اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

نقل فرموده است زین العابدین(ع)
در حدیثی ناب و شیوا و متین

این سخن را از حسین ابن علی(ع)
آن امام و قبله ی اهل یقین

بشنوم گر «عذر» با گوش چپم
چون شنیدم «شتم» با گوش یمین

می پذیرم «عذر» را از «عذرخواه»
 با یکی از شیوه های بهترین

می پذیرم عذر را زیرا مرا
اینچنین فرمود امیر المؤمنین(ع)

نقل قول و گوهر ارزنده ای
از محمد(ص) رحمةً للعالمین

«آن که ردِّ عذر کرد از عذر خواه
می شود مغضوب روز واپسین

حوض کوثر را نخواهد دید او
هست او در روز محشر بی معین».

چون محمد(ص) اسوه و الگوی ماست
او مطاع است و مطیعش مسلمین

هر مسلمان مطیع اهل بیت(ع)
می پذیرد عذر را از نادمین

هست آمرزنده چون ربّ غفور 
بخشد او جرم و گناه مذنبین

چون خداوند است توّاب و رحیم
می پذیرد توبه را از تائبین

 نفس اماره فریبم گر دهد
یا اگر ابلیس باشد در کمین

چارده معصوم(ع) یاران منند
یاورانی راست کردار و امین

چون قسیم نار و جنّت مرتضاست
پس چه غم باشد مرا از «یوم دین»

  • ۲۵ آذر ۰۴ ، ۰۸:۱۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

الو 
سلام
عرش کبریاست؟ 
قصد من از این تماس
گفتگویی با خداست
نیمه شب بگذشته و وقت دعاست
کیستم فردی غریبه؟
 نه
 خیلی آشناست
آمده عبد خطا کاری که خیلی روسیاست 
این شماره را گرفتم باز هم،
هر سلامی را پاسخ واجب است
چون گنه کارم
حساب من ز دیگرها جداست؟ 
الو الو الو
دوباره تلفن قطع شد 
ای خدا عیب از کجاست؟
مشکل از سَمت من است؟
مشکل از اینترنت است؟
عیب از سیمکارت هاست؟
شارژ گوشی شد تمام؟
خط من مسدود شد؟ 
 یا که عیب از سیم هاست؟ 
ای خدا
سیمکارت تو چه رنگی است؟
سفید است یا سیاه؟
صدایت نارساست!
صدای من چطور؟ 
خوب و صاف و واضح است؟ 
ای خدا دارم سئوالی از شما 
گریه بر هر درد بی درمان دواست؟
آمدم بار دگر سوی شما
دل شکسته هستم و
داروی قلب شکسته
انحصاری باشد و دست شماست 
ای خدای مهربان
داروخانه ات
بهترین در بین داروخانه هاست
الو 
معذرت
عذر زحمت
باز مزاحم می شوم 
دوباره زنگ می زنم
دوری از تو‌ درد ماست
دوستی با تو به درد ما شفاست
دوباره زنگ می زنم
دوباره
تا نفس باقیست
تا رفیق ما خداست
تا خدای ما خداست
گر خطا کارم ببخشا ای خدا
من گنه کارم
ولی مولای من
رحمتت بی منتهاست

  • ۲۲ آذر ۰۴ ، ۱۶:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

وصف گلواژه ی تطهیر تویی یا زهرا(س)
وحی را معنی و تفسیر تویی یا زهرا(س)
رایت و بیرق تکبیر تویی یا زهرا(س)
در حقیقت همه اکسیر تویی یا زهرا(س)

شده از مقدم تو عالم هستی گلشن
شده چشمان محمد(ص) به جمالت روشن

کیستی؟ کوثر قرآن محمد(ص) هستی
به خداوند قسم جان محمد(ص) هستی
کیستی؟ جلوه ی ایمان محمد(ص) هستی
اسوه ی شیعه، مسلمان محمد(ص) هستی

گردش ماهِ تو را اهل زمین محتاجند
سوی بیت الحرمت سجده کنان حُجّاجند

کیستی؟ شاخه گل باغ رسالت هستی
کیستی؟ راهنما سوی سعادت هستی
دخت پیغمبری و یار ولایت هستی
پای تا سر همه ایمان و عبادت هستی

روی لب های خدیجه گل لبخند آمد
طعم قطاب و نبات و شکر و قند آمد 

کیستی؟ واسطه ی فیض خدایی زهرا(س)
کیستی؟ روح مناجات و دعایی زهرا(س)
کیستی؟ آینه ی قبله نمایی زهرا(س)
تو گل سرسبد آل عبایی زهرا(س)

آمدی در قدمت شد همه جا گل باران
خنده روئیده به لب های همه دین داران

ماه و خورشید و فلک تابع فرمان تواند
انبیاء جمله مطیعند و مسلمان تواند
اولیاء مسئله آموز دبستان تواند
شیعیان ریزه خور سفره ی احسان تواند

ای که هستی تو گل سر سبد باغ هدا
شده از مقدم تو شاد دل اهل ولا

دخت پیغمبری و ام ابیهایی تو
همسر حیدری و یاور مولایی تو
کیستی؟ علت ایجاد دو دنیایی تو
شرح و تفسیر تبرا و تولایی تو

تاج فخر همه ی مردم دنیا هستی
راکعه،مرضیه، ریحانه و حورا هستی

محور آل عبایی و مطهر هستی
معنی و شرح یقین، معدن باور هستی
کیستی؟ چشمه ی جوشانی و کوثر هستی
کیستی؟ شافعه ی شیعه به محشر هستی

ای خدا تا به ابد یار و نگهدار شما
هست جبریل امین عاشق دیدار شما

پای تا سر همه نوری تو و از جنس خدا
نور خورشید شعاعی است ز انوار شما
پاره ی قلب رسول مدنی شمس هدا
کیستی؟ فاطمه ای شافعه ی روز جزا

ای که هستی تو همه رحمت و خیر و برکات
از خداوند تو را تا به قیامت صلوات

  • ۱۹ آذر ۰۴ ، ۱۱:۱۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

هدف از خلقتم چه چیزی بود؟
به جهان آمدم برای چه کار؟
این جهان خلق شد برای چه چیز؟
هست ذهنم اسیر این افکار

آمدم تا که زندگی بکنم؟
عیش و نوشی و لذت و شادی؟!
رسته از قید هر اسارت و حبس؟!
چند سالی اسیرِ«آزادی»؟!

خاک و باد و آتش و آب
کهکشان ها و آسمان، اختر
ماه و سیاره ها و خورشیدند
همگی خادمان نوع بشر

ماهی و مرغ و آهوی صحرا
باغ ها، دشت ها و کوهستان
چشمه و رودخانه و دریا
هدیه ی خالقند به انسان

آفریده است این همه نعمت
که فقط کیف و لذتی ببریم؟
بعد هم آرزوی باغ بهشت! 
 ما چه خوش اشتها و باهنریم

همه ی آفریدگان خدا
آنچه در ارض و در سماوات است
کارشان حمد و ذکر و تسبیح است
این جهان مسجد عبادات است

ما به جای عبادتِ «الله»
بیشتر فکر جمع اموالیم
جمع کردیم چون که اموالی
با تبختر به خویش می بالیم

عوض آن که یار هم باشیم
فکر آزار این و آن هستیم!
جای آن که معین هم باشیم
شاد از رنج دیگران هستیم!

حکمت خلق آدمی این بود؟
یا هدف اعتلای انسان است؟
مقصد آدمی «لقاءالله»ست
این صریح کتاب قرآن است

وعده داده خدا به انسان ها
بعد دنیا بهشت رضوان را
زندگی در کنار آل رسول(ص)
بهره از نعمتی فراوان را 

ای خوشا آن که رزق اوست حلال 
لقمه ای نان و جرعه ای هم آب
با اطاعت ز چارده معصوم(ع)
می زند گام در طریق صواب

بی شبیه و قرینه و همتا
اشرف آفریدهاست بشر
همه از خاک آفریده شدیم
جز به تقوا کسی نشد برتر!

هر که «پرهیزگارتر» باشد
هست محبوبِ حضرت «الله»
نیست فرقی میان انسان ها 
چه مزیّت سفید را به سیاه؟

ذره ای فکر آخرت بودن
باعث دوری از گناهان است
دوری از منکر و خطا و گناه
یکی از درس های قرآن است

به خداوندی خدا سوگند
آدمی بی گمان زیان کار است
به جز از پارسای نیکو کار
که ز «ایمان» و عشق سرشار است

  • ۱۵ آذر ۰۴ ، ۰۸:۱۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

حضرت ام البنین بانو سلام الله علیک
انتخاب بهترین بانو سلام الله علیک

بعد زهرا(س) مونس و غمخوار حیدر(ع) بوده ای
ای به حیدر(ع)همنشین بانو سلام الله علیک

تربیت شد حضرت عباس(ع) در دامان تو
ای تو را صد آفرین بانو سلام الله علیک

شهره ی عالم شد عبّاست به سقای ادب
ای تو بی مثل و قرین بانو سلام الله علیک

سخت باشد درغمت صبر و تحمل شیعه را
در غمت دل ها غمین بانو سلام الله علیک

رفتی از دنیا و از داغ تو ای یار علی(ع)
سوخت قلب مؤمنین بانو سلام الله علیک

در عزایت رخت غم پوشیده اند هفت آسمان
حافظ قرآن و دین بانو سلام الله علیک

نام تو خورده گره با نام عباس(ع) و علی(ع)
شان و شوکت را ببین بانو سلام الله علیک

درس تو درس وفا درس شجاعت پروری است
درس هایت درس دین بانو سلام الله علیک

راس عبّاست سر نی کرده حیران عالمی
قلبت از داغش حزین بانو سلام الله علیک 

اشک می ریزند از داغت همه السابقون
مثل اصحاب یمین بانو سلام الله علیک

  • ۱۲ آذر ۰۴ ، ۰۹:۱۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

مهربان است حضرت «الله»
مهربانتر ز مادر انسان
دوست دارد تمام مردم را 
 هم «رحیم» است او و هم «رحمان»

آن خداوند مهربان امّا
گفته خیلی صریح در قرآن
جرم هایی که هست عقوبت آن
«هاویه» یا که آتش سوزان

این صریح کتاب قرآن است
که خداوند اگر چه هست «رحیم»
از برای گناهکار اما
بی نهایت عذاب اوست «الیم»

کوشش عبد باید این باشد
نخورد گول مکر شیطان را
تا که در این جهان پر غوغا
پاس دارد حریم ایمان را

می کند شعله ورتر آتش را
هر گناهی که سر زند از ما
هر که دارد هراس از آتش
نرود یک قدم به سوی خطا

منتظر مانده است دوزخ تا
کند از اهل شرک استقبال
هر که باشد گناه او سنگین
می رود سوی «نار» در هر حال

هست دوزخ سزای آنان که
با خدا می کنند جنگ و عناد
به خداوند بد گمان هستند
و ندارند باوری به معاد

پیروی می کنند از شیطان
دشمن خاتم النبیین اند
دشمنان چهارده معصوم(ع)
دشمن کیش و دین و آئین اند 

می رود سوی آتش دوزخ
هر که باشد منافق و کافَر
منکر آیه های قرآن است
و خدا را ندارد او باور

فتنه گرها و مفسد فی الارض
نا سپاسان حضرت «الله»
باز دارندگان ز راه خدا
همه هستند ملحد و گمراه

لایق آتش است هر کس که 
قاتل بنده ی خدا باشد 
هر شکنجه گر و ستم پیشه
راهش از راه حق جدا باشد

هر که سرگرم کار باطل شد
یا اطاعت نکرد از «الله»
چاه «ویل» است منتظرش
می رود با شتاب سوی چاه

ارتکاب گناه های بزرگ
ظالم و جابر و جفا پیشه
دشمن دین و دشمن قرآن 
هر که زد بر درخت دین تیشه

غیر «الله» را پرستیدن
کبر و خود برتری و خود بینی
نقل قول دروغ از «الله»
همه باشد نماد بی دینی

توبه باید نمود خیلی زود
چاره ی کار هست استغفار
نا امید از خدا نباید شد
باید از خواب ناز شد بیدار

نا امیدی گناه دیگر ماست
این صریح کتاب قرآن است
نا امید از خدا مشو هرگز
نا امیدی فریب شیطان است 

مشو از رحمت خدا نومید
هست فرمان ذوالجلال کریم
که ببخشد همه گناهان را
آن خدای غفور و حیّ و رحیم

  • ۰۸ آذر ۰۴ ، ۰۹:۰۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

اگر چه سرد و خاموشم، نمی گویم اگر حرفی 
درون سینه ام دریایی از حرف و سخن دارم

دلیل این سکوتم ناتوانی نیست در گفتن
برای بازگفتن نیست، آن حرفی که من دارم

درون یک قفس هستم کنار یک تفرّجگاه 
خوشم از اینکه گهگاهی نگاهی بر چمن دارم

به سیلی صورتم را سرخ می دارم تمام عمر
منم مردی که بهر صورتم «دستی بزن» دارم

منم «یک لاقبا» اما خدا را شکر می گویم 
که از دار فنا من هم قبایی را به تن دارم 

اگر چه جیب من خالی و باشد تنگ دست من
 شکم خالی است اما شادم از این که دهن دارم

ندارم یک ستاره در تمام آسمان ها من
ولی شاخه گلی زیبا به نام «یاسمن» دارم 

به هر حالی که باشم من خدا را شکر می گویم
به حمدالله من هم لا اقل یک پیرهن دارم

تمام مال و اموالم به یک ارزن نمی ارزد
به زعم خود ولی شاید که اخلاقی حَسَن دارم

تمام عمر من طی شد به اجرای «ر‍ُسومی» چند 
ندارم فکر نو از بس که آداب و سنن دارم

پر از دردم ولی بی دردتر از من نخواهی یافت!
هزاران «درد بی دردی» درون این بدن دارم

زمین فرش آسمان هم سقف بالای سرم باشد 
چه می خواهم دگر من که به این وسعت وطن دارم

به گرد خویش می بافم قفس چون کرم ابریشم
تمام عمر را امّا هوای «پر زدن» دارم!

اگر پرت و پلا بود این قصیده عذر می خواهم
برای روزهای بعد اشعاری «خفن» دارم 

  • ۰۵ آذر ۰۴ ، ۰۹:۱۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

دختر آخرین رسول خدا(ص)
خورده از دست کافری سیلی
بوده چون ضربه محکم و کاری
گشته رخسار فاطمه(س) نیلی

بگمانم عدوست عزمش جزم
 نزد در چون نموده هیزم جمع
می کشد شعله از در خانه
تخته ها گشته اند همچون شمع

پشت در بود حضرت زهرا(س)
شرم اما نکرد از او دشمن
بی حیا شد جسورتر وقتی
دید آنجا به پشت در یک زن

با لگد ضربه زد به در «ثانی»
در خانه شکست واویلا
سینه ی فاطمه(س) شده مجروح 
پهلویش هم شکسته شد حالا 

بار شیشه به دوش زهرا(س) بود
بین دیوار و در شکست آن «بار»
نسل سادات ثُلثِشان کم شد
چشم حیدر(ع) از این مصیبت زار

بسته شد بعد، هر دو دست علی(ع)
و علی(ع) را به زور می بردند
آری آن دشمنان دین خدا
حق او را به زور می خوردند

فاطمه(س) قد خمیده بود اما
با همان حال یار حیدر(ع) بود  
مانع بردن علی(ع) می شد
چون که او پاسدار حیدر(ع) بود

درد پهلو شدیدتر شده بود
بی اثر بود بهر او دارو
مادر قد خمیده ای می زد
با همان حال خانه را جارو

چون که از این جهان سفر کردم
یا علی(ع) تو شبانه دفنم کن
دشمنان مرا خبر نکنید
یا علی(ع) مخفیانه دفنم کن

چون که در زیر دست و پا له شد
سوره ی پر بهایی از قرآن
همه گل های گلسِتان پژمرد
شد «خزان دیده» گلشن ایمان

رفت زهرا(س) و در مصیبت او
آسمان و زمین عزا دارند
چشم ها در عزای حضرت او
مثل ابر بهار می بارند

می کشد شعله از غم زهرا(س)
آتش غصه ای که در دل هاست
چاه همصحبت علی(ع) شده است
چون که مولای مؤمنان تنهاست

  • ۳۰ آبان ۰۴ ، ۰۵:۳۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

عمر بگذشت و کویر قلب باران را ندید
در تمام سال ها فصل بهاران را ندید

بود چشم ما به در شاید که جان آید به تن
در تمام عمر اما جسم ما جان را ندید 

چشم ما شب تا سحر چشم انتظار ماه ماند
تا سحرگاهان ولی ماه فروزان را ندید

روزهای عمر ما تاریک بودی مثل شب
 چون که هرگز چشم ما خورشید تابان را ندید

ما گدای یک نگاه از یوسف زهرا(س) شدیم
شد دریغ از ما و دیده لطف و احسان را ندید

قطره های اشک بوده میهمان چشم ما
چون که چشم خسته ی ما روی ایشان را ندید

بود با الفاظ بازی، خواندن قرآن ما 
چشم ما چون معنی آیات قرآن را ندید

عده ای با شوق دیدارش ز جان بگذشته اند
چشم آن ها چون که شاید راه آسان را ندید

ما ز هجرانش همه بیمار و درد آلوده ایم
روح ما فرسوده شد دارو و درمان را ندید

دم زدیم از یوسف زهرا(س) به ظاهر جملگی
 در وجود ما کسی شیطان پنهان را ندید

دین ما «دینار» بود و مذهبمان هم «ذهب»  
در وجود ما کسی یک ذره ایمان را ندید

  • ۲۷ آبان ۰۴ ، ۰۵:۴۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

نقل فرموده حضرت باقر(ع)
 یک حدیث شریف نورانی
گر قرائت کنی مدام آن را
کربلایی شوی به آسانی

این زیارت که نامش عاشوراست
معنی آیه های قرآن است
خواندن این دعای با ارزش
سبب بخشش گناهان است

گر به دنبال قرب حقّ هستی
این زیارت مفید می باشد
هر که خوانده است این زیارت را
نزد حق رو سفید می باشد

همه روزه بخوان زیارت را 
تا ببینی فضائل و برکات
اجر تو با خدای سبحان است
حضرتش می دهد تو را حسنات

هست پاداش و مزد خواندن آن
بیشتر از هزار حجّ قبول
نیز آزادی هزار اسیر  
و شهادت کنار سبط رسول(ص)

خواندن این زیارت پر فیض
باعث روشنایی دل هاست
نور شب های ظلمت قبر است
که بشر زیر خاک ها تنهاست 

در صف محشر و زمان معاد
شافعش می شوند آل رسول(ص)
بر سرش تاج عزّت و شرف است
چون که گشته زیارتش مقبول

خواندن این دعای پر برکت
یاری از اهل بیت(ع) و قرآن است
زنده باید بماند عاشورا
این زیارت برای آن جان است

استجابت شود دعای بشر
هر تمنا که از خدا بکند
قلعه ی محکم است و حصن حصین
از بشر دفع صد بلا بکند 

خواندن این زیارت پر خیر
باعث رفع تنگ دستی هاست
موجب دفع ترس و واهمه است 
اوج احساس حق پرستی هاست

خواندن این دعا به هر نوبت
مِثل تجدید عهد و پیمان است
عهد با حضرت امام حسین(ع)
دردها را شفا و درمان است

دوستی ها و دشمنی ها را 
جستجو کن در این زیارت ناب
توشه بردار با قرائت آن
از هم اینک برای روز حساب

  • ۲۲ آبان ۰۴ ، ۱۲:۲۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی