شوق لقای دوست، بی دست و سر و دیده
در خون خودش آن روز بنموده شنا عباس(ع)

تا زنده ام ای یاران، دم می زنم از ایشان
تا شافع من باشد در روز جزا عباس(ع)

  • ۱۴ بهمن ۰۳ ، ۰۵:۵۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

آمد به جهان حضرت خورشید کرامت
روشن شده عالم همه از نور امامت

میلاد حسین(ع) است دل از غصه رها شد
نامش همه دم ورد لب اهل ولا شد

یک بار دگر باغ ولا گشته شکوفا
در عرش خدا جشن ولادت شده بر پا

آن واسطه ی فیض خدای بشریت
آمد که شود راهنمای بشریت

آمد که دهد درس به ما مردم دنیا
درس شرف و عزت و آزادی و تقوا

هر بار که روید به لب او گل لبخند 
از خنده ی او در دل ما آب شود قند 

آمد به جهان تا بشود حجت دادار
امد که شود صاحب اندیشه ی بیدار

نوری است که تابیده به جان بشریت
روشن شده زان روح و روان بشریت

آمد که شود تاج سر اهل ولایت
آمد که دهد بر همگان درس شهادت

آمد که شود مجری احکام الهی
آمد که شود حافظ پیغام الهی

او آمد شد قاری قرآن خداوند
او آمد شد شمس فروزان خداوند

آمد که برد دل ز همه اهل سماوات
بر اهل زمین هم بشود قبله ی حاجات

آمد که شود ترجمه ی ساده ی قرآن
آمد که به جسم بشریت بدهد جان

آو آمد و شد ترجمه ی آیه ی تطهیر
بر تک تک آیات خدا او شده تفسیر

او آمد و شد مکتب او مکتب توحید
درسش همه آزادگی است و همه امید 

او که نفر پنجم اصحاب کِسا(ع) شد
در روز جزا شافع هر اهل ولا شد

  • ۱۳ بهمن ۰۳ ، ۰۰:۵۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

تو انتخاب خدایی، بخوان به نام خدایت
بشیر و راهنمایی، بخوان به نام خدایت

بدون تو همه عالم پر از مصیبت و درد است
به دردها تو دوایی، بخوان به نام خدایت

غبار غصه نشسته به قلب مردم دنیا
به قلبها تو جلایی، بخوان به نام خدایت

بخوان که بی تو ضعیفان بدون یاور و یارند
تو یاور ضعفایی، بخوان به نام خدایت

بدون تو همه عالم نداشت ارج و بهایی
تویی که شمش طلایی، بخوان به نام خدایت

محمدی و امینی و صادقی و شریفی
تو عزتی، توحیایی، بخوان به نام خدایت

برای آن که نشسته است نا امید به کنجی
تو آرزو و رجایی، بخوان به نام خدایت

صفای ملک وجود است از خلوص و صفایت
 صفای هر دو سرایی، بخوان به نام خدایت

تو معدن حسنات و فضائلی و کرامات
تو بحر جود و سخایی، بخوان به نام خدایت

الا که شرط قبول نماز و راز و نیازی 
تویی که روح دعایی، بخوان به نام خدایت

بدون تو همه عالم فناپذیر و تباه است
تویی که شرط بقایی، بخوان به نام خدایت

تویی که واسط فیض خدا به عالمیانی
دلیل فیض و عطایی، بخوان به نام خدایت

به روز حشر تویی شافع اهالی دنیا
شفیع روز جزایی، بخوان به نام خدایت

  • ۰۷ بهمن ۰۳ ، ۱۷:۴۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

من تمام عمر خود را کنج زندان بوده ام
گوشه ی زندان اسیر ظلم عدوان بوده ام

دست و پاهایم همیشه در غل و زنجیر بود 
من به یاد عمه ام زینب(س) پریشان بوده ام

لحظه ای غافل نبودم از غم جدّم حسین(ع)
در غم او روز و شب محزون و نالان بوده ام

من به جرم بی گناهی بوده ام در بند ظلم
چون که تنها حافظ اسلام و قرآن بوده ام

سوختم تا روشنی بخش ره مردم شوم
آری آری مثل یک شمع فروزان بوده ام

گر چه بودم در همه عمرم اسیر بندها
من به بند ظلمها ناجی انسان بوده ام

حجت اللهم من و هستم علی(ع) را جانشین
واسط فیض خدای حیّ رحمان بوده ام

ورد لبهایم همیشه بوده تسبیح خدا
کنج زندان شاکر خلاق سبحان بوده ام

لحظه ای غافل نبودم من ز الطاف خدا
چون که سرشار از شعور و دین و ایمان بوده ام

این جهان ارزانی دنیا پرستان تا ابد
من در این دنیای فانی همچو مهمان بوده ام

  • ۰۵ بهمن ۰۳ ، ۰۶:۴۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

حیوان دو پا بودی و گفتی منم انسان، از حیله ی  شیطان
کارت شده تزویر و ریا، حقه و بهتان، از حیله ی شیطان

محصولت اگر با ثمن بخس گران است 
آن را بفروشی به هزاران، از حیله ی شیطان

فرصت طلب و در طلب پست و مقامی
هستی تو پی شهرت و عنوان، از حیله ی شیطان

یک عمر چپاول کنی و غارت مردم
لعنت بکنی بعد به شیطان، از حیله شیطان

باشد هدف از خلقت تو بندگی حق
کردی تو ولی شورش و طغیان، از حیله ی شیطان

یک عمر خطا کردی و تقصیر و جنایت
غافل شدی از عاقبت آن، از حیله ی شیطان

آهودل و ترسو و جبان بودی گفتی:
هستم چو یکی رستم دستان، از حیله ی شیطان

فرمان خدا را تو اطاعت ننمودی
یک عمر ز تو سرزده عصیان، از حیله ی شیطان

از هر صفت نیک شدی پاک و مُبرّا !
آن هم چقدر ساده و آسان، از حیله ی شیطان

فردوس که شایسته ی تو بود از اول
رفت از کفت ای بی خبر ارزان، از حیله ی شیطان

دنیای تو آباد شده چند صباحی
عقبای تو اما شده ویران، از حیله ی شیطان

تسبیح الهی به لبت نقش نبسته
خالی است مگر قلبت از ایمان، از حیله ی شیطان

قرآن روی طاقچه ات گرد گرفته
یک آیه نخواندی تو ز قرآن، از حیله ی شیطان

یک بار نرفتی تو به یک مجلس روضه
داری طمع روضه ی رضوان، از حیله ی شیطان

پنداشتی از توست جهان تا به قیامت
خود را تو نپنداشته ای مدعو و مهمان، از حیله ی شیطان

عمرت به سر آمد همه در کفر و ضلالت
یک لحظه نگشتی تو پشیمان، از حیله ی شیطان

هر جا که بَدی بود دویدی سوی آنجا
از نیک ولیکن تو گریزان، از حیله ی شیطان

گفتم به تو صد پند و نگفتم به خودم هیچ
از مصرع یک تا به همین مصرع پایان، از حیله ی شیطان

  • ۳۰ دی ۰۳ ، ۲۲:۰۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

آن که قلبش مملو است از حزن و ماتم زینب(س) است
آن که نادیده است غیر از غصه و غم زینب(س) است

آن که عمری سوخت از داغ حسین ابن علی(ع)
آن که تفسیر است و تشریح محرّم زینب(س) است

یار و غمخوار برادر بوده او در طول عمر 
با غم و درد برادر یار و همدم زینب(س) است

مثل زهرا(س) خورده از نامحرمان او هم کتک
آن که با رنج و مصیبت هست محرم زینب(س) است

در حقیقت شمر سر از زینب کبری(س) بُرید
چون حسین را معنی و شرح مجسم زینب(س) است

خطبه هایش لرزه بر جان عدو انداختند
آن که کاخ ظالمین را ریخت در هم زینب(س) است

داغ هفتاد و‌ دو تن را دید او در کربلا
آن که زیر بار غم شد قامتش خم زینب(س) است

زیر بار غصه ها بنموده او صبری جمیل
الگوی صبر از برای کل عالم زینب(س) است

چادر خاکی زینب(س) تاج فخر شیعه است
آن که باشد چادرش هم شأن پرچم زینب(س) است

زینب(س) است و تاج فخر بانوان عالم است
آن که دارد خادمی مانند مریم، زینب(س) است

دختر شیر خدا شد شیر زن در کربلا
هم پرستار است، هم امدادگر، هم زینب(س) است

زینب(س) است آن زن که پیغام آور کرب و بلاست
بعد زهرا(س) بی گمان بانوی اعظم زینب(س) است
   

  • ۲۶ دی ۰۳ ، ۱۳:۲۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی